صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

هر کس اعتراض کند مفسد فی‌الارض است. اعتراض کردن و کشف حجاب امروز جرم شده. ولی کسی که بخورد و فساد کند و انبوه و انبوه مال مردم را ریالی و دلاری جابه‌جا کند آن جرمش چیست؟ شما دو نفر و سه نفر را گرفتید و گفتی سلطان سکه هستند و اعدام کردی. آن موقع سکه دو میلیون بود. چند روز پیش از ۳۰ میلیون رفت بالاتر. چه کسی را می‌خواهید بگیرید؟
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۲ - ۲۲ اسفند ۱۴۰۱

ورزش ایران در سال گذشته تحت تاثیر اتفاقات سیاسی و اجتماعی کشور قرار گرفت، حتی جام جهانی به عنوان بزرگ‌ترین رویداد ورزشی ممکن که برای ایرانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است نیز به شدت رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. مهاجرت و پناهندگی ورزشکاران، مشکلاتی که برای اعزام تیم‌ها به خاطر مسائل سیاسی و اقتصادی به وجود آمد، تحت فشار قرار گرفتن برخی چهره‌ها و... از دیگر حواشی ورزش ایران در سال گذشته بود. برای بررسی این مسائل با دکتر محمد دادکان رییس اسبق فدراسیون فوتبال و یکی از مدیران خوشنام ورزش کشور به گفتگو نشستیم. با علم به اینکه ایشان مسائل ورزشی را جدا از بستر‌های سیاسی و اجتماعی بررسی نمی‌کند.

ورزش ایران در سال ۱۴۰۱ چطور بود؟
ضمن اظهار تشکر و گله از مجموعه شما که مصاحبه قبلی من را چاپ نکردید، به خاطر اینکه من به مجموعه شما احترام می‌گذارم این مصاحبه را انجام می‌دهم. جا دارد، چون بحث در مورد ورزش است بگویم من برای آقای سجادی و خانواده‌اش آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم ایشان در کمال سلامت در کنار خانواده‌اش باشد. در مورد سوال شما باید گفت سوال مهمی که باید پرسیده شود این است که آیا آوردن مدال مهم است یا اینکه ورزشکار ما با اشتیاق و ذوق و لذت در مسابقات شرکت کند؟ وقتی می‌بینیم که نزدیک به ۵۰، ۶۰ نفر از ورزشکاران ما مهاجرت کردند و پناهندگی گرفتند، اگر بیشترین مدال‌ها را هم بیاوریم باز هم ارزش آنچنانی ندارد. چرا؟ چون ما آمدیم نیمی از قهرمانان ملی و جوانان خودمان را از دست دادیم. در این شرایط بیاییم بگوییم ورزش ما در سال ۱۴۰۱ موفق بوده؟ نباید این موضوع به دولت فعلی منحصر شود. دولت قبلی هم همین‌طور. ورزشکاران ملی ما را فراری دادند.

هیچ کس آمد دلایلش را بپرسد؟ یا گفت بگذار بروند؟ یکی از ورزشکاران برایم تعریف می‌کرد که رفتیم پیش معاون وزیر ورزش و او به ما گفت اگر می‌خواهید بروید بروید! پس این سرمایه‌ای که این همه برایش هزینه شده یا استعدادی که سال‌ها باید بگذرد تا کسی مثل او بیاید چه می‌شود؟ ما این‌ها را به راحتی از دست می‌دهیم. من ورزش کشورم را در سال ۱۴۰۱ موفق نمی‌بینم.

یکی از اتفاقات مهم امسال خصوصی‌سازی سرخابی‌ها بود. شما پیش‌بینی کرده بودید که این مسیر به سرانجام درستی نمی‌رسد. حالا این مساله مشخص شده. فکر می‌کنید شرایط خصوصی‌سازی دو تیم به کجا می‌رسد؟
بیست سال پیش، سال ۸۰ و ۸۱ گفتم خصوصی‌سازی این دو تیم دروغ است. گفتم تمامش سرگرمی است. حالا اینکه شما می‌بینید که آمدند ۱۰ درصد را واگذار کردند، همه با همند. حالا این وسط آن پول چه شد؟ آقایی که مسوول این کار است و بار‌ها آمد توی تلویزیون حرف زد که اگر این کار انجام نشود من استعفا می‌دهم و می‌روم، الان باید استعفا دهد. باید بگویی پول‌هایی که به این دو باشگاه دادند، هر کدام ۳۵۰ میلیارد تومان چه شد؟ خود شما خوب می‌دانید پول‌ها کجاست. همه با هم این پول را هاپولی کردند و رفت. من تنها کسی بودم که آن موقع گفتم. آقای قربانزاده! برو دنبال اینکه ببینی پول‌ها کجا دارد خرج می‌شود؟ بازیکنی که ۲ میلیارد می‌گرفت قیمتش رفت روی ۸ تا ۱۰ میلیارد. پول را گذاشتید دراختیار این‌ها که بدهند به مربی و بازیکن؟ وقتی این پول‌ها دراختیار دو باشگاه قرار گرفت تیم‌های صنعتی هم بودجه‌شان را بردند بالا. تمام‌شان هم مدیر هزینه هستند. کدام‌شان درآمدزایی کردند؟ همه مدیر هزینه‌اند. پول‌ها را بگیرند برای خودشان خرج کنند و قرارداد بازیکنان را ببرند بالا. حساب و کتابی هم ندارد. بعد شما می‌بینید کسانی که سابقه دارند در حیف و میل کردن پول را دوباره برمی‌گردانند سر کار.

