جماران نوشت: حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی رییس جمهور پیشین کشورمان در دیدار جمعی از فرهنگیان و نمایندگان تشکلهای صنفی معلمان، روشهای مدنی آنها برای احقاق حق خود را ستود و از اصناف و اقشار و جریانهای سیاسی خواست با الگو قرار دادن روش اعتراضی خشونت پرهیز معلمان، به سوی اصلاح ساختار، رویکرد و رفتار حاکمیت حرکت کنند.
سیدمحمد خاتمی در این دیدار پس از شنیدن نظرات و دغدغههای نمایندگان تشکلهای معلمان گفت: شخصیت عاطفی، عقلانی، علمی و اجتماعی فرد نوعا در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد و بیشترین زمانِ دوران کودکی و نوجوانی در اختیار نظام آموزش و پرورش است بنابراین نقش آموزش و پرورش در شکلگیری و تجلی شخصیت واقعی انسان، بسیار مهم است.
او با انتقاد از نگاه ایدئولوژیک به «ساختن انسان»، ساختن را شیءانگاری انسان عنوان کرد و افزود: در این نگاه انسان شیءای است که میتوان او را هر طور که بخواهیم بسازیم و آن را شکل بدهیم در حالیکه ساخته شدن انسان، یک فرایند است که آموزش و پرورش میتواند در این فرایند نقش مهمی داشته باشد. تعلیم و تربیت یک حرکت دیالکتیکی و مشارکتی است یعنی مشارکت معلم با متعلم و مشارکت مربی با متربی. در درون انسان جوهر و گوهری وجود دارد که باید پرورش یابد و این پرورش با فعل و مشارکت خود فرد انجام میگیرد.
خاتمی با اشاره به اهمیت ساختن یک فرودگاه، ماشین یا اداره یک شهرک صنعتی و کسانی که در این زمینهها فعالیت میکنند یادآور شد: این ساختن را با ساخته شدن شخصیت انسان مقایسه کنید؛ آیا در حال حاضر نگاه جامعه به این دو یکسان است؟ آیا دریافتیهای فعالان در این دو عرصه برای گذران زندگی برابر است؟ مهندسان و مدیران جامعه ارزشمندند و باید برخوردار و بهرهمند باشند، ولی سخن اینست که ساخته شدن انسان و حضور در عرصه و فرایند ساخته شدن انسان که کار معلم است، بسیار با اهمیت است و معلم هم باید برخوردار از امکانات لازم برای گذران زندگی باشد و از آن مهمتر منزلت است که بسیاری از کمبودهای مادی را جبران میکند.
وی با اشاره به محرومیتهای مادی و منزلتی معلمان توضیح داد: اگر عدالت در عرصه حیات اجتماعی را امکان برابر دسترسی همه افراد به قدرت، ثروت و منزلت در نظر بگیریم، جامعهای به عدالت دست مییابد که این امکان را برای همه افراد به صورت مساوی فراهم کرده باشد تا همه افراد بتوانند به قدرت، ثروت و منزلت دسترسی پیدا کنند.
خاتمی، مراد از قدرت در عرصه حیات اجتماعی را داشتن حق حاکمیت بر سرنوشت خود تعبیر کرد و گفت: هر انسانی باید قدرت این را داشته باشد که سرنوشت خود را بسازد؛ هر جامعهای نیازمند قدرت متمرکز است، اما این قدرت متمرکز باید ناشی از قدرت منتشر باشد یعنی به نمایندگی از مردم و با رای و رضایت تک تک افراد جامعه که صاحب اصلی قدرت هستند، تحقق یابد و در مقابلِ مردم مسئول باشد و مردم، قدرت جابجایی این قدرت را داشته باشند و در فرآیند تحقق قدرت متمرکز دخالت داشته باشند.
