صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۳۵۶۲۶
نشست واکاوی بحران آب در روابط ایران و افغانستان روز گذشته در موسسه اطلاعات برگزار شد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۶ - ۰۳ خرداد ۱۴۰۲

هم میهن نوشت: در این نشست جعفرحق‌پناه، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل افغانستان و محسن روحی‌صفت، رییس پیشین ستاد افغانستان وزارت امور خارجه به بیان نقطه‌نظرات‌شان پرداختند که خلاصه‌ای از نقطه‌نظرات طرفین در پی می‌آید:

جعفر حق‌پناه کارشناس مسائل افغانستان: نباید موضوع آب را حیثیتی می‌کردیم

افغانستان آن چیزی نیست که ما تصور داریم؛ اینکه نه کادری دارد، نه نخبه و کارشناسی، این‌طور نیست. افغانستان سند سیاست آب دارد، درحالی‌که ما نداریم. برای افغان‌ها آب یک ثروت بالفعل است، چون کشور محصور در خشکی است و آب ابزار دیپلماسی و تنظیم روابط با همسایگانش است. مسئله آب همچنین موضوع تنظیم مناسبات داخلی و مباحث قومی افغانستان هم هست. مثلا شفیق نخست‌وزیر وقت که قرارداد ۱۳۵۱ را امضا کرد قربانی همین نگاه‌های قومی و طایفه‌ای شد؛ بنابراین در فضای داخلی و بین دولت و اقوام این موضوع بسیار مهم است.

همچنین آب، ابزار مداخله قدرت‌های رقیب در افغانستان هم است. ابتدا انگلیس بحث آب را در منطقه مطرح کرد و تا الان که ترکیه در قالب نگاه نوعثمانی بیشترین نقش را در فعال کردن نگاه‌های آبی در افغانستان دارد، مورد توجه است. بعد از آن هند خیلی موثر است. به علاوه کشور‌های اروپایی کار کارشناسی در بحث آب را در افغانستان انجام می‌دهند. از این رو برخلاف تصور ما، رویکرد و توجه افغان‌ها درباره آب بسیار کارشناسی و جدی است. نباید فکر کنیم آن‌ها دست‌بسته هستند. آن‌ها در مذاکرات به ما می‌گویند همه تالاب‌ها و رود‌ها و دریاچه‌های‌تان را خشک کردید، به هامون که می‌رسید، نگران می‌شوید!

آن‌ها به نقطه‌ضعف‌های مسئولان ایرانی و مدیریت ما در مسئله آب کاملاً واقف هستند. به علاوه با حاکمیتی در افغانستان مواجه هستیم که هیچ مسئولیتی در سطح ملی و بین‌المللی به عهده ندارد و هر امری را به مسئله به‌رسمیت شناختن حکمرانی طالبان بر می‌گرداند. البته این نگاه درباره همه کشور‌هایی که افغانستان با آن‌ها تعامل دارد، صادق است.

الان تقریباً در همه زمینه‌ها تعاملات با طالبان پیچیده است، چون طالبان و حکمرانی آن‌ها هنوز جا نیفتاده است. سیاست‌های توسعه‌ای در ایران دچار مشکلات مفهومی و ساختاری است. وقتی مسئله اینقدر پیچیده می‌شود، روشن است که در اجرا چقدر کار سخت می‌شود. سیاست‌های ما مبتنی بر واقعیات کم‌آبی در ایران نبوده است. مثلاً فولاد مبارکه اساساً باید در جایی پرآب ایجاد می‌شد و سایر کارخانه‌های فولادسازی، نه اینکه در شهر کم‌آبی مثل اصفهان ایجاد شود و الان به یک معضل تبدیل شود. همین رویکرد‌ها موجب شد در موضوع آب‌های مرزی هم به همین شکل غیرکارشناسی و غیرواقع‌بینانه اقدام کنیم. افغانستان یا آب ندارد یا به ما آب را نمی‌دهد، باید این واقعیت را دید.

الگو‌های بی‌نیازی از آب افغانستان، داشتن ابزار نفوذ به افغانستان و ابزار‌های مشوق برای دولت افغانستان باید مورد تأکید و توجه ایران باشد. اشرف غنی در بحث آب با ایران همکاری کرد، چون مسئله چابهار یک جایگزین برای آن شد و بخشی از نیاز آن‌ها را در جای دیگر تامین کردیم، اما الان متاسفانه از این جهت گرفتاری‌هایی داریم که دست‌مان چندان باز نیست به علاوه که طرف‌مان در افغانستان هم به لحاظ ساختاری و اداری نرمال نیست. موضوع آب را نباید حیثیتی می‌کردیم که متاسفانه شد. ما در موضوع آب رویکرد بین‌المللی را دنبال نکردیم و از آن‌ها برای گرفتن حق‌آبه محیط زیست استفاده نمی‌کنیم. همان‌طور که در بحث مهاجران از ظرفیت‌های بین‌المللی استفاده نکردیم. ما اساساً خودمان را از تعاملات بین‌المللی محروم کردیم، چون نظام بین‌الملل را سراسر تهدید می‌بینیم. وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو باید جدا از پیگیری مسئله آب، در شهر‌های مرزی طرح‌های نو برای حل مسئله آب با افغانستان داشته باشند و بحث را از حالت پوپولیستی و رسانه‌ای کردن آن خارج کنیم.