من با شهامت می‌گویم و پای حرفم می‌ایستم که همه با همند. آقای قربانزاده می‌گفت اگر واگذاری ۱۰ درصدی اتفاق نیفتد من استعفا می‌دهم، پس چرا حالا که پول مردم حیف و میل شده استعفا نمی‌دهد؟ یا استعفا هم نده، برو ببین پول‌ها چه شد. مدام می‌گویی بررسی می‌کنیم. چند وقت بررسی می‌کنی؟ قرارداد‌ها را در بیاورید. نیم بیشتر بازیکنان استقلال ۷۰، ۸۰ درصد پول‌های‌شان را گرفتند. از کجا گرفتند؟ چه کسی گفته چنین قرارداد‌هایی ببندید؟ ملاک‌ها چه بوده؟ ایشان آمد توی یک برنامه گفت خارج از عرف هزینه شده. خب همین؟

واگذاری ۵۱ درصدی می‌خواستند بکنند و هیچ مشتری پیدا نشد. چرا؟
خودشان هم می‌دانستند مشتری پیدا نمی‌شود. چه کسی با این شرایط و بدهی‌ها باشگاه‌ها را می‌گیرد؟ ما اگر خدا و پیغمبر را قبول داریم و می‌گوییم النجاه فی‌الصدق، بروید این‌ها را در بیاورید. چقدر استخوان لای زخم می‌گذارید؟ چند وقت بررسی می‌کنید. مثل باقی کار‌های این مملکت. همه چیز در حال بررسی است! هر جا خلاف شود و پول جابه‌جا شود دارند بررسی می‌کنند. ولی آن کسی را که بخواهند صبح درازش می‌کنند.

بعد هم کدام ورزش؟ همان‌طوری که من آرزوی سلامتی دارم برای وزیر ورزش باید چیزی را که می‌بینم بگویم. این وظیفه عرفی و شرعی من است. کدام تصمیم را شما گرفتید؟ بیا بگو فلان تصمیم را گرفتم و اجرا کردم. همه را نوشتند و دادند دست شما. در انتخاب‌ها و تصمیمات. در همین خصوصی‌سازی، مگر این دو باشگاه زیرنظر شما نیست؟ چرا به عنوان وزیر ورزش نمی‌روی این‌ها را در بیاوری و بگویی چه خبر است؟ مردمی که بازنشسته‌اش به دنبال این است که یک سفر دو روزه برود و نمی‌تواند، شما می‌آیی این همه پول را به این شکل خرج می‌کنی که چی؟ که قهرمان‌های ملی‌ات بروند پناهنده شوند و برای کشور‌های دیگر مسابقه بدهند؟ یا به زور وادار کنی ورزشکار سرود بخواند؟ یعنی درک نمی‌کنید که خواندن سرود به زور است یا افتخار؟ فیلم را نشان می‌دهند و بعد می‌بینید فقط سرپرست کاروان سرود می‌خواند! بعد هم وقتی می‌خواهند از هواپیما پیاده شوند به عنوان نماینده ورزش ایران اول می‌گذارند سرمربی خارجی پیاده شود و پشت سرش رییس فدراسیون و معاونانش. کدام یکی از این‌ها شأن را رعایت کردند؟ آدم غصه نخورد؟ که کار را به کجا‌ها رساندند؟

امسال جام جهانی را هم داشتیم. جام جهانی برای فوتبال ایران دستاوردی داشت؟
هیچ دستاوردی نداشت. غیر از اینکه اختلافات داخلی را بیشتر کرد. نمایشی از این بود که به زور به ورزشکاران بگویند برای پرچم کشورت احترام قائل باش و سرود کشورت را بخوان. این چه دستاوردی است برای ما؟ فنی موفق بودیم؟ اجتماعی موفق بودیم؟ سیاسی موفق بودیم؟