وی راه تحقق این قدرت در جامعه را وجود نهاد انتخابات آزاد و اتکاء بر رأی مردم و حضور آزادانه، مختارانه و مدبرانه افراد جامعه دانست و ادامه داد: اگر این امر محقق شود همه احساس قدرت میکنند و مسئولیت قدرت متمرکز این است که به بهترین وجه زمینه زندگی، امنیت، آزادی و رشد و تعالی جامعه را فراهم آورد.
خاتمی گفت: منظور از ثروت، تامین نیازهای اولیه و ثانویه انسان است. نیازهای اولیه مثل خوراک و پوشاک و امنیت و امید به آینده و فراهم بودن زمینه رشد و... فوریت دارند و نیازهای ثانویه، آزادی و داشتن زندگی معنوی و زندگی اخلاقی و نظایر آنها است. هر انسانی باید بتواند بدون دغدغه و رنج و مانع برای برآوردن نیازهای اولیه، امکانات لازم را داشته باشد و علاوه بر آن تامین نیازهای ثانویهاش و احساس آزادی، حرمت و معناداری زندگی کند.
وی با اشاره به ضربالمثل رایج که "شکم گرسنه خدا نمیشناسد" بیان کرد: انسانی که دغدغه نان و دارو و نظایر آنها دارد اصلا نمیتواند به نیازهای ثانویه خود بیاندیشد، چه رسد که به آنها بپردازد. ثروت یعنی امکان تامین نیازهای اولیه بدون دردسر و امنیت خاطر و تسهیل در تامین نیازهای ثانویه.
خاتمی ادامه داد: منزلت یعنی شخصیت انسان دارای ارزش و اعتبار و احترام باشد. اگر جامعه دچار آپارتاید نژادی باشد، بخشی از جامعه منزلت و جایگاهی نخواهد داشت؛ اگر جامعه دچار آپارتاید و تبعیض جنسیتی باشد به منزلت بخش مهمی از جامعه لطمه وارد میآید؛ و اگر این تبعیضها دینی معرفی شد یا با دین و ارزشها توجیه شد، مردم علاوه بر اینکه از این تبعیض زیان میبینند، از دین و ارزشها هم رویگردان میشوند؛ همچنان که متاسفانه برخی ارزشها به دلیل استفاده نادرست و در خدمت امور ناروا قرار دادن، از اعتبار افتادهاند.
خاتمی گفت: پارهای تبعیضها و ناروائیها در فرهنگ ما رواج دارد. اینکه در ادبیات ما است که "زن آن به که گل پرورد در کنارم" معنی اش اینست که اصل مرد است و زن در خدمت او. یا این جمله زیبا که "مرد از دامن زن به معراج میرود" حکایت از آن دارد که اصل، مرد است! و به فرع بودن زن اشاره دارد و خود زن نباید به معراج برود؟ مرد و زن هر دو باید به معراج بروند؛ هر جا که تبعیض باشد یا جامعه رانتی شود و عدهای با رانتهای مادی و سیاسی صاحب امکانات مادی و موفقیت اجتماعی شوند بخش دیگر نه تنها از امکانات که از منزلت نیز محروم میماند. اگر جامعه در هر یک از این سه اصل امکان مساوی دستیابی به «قدرت»، «ثروت» و «منزلت» مشکل داشته باشد، عمدهترین مسئولیت آن متوجه حکمفرمایی است یعنی نتیجه حکمرانی بد است.
ملاک و معیار سنجش خوبی حکمرانی به این است که این سه اصل در جامعه رعایت شود؛ حاکم چقدر توانسته در جامعه فقر را از بین ببرد و ایجاد برابری کند؟ چقدر توانسته در افراد جامعه احساس منزلت ایجاد کند؟ و چقدر زمینه را برای انتخاب مردم و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود فراهم کرده است؟ اگر هر سه نبود که وامصیبتا و اگر در هر بخشی مشکل وجود داشته باشد، در آن قسمت حکمرانی، بد است و باید تغییر کند. بشر در طول تاریخ برای رسیدن به حکمرانی خوب تلاش کرده و بسیار برای آن هزینه داده است؛ و در بیش از یکصدسال اخیر، جامعه ایران برای آن مبارزه، نهضت و حتی انقلاب داشته است برای اینکه حکمرانی خوب در جامعه مستقر شود.
