صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

درباره امیر حسین فتحی و بازی در نقش سیاوش حرفی جز این باقی نمی‌ماند که آمدن نامش در سیاهه بازیگران «جیران» در جای سوم اعتباری برایش نیاورد. موقعیتی بود که سوخت و دودش به چشم مثلثی رفت که قرار بود ضلع جذابش او باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۹ - ۰۶ فروردين ۱۴۰۲

اولین نمایش سریال «جیران» به نویسندگی احسان جوانمردی و تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه و کارگردانی حسن فتحی پس از ۵۲ قسمت به پایان رسید. به این سریال و نقاط قوت و ضعف آن نگاهی انداخته ایم.

به گزارش همشهری، از ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ تا ۴ فروردین ۱۴۰۲ با یک وقفه چند ماهه به دلایل مسائل حقوقی پیش آمده به خاطر شکایت مهرداد غفارزاده (نویسنده و کارگردان سریال نیمه تمام آهوی من مارال) سریال «جیران» به شکل مداوم با مخاطبان خود در ارتباط بود. سازندگان و پخش کنندگان سریال «جیران» در خبر پایان پخش آن از صفت «طولانی‌ترین سریال نمایش خانگی» استفاده کرده بودند، صفتی که به شکل ناخودآگاهی شرایط پخش «جیران» را توصیف می‌کند.

«جیران» سیزدهمین سریالی است که حسن فتحی در کارنامه کارگردانی خود دارد، اسماعیل عفیفه بیش از ۳ دهه بی وقفه در کسوت تهیه کنندگی سریال در شبکه‌های سیما حضور داشته و احسان جوانمرد که با سریال «بانوی عمارت» در نوشتن سریال تاریخی نامی شده، قبل از آن هم تجربه در نوشتن انواع سریال دارد که او را تازه کار ندانیم. با چنین مثلث کارآمدی نوشتن و فراهم کردن و ساختن یک رومانس عاشقانه از حرمسرای ناصری باید نتیجه با طراوت، نشاط آور و خاطره انگیزی باشد، اما وقتی نتیجه همه این ۵۲ قسمت را مرور می‌کنیم، مهم‌ترین احساسی که برای ما به یادگار می‌ماند چیزی جز ملال نیست.

ملالی که «جیران» جاری کرد و باعث نشد نتیجه به جای پای فصل اول «شهرزاد» نرسد در به کارگیری الگو‌ها نبود. در درام درباری که ۵۲ هفته قرار بود مخاطبان تورم زده و گرانی خورده را با خود همراه کند، همه الگو‌ها پایدار و برقرار موجودند. از عامل عشق؛ همایونی (شاه / رادان)، موضوع عشق؛ رعیتی (جیران/ ایزدیار) ومانع عشق؛ پهلوانی (سیاوش/ فتحی) گرفته تا جاه‌طلبی‌های درباری و رقابت‌های سیاسی و انواع مکر زنانه و خودخواهی مردانه. درباره قاجار برای انواع طرح و توطئه صحنه مناسبی است. اما این هم ملات برای کاخی که «جیران» می‌نمود، کفایت نمی‌کرد. سریال از نیمه نفس لازم نداشت و اگر اطلاعات تعداد مخاطبان محرمانه نبود و در دسترس بود، می‌توانستیم با ترسیم اوج و فرود تعداد مخاطبان با داستان به اثبات روشنتری برسیم، که وقتی داستان کم تری در «جیران» بود مخاطبان با آن چه سردی با آن برخوردی کرده‌اند. گرچه وقتی از قسمت ۴۶ به بعد داستان جانی گرفت و بهتر و بهتر شد دیگر آنقدر تماشاگرپابند نبود که برای پایان بندی قابل قبول خودش را به قهرمان‌ها برساند.

