صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۳۳۱۲۷
۳۰ درصد جمعیت شمال شهر، از ۸۳ بیمارستان و ۱۱۳۶۰ تخت بیمارستانی و ۲۵۸ درمانگاه و ۱۲۲ آزمایشگاه برخوردار بودند؛ در حالی که ۷۰ درصد جمعیت جنوب شهر، فقط ۲۸ بیمارستان و ۵۷۲۴ تخت بیمارستانی و ۱۵۱ درمانگاه و ۲۲ آزمایشگاه در خدمتشان بود.
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۸ - ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲

در اسفند ماه ۱۳۵۶ دبیرخانۀ شورای نظارت بر گسترش شهر تهران، پژوهشی را با عنوان «گزارش اجمالی دربارۀ شهر تهران؛ وضع موجود و پیشنهادات» منتشر کرد که وضعیت تهران را با نگاهی کارشناسانه، به دور از نگرش‌های ایدئولوژیک منفی و مثبت سال‌های بعد، ترسیم می‌کرد.

به گزارش عصر ایران، این پژوهش شهرشناسانه، که در سال ۱۳۵۶ تهیه شده بود، زمانی منتشر شد که ایران در حال حرکت به سمت یک انقلاب بود. در نتیجه، مدیران و حاکمان عصر پهلوی مجال و امکان چندانی برای تأمل در این پژوهش و اصلاح کاستی‌های مربوط به ادارۀ شهر تهران، چنان که در این پژوهش پیشنهاد شده بودند، نیافتند.

این پژوهش در کتابی با عنوان «تهران-۵۶» با مقدمۀ عالمانۀ محسن گودرزی و آرش نصر اصفهانی منتشر شده است. ناشر کتاب نیز نشر نی است.

مشکلاتی که در این پژوهش برای شهر تهران برشمرده شده، در سال‌های پس از انقلاب نیز تقریبا به همان سبک و سیاق ادامه یافته‌اند و خوانندۀ این پژوهش در مجموع احساس می‌کند اصلاح ساختاری موثری در وضعیت شهر تهران ایجاد نشده است.

اگرچه این داوری کلی است و می‌توان موارد ریز متعددی را در نقض مدعای فوق نشان داد، و حتی مدیران آن زمان شهر تهران نیز می‌توانند به انبوهی از اقدامات مثبت خودشان اشاره کنند، ولی برداشت کلی اکثر ناظران و شهروندان تهرانی این است که تهران شهری بی‌در و پیکر است، با انبوهی از مشکلات مزمن.

پژوهش منتشر شده در اسفند ۱۳۵۶ کاملا موید این برداشت عمومی است، وضعیت تهران در چند دهۀ اخیر نیز موید پژوهش مذکور است. یعنی نوعی تداوم مشکلات مزمن و ظاهرا لاینحل، گریبان شهر تهران را گرفته و اساسا هویت تهران گره خورده به چنین مشکلاتی.

البته این انتقادات به این معنا نیست که اگر مدیریت تهران به منتقدان واگذار شود، بهبود ساختاری و کلان محسوسی در وضعیت شهر تهران ایجاد می‌شود. مدیران امروز، منتقدان دیروزند. مادام که تهران مرکز امکانات عالی کشور باشد، بعید است اصلاحی ساختاری در این شهر صورت گیرد و مشکلات مزمن‌اش برطرف شود. چنین تحولی نیز نیازمند یک تصمیم سیاسی کلان است و ربطی به شهرداران تهران ندارد.

محسن گودرزی و آرش نصر اصفهانی در مقدمۀ کتاب نوشته‌اند:

«از دید نویسندگان گزارش، مشکلات تهران همچون حاشیه‌نشینی، شکاف جنوب و شمال شهر، افزایش پرشتاب جمعیت و توسعۀ کالبدی نتیجۀ سیاست‌های کلان اقتصادی است. آنان وضعیت تهران را در سه سطح تحلیل می‌کنند: سطح کلان (سیاست‌های اقتصادی و استراتژی صنعتی‌شدن)، سطح میانه (سازمان مدیریت شهری، وابستگی تهران به محیط پیرامونی) و سطح خرد (مشکلات تهران). در این چارچوب، نویسندگان گزارش آثار سیاست‌های کلان کشور را بر ایجاد وضعیت مشکل‌زای تهران بررسی می‌کنند و نشان می‌دهند که بوروکراسی شهری توان حل مشکلات برآمده را ندارد.»