خاتمی در ادامه با اشاره به محرومیت معلمان در هر سه اصل قدرت، ثروت و منزلت گفت: در بخش ثروت، معلم ما در مقایسه با بخشهای دیگر خود را عقب میبیند. معلمان یا جزء طبقه مستضعف جامعه (از حیث درآمد) هستند یا دست بالا در طبقه متوسط رو به پایین و معلمی که زندگیاش تامین نباشد، نمیتواند معلم و مربی خوبی باشد. از نظر قدرت -که این فقط اختصاص به معلمان ندارد- برای یک بخش با سلیقهای خاص امکان به قدرت رسیدن فراهم است و بقیه بخشهای جامعه محروم اند چه در انتخابات و چه نظارتهای بیجا بر جامعه و...؛ در بخش منزلت، یکی از مشکلات اصلی معلمان، تحقیرشدگی است در حالی که معلم باید بالاترین میزان حرمت را در جامعه داشته باشد.
وی با اشاره به تقسیم بودجه به جاری و عمرانی و قرار گرفتن آموزش و پرورش که ابواب جمعی بسیار بزرگی دارد به عنوان مصرف کننده بودجه جاری گفت: نگاه موجود به آموزش و پرورش این است که اینها سربارند نه سرور. به معلم به عنوان سربار نگاه میشود در حالیکه سربار، حکمرانی غلطی است که وجود دارد و نمیتواند تدبیر کند و سرمایههای جامعه را به فعلیت برساند؛ نمیتواند فن آوریها و سرمایههای خارجی را جذب و صرف سازندگی کشور کند؛ نمیتواند برنامهریزی کند که سرمایه بین نسلی نفت را در خدمت زیرساختها و سرمایه تبدیلپذیر قرار گیرد تا جامعه ثروتمند شود و با اندکی از مازاد ثروت جامعه امور کشور و خدمات و نیاز حقوق بگیران را به خوبی تأمین کند. سربار، حکمرانی بد است که نمیتواند تدبیر درستی در این زمینهها داشته باشد.
منشا اصلی محرومیت جامعه ما در هر سه عرصه قدرت، ثروت و منزلت، حکمرانی بد است که اگر بخواهیم ایران باقی بماند و عزت داشته باشد، باید این حکمرانی تغییر کند و اصلاح شود.
خاتمی، معلمان را در به کار بستن روشهای مدنی خشونتپرهیز برای احقاق حق خود، باثباتترین و با دوامترین و پیگیرترین بخش جامعه دانست و گفت: ما که از حرکتهای مدنی خشونتپرهیز سخن میگوئیم باید از معلمان سرمشق بگیریم. معلمان بدون آشوبطلبی و خشونت حق خود را مطالبه و حتی اعتراض میکنند و حرف خود را میزنند و در برخی موارد هم موفق میشوند. اصناف و اقشار و جریانات سیاسی باید از معلمان یاد بگیرند و ما باید با این روشها به سوی اصلاح ساختار، رویکرد و رفتار حاکمیت برویم. اگر بخشی از ساختار ما اشکال دارد، خودمان اصلاحش کنیم؛ اگر رویکردهای ما غلط بوده و نتیجه غلط داده -که داده- این رویکرد را باید عوض کنیم؛ اگر رفتار قضایی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما غلط است باید اینها را اصلاح کنیم.
