فرارو- ممنوع اعلام شدن انتشار تصویر فرشته حسینی در سطح شهر، در فیلم «دسته دختران»، سفر عبدالطیف رشید، رئیسجمهوری عراق به ایران، استیضاح سید رضا فاطمی امین وزیر صمت، تداوم جنجالی بر سر ماجرای تحویل شاسی بلند به نمایندگان مجلس، انتشار عکسهایی از نصب پرده بین واگن زنان و مردان در مترو تهران، تشکیل ستاد عفاف و حجاب در درمانگاههای شهر تهران، کشف حجاب افسانه بایگان در مراسم نکوداشت آتیلا پسیانی، گزارش نیویورک تایمز از نقش علیرضا اکبری معروف به «ابرجاسوس» در لو دادن تاسیسات اتمی فردو به انگلیس و سفر سید ابراهیم رئیسی به سوریه به عنوان اولین رئیسجمهور ایران بعد از آغاز بحران در این کشور (۲۰۱۱) مهمترین رخدادها و حوادث خبرساز هفته جاری بودند.
به گزارش فرارو، فراتر از تمامی این اخبار، در ۷ روز گذشته یک اتفاق بیش از هر رخداد دیگری کانون توجهات را به سوی جلب کرد. شبانگاه جمعه هفته قبل، مردی جوان در دفاع از دو دختر جوان که مورد تعرض اراذل و اوباش در شهر سبزوار قرار گرفته بودند، بر اثر اصابت ضربات چاقو جان خود را از دست داد. این شخص حمید رضا الداغی نام داشت. جان باختن او در یک هفته جاری، با واکنشهای گسترده همراه شد و البته تفسیرهایی دوگانه را به همراه داشت.
حمیدرضا الداغی متولد سال ۱۳۵۶ در شهر سبزوار بود. الداغی متاهل بود و یک فرزند دختر ۱۵ ساله داشت. او در زمان حیاتش، به عنوان معمار و طراح ساختمان، در یک دفتر معماری فعالیت میکرد. همچنین در کارنامه حمیدرضا الداغی، فعالیت در ورزش قهرمانی هم به چشم میخورد. او زمانی، هندبال بازی میکرد وظاهرا بازیکن گوش چپ تیم سبزوار بود. الداغی در همه ردههای سنی برای تیم دانشگاه تربت جام به میدان رفت. وی در دهه ۷۰ در رقابتهای لیگ دسته یک، در تیم سبزوار، سابقه بازی داشته است.
ساعت ۲۱ جمعه (۸ اردیبهشت) حمید رضا الداغی در شرایطی که در راه کلاس دخترش بود، با مشاهده مزاحمت چند مرد جوان برای یک دختر، با آنها درگیر شد. فیلمهای منتشر شده از دوربینهای مداربسته نشان میداد که یکی از دو جوان با کشیدن دست این دختر نوجوان و تهدید او با چاقو، میخواهند او را با خود همراه کند، اما دختر مقاومت میکند. مشاهده این صحنه با واکنش الداغی مواجه و او با پسران جوان وارد درگیری میشود. با شروع درگیری این افراد چند ضربه چاقو به بدن الداغی میزنند که همین امر باعث جان باختن او شد.
بلافاصله بعد از این حادثه با دستور قضایی، اکیپ جنایی تحقیقات خود را آغاز و در کمتر از ۱۰ ساعت ضاربین شناسایی و به اتهام مشارکت در قتل عمد دستگیر شدند. غلامعلی صادقی رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی در رابطه با این پرونده گفت: متهمان بعد از دستگیری تفهیم اتهام شدند و برای یک متهم قرار بازداشت موقت، برای متهم دیگر به علت سن زیر ۱۸ سال قرار نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و برای ۲ متهم دیگر قرار قانونی متناسب صادر شد.
قاتلان حمیدرضا الداغی، یکی ۱۸ ساله و دیگری ۱۶ ساله هستند. در خبری که قوه قضاییه منتشر کرده، گفته شده فرد ۱۸ ساله، دو سابقه دعوا که منجر به ورود دستگاه قضا به ماجرا شده داشته است. همچنین قاتل دیگر که جوان ۱۶ ساله است و به گفته خودش در دو، سه سال پیش در دعوایی که منجر به قتل شده، حضور داشته است.
مراسم تشییع حمیدرضا الداغی، روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ از مهدیه مشهد به سمت حرم رضوی برگزار شد. روز بعد از این مراسم، سهشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ با حضور مردم سبزوار، مراسم تشییع او از مقابل مسجد جامع سبزوار به سمت گلزار شهدای این شهر برگزار و در همانجا، به خاک سپرده شد.
پس از این واقعه نام میدان «سه گوش» در سبزوار به «حمیدرضا الداغی» تغییر داده شد. همچنین یکی از خیابانهای ریوند از توابع بخش باشتین شهرستان داورزن به نام «شهید حمیدرضا الداغی» نامگذاری شد.
جان باختن حمیدرضا الداغی، فراتر از اصل حادثه، با ارائه تفسیرهای دو قطبی همراه بود که همین امر عامل جنجالی شدن هر چه بیشتر ماجرا شد. حادثه جان باختن الداغی در شرایطی اتفاق افتاد که در ماههای گذشته موضوع حجاب و مساله مقابله با بیحجابی در کشور بحثی داغ بوده است. رسانههای و جریانهای نزدیک به قدرت دائما بر این گزاره انگشت گذاشته بودند که بیحجابی عاملی مهم در افزایش ناامنی اجتماعی و بزهکاری اخلاقی میشود.