گودرزی و نصر اصفهانی، سوال مهمی را هم مطرح کرده‌اند و آن اینکه، پژوهش سال ۱۳۵۶ نشان می‌دهد که «اگر تهران در همین مسیر پیش برود، در سال‌های آتی با مشکلات بغرنج و پیچیده‌ای مواجه خواهد شد.» پس وقتی این آگاهی وجود داشته، چرا تغییری در شیوۀ تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری ایجاد نشده؟ چرا تهران همچنان به شکلی اداره می‌شود که بر مشکلات آن افزوده شود؟

پاسخ گودرزی و نصر اصفهانی به سوال فوق چنین است:

«به نظر می‌رسد دیدگاه‌های کارشناسی مفروض می‌گیرند که «اراده برای تغییر و بهبود» وجود دارد و گروه‌های اجتماعی با منافع متضاد همه دل در گرو نفع همگانی دارند. دیدگاه‌های کارشناسی جایی را برای «تضاد منافع» در نظر نمی‌گیرند… از این رو، تصمیمات {مربوط به مدیریت شهر تهران} صرفا نتیجۀ آگاهی و شناخت نیست بلکه حاصل توازن ممکن و محتمل بین گروه‌های اجتماعی است.»

خلاصه اینکه، گاهی شهردار و شهرداران مناطق گوناگون تهران، زورشان نمی‌رسد کار درست را انجام دهند؛ و یا منافع گروهی و جناحی‌شان ایجاب نمی‌کند رأی کارشناسانه را عملی سازند.

اما ببینیم پژوهش «تهران-۵۶» حاوی چه نکات مهمی است. در پیشگفتار این پژوهش آمده است:

«برنامه‌ریزی اساسا یک امر سیاسی است و به انتخاب ارزش‌های متفاوت و گاهی متضاد بستگی دارد. با این همه مشکل اساسی در طراحی برنامه‌ها نیست. مهم، نحوۀ اجرای برنامه‌هاست… فقدان تسلط کامل بر مسائل ارضی، کمبود منابع و نوسانات مالی، مشکلات هماهنگی بین سازمان‌های اجرایی، نارسایی‌های مدیریت و تشکیلات و کمبود نیروی انسانی شهرداری پایتخت، مهم‌ترین تنگنا‌ها را تشکیل می‌دهد. با مشارکت اصیل مردم در حل‌وفصل امور و معاضدت دولت، بیشترین مسائل در میان‌مدت قابل حل می‌باشدو حل مسائل به طول زمان و قاطعیت در انجام خواست‌ها بستگی دارد.»

مهم‌ترین مضامین گزارش عبارتند از: تمرکزگرایی، توسعۀ کالبدی تهران، شکاف طبقاتی و نابرابری فضایی، فقر شهری و فرسودگی بافت‌های شهری، تغییرات شتابان و گریز از برنامه، برنامه‌های ازنفس‌افتاده، تامین پول ادارۀ شهر، نحوۀ مشارکت مردم در ادارۀ شهر.

در ادامه، به برخی از موارد فوق در این پژوهش/گزارشِ منتشرشده در اسفند ۱۳۵۶ می‌پردازیم.

در آغاز گزارش به این نکته اشاره شده که بخش‌های صنعت و سپس خدمات، در چند سال اخیر (در واقع نیمۀ اول دهۀ ۱۳۵۰) به زیان بخش کشاورزی از رشد سریعی برخوردار بوده و رشد این دو بخش به توسعۀ شهرنشینی منتهی شده است.

همچنین تمرکز مراکز اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چند شهر بزرگ ایران، به ویژه در تهران، موجب شده که رشد اقتصادی و جمعیت به صورت نامتعادلی در نقاط مختلف کشور توزیع شود.

نکتۀ دیگر اینکه، طبق سرشماری سال ۱۳۵۵، تهران بیش از ۱۳ درصد از جمعیت کل کشور و نزدیک به ۲۹ درصد از جمعیت شهرنشین کشور را به خود جذب کرده بود.

در سال ۱۳۵۵ جمعیت تهران ۴ونیم میلیون نفر بوده. این یعنی حدود سی میلیون نفر از مردم ایران در شهر‌های بزرگ و کوچک دیگر و بویژه در روستا‌ها و مناطق عشایرنشین زندگی می‌کردند. با این حال تقریبا ۵۷ درصد کل تخت‌های بیمارستانی کشور و نیز ۵۷ درصد پزشکان کشور در تهران فعالیت داشتند.