خاتمی با اشاره به تلاشهای پیشین و شنیده نشدن پیشنهاد خیرخواهان و تقاضاها برای اصلاح بنیادین امور تصریح کرد: باید بتوانیم حاکمیت را وادار کنیم که اصلاحات بشود و برای این کار باید شیوههای خشونت پرهیز عمل شود. اگر اصلاحات اساسی صورت گیرد جامعه رو به پیشرفت، ترقی و انسجام داخلی خواهد رفت و بدخواهان، تجزیه طلبان و دشمنان ناکام خواهند ماند. وی با اشاره به مطالبات جامعه و جوانانی که حاکمیت زبان آنها را درک نمیکند گفت: درصد بزرگی از جوانان که انقلاب را ندیدهاند، ناراضی هستند. من پیش از این گفتهام براندازی نه ممکن است نه مطلوب، اما آنچه در حال حاضر جاریست، خودبراندازی است و ما میگوئیم خودبراندازی نکنید، اصلاح کنید تا جامعه راضی باشد و زمینه پیشرفت در همه زمینهها فراهم شود و تجزیهطلبان و قدرتهای مخالف را ناکام کنید.
خاتمی افزود: اگر جامعه احساس مشارکت در امور داشته باشد، برخی مشکلات را هم تحمل میکند، اما اگر مشارکت نداشته باشد، نارضایتی تبدیل به نفرت میشود و نفرت، خشم میآورد و بحرانهائی پدید میآید که حل آنها آسان نیست.
وی در پایان گفت: آنچه خیرخواهان بارها گفتهاند که بیایید آزادی و عفو عمومی بدهید و حصر را بردارید و زندانیان را آزاد کنید، گوش ندادند، ولی میتوانیم آرزو کنیم که همه آنها که در بند و در محدودیت و حصر هستند و زندانیان سیاسی بخصوص معلمان و کارگران زندانی آزاد شوند و همه با هم در کنار یکدیگر، جامعه متکثر ایران را با هدف اعتلا و پیشرفت و برخورداری جامعه و حفظ حرمت افراد پیش ببریم؛ معتقدم انقلاب این را میخواست و اگر امروز نیست یعنی انقلاب از مسیر خود منحرف شده است.
در ابتدای این دیدار رحیم عبادی با اشاره به نگاه دولت اصلاحات به توسعه گرا بودن آموزش و پرورش از رویکرد متفاوت موجود و نگاه ایدئولوژیک، واپسگرا و حکومتی، انتقاد و وضعیت آموزش و پرورش را نامطلوب توصیف کرد. دکتر اکرمی، وزیر اسبق آموزش و پرورش نیز در این دیدار گفت: آموزش و پرورش تابعی از سیاستهای کلی هر کشور است؛ وقتی در جامعه، مردم به ویژه گروه تحصیلکرده و ملی جایی برای سخن ندارند، معلم هم از نقد و اصلاح دور میشود. وی با انتقاد از مسوولانی که در آموزش و پرورش علاقهای به توسعه فرهنگی نداشتند، گفت: با دیدگاههای بسته و انتقادناپذیر، آموزش و پرورش به سوی آینده قابل قبولی حرکت نمیکند. تلاش کنیم جامعه به سوی جامعه متکثر برود تا همه فرصت صحبت داشته باشند.
در این دیدار معلمان و نمایندگان تشکلها به بیان دغدغهها و مشکلات موجود و نگاه غلط به آموزش و پرورش پرداختند و شرایط فعلی را مخاطره آمیز و نگرانکننده توصیف کردند. آنها انتصابات نادرست، مسئولان نامرتبط با آموزش و پرورش، بازداشت معلمان، راهاندازی مدارس مسجدمحور، بیتوجهی به تحول در نگرش و تغییرات نسل جوان و مطالبات دانشآموزان را از جمله مشکلات نگرانکننده بیان کردند. در این دیدار بر لزوم خانه تکانی ذهنی جبهه اصلاحات و توجه به مطالبات نسل جدید تاکید شد.
وقتِ اضافی هم نیست .
