صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۲۵۱۴۹
طرح تولید شبه‌مساله‌ها، تا کنون نتوانسته گرهی از مشکلات و بحران‌های کشور باز کند. اثبات شده که نظریه‌پردازی‌های عباسی و دوستانش از واقعیات جامعه دوره بوده و فاقد کارایی هستند. برای نمونه وقتی عباسی در اوایل روی کار آمدن دولت رئیسی می‌گوید: «باید اقتصاددان‌ها را به گاری ببندیم»؛ و اکنون مهم‌ترین مساله کشور اقتصاد است، بی‌اعتباری چنین ادعا‌یی اثبات می‌شود
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۹ - ۲۹ فروردين ۱۴۰۲

فرارو- حسن عباسی، سخنران جنجالی اصولگرایان، بار دیگر با حمله به حجاب همسران فوتبالیست‌ها خبرساز شده است. او سلبریتی‌ها و فوتبالیست‌ها را مروجان اصلی بی‌حجابی معرفی می‌کند. عباسی معتقد است در ۲۰ سال گذشته ۹۰ درصد فوتبالیست‌ها عکس برهنه زنان‌شان را در پیچ‌هایشان قرار داده‌اند. او فوتبالیست‌ها و سلبریتی‌ها را با انتشار عکس‌هایی از سگ بغل گرفتن، مروج فرهنگ «سگ‌بارگی» معرفی می‌کند.

به گزارش فرارو، حملات جدید عباسی به فوتبالیست‌ها در شرایطی است که او پیش‌تر در سخنانی گفته بود: «کسی که زن‌اش محجبه باشد، هیچ‌گاه فوتبالیست شدن را بر نمی‌گزیند.» در آن مقطع نیز اظهارات عباسی واکنش شدیداللحن جامعه فوتبالی کشور را به همراه داشت. حال پرسش مهم این است که از طرح حملات شدیداللحن به سلبریتی‌ها و جنجال‌سازی‌های مداوم چه هدفی دنبال می‌شود؟

حسن عباسی رئیس «اندیشکده یقین» بوده و مدعیست این نهاد در حال تصمیم‌سازی و طرح استراتژی برای مدیریت کشور است. مساله اصلی‌اش دیده شدن در قامت کسینجر جهان اسلام است. می‌خواهد در قاموس نظریه‌پردازی بزرگ دیده و شنیده شود.

متُد اصلی عباسی در دو دهه گذشته ارائه نظریات جنجالی بوده است. در بسیاری از سخنرانی‌هایش از طرح پشت‌پرده‌های عجیب سخن می‌گوید. از کارتن «یوگی و دوستان» خط توهین به حضرت نوح را کشف می‌کند. فوتبال را میدان جنگ می‌داند و فوتبالیست‌ها را به بی‌دینی متهم می‌کند.راهبرد اصلی عباسی و دیگر هم‌مشی‌هایش، شبه‌مساله‌سازی مداوم است.

اما نکته جالب این است که در دو سال اخیر به ویژه ماه‌های اخیر، میزان تریبون‌هایشان سیری نزولی داشته است. بر خلاف سابق، دیگر به صورت هفتگی و دومینوار محفل‌گردانی ندارند و حرف‌هایشان کمتر شنیده می‌شود. گویی دیگر جامعه و حتی نهاد‌های رسمی، اقبالی به شنیده شدن تئوری و استراتژی‌های بدیع از این دست، نداشته و ندارند.

در چرایی این روند نیز می‌توان به سه علت مهم اشاره کرد. اول این‌که شبه‌مساله‌سازی‌های عباسی و عباسی‌ها به کلیشه‌های تکراری و در تضاد با روح زمانه تبدیل شده‌اند. دیگر این‌که شخصی بیاید در عصر شبکه‌های مجازی، ادعا‌های محیرالعقول مطرح کند و مدعی پشت‌پرده‌های عجیب باشد، پذیرنده چندانی ندارد. سخنرانی در جهان امروز توانایی فهم مطالبات و خواسته‌های جدید زمانه را می‌طلبد و حرف‌های تکراری در قالب طرح اتهام به دیگران نیز در سطح عمومی جامعه خریدار ندارد.

در سطح دوم، علاوه بر جامعه، اقبال سطوح مختلف نهاد‌های رسمی به شبه‌مساله‌سازی‌ها نیز به حداقل  رسیده است. چرا که نهاد‌های رسمی نیز به درشت‌گویی‌های نادرست پی برده و میدان دادن به آن‌ها را برای حکمرانی هزینه‌آفرین تلقی می‌کنند. کاهش اقبال رسانه‌ها و محافل رسمی از دعوت این افراد برای ایراد سخنرانی، نمود همین امر است.

در سطح سوم، پر واضح است که طرح تولید شبه‌مساله‌ها، تا کنون نتوانسته گرهی از مشکلات و بحران‌های کشور باز کند. اثبات شده که نظریه‌پردازی‌های عباسی و دوستانش از واقعیات جامعه دوره بوده و فاقد کارایی هستند. برای نمونه وقتی عباسی در اوایل روی کار آمدن دولت رئیسی می‌گوید: «باید اقتصاددان‌ها را به گاری ببندیم»؛ و اکنون مهم‌ترین مساله کشور اقتصاد است، بی‌اعتباری چنین ادعا‌یی  اثبات می‌شود. نظریه‌پردازی‌های بدون پشتوانه علمی و عینی در ارتباط با بحران‌های کشور، موجب شده که افکار عمومی از آن‌ها رویگردان شود.»

 

ارسال نظرات