نویسندگان گزارش دربارۀ جمعیت تهران نوشته‌اند که در سال ۱۳۳۲ بالغ بر ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در تهران زندگی می‌کردند. در ۱۳۴۵ جمعیت تهران تقریبا ۳ میلیون نفر شده بود و در ۱۳۵۵ نیز تقریبا ۴ونیم میلیون نفر.

در بحث از انگیزه‌های مهاجرت به تهران و سایر شهر‌های بزرگ، نویسندگان به این نکته اشاره کرده‌اند که مهاجرت‌ها در کوتاه‌مدت کمبود نیروی کار در مناطق شهری را برطرف می‌کند، ولی در بلندمدت به افزایش تقاضا برای کالا‌ها و خدمات و ازدیاد تقاضای کل در جامعۀ شهری منجر می‌شود و این معنایی ندارد جز تشدید نابرابری بین شهر و روستا.

آن‌ها همچنین به یک آمارگیری در ابتدای سال ۱۳۵۵ استناد می‌کنند تا تصویری از «سیمای مهاجرین» به دست دهند. از ۵ هزار خانوار بررسی شده در این آمارگیری، که ساکن تهران بودند، بیش از ۱۵ درصد رؤسای خانوار متولد تهران، تقریبا ۳۶ درصد متولد سایر مناطق شهری و حدود ۴۹ درصد نیز متولد مناطق روستایی بودند.

همچنین ۵۲ درصد از کل مهاجرین به تهران مرد و ۴۸ درصد زن بودند. استان‌های مرکزی و زنجان و سمنان با ۳۳ درصد و استان خراسان با ۶ درصد بیشترین و کمترین سهم از این مهاجرت‌ها را داشتند. استان‌های آذربایجان شرقی و غربی نیز با ۳۰ درصد، سهم بالایی در این مهاجرت‌ها داشتند.

نسبت خانوار‌ها با درآمد ماهیانۀ کمتر از ۱۵۰۰۰ ریال در گروه خانوار‌های مهاجر ۴۱ درصد بوده. اما در گروه خانوار‌های غیرمهاجر، ۲۶ونیم درصدِ خانوار‌ها درآمد ماهیانه‌شان کمتر از ۱۵۰۰۰ ریال بوده.

در گروه‌های با درآمد‌های بالاتر از ۳۰ هزار رسال، خانوار‌های غیرمهاجر برتری چشمگیری به خانوار‌های مهاجر داشتند و این نشان‌دهندۀ پایین‌بودن درآمد خانوار‌های مهاجر در مقایسه با خانوار‌های غیرمهاجر بوده.

۸۸ونیم درصد رؤسای خانوار‌های مهاجر، شاغل بودند. این رقم در خانوار‌های غیرمهاجر ۸۳ درصد بوده؛ و این یعنی مهاجران برای پیدا کردن کار یا کار بهتر به تهران می‌آمدند.

در بخش صنعت نیز ۶۰ درصد از کل سرمایه‌گذاری‌های صنعتی، ۷۰ درصد از ارزش افزودۀ صنعت و ۴۰ درصد از کل واحد‌های بزرگ صنعتی در تهران مستقر بوده. در سال ۱۳۵۵ در تهران ۲۷۱۶ کارگاه تولیدی بزرگ وجود داشته که در آن‌ها ۱۲۶هزار کارگر تولیدی کار می‌کردند.

برخی از مهم‌ترین صنایع مستقر در تهران از حیث میزان اشتغال و تعداد کارگاه‌ها نیز عبارت بودند از: صنایع مواد غذایی، صنایع نساجی و قالی، صنایع نفت و زغال‌سنگ، صنایع محصولات غذایی، صنایع ماشین‌آلات و وسایل الکتریکی، صنایع اتوموبیل‌سازی.

نویسندگان گزارش نوشته‌اند که ایجاد و گسترش صنایع در منطقۀ تهران فشار زیادی بر محیط زیست و منابع منطقه وارد می‌کند و مشکلاتی نظیر تشدید آلودگی هوا را در پی دارد.

در بحث مسکن، پژوهش مذکور به‌عدم تطابق رشد جمعیت شهر با رشد تامین مسکن اشاره کرده و می‌افزاید طی دهۀ ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ حدود ۳۶۴ هزار خانوار به جمعیت تهران اضافه شده، ولی فقط ۲۶۰ هزار واحد مسکونی جدید ساخته شده است.