این حکومت به معنای واقعی نه در دل مردم و نه در جهان ، جایگاه معتبر قبل ندارد. مگر بخواهد زور و تهدید و یا خشونت را بارها و بارها بکار بگیرد . روحانیت و هوادارانشان ، باید از حکومتِ بر مردم ، کلا فاصله بگیرند .
چون دیدیم عملکردشان را . هیچ امید و سرانجامی ندارد این اوضاع
در سیاست خارجی علیرغم الدرم بلدرم کاملا بی برنامه و منفعلانه و دنباله روی کورکورانه همراه با باج دهی به چین و روسیه و نادیده گرفتن منافع ملی و هزینه کردن بدون اذن از جیب مردم جهت برنامه های ماجراجویانه بدون نتیجه و توجیه آن مثل حمله به سفارت عربستان توسط عده ای که نه سر دارن و نه ته ! که بعداً بجای مجازات همگی پست گرفتن و یواشکی هزینه خسارات وارده را از جیب ملت به عربستان پرداخت کردن .و پس از هفت سال لعن و نفرین عربستان و متضرر شدن و شعار والله نماند اثر از آل سعودی حالا با ذوق و اشتیاق غیر قابل وصفی البته بدستور کشور برادر چین دوباره با عربستان عهد اخوت و برادری بستن !و روابط شده گل و بلبل ۰
در سیاست داخلی که واویلا افزایش لحظه ای تورم و تورم و تورم و بدون حساب کتاب اداره کردن مملکت و رانت و رانت بازی و فامیل بازی و داماد بازی و سپردن مصادر امور به افراد لمپن و علیل و ناتوان و زبان دراز و پر رو م زبان باز و بی مغز !
در عرصه اعتقادات که با سو عملکرد باعث شدن اعتقادات مردم بویژه در نسل جوان واقعا خدشه دار شه و هر روز ضعیف و ضعیفتر بشه !
ان شاءالله بزودی زود ریشه همه اونایی که با قلم وزبان و فکر و اقدام لیبرالی و غربزدگی خودشون به نظام جمهوری اسلامی ضربه زدن و ریشه اونایی هم که به اسم اصول گرا منافقانه به اصول نظام ضربه زدن ،از بن کنده میشه.
حالا یارو خودش منحرف شده فکر میکنه کشور منحرف شده
یک عده نادان هم سر و صدای این مورچه رو رسانه ای میکنن
متن پرت و پلا بود اما خوب می نویسی
می بینید چه شده که اگر بنا را بر صداقت شما در سخنانتان بگذاریم کسی باور نمی کند! به قول آقای لاریجانی مُلک را چاره ای دیگر باید!
موهای این نظام ریخته و اصلاحات بی معنی است.
موهای این نظام ریخته و اصلاحات بی معنی است.
رواج دروغ و ریاکاری و بازار داغ تهمت و افترا و هرج و مرج در بازار ارتزاق مردم و وعده های توخالی و ریاکارانه و گماشتن افراد مغرض و ناتوان در راس امور و .... امان مردم را بریده ۰
اما حکومت گوشش بدهکار نیست، ببینید چقدر حاکمیت سر حجاب اجباری پافشاری می کند.
مشکلات ما واضح است برای نمونه رابطه دوسنانه با امریکا را به رفراندوم بگذارید.
چند درصد از مردم هنوز معتقدند امریکا دشمن است؟
بله اصول گرایان 30٪ رای دارند اما 70٪ خواهان رفع تحریم ها و بهبود رابطه با امریکا هستند.
اما حکومت زیر بار نمی رود.
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
حافظ
یه مثل معروف است.
سگ زرد برادر شغاله.
ماباید مملکت مان را از آخوندا پس بگیریم.
هنوزم کسی فریاد می زنه خاتمی حمایت حمایت، علیهش بیانه میدی؟
هنوزم به طرفدار هات نارو می زنی؟! البته؛ هنوزم طرفدار داری؟
ولی
نمیدونم چرا هنوز بعنوان یک انسان عاشقتم!!!!