عملکرد آقای تاج در ۶ ماهی که آمدند را چطور ارزیابی می‌کنید؟
یک چیزی که مبهم ماند در جامعه ما این است که پرونده ویلموتس چه شد. گفتند ما کاری کردیم و نگذاشتیم جریمه شویم! آقای ویلموتس کل قراردادش را گرفت و رفت. دو میلیون و خرده‌ای دلار که از شستا گرفتند و دادند به او و سه میلیون و خرده‌ای هم باید بعدا پرداخت شود. عین ۶ میلیون یورو را گرفت. کدام موفقیت؟ این موفقیت ورزش کشور است که این همه مدت بازی‌ها بی‌تماشاچی بود؟ شما به عنوان رییس و نایب‌رییس فدراسیون چه کاره‌ای که آنجا نشستی؟

با وجود این مدیران فدراسیون ۲۰ هزار دلار پاداش گرفتند برای برد ولز.
پول چه کسی را گرفتند؟ پول ملت را گرفتند! ملتی که بازنشسته‌اش به دنبال داشتن یک سهم جزیی است که بتواند جلوی خانواده‌اش روز‌های خوبی را داشته باشد. یک روز و دو روز هم نیست. مدت‌هاست وضعیت به همین منوال است. اصلا این ورزش نمونه است. آن جوانی که می‌آید در خیابان شغل و مسکن و رفاه و ازدواج می‌خواهد. کدام یکی را به او دادید؟ خودی و غیرخودی درست کردید و به آن‌هایی که با خودتان بودند دادید.

جوان‌های این مملکت و استعداد‌ها را خانه‌نشین کردید و چه کسانی را آوردید سر کار؟ می‌گویند دانشگاه درست کردیم مدیر تربیت می‌کنیم. مگر مدیریت فقط تربیتی است؟ چند درصدش تربیت است؟ ذات آدم‌ها مهم است که مدیر باشند. استعداد مهم است. این‌ها چه مدیرانی هستند که مملکت را گذاشتند سر کار؟ آقا نمی‌توانی بمانی چه کسی گفته حتما باید ۸ سال و دو دوره باشی؟ ۸ سال وزیر باشی؟ ۴ سال نماینده باشی؟ دستاورد‌های نمایندگان مجلس که حداقل رای را هم نیاوردند چه بوده؟ رفتند در مجلس نشستند! دستاورد دولت چه بوده؟ وزرا چی؟ من با سر بالا می‌گویم هیچ‌چی! غیر از اینکه جامعه را دوقطبی کردند. خب نمی‌توانی بچرخانی برو بنشین توی خانه‌ات! راضی هستی بمانی و قدرت و ثروت و شهرت را دراختیار بگیری ولی مملکت از بین برود؟ دل کی می‌سوزد؟ چرا باید هر خبر داخلی را از خارج بشنویم؟

یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس می‌گفت ۵ درصد اخبار داخلی را از طریق صداوسیما دنبال می‌کنند. پس شما برای چه این همه هزینه می‌کنی آقای صداوسیما؟ به کجا رسیدیم؟ شما ببینید یک کارشناس دارند بیاورند برنامه‌های ورزشی؟ چه کسی را دارند بیاورند در تلویزیون حرف بزند؟ یکی، دو تا آدم ثابت هستند که در برنامه‌ها می‌آورند. دلیلش چیست؟ همه را فراری دادید! مدام می‌گویند اتفاقی در این مملکت نیفتاده. بگویید اشتباه کردیم. از مردم عذر بخواهید.

در مورد آقای تاج و همکارانش توضیح می‌دهید.
این‌ها فقط آمدند که این پست را احراز کنند. بعد هم مشخص شد از کجا حمایت شده بودند که بیایند آنجا جلسه بگذارند و بروند. خیلی راحت می‌گویم وقتی من با آقای تاج صحبت کردم، طی جلسه‌ای که ایشان آمد پیش من، گفت آمدم آبرو کسب کنم آقای دادکان. این را برای اولین‌بار است که می‌گویم. یک دوست من هم بین من و ایشان نشسته بود در دفتر من. جواب دادم آقای تاج! شما این تتمه آبرویت را هم می‌گذاری و می‌روی. آقای تاج وقتی بیرون بود اگر یک مقدار آبروداری می‌کرد، دیگر همان هم در خطر است. این چه تصمیماتی است که گرفته می‌شود؟ آن فردی که در تیم ایشان هست، شما صبح یزید را بیاور سر کار، ایشان می‌رود بغلش می‌ایستد کار می‌کند! شما فکر می‌کنید او به آدم‌ها نگاه می‌کند؟ او میز را می‌خواهد. پولش را می‌خواهد.