همچنین در سال ۱۳۵۵ حدود ۹۸۳ هزار خانوار موجود در تهران در ۶۵۱ هزار واحد مسکونی زندگی می‌کردند که از این رقم، ۳۰ هزار واحد مسکونی هم نامناسب و قابل تخریب بوده.

مهاجرت به تهران طبیعتا با افزایش درآمد توام بود چراکه بسیاری از مهاجران برای فرار از بیکاری یا پیدا کردن کار بهتر، به تهران می‌آمدند. از سوی دیگر، از سال ۱۳۵۲ به بعد، افزایش چشمگیری در درآمد‌های نفتی ایران پدید آمد و دوره‌ای از رشد و رونق از راه رسید که تبعات مثبتش به مهاجران هم می‌رسید.

با بالا رفتن سطح توقع مردم، بویژه پس از وقوع بحران اقتصادی از سال ۱۳۵۶، کمبود‌ها بیش از پیش احساس می‌شد و این وضع، مطابق تبیین منحنی جی، یکی از عوامل موثر در وقوع انقلاب بود.

نویسندگان گزارش نوشته‌اند: «سرمایه‌گذاری در بخش مسکن با گسترش احتیاجات مسکن مطابق نیست به طوری که میزان کل سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و عمومی در طی برنامۀ چهارم عمرانی کشور اندکی بیش از ۳ درصد تولید ناخالص ملی و طی دورۀ برنامۀ پنجم در حدود ۴ درصد بوده است. در حالی که متخصصین سازمان ملل برای کشور‌های در حال رشد این رقم را ۵ درصد یا بیشتر توصیه می‌کنند.»

در تحلیل وضعیت مسکن، همچنین در گزارش آمده است که در سال ۱۳۵۵، چهل‌ودو درصد از خانوار‌های تهرانی درآمد ماهیانه‌ای کمتر از ۱۶۳۰۰ ریال داشتند و بعد متوسط خانوار در این گروه‌های خاص بیشتر از ۵ نفر می‌باشد؛ و نیز: در سال ۱۳۵۳ بر اساس آمار بانک مرکزی ۵۸ درصد کل خانوار‌های تهران در واحد‌های مسکونی مستقل زندگی نموده و بقیه (۴۲درصد) به طور غیرمستقل یا مشترک از واحد‌های مسکونی باقی‌مانده استفاده می‌کردند.

پژوهش «تهران-۵۶» دربارۀ حمل‌ونقل و ترافیک نیز نکات جالبی دارد. مثلا می‌گوید در سال ۱۳۵۴ هشت میلیون تن کالا وارد منطقۀ تهران شده و ۵ میلیون تن آن به سایر نقاط کشور فرستاده شده است. ۸۶ درصد کالا‌ها از راه جاده وارد تهران و از تهران خارج می‌شد که در قیاس با کشور‌های اروپایی بسیار بالا بود؛ بویژه اینکه مسافت‌ها در ایران بسیار طولانی است. نقش راه‌آهن در حمل‌ونقل کالاها، محدود بوده.

گزارش می‌افزاید که نقش تهران در شبکۀ ارتباطی کشور به عنوان بزرگ‌ترین مرکز توزیع کالا، در شکل‌گیری مشکل ترافیک تهران موثر است و برای حل این مشکل باید تجدید نظر اساسی در شبکۀ راه‌های کشور به عمل آید.

علاوه بر این، رشد سریع جمعیت و ازدیاد تراکم، بالا رفتن سطح درآمد‌ها و افزایش مالکیت اتومبیل، نارسایی حمل‌نقل عمومی، محدودیت ظرفیت شبکۀ ارتباطی نواحی مرکزی، نارسایی‌های مدیریت و کمبود منابع مالی جزو علل پیدایش مشکل ترافیک تهران ذکر شده‌اند.

همچنین: «در خلال ۵ سال گذشته تعداد مالکیت اتومبل در تهران با رشد متوسط سالیانه ۲۵ درصد افزایش یافته است. در حال حاضر {یعنی در سال ۱۳۵۶} بیش از یک میلیون وسیلۀ نقلیه در تهران شماره‌گذاری شده است.»