انقلاب در همان ماه های نخست از مسیر منحرف شد روش بگویم ار فروردین 58 از مسر منحرف شد
فقط همین و بس .
کلا به فنا رفتیم . متاسفانه
اگر “تونی بلر” "دوم" ماه مه 1997، در انتخابات انگلستان به پیروزی رسید، محمد خاتمی هم 22روز بعد ، یعنی دوم خرداد 1376 به ریاست جمهوری انتخاب شد! اگر تونی بلر پس از 18 سال توانست محافظه کاران انگلیس را از صحنه سیاست کنار بزند ، محمد ما هم همین کار را کرد ! 8 ماه پیش تر هم طالبان در افغانستان به قدرت رسیده بود!
دوران خاکستری هاشمی که طی آن کمترین انتقاد به وجهی سهمگین پاسخ داده می شد، با اولویت تقدم اقتصادی ، دراصلاحاتی ناموزون با۴۹ در صد تورم به فاجعه ختم شد. برخی ترور ها در اروپا هم منجر به فراخوانی سفیران و بن بست رسیدن روابط با غرب شده بود که نیاز به ترمیم داشت.
ماه های آخر جمهوری هاشمی بسیار سنگین می گذشت.اشخاصی که در پی تمدید دوران ریاست جمهوری وی بودند با پیام دومین رهبر کشور پس رانده شدند.
هاشمی هم اندکی قبل از انتخابات با پیامی قوی به نوعی جبران کرد:”بدترین جنایتی که می شناسم دستکاری خواست رای دهندگان است. این گناهی نابخشودنی است”...
دولت فخیمه با پخش مذاکرات محرمانه یکی از فرزندان میرهاشم هم کمک بزرگی به جناح مقابل کرد! آنها حتی همسایه قدیمی رو به روی سفارت را هم فراموش کردند!
سفر ناطق به مسکو، اظهارات ناسنجیده اخوی، حمله به بعضی ستادها، کارناوال عاشورا و برخی تندروی ها، هم مردمی را که ناگزیر به انتخاب همیشگی بین گزینه های موجود بودند به سوی خاتمی هدایت کرد.
جمعیت کشور افزایش یافته ونسلی که محرومیت ها را تحمل کرده بود مطالبه گر شده بودند. بسیاری از رای دهندگان امید بسیاری به خاتمی و شعارهای وی بسته بودند.
تداوم وبقای حکومت شیعه کماکان اصل لاتغیر در منطقه بود. نیاز بود برخی روابط با غرب ترمیم یابد.پس اصلاحات هم فقط باید در سطح انجام می شد.
البته دلیل رای دادن مردم به مدعیان اصلاحات، تمایل اساسی وهمیشگی آنان به"تغییر" بود. چیزی که اصلاح طلبان ،مردم را برای همیشه ناامید کردند. 80 درصد واجدین شرایط درانتخابات شرکت کردند که 70 در صد آنها به خاتمی رای دادند.
بی تردید تنها راه تغییر مسالمت آمیز در ساختار سیاسی کشور هایی نظیر ما ، اصلاحات است ولی آنچه در ایران مطرح شد شعار هایی اصلاحاتی و آستیگمات، آن هم از نوع اوجب الواجباتی، بدون دست زدن به ساختار اصلی قدرت بود.
حداکثر افق فکری رهبر اصلاحات، دموکراسی دینی بود. جامعه مدنی ادعایی هم پس از اندک زمانی تحت فشار جناح مقابل به الگوی مدینه النبی صدر اسلام و نه جوامع مدرن و قانونمند امروزی تغییر یافت!
مدعی اصلاحات کمترین همت ، اندیشه وبرنامه ای برای پیشبرد ادعای خود نداشت. دولت اصلاحات هم پر از مهره های غیره بود. خاتمی موج عظیم و نیرومند ومنتظر مردم رای دهنده را نادیده گرفت. آیت اله منتظری که اینک به منتقد حکومت تبدیل شده بود آبان 76 از مدعی اصلاحات خواست تا اگردربرنامه هایش سنگ اندازی می شود استعفا کند که خود مغضوب ودچار حصرشد!