محسن روحی‌صفت رئیس پیشین ستاد افغانستان وزارت امور خارجه: افغانستان به هیچ‌کس متعهد نیست

افغانستان دنبال این است که از موضوع آب استفاده سیاسی کند، اما ما نباید به این سمت برویم. باید مسئله آب را در پکیجی از موضوعات با افغانستان حل کنیم. یکی از موضوعاتی که در چارچوب قرارداد ۱۳۵۱ مورد توجه و اجرا قرار نگرفته، نظارت بر اجرای معاهده و نیز محل اندازه‌گیری آب است. در سال‌های خشکی به میزانی که خشکسالی است، از میزان عدد حق‌آبه ایران طبعاً کاسته می‌شود، اما ایران هیچ‌وقت برای اندازه‌گیری این میزان در سرچشمه درخواست نداشته است، به‌ویژه در سال‌های قبل. در یکی دو سال اخیر که آب به‌شدت کم شده درخواست برای اندازه‌گیری مطرح شده است، اما با بازدید طرف ایرانی به دلایل مختلف موافقت نشد. این در حالی است که روش اندازه‌گیری آب هم در قرارداد مشخص شده است.

طالبان معتقد است که زمینه‌ها و شرایط برای اندازه‌گیری آب در سرچشمه در اثر جنگ تخریب شده است و محل آن قابل بازدید نیست. حتی هیئتی از وزارت نیرو سال گذشته به کابل رفت و روند مذاکرات هم مثبت بود، اما اجازه بازدید به آن‌ها از سد کجکی و اندازه‌گیری آب را ندادند. افغانستان طبق قرارداد ۱۳۵۱ متعهد است کاری نکند ایران از حق‌آبه محروم شود، اما متاسفانه این کار با ساخت سدکمال خان انجام شد. این سد طوری ساخته شده است که وقتی پر می‌شود آب آن به سمت ایران سرازیر نمی‌شود و به سمت شوره‌زاری در افغانستان جریان پیدا می‌کند و متاسفانه در ساخت این سد خود ایران هم مشارکت داشت و سیمان آن را تامین کرد.

موضوع آب بیشتر به نفع طالبان تمام شده است، چون مسئله حساسی برای مردم این کشور است و دفاع طالبان از آب مورد توجه مردم این کشور از هر قوم و طایفه‌ای قرار می‌گیرد و این رفتار طالبان در قبال مقامات ایران در مسئله آب برای طالبان مشروعیت ایجاد می‌کند. متاسفانه در رفتار و سیاست ما درباره افغانستان به‌ویژه در بحث آب، عنصر اقتدار مشاهده نمی‌شود. اما اینکه چطور باید در سیاست‌هایمان اقتدار به خرج دهیم، یک سوال جدی است؟ برخی نهاد‌های پیگیر سیاست‌ها در قبال طالبان و افغانستان رفتار و امتیازاتی حداکثری را برای طالبان در نظر گرفته‌اند. در موضوعاتی از جمله امنیت مرزی، مواد مخدر، شیعیان و اقلیت‌ها و داعش هر نوع همکاری با طالبان در سال‌های گذشته انجام دادیم و در دو سال گذشته که طالبان روی کار آمده است، با وجود به رسمیت نشناختن آن‌ها در سطح این همکاری‌ها تغییری ایجاد نشده است. دیپلماسی و سیاست ما در افغانستان متاسفانه شخصی‌سازی شده است، البته من هرگز موافق تقابل با طالبان نیستم.

راه‌حل مسئله آب در مناطق و شهر‌های مرزی‌مان با افغانستان تکیه بر آب هامون نیست، بلکه بی‌نیازی ما به آب و عدم اتکا به آبی که از سوی افغانستان سرازیر می‌شود، است. ما باید بدترین سناریو را درباره این مسئله در نظر بگیریم و براساس همان رفتار کنیم. فرض کنیم که دیگر آبی از افغانستان به سمت ایران نمی‌آید، در آن صورت چه باید کرد؟ ما باید مدل توسعه‌مان در این بخش را کاملاً متفاوت کنیم. طرحی در این رابطه نوشته شد، اما وزارت نیرو هنوز برای این مسئله کاری نکرده است، چون اساساً کار بسیار سختی است و هماهنگی مسئولان را می‌خواهد.

البته خوب طبیعی است تغییر مدل توسعه در سیستان‌وبلوچستان و هماهنگی مسئولان و دستگاه‌ها بسیار سخت، اما انداختن تقصیر گردن افغانستانی‌ها کار آسانی است. همچنین ایجاد جایگزین برای تامین آب به جای رودخانه‌ها باید مورد توجه قرار گیرد، مثل آنچه قطر و عربستان انجام دادند. ما از دریای عمان خط لوله کشیدیم تا یزد، ولی برای سیستان درحالی‌که بودجه هم گذاشتند، انجام نشد و پولش هم جای دیگری خرج شد.

با توجه به شناختی که از روحیات مردم افغانستان دارم، می‌گویم هر کس در افغانستان حاکم باشد، سیاست آن‌ها درباره آب روشن است. باید دیپلماسی ملتمسانه آب را کنار بگذاریم و به سمت بی‌نیازی از آب هیرمند برویم، آن وقت آن‌ها می‌آیند و آب را دودستی تقدیم می‌کنند تا در ازای آن انرژی بگیرند، اما تا وقتی دست نیاز دراز کنیم آبی به ما نمی‌دهند. دیپلماسی ملتمسانه درباره حق‌آبه از افغانستان پاسخگو نیست. افغانستان به هیچ‌کس متعهد نیست؛ نه به آمریکایی‌ها، نه به شوروی و روسیه، نه اروپا. افغانستان را به این سادگی نبینید لازم است در برابر این کشور سیاست متمرکز و پیچیده‌ای داشته باشیم.

ارسال نظرات