فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد
به مطربان صبوحی دهیم جامه چاک
بدین نوید که باد سحرگهی آورد
بیا بیا که تو حور بهشت را رضوان
در این جهان ز برای دل رهی آورد
همیرویم به شیراز با عنایت بخت
زهی رفیق که بختم به همرهی آورد
به جبر خاطر ما کوش کاین کلاه نمد
بسا شکست که با افسر شهی آورد
چه نالهها که رسید از دلم به خرمن ماه
چو یاد عارض آن ماه خرگهی آورد
رساند رایت منصور بر فلک حافظ
که التجا به جناب شهنشهی آورد
شرح لغت: دوشم: دیشب من را/ رضوان: بهشت/ ماه خر گهی: ماه سراپرده نشین/ رایت منصور: درفش پیروز مند/ جناب شهنشهی: درگاه شاهنشاه
باد صبا دیشب به من خبر داد دوره غم و اندوه کوتاه گشته است. مقصود او از این شعر این است که رهروان راه معشوق که پیوسته در عشق او به سر میبرند، چون به یاد او میافتند که به واسطه این بی قراری اندوهشان کمتر میشود چرا که به بارگاه معشوق نزدیکتر میشوند.
معشوق خود را از دست دادهای و هرگز فکر نمیکردی او بی وفایی کند، ولی تقدیرت چنین بوده است. پس غم و غصه را کنار بگذار و برخداوند توکل کن؛ زیرا او بر همه امور آگاه است.