برخی از متفکرین اصلاحات به جای متقاعد کردن وهمراه کردن مقامات متنفذ ، دست به حرکت های تند انقلابی زدند، وآنان را از خود دور وبه مواجهه واداشتند. دولت پر ادعای اصلاحات برای حمایت از رای باطل شده مردم تهران قدمی برنداشت. این رفتار آنچنان به مردم گران آمد که در انتخابات شوراهای بعد به رغم عدم وجود هرگونه مانع استصوابی روی خوش نشان ندادند
. انتخاب خاتمی وشوری که آرزوی تغییر برانگیخته بود موجب فعال شدن روزافزون طیف هایی از ملی گرا ها، لائیک ها ، چپ ها و جماعات غیرخودی شده بود. در حالی که اصلاحات، حداکثر باید در همان سطح پیشگفته باقی می ماند ! قتل های زنجیره ای، یعنی نشاندن این طیف غیر خودی به سرجای خود با سلاح ترور ! طبق معمولِ پرونده های امنیتی، این داستان هم برای سال ها باید پوشیده می ماند. همان گونه که که بعد از بیست سال مانند روزهای اول مبهم مانده است.
برخی برای" زدن سر مار" به زعم خود پیشتر اعلام موجودیت کرده بودند! پس سرکوب اعتراضات پیش بینی شده دانشجویی نیاز به خروج دانشجویان از محوطه دانشگاه داشت! راقم سطور از دو سال پیشتر ، این انتخابات و از چند روز قبل از شورش وسپس شکست دانشجویان ، به دلایل پیشگفته هر دو واقعه را گمانه زنی کرده بود! همزمان روز نامه ها بسته شدند. افرادی به محاکمه کشیده شدند، اصلاحات در حد لفاظی تنزل پیدا کرد.
به جای زبان ، تیر به مغز متفکراصلاحات خورد! مبدع گفت وگوی تمدن ها برای فرار از گفت وگو به موال سازمان ملل پناه برد! و درفضایی نومید کننده دومین مهاجرت گسترده از مملکت آغاز شد.
ایده گفت وگوی تمدن ها در مقابل برخورد تمدن های برنارد لوئیس و سپس هانتینگتون و اندیشه ای عمیق وصلح آمیز است . از احسان نراقی به عنوان مبدع این اندیشه ، و از چنگیز پهلوان هم به عنوان ایده پرداز اصلاحات نام برده می شود. نام اشخاص دیگری هم این میان به چشم می خورد.
از دانشجویان معترض حمایتی به عمل نیامد. شهریور 80 هم پس از وقایع 11 سپتامبر فضای نظامی منطقه همان اصلاحات وآزادی های نیم بند را هم به کما برد. اصول گرایان با مشاهده سکون رقیب ، دست به باز آرایی زدند، فضای ناامیدی وچند دستگی بین اصلاح طلبان، باعث شد تا در انتهای این دوران ،اصول گرایان با صلابت کامل به قدرت رسند.
در سال 82 زلزله بم واندکی بعد سفر انساندوستانه ولیعهد انگلیس به ایران و قدرتگیری همزمان طیف های جدید راست موجب بروز شایعات فراوانی شد!
در انتهای دوران 8 ساله ، خاتمی فاجعه اصلاحات را رقم زد. غیر از آن که رای اصلاحاتی ها با چند نماینده مختلف شکسته شد یک فامیل دور که لفظا جزئ اصلاحاتچی ها بود با رای قومیتی، آرای هم گروهی های خود را شکست!