در جای دیگری از گزارش آمده است که در اوایل سال ۱۳۵۴، حدود ۳۵ درصد از خانواده‌های ساکن تهران دارای اتوموبیل بودند که توزیع جغرافیایی آن از جنوب به شمال متغیر بود. در ۱۳۵۴ حدود ۴۰۰ هزار اتومبیل شخصی وجود داشت و این رقم تا آخر سال ۱۳۵۶ به حدود ۷۱۰ هزار اتومبیل می‌رسید.

همچنین در سال ۱۳۵۴ تعداد خطوط اتوبوسرانی ۱۵۰ خط، تعداد تاکسی‌های نارنجی ۱۲۷۰۰ دستگاه و تاکسی‌های آبی‌رنگ ۱۹۵۰ دستگاه بود.

نویسندگان گزارش کمبود‌های خدمات اتوبوسرانی در سال ۱۳۵۶ را چنین برشمرده‌اند:

کمیِ تعداد اتوبوس‌های قابل بهره‌برداری

کمیِ تعداد رانندگان ماهر

کافی نبودن تعداد خطوط اتوبوسرانی

پایین بودن سطح مرغوبیت خدمات اتوبوسرانی

وقت‌گیر بودن رفت‌وآمد با اتوبوس

دربارۀ مصرف برق، نویسندگان گزارش نوشته‌اند مصرف برق تهران در سال ۱۳۴۶ حدود ۱۶۲هزار کیلووات بوده و در سال ۱۳۵۴ به رقم ۸۰۰ هزار کیلووات رسیده. همچنین در سال ۱۳۵۴ تعداد مشترکین خانگی به ۶۵۰ هزار رسیده.

علت افزایش مصرف برق در تهران، یکی افزایش اماکن عمومی و واحد‌های مسکونی بوده و دیگری فزونی وسایل الکتریکی و برقی در منازل.

همچنین در گزارش آمده است: «بررسی‌های وزارت نیرو نشان می‌دهد که در سال ۱۳۵۴ تهران ۴۵هزار کیلووات ساعت برق کسری داشته است که برای جبران آن راهی به جز خاموشی‌های پراکنده نیست و امکان قطع برق تا روزی که سراسر تهران زیر یک پوشش مدرن کابل‌کشی نرفته همچنان وجود دارد.»

در خصوص تلفن در گزارش آمده است که در سال ۱۳۵۶ جمع کل تلفن‌های نصب‌شده «فقط به ۳۲۰هزار عدد می‌رسد.» و حدود ۱۴۰۰ دستگاه تلفن عمومی در تهران وجود دارد که «تقریبا معادل یک تلفن برای هر ۳۰۰۰ نفر می‌باشد.» و «این تعداد با در نظر گرفتن ضعف شبکۀ تلفن شخصی به هیچ وجه جوابگوی حداقل نیاز مکالکات عمومی ساکنین تهران نمی‌باشد.»

دربارۀ مصرف گاز در تهران، نویسندگان گزارش نوشته‌اند: «عملیات لوله‌کشی گاز تهران که با هزینه‌ای برابر ۸۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۵۴ آغاز گردیده به یک برنامۀ دو، چهار و هشت‌ساله تقسیم شده است. طرح گازرسانی شهر تهران از خیابان شاهرضا شروع گردیده و قرار است در دو منطقۀ شهستان پهلوی و شهرک غرب تهران پایان یابد. هم‌اکنون در محله‌های نازی‌آباد، کوی نهم آبان، علی‌آباد، تهرانسر، و در برخی نقاط شمال تهران لوله‌کشی گاز انجام شده و بر اساس پیش‌بینی‌هایی که می‌شود تا ۶ سال {یعنی تا ۱۳۶۲} دیگر در اکثر نقاط تهران به غیر از مرکز شهر، لولۀ گاز کشیده خواهد شد.»

همچنین طرح دیگر شرکت ملی گاز ایران، گازسوز کردن اتومبیل‌ها بوده که در گزارش آمده است که با اجرای این طرح هر لیتر گاز حدود ۴ونیم ریال فروخته می‌شود که از صرف بنزین باصرفه‌تر است.

کمبود و توزیع نامتناسب فضای سبز نیز یکی دیگر از کاستی‌های شهر تهران در سال ۱۳۵۶ بوده؛ اما ساخت پارک‌هایی وسیع در نیمۀ جنوبی شهر، نظیر پارک فرح‌آباد به مساحت ۴۵۰هزار متر مربع، که در محل گود‌های قدیمی جنوب شهر ایجاد شده بود و یا پارک آرامگاه به مساحت ۳۲هزار متر مربع، نقطۀ قوتی در کار مدیریت شهر تهران بوده.

