در پی انتشار گزارشی در پایگاه خبری تحلیلی فرارو از جلسه مناظره صادق زیباکلام و ابراهیم فیاض با عنوان "تشنج در مناظره زیبا کلام و فیاض" دکتر زیباکلام جوابیهای را برای ما ارسال کردهاند که به عینه در زیر میآید. لازم به ذکر است که گزارش فوق الذکر به نقل از خبرگزاری فارس در سایت فرارو درج شده بود.
متن جوابیه دکتر زیباکلام:
به دنبال برگزاری جلسه مناظره میان این جانب و دکتر ابراهیم فیاض به مناسبت گرامیداشت 16 آذر در دانشگاه علوم پزشکی شیراز در تاریخ 15 آذر ماه، در بسیاری از سایتها از جمله سایت وزین "فرارو" گزارشاتی تحت عناوینی همچون "بروز تشنج در بزرگداشت 16 آذر در دانشگاه علوم پزشکی شیراز" و "بی حرمتی زیباکلام به آرا سیاسی مرحوم امام خمینی (ره)" نقل شد.
مطالبی که تحت عناوین "بروز تشنج" و غیر آمده بود چندان برایم اهمیتی نداشتند که خواسته باشم به آنها پاسخ دهم. اما آنچه تحت عنوان "بی حرمتی به آرا و نظرات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران" نقل شده بود، برایم کاملا مطلب متفاوتی بود و بنابراین مصر گشتم که به آن پاسخ دهم. چرا که اتهام بی حرمتی به آن بزرگوار برایم به هیچ روی قابل تصور نبوده و آن را قویا انکار مینمایم. البته من سایت فرارو و برخی دیگر را از آنچه که میخواهم بگویم مستثنی میکنم، اما تردیدی ندارم که شماری از سایتها تعمدا این اتهام را علیه اینجانب رواج میدهند. والا آنها نه فرصتی داشتند که فیلم مناظره را ببینند و نه مجالی که به سخنان بنده گوش دهند. بنابراین آنچه که تحت عناوین "بی حرمتی"به نقل از این جانب روایت شده در حقیقت بدون مراجعه به مرجع و صرفا بر اساس نقل از برخی دوستان مطرح شده بود.
من بنا ندارم که وارد کم و کیف مباحث مطروحه آن شب شوم. تمام فیلم کامل آن موجود است. میتوان به بیش از سه ساعت سخنان دکتر امیریان معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و مجری برنامه، دکتر ابراهیم فیاض و بنده گوش فرا داد و پی ببرند که آیا بنده مرتکب توهین شدهام یا نه؟
بنده ظرف 18 ماه گذشته در بیش از یکی دو جین مناظره در دانشگاههای کشور شرکت داشتهام و با بسیاری از عزیزان مانند دکتر حسین الله کرم، دکتر ابراهیم فیاض، مهندس مرتضی نبوی، کاظم انبارلویی، حجج الاسلام ذوالنور، قاسم روانبخش، حمید رسایی، دکتر محمدرضا رهدار، دکتر عباس نبوی و برخی دیگر مباحثه و مناظره داشتهام.
موضوعات و مباحثی که در این مناظرهها معمولا مطرح میشوند متشابه یکدیگر هستند و در بسیاری از موارد تقارن و تکرار دارند. آن شب در آمفی تئاتر دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شیراز هم مطالب و مباحثی که مطرح شدند، خیلی متفاوت از مباحث جلسات دیگر نبود. اما حکایت شیراز یک نکته متفاوت داشت که در هیچ یک از گردهماییهای قبلی نبود.
بانی گردهماییهای قبلی یا دفتر نمایندگی رهبری در دانشگاه مربوطه بود یا بسیج دانشجویی آن دانشگاه. بنابراین و علی رغم مباحث مناقشه آمیز و مخالف و موافق از جانب بنده، جلسات نه هیچ وقت به تشنج کشیده میشد و نه توهینی به بنده میشد. دانشجویان مخالف میآمدند و به صورت کتبی یا شفاهی پرسشها و مخالفت خودشان را با بنده مطرح میکردند. اما بانی گردهمایی در شیراز انجمن اسلامی بود. به علاوه از رئیس دانشگاه دکتر ایمانی خواسته شده بود که مناظره برگزار نشود. اما دکتر ایمانی با اصرار فردی خودشان قبول مسئولیت مینمایند و خواستار برگزاری بزرگداشت 16 آذر با شرکت بنده میشوند.
در شب مراسم و از همان ابتدا یک عده از دانشجویان دختر و پسر که شمارشان به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسید در دو طرف آمفی تئاتر جمع شده بودند مستقل از آنکه بنده چه میگفتم یا نمیگفتم آنان با قیل و قال و اعتراض سعی در بر هم زدن نظم جلسه داشتند. یکی از آنان در بخش طرح سئوالات شفاهی از جانب دانشجویان، بنده را مخاطب قرار داد و با خشم و فریاد پرسید که امام خمینی گفتند که "شرق و غرب و اسرائیل باید نابود شود" و پاسخ بنده به این نظر امام چیست؟ عدم پاسخگویی این جانب با اعتراضات و فریاد آنان همراه شد و طلب پاسخ صریح مینمودند که آیا من با نابودی شرق و غرب و اسرائیل آن گونه که امام فرمودهاند موافقم یا نه؟ پاسخ بنده در میان فریادها و بانگهای له و علیه گم شده بود. به هر حال در آن شرایط و پس از قریب به 3 ساعت و اندی جلسه پایان پذیرفت. اما این همه ماجرا نبود. آن چند نفر مصمم بودند که مرا مورد ضرب و شتم قرار دهند و مسئولین حراست دانشگاه به دادم رسیدند و در حالیکه مرا در میان خود گرفته بودند، سعی کردند از آمفی تئاتر خارج نمایند. اما یکی از آنان موفق شد که از پشت سر ضربهای بر سرم وارد سازد.
به نظر من اگر بانی آن جلسه به جای انجمن اسلامی، بسیج یا نهاد رهبری میبود، هیچ یک از آن اتفاقات رخ نمیداد. آنچه تاسف آورتر است آن بود که در مقابل چند صد دانشجو که اکثرا داشجویان پزشکی بودند و بیش از سه ساعت نشسته و بسیاری سراپا از مناظره و گفتوگوها استقبال کرده بودند، یک جمع کمتر از ده نفر با همه توش و توان تلاش میکردند تا با ایجاد تشنج آن گردهمایی را به درگیری سوق دهند.
بنده نه از هتاکی آن دانشجویان رنجشی به دل گرفتم و نه از توهینهایشان. گلایه من از عزیزانی است که با من به مناظره مینشینند و تلاش میکنند که به پیروان شان اندیشه سیاسی بیاموزند. غافل از اینکه فراموش کردهاند که مقدم بر آموزش و نظر سیاسی، عقیده، آرمان، جهان بینی، ایدوئولوژی، مرام و تفکر، یاد دادن پایبندی به ابتداییترین اصول و ضوابط تربیتی و اخلاقی میباشد.
ای مهان کشتیم ما خصم برون/ ماند خصمی زان بتر در اندرون
صادق زیباکلام
20 آذر 1389