صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

هر گونه ردی از برتر بودن - من بهتر از تو می‌دانم یا مسوولیت پذیرتر از تو هستم - را کنار بگذارید. رویکرد شما در موقعیت‌هایی که مثال زده شد، باید نشان دهنده دلسوزی عمیق شما باشد و خیلی واضح اذعان کنید که این موضوع ربطی به شما ندارد و فقط صادقانه می‌خواهید بگویید که اگر در چنین موقعیت‌هایی قرار بگیرید چقدر می‌توانید آسیب پذیر باشید.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۴ - ۰۲ خرداد ۱۴۰۲

در بخش‌های قبلی در مورد اجازه گرفتن برای شروع مکالمه در موقعیت‌های مختلف، مثل وقتی که جایگاه بالاتری دارید یا وقتی می‌خواهید با همکار هم رده خودتان گفتگو کنید توضیح دادیم.

گاهی اوقات رفتار طرف مقابل، حداقل از نظر فنی، ربطی به شما پیدا نمی‌کند. شاید بخواهید به همسایه تان بگویید اینکه کودکشان موقع دوچرخه سواری کلاه ایمنی نمی‌گذارد خیلی خطرناک است. شاید پزشک تشخیص داده که دوستتان فشار خون بالا دارد و می‌بینید که او همچنان وقتی برای ناهار بیرون می‌روید غذا‌های چرب و پرنمک سفارش می‌دهد. شاید فرزند بزرگسال شما در یک رابطه سمی قرار گرفته و از اینکه او را ناراحت می‌بینید متنفرید و می‌خواهید به او بگویید مسوولیت بپذیرد و مرز‌های روشنی برای خودش مشخص کند. وقتی در این شرایط هر چه بگویید «مداخله» محسوب می‌شود، چطور می‌خواهید مکالمه تغییر را شروع کنید؟

ابتدا، واقعا و به طور واضح روی نیت مثبتتان تاکید کنید. فرق بین نزدیک شدن به این افراد به عنوان منتقد و دوست را تشخیص دهید:

- «چطور والدینی هستید که می‌گذارید کودکتان بدون کلاه ایمنی در خیابان دوچرخه سواری کند؟»

- «سه تا بچه داری و همچنان چیزبرگر با سیب زمینی سرخ کرده سفارش می‌دهی! خیلی بی مسوولیتی!»

- «چه چیزی در این رابطه هست که همچنان ادامه می‌دهی؟ اگر من بودم، ماه‌ها پیش تمامش کرده بودم!»

هر گونه ردی از برتر بودن - من بهتر از تو می‌دانم یا مسوولیت پذیرتر از تو هستم - را کنار بگذارید. رویکرد شما در موقعیت‌هایی که مثال زده شد، باید نشان دهنده دلسوزی عمیق شما باشد و خیلی واضح اذعان کنید که این موضوع ربطی به شما ندارد و فقط صادقانه می‌خواهید بگویید که اگر در چنین موقعیت‌هایی قرار بگیرید چقدر می‌توانید آسیب پذیر باشید.

اگر کسی را به خاطر آسیب تروماتیک مغزی، یا بیماری قلبی یا اعتیاد از دست داده اید، می‌توانید با دیگران به اشتراک بگذارید. منظور این نیست که قضیه را شخصی کنید و فقط از خودتان بگویید، بلکه مشخص کنید اگر به شخص نزدیک شده اید، از موضع برتری نیست.

سخت‌ترین مورد وقتی است که کاری را در گذشته اشتباه انجام داده باشید. به عنوان مثال، همیشه برادرتان را بابت رژیم غذایی وحشتناکی که در ۲۰ سال گذشته داشته سرزنش کرده اید، برای او کتاب‌ها و لینک‌های سخنرانی‌های TED و اسنادی در مورد افراد چاق که حالا دونده ماراتن شده اند می‌فرستید.

قبل از اینکه بتوانید هر یک از استراتژی‌های این کتاب‌ها را استفاده کنید، مجبورید شرایط را تغییر دهید -، چون برادرتان همواره منتظر توصیه بعدی شماست. حتی اگر وقتی همدیگر را می‌بینید چیزی نگویید، تفسیر او این است که با سکوتتان در حال قضاوت محتوای یخچال و آشپزخانه اش هستید. قبل از اینکه کلمه‌ای از شما بشنود، باید کلیشه‌ای را که از خودتان در ذهنش ساختید بشکنید.

یک راه انجام این کار این است که از تلاش برای تغییر دادن او دست بکشید؛ حداقل برای مدتی. اگر چیزکیک سفارش می‌دهد، بگذارید سفارش بدهد و لذتش را ببرد.

اما همین جا متوقف نشوید. به جای آن، مسوولیت رفتاری را که در گذشته داشته اید بپذیرید.

این رفتار را با گفتن جملاتی با خودتان مثل «نگرانش هستم» یا «برایم اهمیت دارد» توجیه نکنید. اعتراف کنید که بی ملاحظه و حتی آزاردهنده بوده اید و حالا متاسفید.

به برادرتان بگویید که دیگر نمی‌خواهید با او مثل بچه‌ها رفتار کنید و از او بخواهید هر وقت کار ناراحت کننده‌ای کردید، به شما یادآوری کند. حتی می‌توانید هر از گاهی این موارد را با او چک کنید تا تاکیدی باشد بر تغییر خودتان:

- «رفتارم چطور است؟»

وقتی یک قدم به عقب برمی دارید، فضایی برای او ایجاد می‌کنید که یک قدم به جلو بیاید و حتی از شما کمک بخواهد:

- «خوب است. می‌دانم که نیت تو در موردم مثبت است. واقعیت این است که در مورد سلامتی ام نگرانم. آخرین چکاپی که کردم واقعا نتایج بدی را نشان می‌داد.»

وقتی که او شروع به شکایت از وضعیتش می‌کند، فضا را برای شما باز می‌کند که بگویید:

- «می خواهی با هم در موردش فکری کنیم؟»

توجه داشته باشید که نباید بگویید: «حالا به حرفی که سال‌هاست در گوشت می‌خوانم رسیدی؟»

نباید دوباره با سرزنش و نصیحت شروع کنید. در عوض، به مرحله ۲ بروید و در مورد چیزی که او می‌خواهد اتفاق بیفتد صحبت کنید. به‌جای اینکه سعی کنید او را به جایی که مدنظر خودتان است سوق دهید (رژیمی که از نظرتان خوب است، وب‌سایت دکترتان یا اپلیکیشن مدیتشین)، او را به سوی تغییری که خودش می‌خواهد راهنمایی کنید.

هر چقدر افراد حس کنند شرایط خودشان را تحت کنترل دارند و هر چقدر بار این کنترل از سمت شما کمتر باشد، احتمال اینکه مالکیت خود را توسعه دهند و قابلیت استقلال خود را بیشتر کنند، افزایش می‌یابد.

در این بخش و چند بخش قبلی، نحوه اجازه گرفتن برای شروع صحبت را در رایج‌ترین موقعیت‌هایی که افراد در آن قرار می‌گیرند پوشش دادیم.

در بخش‌های بعدی، به دینامیک قدرت که ممکن است با هر یک از این موقعیت‌ها هم پوشانی داشته باشد، می‌پردازیم.

نویسندگان: پیتر برگمن، هاوی ژاکوبسن
ترجمه: دنیای اقتصاد
منبع: کتاب می‌توانی دیگران را تغییر دهی

برچسب ها: مکالمه با همکار
ارسال نظرات