دربارۀ آلودگی هوا در گزارش آمده است که تهران با جمعیت ۴ونیم میلیون نفر و بیش از یک میلیون وسیلۀ نقلیه، جزو بیست شهر پرجمعیت بسیار آلودۀ دنیا قرار گرفته است و آلودگی هوایش سالیانه حدود ۱۰ الی ۱۲ درصد افزایش می‌یابد و میزان آلودگی‌اش در سال ۱۳۵۶ پنج برابر میزان قابل قبول طبق استاندارد‌های کشور‌های غربی است.

بیش از ۳هزار تن زباله در روز، از سایر مواد آلوده‌کنندۀ تهران بوده که این شهر را به یکی از پرزباله‌ترین شهر‌های دنیا بدل کرده بود.

همچنین گردوغبار ناشی از صنایع، بخصوص کارخانجات سیمان در جوار شهر، و نیز خاک‌های مهارنشدۀ اطراف شهر و خیابان‌های خاکی داخل و خارج شهر، از دیگر علل آلودگی شهر تهران بودند.

جاروکردن خیابان‌های خاکی توسط رفتگران نیز، از دیگر دردسر‌های شهر تهران درزمینۀ آلودگی هوا بوده.

در حوزۀ خدمات اجتماعی، شکاف طبقاتی چشمگیر در تهران سال ۱۳۵۶ به شدت محسوس است. نویسندگان گزارش نوشته‌اند:

«رشد سریع اقتصادی پایتخت و افزایش درآمد‌های ساکنان آن در چند سال اخیر با توزیع عادلانۀ این درآمد‌ها بین مناطق مختلف شهر تهران همراه نبوده است. توزیع خدمات اجتماعی هم به همان نسبت به طور نامیزان تقسیم گردیده است به طوری که اکثر مراکز خدمات اجتماعی در نقاط شمالی شهر که از درآمد‌های بالاتری برخوردار می‌باشند متمرکز شده و ساکنین مناطق جنوبی پایتخت که بیشتر از گروه‌های درآمدی پایین تشکیل می‌شوند و نتیجتاً به این‌گونه خدمات احتیاج بیشتری دارند، از آن‌ها محروم گردیده‌اند.»

در گزارش آمده است که ۷۰ درصد جمعیت تهران، که در جنوب محور سپه قرار دارند، فقط در ۳۵ درصد از مساحت کل تهران زندگی می‌کنند، ولی ۳۰ درصد باقی‌ماندۀ جمعیت، که در شمال محور سپه قرار دارند، بیشتر از ۶۵ درصد کل مساحت پایتخت را اشغال کرده‌اند.

مقایسۀ خدمات آموزشی و درمانی در شمال و جنوب شهر تهران در سال ۱۳۵۶، البته برای ما که امروزه شاهد شکاف طبقاتی چشمگیر در تهران کنونی هستیم، چندان عجیب نیست، ولی برای عدالت‌طلبان آن دوره حتما عجیب و آزاردهنده بوده.

مثلا ۳۰ درصد جمعیت شمال شهر، از ۸۳ بیمارستان و ۱۱۳۶۰ تخت بیمارستانی و ۲۵۸ درمانگاه و ۱۲۲ آزمایشگاه برخوردار بودند؛ در حالی که ۷۰ درصد جمعیت جنوب شهر، فقط ۲۸ بیمارستان و ۵۷۲۴ تخت بیمارستانی و ۱۵۱ درمانگاه و ۲۲ آزمایشگاه در خدمتشان بود.

همچنین در شمال شهر ۱۴۷۰ مدرسه وجود داشت، اما در جنوب شهر با جمعیتی دو برابر شمال شهر، ۱۰۸۵ مدرسه دایر بود. تعداد دانش‌آموزان در شمال شهر ۴۷۸۸۸۹ نفر و در جنوب شهر ۶۳۳۱۱۱ نفر بود.

بیش از ۶۳۳ هزار دانش‌آموز جنوب شهری در ۱۰۸۵ مدرسه درس می‌خواندند، ولی ۴۷۸ هزار دانش‌آموز شمال شهری، مدارس بیشتری داشتند (۱۴۷۰ مدرسه).

