این بار به سراغ هنرپیشهای رفتهایم که در کارنامه هنریاش بیش از ۱۰۰ فیلم یا سریال وجود دارد، اما معمولا وقتی از این فیلم و سریالها حرف میزنیم، حضور این بازیگر در آنها فراموش میشود. اینبار درباره پروین سلیمانی صحبت میکنیم، ستاره تک سکانسها.
به گزارش برترینها، بتول سلیمانی یا پروین سلیمانی تک فزرند یک خانواده متوسط بود که بعد از ازدواج مجدد پدرش با خواهر و بردار ناتنی خود بزرگ شد. در نوجوانی وارد رادیو ارتش شده و بعد، از طریق ارتباطاتی که در رادیو کسب کرده بود، وارد تئاتر شد. پدر بتول از همان ابتدا با فعالیت هنری بتول مخالف بود.
روایت مشهور از فعالیت هنری بتول و مخالفت پدرش از این قرار است که روزی بتول از ترس عصبانیت پدرش بعد از اجرای نمایش با عجله به خانه بازمیگردد. این عجله و ترس به قدری بوده است که بتول فراموش میکند گریم خود را پاک کند. وقتی با گریم به خانه بازمیگردد، عصبانیت پدرش بیشتر هم میشود و او را به دردسر میاندازد.
این اتفاق به خوبی نشان میدهد که فضای فکری آن دوران درباره کار هنری، بخصوص برای یک زن چگونه بوده است و چه فشار و استرسی از طرف اطرافیان و جامعه به زنها تحمیل میشده است. اما در نهایت این زنها هستند که عقب ماندگیهای جامعه را با شجاعت از بین میبرند. با ورود بتول به سینما، و بیشتر شدن مخالفتهای پدر، او از خانه پدری طرد میشود. او در راه علاقهاش مدتی تنها و در سختی زندگی میکند، اما بعد از کسب شهرت در سینما و تاتر، به عنوان "پروین سلیمانی" به خانه پدری بازمیگردد.
حاصل ازدواج پروین سلیمانی سه فرزند بود. ماهنده، حسین پسر بزرگ و علی. استاد حسین فرهادپور، موسیقیدان، نوازنده و آهنگساز بزرگی بود که زیر دست استادان بزرگی مشق موسیقی کرده بود. پروین سلیمانی برای رسیدن فرزند به درجات عالی، زحمات زیادی کشید.
او میگفت: وقتی حسین را به کلاس تمبک میبرد، تمبک برای دستان حسین بزرگ بود. به سختی میتوانست آن را بنوازد. درنهایت حسین به لطف مادر تبدیل به هنرمند بزرگی میشود و برای آثار زیادی موسیقی تولید میکند. اما مرگ ناگهانی حسین، بر اثر سکته قلبی داغ بزرگی بر دل مادرش پروین سلیمانی به جا میگذارد و تا تمام عمر روی قلب او باقی میماند.
آقای سعید ناظمی، یکی از اقوام نزدیک پروین سلیمانی درباره این بازیگر اینچنین میگوید: خانم سلیمانی تا اواخر عمر خود منشا خیر بودند. تمام زندگی ایشان صرف دوست داشتن مردم بود و این جز خصوصیات خاص ایشان بود. پروین سلیمانی زنی بسیار دست و دلباز بود. در تمام دوره زندگی خود هرگز درگیر مادیات نبود و دستمزد خود از آخرین کارهای هنری خود تماما به نیازمندان بخشیدند.
خسرو ملکان درباره همکاری خود با پروین سلیمانی میگوید: من در سال ۶۹ اولین بار با خانم سلیمانی کار کردم. در سریال پیک سحر، چند سکانسی برای خانم سلیمانی کار گذاشته بودم، ولی با بازی در اولین سکانس متوجه شدم ایشان بزرگتر از نقش هستند بنابراین نقش را بزرگتر کردم.
سریال دومی که با ایشان کار کردم، سریال میهمان در نوروز سال ۷۰ بود. پروین سلیمانی در این سریال نقش طاهره خانم را بازی میکرد. زنی کنجکاو یا فضول، اما شیرین که با چنگال در خانه همسایه را باز میکرد و وارد میشد. نقش، نقش فرعی بود، اما سلیمانی انقدر آن را خوب بازی کرد که شد نقش اصلی. پروین سلیمانی به قدری با طاهره خانم معروف شد که در کارهای بعدی نیز نقش طاهره خانم را بازی کرد.
پروین سلیمانی در سالهای آخر عمر گوشهنشینی اختیار کرد و زندگیاش را ادامه داد. هرچند کهولت سن و بیماری، به او اجازه دنبال کردن سینما را نمیداد. او که در سنین نوجوانی به قیمت طرد شدن از خانواده بازیگری را ادامه داد، در پیری آن را کنار گذاشت. او کاری را کرد که دوستش داشت و برای این کار بهای سنگینی را هم پرداخت کرد، اما در نهایت، راهش را به سمت مسیر درستی که فکر میکرد هموار نمود.
این متن از پادکست «صدای خیال» متعلق به ماهنامه «فیلم امروز» برداشته شده است.