بدون شک هم فتحی، هم عفیفه وهم جوانمردی بهتر از هرکس دیگری از «جیران» و جوانب داستان خبر داشته اند، آن‌ها این کار سخت را نه برای پراندن مخاطبان بلکه با تجربه و مهارت اندوخته برای موفقیت بزرگ پرداخته‌اند. به سرانجام رساندن این پروژه از دیدگاه حرفه ایی و صنعتی و حتی از دیدگاه کل رقابت موجود در میان سکو‌های نمایش خانگی اهمیت بیشتری از روایت و ابعاد آن برای مجموعه سازندگان داشته. در حالی که ساخت ۳ سریال همزمان درباره دربارسلطان صاحب قران خبر از نفس گیر بودن رقابت‌های حرفه ایی می‌داد. وقتی ۲ سریال دیگر یکی در پخش و دیگری تولید واماندند و جیران تنها سریالی بود که ماراتن را یکه و بی رقیب به خط تحویل داد، معنی صفت طولانی‌ترین برای سریال «جیران» بیشتر معلوم می‌شود. «جیران» بازی تولید و پخش را برده. بازی که شاید برای مخاطبان اهمیتی نداشته باشد، اما در صنعت امروز سریال سازی ایران بیشترین اهمیت را دارد.

اما تنها دلیل ملال داستان عاشقانه دربخانه همایونی از روایت کم داستان برای ۵۲ قسمت آب نمی‌خورد. انتخاب بازیگران برای مثلث اصلی روابط عاطفی جاری از شکارگاه تا حرمسرا به اندازه هوش ربایی از مخاطبان آتشین نبود. در میان همه بازیگرانی که نقش ناصرالدین شاه را بازی کرده اند (جمشید مشایخی، ایرج راد، عزت الله انتظامی...) بهرام رادان برای شاه جوان انتخابی ایده‌آل نیست. رادان بازیگر موفق نقش‌ها پرتحرک است. او با حرکت، سردی موجود در بیان و نگاهش را جبران می‌کند. فیلم‌های موفق رادان (آواز قو و سنتوری) شخصیت جوان و جسوری را عرضه می‌کنند که عبورشان از خط قرمز‌ها با سردی حضورش جفت می‌شود. برای شاهی که مهم‌ترین کارش نگاه کردن به زیردستان و دستوردادن به درباریان است، انتخاب بازیگر فیلم «شمعی درباد» انتخابی جسورانه بوده. نتیجه بازی رادان در نقش ناصرالدین شاه برای کسانی که تاریخ نمایش را دنبال می‌کنند اگر نگوییم ناموفق، نامتعارف است.

پریناز ایزدیار بازیگر روز است. یعنی مورد توجه محافل و بدور از حاشیه و انتخاب اول بسیاری از پروژه ها. انتخابش برای بازی در نقش جیران بیش از هرچیزی برای پرآوزاه کردن سریال بوده تا هرچیزدیگر. بالاترین هنر ایزدیار در سمیه «ابد و یک روز» باقی مانده و فتحی که تجربه کار با او را دارد چیزی از استعداد کشف نشده این بازیگر مهم این سال‌های سینما و تلویزیون ایران علنی نکرده. نقش برایش سفره پر نقش و نگاری پهن کرد، اما بازیگر جیران چندان اشتهایی از خودش بروز نداد. بازیگری ایزدیار از ضعف‌های «جیران» نبود، اما توقع ساختن یک شمایل ماندنی از زن میانه سلسله قاجار برآورده نشد.

درباره امیر حسین فتحی و بازی در نقش سیاوش حرفی جز این باقی نمی‌ماند که آمدن نامش در سیاهه بازیگران «جیران» در جای سوم اعتباری برایش نیاورد. موقعیتی بود که سوخت و دودش به چشم مثلثی رفت که قرار بود ضلع جذابش او باشد.

«جیران» سریال استانداری بود. چالش‌هایی روایی اش که مورخان خواهند گفت در کنار اجرای کم چالش صحنه‌ها متوازن کننده است. توانایی‌های فنی بیرون از سازمان صدا و سیما برای تولید مجموعه‌های بزرگ از چهره آرایی و تهیه لباس گرفته تا تدوین موسیقی و کار‌های فنی برای عامه قابل تحمل و برای اهل فن قابل تعمل است. «جیران» تازه از تنور بیرون آمده و نگاه ما به مصنوعات چشمگیر است تا جزئیات بهانه ساز.

«جیران» به پایان رسید. صنعت سریال سازی ایران بعد از پایان همه گیری بیماری کووید-۱۹، دوران مهمی را پیش رو داد. دورانی که تجربه بزرگ «جیران» بسیار به کارش خواهد آمد.

برچسب ها: جیران
ارسال نظرات