از رییس اصلاحات که باید حامی و برنامه ریز پیروان ،برای حفظ وادامه افکار خود می بود حرکت وبرنامه ای دیده نشد! وی طی اظهاراتی که تیتر خبری شد مدعی حمایت کامل از رای مردم بود ولی یک هفته بعد با کمترین تحکم مقام بالاتر آنچنان انتخاباتی را رقم زد که برخی ،خواب رفتن در شب شمارش رای ها را دلیل شکست خود دانستند !
" خواب ماندند چو اصحاب کهف در شب رای/ صبح دیدند ته صف همه سرگردانند"
احمدی نژاد به طرز بسیار شگفت انگیزی از صندوق بیرون آمد! رییس دولت اصلاحات در آخرین حضورش در دانشگاه تهران با گفتاری تند، پیشاپیش مژده به قدرت رسیدن گروه بعدی را داده بود! وی قبل از جلوس احمدی نژاد هم پلمب هسته ای را برداشت ! به تسخیر فرود گاه توسط سپاه عکس العملی نشان نداد و خط بطلانی کشید بر آرزوهای مردمی که با هزاران امید به او رای داده بودند.
هر چند قدرت اصلی در دست رییس جمهور نیست و وی باادعایی که بعدها تکذیب شد خود را تدارکاتچی خوانده بود، ولی همیشه مردم به رییس مجریه به عنوان نماد تغییر، نگاه امیدوارانه داشته اند. با همه معایب وبازی با آرزو ها وخواست مردم ، دوران 8 ساله اصلاحات در حکومت 40 ساله جمهوری اسلامی بهترین دوران محسوب می شود.
"کیشو" ۲مرداد ۱۳۹۸
ظاهر و باطن این مرد شریف یکسان است، حتی خیرخواه بدترین دشمنانش هستند.
فتنه ۸۶ رو فراموش نخواهیم کرو
این عمار رهبر عزیزمون که همرا ه با بغض بود را فراموش نخواهیم کرد
ازکرامات شیخ ما این است
دید درویش و گفت : مسکین است !
از کرامات شیخ ما چه عحب
دید از مشکلات ما یه وجب !
از کرامات شیخ ما این بود
که پس از سال ها سکوت و سجود
راه درمان درد ملت را
بعد ترحیم ما بیان فرمود !
“ کیشو”
!
"کیشو"
بابا اصلاح چيه توام كه نفهمي مگه
یه عده از اول گرگ بودن در لباس میش .
از اول با نقشه و نفاق جلو اومدن.
آرزوی سقوط رو گور میبرین
فتنه دو
توانایی قلبی ندارند .
این کار رو نمیکنه
امیدوارم زودتر بمیره
به فول آن مرد کسی که سوار خر است صاحب خر است و پیاده هم نمی شود.
چرا آن روز که امام خمینی گفت از دامن زن، مرد به معراج می رود سکوت کردی و حالا منافقانه آن را نشانه تبعیض جنسیتی اعلام می کنی؟
ما از ابتدای انقلاب انواع گروه های منافق را دیدیم و متاسفیم که سید محمد خاتمی این بار با جامه نفاق جلو آمده است کاش بجای این همه ادعا و انتقاد، آن زمان که نزدیک یک دهه سکان کشور را بدست داشتی، برای اجرای این ادعاهایت تلاش می کردی. آن موقع وضع معلمان خوب شد؟
یادمان نرفته که ماهای آخر ریاست جمهوریت اصلاح طلبان چپ و راست می گفتند که خاتمی باید از قطار اصلاحات پیاده شود!
فرارو، اگر به قدرت مردم و قدرت متکثر اعتقاد داری، منتشر کن و سانسور نکن.
ضمنا این تفسیر از جمله «مرد از دامن زن به معراج میرود» را به نظرم از یک دانشجوی سال اول نقل کردید که اگر نقل خودتان باشد، واقعا از شدت بی ربطی، خنده دار می شود.
آگاهی یعنی اینکه اگر به چیزی باور داری باید بهش عمل کنی. وگرنه گفتن خالی کفایت نمیکنه.
دو صد گفته چون نیم کردار نیست