دربارۀ آموزش و پرورش، نویسندگان گزارش نوشته‌اند که علاوه بر توزیع نامتعادل خدمات آموزشی در تهران، نارسایی‌های عمدۀ دیگری نیز وجود دارد. مثلا نامتناسب بودن بودجۀ آموزش و پرورش با احتیاجات موجود؛ و یا: ناتوانی وزارت آموزش و پرورش در ایجاد مدارس در اراضی تخصیص داده شده به آن.

همچنین کمبود نسبت فضای آموزشی (متر مربع) به دانش‌آموز خصوصا در نواحی پرتراکم جنوب شهر که تفاوت فاحشی با استاندارد‌های بین‌المللی داشته.

مشکل دیگر، عدم رغبت افراد به انتخاب شغل معلمی به واسطۀ‌عدم رضایت معلمان از درآمد خود در مقابله با هزینه‌های زندگی و تورم بود.

خطرناک بودن تعداد زیادی از مدارس استیجاری که از لحاظ استحکام در وضعیت بحرانی قرار دارند و تعدادی از آن‌ها نیز اصولا قابل تعمیر نیستند، مشکل دیگری بوده که در گزارش درج شده است.

دربارۀ حوزۀ بهداشت و درمان، گزارش به چند نکته اشاره کرده است. اول اینکه، مراکز بهداشتی و درمانی، دکتر‌ها و متخصصین در تهران تمرکز فوق‌العاده‌ای دارند. دوم اینکه ۵۷ درصد از کل تخت‌های بیمارستانی کشور و ۵۷ درصد از پزشکان کشور در تهران فعالیت دارند. در حالی که جمعیت تهران ۴ونیم میلیون نفر بوده و جمعیت کل ایران حدود ۳۶ میلیون نفر.

متوسط جمعیت برای هر پزشک در سطح کل کشور (در سال ۱۳۵۶) تقریبا ۳۷۰۰ نفر بوده، در حالی که این نسبت در تهران ۷۷۴ نفر به ازای هر پزشک بوده.

مشکلات جنوب شهر، موضوع دیگری است که گزارش به آن پرداخته. گودنشینی، آلونک‌نشینی و زاغه‌نشینی، مهم‌ترین مشکل در جنوب شهر تهران بوده. ساکنین این مناطق جنوب شهر، فاقد کار دائم، درآمد کافی و مسکن مناسب بودند. همچنین از خدمات درمانی، بهداشتی، فرهنگی و آموزشی بهرۀ مناسب نداشتند.

نویسندگان گزارش افزوده‌اند که در بعضی از مناطق جنوب شهر، مانند منطقۀ غار، حدود ۲۵ گود موجود است که ساکنین آن‌ها در بدترین شرایط زندگی می‌کنند. همچنین اکثریت ۱۳ منطقۀ آلونک‌نشینی که در تهران شناسایی شده بودند، ساکن جنوب شهر بودند.

جنوب شهر هم در گزارش این طور تعریف شده است: «جنوب تهران را نمی‌توان با خطوط مشخصی محدود کرد، با این همه با دو خط فرضی محور سپه و محور شوش، حدود جغرافیایی دو قسمت جنوب شهر تهران کم و بیش معین می‌گردد. بدیهی است مناطق دیگری در تهران بویژه در شمال شرقی شهر، خصوصیات مشابه جنوب شهر را دارا می‌باشند.»

بنابراین جنوب شهر تهران، از پایین محور سپه شروع می‌شده و تا محور شوش را در بر می‌گرفته است. در سال ۱۳۵۶ البته اقدامات عاجلی جهت بهسازی و نوسازی حوالی و جنوب محور شوش صورت گرفته بود. مثل طرح‌های تحقیقاتی برای شناخت کمبودها، آسفالت ۱۲۵ خیابان، تبدیل ۱۵۴ هزار متر از گورستان و اراضی متروکه به پارک‌های گوناگون، ایجاد و تکمیل چند حلقه چاه، بررسی چگونگی تامین آب شرب اهالی و مقدمات تجدید اسکان آلونک و زاغه‌نشینان منطقۀ شوش.

این اقدامات را سازمان بهسازی و عمران جنوب پایتخت انجام داده بود نویسندگان گزارش نوشته‌اند: «مهم‌ترین اثر این سازمان در این مدت کوتاه، ایجاد حس تعاون و مشارکت در اهالی محل و جلب همکاری آنان در اجرای برنامه‌هاست.»

برچسب ها: پهلوی تهران قدیم
ارسال نظرات