حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان، کارشناس مهمان برنامه «ماه من» روی آنتن زنده از فیلم «برادران لیلا» انتقاد کرد.
به گزارش اطلاعات آنلاین، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در برنامه سحرگاهی شبکه سوم سیما تلویحا از آخرین ساخته «سعید روستایی» به شدت انتقاد کرد.
او که در برنامه «ماه من» سخن می‌گفت و در حال توصیف محبت والدین و فرزندان بود، گفت: شنیده‌ام فیلمی ساخته شده که در صحنه اوج آن دختر به صورت پدرش سیلی می‌زند. امیدوارم شایعه باشد، ولی اصلا چنین چیزی وجود ندارد...
مجری برنامه نیز در تایید سخنان پناهیان گفت: انشالله که دروغ باشد!
اشاره پناهیان به فیلم «برادران لیلا» آخرین ساخته سعید روستایی است که در روز‌های ابتدایی سال به صورت قاچاق در فضای مجازی منتشر شد.
البته که احترام پدر و مادر بر همه واجب هست ولی مثل خیلی از واجبات دیگه بعضی ها مراعات نمیکنن و چوبش رو هم از روزگار میخورن
این فیلم نشان داد چراغی که بخانه نیازاست به مسجد روا نیست.
همچین صحنه ای تو فیلم هست، آخه امیدوارم چنین صحنه ای نباشه یعنی چی؟!! شما استاد خود گول بزنی هستید!
دختران در جدل و جنگ با مادر خویش
پسران را همه بدخواه پدر می‌‌بینم
والله بعضی وقتها که من شام زیاد میخورم در‌خواب با پدر مرحومم دعوا میکنم ...خیلی ناراحت میشوم ولی چاره‌ای نیست...علتش چیست نمیدانم
در داستان با پدری مواجه هستیم که هیچ کاری برای آینده فرزندانش که نکرده بلکه سد راه و خواسته هرکدام هم شده و در اوج درماندگی خانواده این پدر سرمایه ای که در واقع از عدم پرداخت آن طی سالیان بابت آینده فرزندانش اندوخته است صرف فقط یک عنوان و نام می کند
یکی از پیام های فیلم شاید این باشد : پدر و مادری که تنها مسئولیت تو در قبال فرزندت فقط لقاح و باروری بود تو سزاوار هیچ احترامی نیستی
توام مثل فراستی ندیده نقد میکنی. استاد
اره همه مشکل مدیریت داشتند جز اسماعیل جورابلو!!!!!!!
حتما خیییلی فیلم خوبیه
ماشااله
لاحول و لا قوه الا باله
خود شِکَن! آینه_شکستن_خطاست
تعمدا خودشو به تجاهل میزنه وبرداشت سطحی وابتدایی از فیلم ارائه میکنه
هار شدن زن های ولنگار و جوابگو نبودن به هیچکس حتی پدر و مادر
خدا نابودتون کنه که همه تون رذل و تهوع آورید
شماکاری کردیدنه تنهاپدرسیلی خورد بلکه پدر...
آما توومثل هرروزفربه شدید...
خدابه حق این روزهاعذابتان را زیاد کند...
فقر و تنگ دستی و شرمندگی پدران متاسفانه خیلی چیزها رو از بین می برد، دین، حیا، احترام و ...
این شرایطی هست که امثال شما برای جامعه ایجاد کرده اید
بهتر است بجای موعظه کمی به کرده خود فکر کنید
خدا شاهده دیشب تو خیابون ها صحنه هایی دیدم که شرم آور بود....
چرا هیچکس نباید خلاف نظر افسادطلبان حرف بزنه وگرنه میشه حمله تند!!؟؟
تازه خبر نداری مسئولینی داریم که حداقل دستمزد را 150 دلار در ماه تعیین کرده اند و تقریبا اکثر خانواده ها را به فقر و نکبت کشانده اند ....
جناب پناهیان عزیز که اینقدر نگران خانواده هستی خبر ندارید مافیایی داریم به نام مافیای خودرو که اکثر مسئولان که دوستان شما هستند تمام قد از این مافیا حمایت میکنند خانواده باید با بی کیفیت ترین و گرانترین خودروها در جاده ها جانشان را از دست بدهند بسیاری از خانواده بی پدر و مادر و فرزند شده اند در این تصادفات ....
جناب پناهیان محترم که اینقدر نگران و دلسوز خانواده هستی با بیکاری و فقر پسران و دختران در سن ازدواج تقریبا فحشا و فساد و ازدواج سفید و .... گریبان جامعه و خانواده را گرفته است ...
ای کاش تنها مشکل یک تصویر شامل بد آموزی در یک فیلم بود اما گویا شما و دوستانتان مسائل بزرگتر را نمیبینید ....
خدا به همه ما توفیق دهد که بندگان شایسته ای باشیم .
معلمِ کُتّابی دیدم در دیارِ مغرب ترشروی ِ تلخ گفتارِ بدخوی ِ مردم آزارِ گدا طبعِ ناپرهیزگار که عیشِ مسلمانان به دیدنِ او تبه گشتی و خواندنِ قرآنش دلِ مردم سیه کردی . جمعی پسرانِ پاکیزه و دخترانِ دوشیزه به دستِ جفای او گرفتار ، نه زَهره خنده و نه یارای ِ گفتار ... گه عارضِ سیمینِ یکی را طپنچه زدی و گه ساقِ بلورین دیگری شکنجه کردی... القصه شنیدم که طَرْفی از خباثتِ نفسِ او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند ... پارسایِ سلیم ، نیک مردِ حلیم که سخن جز به حکمِ ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی...کودکان را هیبتِ استاد نخستین از سر برفت و معلمِ دومین را اخلاق مَلَکی دیدند و یک یک دیو شدند... به اعتمادِ حلمِ او ترکِ علم دادند ...اغلب اوقات به بازیچه فراهم نشستندی و لوح درست ناکرده در سرِ هم شکستندی .
استادِ معلم چو بود بی آزار ،
خرسک بازند کودکان در بازار .
بعد از دو هفته بر آن مسجد گذر کردم، معلمِ اولین را دیدم که دل خوش کرده بودند و به جای خویش آورده... انصاف برنجیدم و لاحول گفتم که ابلیس را معلمِ ملائکه دیگر چرا کردند. !؟ ... پیرمردی ظریفِ جهاندیده گفت:
پادشاهی پسر به مکتب داد ،
لوحِ سیمینش بر کنار نهاد .
بر سرِ لوح او نبشته به زر ،
جورِ استاد به ز مهرِ پدر !!!!!!!!