صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۳۷۵۰۴
آیا حاضرید مقابل اسکلتی با درخشش مخوف اعتراف کنید؟ یک مخترع فکر می‌کرد شما حتما این کار را خواهید کرد!
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۵ - ۰۹ خرداد ۱۴۰۲

دهه ۱۹۲۰ دوران پرماجرایی برای دادگاه‌های آمریکایی بود. سال ۱۹۲۱ تیم شیکاگو وایت ساکس متهم به ویرانی عمدی مسابقات جهانی شد؛ سال ۱۹۲۵ محاکمه اسکوپس مانکی در صدر اخبار روزنامه‌های ملی بود و پرونده ساکو-وانزتی و درخواست‌های همراه آن، ملت را سال‌ها دچار چند دستگی کرد.

به گزارش فرادید، اما اگر مقامات مجری قانون از مشاوره زنی به نام هلن آدلاید شلبی از اوکلند کالیفرنیا استفاده می‌کردند، دادگاه‌های این دوره ممکن بود هیجان انگیزتر شود. ایده ابتکاری شلبی این بود: چه می‌شود اگر فردی غیر از یک کارآگاه معمولی، بازجویی‌های مربوط به عدالت کیفری را نظارت کند؟ مثلاً اگر بازجو یک اسکلت غول‌پیکر با چشم‌های قرمز درخشان و دوربینی مخفی‌شده در جمجمه‌اش باشد، چه می‌شود؟

(دستگاه اعتراف‌گیری اسکلتی آدلاید هلن شلبی)

در ادارۀ ثبت اختراع ایالات متحده، اختراعی به شماره ۱۷۴۹۰۹۰ با نام «دستگاهی برای گرفتن اعترافات جنایی و ثبت آن‌ها با عکس» توسط شلبی در ۱۶ آگوست ۱۹۲۷ ثبت شد. هدف او کاهش اعترافات پس‌گرفته‌شده بود: «در حیطه‌ی جنایی، این یک واقعیت شناخته‌شده است که اعترافاتی که در آغاز از افراد مظنون به جنایات از طریق مجاری عادی گرفته می‌شود، تقریباً همیشه پس گرفته می‌شود.» این توضیح آدلاید در درخواست ثبت اختراعش بود.

اختراع او که خود آن را دستگاهی جدید و مفید توصیف می‌کند برای ایجاد یک حالت ذهنی طراحی شده که سبب می‌شود مجرم چنانچه گناهکار باشد، اعتراف کند و اعتراف او ثبت هم بشود.

(نمای جلوی بازپرس اسکلتی)

توضیحات به اندازه کافی سرراست بود؛ اینطور نیست؟ تنها سختی کار، مثل همیشه، بکار بستن این اختراع بود. اختراع شلبی به این صورت عمل می‌کرد: نخست، مظنون در یک اتاق کوچک و تاریک محبوس می‌شود. (در تصویر ضمیمه، مردی با شلوار بنددار، راست ایستاده و کاملاً مشکوک به نظر می‌رسد). آزمونگر که مسئول اخذ اطلاعات از مظنون است، در اتاق دوم می‌نشیند و سوالات خود را از طریق مگافون می‌پرسد.

مظنون نمی‌تواند آزمونگر انسانی خود را ببیند. در عوض، به محض اینکه آزمونگر دکمه‌ای را فشار می‌دهد، پرده‌ای داخل اتاق بالا می‌رود و فرد مظنون بدشانس ناگهان با چیزی شبیه اسکلت روبرو می‌شود که با یک پوشش نازک احاطه شده و از بالا و پایین با تعداد زیادی چراغ برق روشن شده است. این طرح نور و پرده طوری طراحی شده که اسکلت شبیه روح به نظر برسد، گویی به طور خودبه‌خودی داخل اتاق اعتراف ظاهر شده است.

(دستگاه ضبط در جمجمه اسکلت تعبیه شده بود)

حفره‌های چشم اسکلت حاوی لامپ‌های قرمز رنگ بود تا یک درخشش وحشتناک غیرطبیعی از خود منعکس کند و بلندگو طوری طراحی شده بود که انگار صدای اپراتور از دهان اسکلت بیرون می‌آید». (البته اسکلت پلک هم می‌زد!)

شک نکنید که اثرگذار است. شلبی می‌نویسد: این‌ها اثرات گمراه‌کننده‌ی یک شخصیت ماوراء طبیعی هستند که روی تخیل مظنون کار می‌کنند. مظنون که در اتاق متقاعد شده با یک روح اسکلتی واقعی صحبت می‌کند، به طور خودجوش مخفی‌ترین جنایاتش را اعتراف می‌کند.

اما این همه ماجرا نیست! در حالی که مظنون سفره‌ی دلش را برای اسکلت باز می‌کند، اسکلت از طریق دوربین فیلمبرداری که در جمجمه‌اش نصب شده، صدای مظنون را ضبط می‌کند. دوربین Said دستگاه بسیار خوبی بود که آنطور که شلبی می‌گفت، می‌تواند «به صورت همزمان صحنه‌ها و کلمات را ضبط کند» و آن‌ها را در دو قالب تصویری و صوتی ارائه دهد.

بعداً، اگر مجرم تلاش می‌کرد شهادتش را پس بگیرد، تصاویر و صدا‌هایی که حالات و احساسات او را به تصویر می‌کشیدند، به عنوان مدرک قابل ارائه بودند.

اما چه کسی پشت این اختراع بود؟ جست‌وجوی نام شلبی در آرشیو روزنامه‌ها، ما را به چند نکته در مورد زندگی او می‌رساند: او تا حدودی خبره‌ی املاک و مستغلات بود و در اوکلند، سانتا کروز و سانفرانسیسکو ملک می‌فروخت و اجاره می‌داد و گاهی اوقات روی مسابقات اسب‌سواری شرط‌بندی می‌کرد. او سال ۱۹۴۷ درگذشت و شوهرش ادگار را تنها گذاشت. هلن از نظر اختراع، درخشش کوتاه‌مدتی داشت و هیچ حق ثبت اختراع دیگری به نام او وجود ندارد و جالب‌تر اینکه حتی به نظر نمی‌رسد کسی تا به حال اعتراف‌گیر اسکلتی او را ساخته باشد.

سال ۱۹۶۱، دادگاه عالی حکم داد که اعترافات اجباری در دادگاه قابل‌پذیرش نیستند، اگرچه همانطور که محقق حقوقی، سائول قاسم چندین دهه بعد نوشت: «هیچ آزمون نمایانگر ساده‌ای برای آنچه اجبار محسوب می‌شود وجود ندارد».

برچسب ها: بازپرس اسکلتی
ارسال نظرات