در چنین بستری، در همان روز اول بعد از رخداد، در یک سوی ماجرا، رسانههای موسوم به جناح راست، تلاش کردن میان جان باختن الداغی و موضوع بیحجابی پیوند برقرار کنند. آنها حمید رضا را «شهید»، «آمر به معروف»، «مدافع حریم نوامیس» و «عضو بسیج» معرفی کردند. در اقدامی عجیب، برخی رسانهها و حتی در مراسم تشیع پیکر الداغی، عکسهایی انتشار داده شد که به چهره او ریش اضافه شده بود.
در سوی دیگر ماجرا، بعد از مجموعه اقدامات رسانههای جناح راست، بلافاصله انتقادات نسبت به مصادره جان باختن الداغی آغاز شد. منتقدان ارتباط دادن درگیری الداغی با چند جوان را بی ارتباط به آزادی حجاب دانستند و تاکید کردند در گذشته مشابه این رخداد بارها رخ داده است؛ بنابراین ارتباط دادن آن به به حجاب ناصواب است. منتقدان بلافاصله حرفهای مادر حمید رضا و عکسها خانوادگی او را منتشر کردند.
در مجموع ماجرای جان باختن الداغی رویهای دو قطبی به خود گرفت. در یک سو، منتقدان وضع موجود، مصادره هویت او به عنوان یک بسیجی را محکوم و در سوی دیگر، هواداران حفظ وضع موجود او را در مقام آمر به معروف معرفی کردند. واکنش هر یک از این قطبها نیز در نوع خود قابل توجه بود. برای نمونه امیررضا خادم قهرمان کشتی به جان باختن، حمیدرضا الداغی با شعر ترانه شروین حاجیپور واکنش نشان داد. این قهرمان کشتی عبارت برای خواهرم خواهرت خواهرامون را در زیر عکس حمیدرضا الداغی نوشت.
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در توییتی نوشته اگر ماجرا برعکس بود و الداغی در همین شرایط از خود دفاع میکرد و یکی از طرفین را میکشت، آیا همین نگاه نسبت به او وجود داشت: «در ماجرای حمیدرضا الداغی به این نکات پرداخته نشد که چرا چنین اتفاقی در شهر مذهبی سبزوار رخ داده و چرا نیروی تامین کننده امنیت حضور ندارند و چرا یک شهروند جوان باید نقش پلیس را بدون اسلحه ایفا کند؟ او اگر هم سلاح داشت و استفاده میکرد شاید اکنون در زندان منتظر مجازات بود.»
در مقابل، روزنامه کیهان با طرح این سوال که «چرا سلبریتیهایی که بهخاطر ریختن ماست روی سر یک فرد، آنگونه عصبانی شده بودند و شعار «وا انسانا» سر میدادند، این روزها در مقابل ریخته شدن خون حمیدرضا الداغی که اتفاقا خودش را برای نجات چند دختر فدا کرد، سکوت کردهاند؟!» نوشت: این سکوت، گزاره «سلبریتیها برده شهرت و سرمایه هستند» را اثبات میکند، چون اعتراض به ماست ریختن و مواردی از این دست، نوعی خودشیرینی برای نظام سلطه است، اما اعتراض به قتل شهید حمیدرضا الداغی، هیچ سودی ندارد و در جهت منافع سرمایهداری جهانی نیست!
در میانه ارائه تفسیرهای دو قطبی در ارتباط با جان باختن الدغی، خانواده او حجت را در باب این موضوع تمام کردند. در ابتدای امر، مادر حمیدرضا الداغی در مصاحبه با صداوسیما گفت: «پسرم نه بسیجی بود، نه جهادی بود. انسان بود. شرف داشت.»
در ادامه ویدئویی از همسر شهید حمیدرضا الداغی، منتشر شد. در این ویدئو او تاکید کرد: «کار همسرم بخاطر هیچ جناح و سیاستی نبوده. اون فیلم انقدر واضح است که هیچ حرف و حدیثی ندارد. حمید از دختری دفاع کرد که بیحجاب نبود و اون پسر هم مامور نبود و خودش هم بسیجی نیست. هیچکس نمیتونه این رو به هیچ موضوع دیگهای بچسبونه. نه داخل و نه خارج.»
همسر الداغی افزود: من اجازه نمیدهم از خون حمید به جز غیرت یاد شود. اگر واقعا دنبال حقیقت هستید فیلم (درگیری) را چند بار ببینید؛ آیا رد میشدین مثل بقیه؟ خودتون رو بگذارین جای حمید، آیا چاقو رو که دیدین فرار میکردین؟ هر وقت به این نتیجه رسیدین که مثل حمید وارد میشدین، اون وقت اسم خودتون رو بگذارید مرد. کار حمید به جز انسانیت اسم دیگری ندارد.
روحش شاد.
مردی که یادآور نواجانانی که مجرم تربیت میشوند
مردی که یادآور ضعف ما در مقابله با پلیدی
وجه انسانی ماجرا اصلا براشون مهم نیست انگار
فقط بلدند سوار احساس مردم بشوند تا به هدف خودشان برسند و آدمها برایشان وسیلهاند.