از من هم نباید ناراحت شود که این حرف را زدم. ۲۲، ۲۳ سال است که هر رییس فدراسیونی آمده ایشان همه جا بوده. آدم باید نگاه کند چه کسی پشت میز نشسته و بعد برود کنارش بنشیند. چیزی که آدم‌ها را از بین می‌برد قدرت و ثروت و شهرت است. این‌ها وقتی در وجود من قرار بگیرد، در هر رده‌ای باشم باعث می‌شود راضی نباشم این‌ها را از دست بدهم. این‌ها باعث می‌شود شما دروغ هم بگویی. همان که گفتم النجاه فی‌الصدق! می‌گوید دو چیز هر قومی را زمین می‌زند: دروغ و افراد نالایق که فت و فراوان است. هر جامعه و حکومتی را هم دو چیز سرپا نگه می‌دارد: عدالت و آزادی که امروز باید بگردی دنبال‌شان تا پیدای‌شان کنی. نه اینکه فقط بگوییم در دولت آقای رییسی، در دولت قبل ببینید چه کسانی آمدند سر کار؟ بعد می‌گویند همه‌شان رفتند زندان. دولت قبلش همین‌طور. در دولت آقای احمدی‌نژاد گفتند معاون و وزیر و وکیل خوردند و بردند و زندان مدت‌دار... حالا اینکه چقدرش راست و چقدرش دروغ بماند. اینکه می‌گویند همه بیرون هستند و همه با همند.

دولت قبلی آقای روحانی را ببینید. این همه را گرفتند و بردند و... خب آن پول‌ها چه شد؟ این‌هایی که الان آمدند، بگویند آن شعار‌هایی که دادند چه شد؟ ما فلان می‌کنیم و بهمان می‌کنیم. خب چه شد؟ بعد می‌گویند کسی هم حق اعتراض ندارد. هر کس اعتراض کند مفسد فی‌الارض است. اعتراض کردن و کشف حجاب امروز جرم شده. ولی کسی که بخورد و فساد کند و انبوه و انبوه مال مردم را ریالی و دلاری جابه‌جا کند آن جرمش چیست؟ شما دو نفر و سه نفر را گرفتید و گفتی سلطان سکه هستند و اعدام کردی. آن موقع سکه دو میلیون بود. چند روز پیش از ۳۰ میلیون رفت بالاتر. چه کسی را می‌خواهید بگیرید؟ دلار ۱۰، ۱۲ تومانی در دولت قبل رسیده به ۵۰، ۶۰ تومان بعد تیتر خبر تلویزیون چیست؟

باید به این تلویزیون ایوالله گفت! دلار ۱۰ تومان شده ۶۰ تومان بعد وقتی می‌شود ۵۵ تومان اول اخبار می‌گویند که دلار شد ۵۵ تومان! یا دو، سه شب پیش خبر اصلی صداوسیما این بود که در نان‌فروشی خمیر را ۲۰ درصد کم کردند. هزاران میلیارد پول جابه‌جا می‌شود و تیتر یک نمی‌شود، اما ۲۰ درصد کم شدن خمیر می‌شود خبر اصلی صداوسیما! مردم را چی حساب کردید؟ مردم به پیغمبر خیلی بهتر از شما متوجه می‌شوند. این‌هایی که کار اجرایی می‌کنند تصورشان این است که مردم نمی‌فهمند. همه خیلی خوب می‌فهمند ولی یک زور را گذاشتید و کسی حرفی نمی‌زند.

چند روز پیش در یک مصاحبه گفتم اجازه بدهید یک روز مردم بیایند اعتراض سکوت بکنند و هیچ چیزی هم نگویند. مفسد فی‌الارض و محارب هم خطاب‌شان نکنید. خود آن مسوولان هم می‌آیند در مردم! تو را به قرآن بنویسید این‌ها را. ماهی ۲۰ میلیارد دارد خرج می‌شود که این مجلس باشد. پول پرسنل و نماینده و... حالا می‌پرسم اگر این‌ها نروند مجلس چه اتفاقی می‌افتد؟ خب این ۲۰ میلیارد در ماه را بده حداقل ۲۰۰ تا جوان بروند ازدواج کنند. این حرف بدی است؟ علیه دین است؟ آن نماینده‌ای که حقوق‌های چند ده میلیون می‌گیرد خودش به خودش بگوید که آقا ما نرویم! این پول را بدهید جوانان. یا هیات دولت که هر روز می‌روند سر کار. شما فرض کن تعطیل شود. چه اتفاقی می‌افتد؟ چه کار مثبتی کردند؟ مدام دور هم در این جعبه جادویی تلویزیون که یک حرف راست نمی‌زند به هم بگویند به‌به و چه‌چه! چرا یک نفر دیگر را نمی‌آورید در تلویزیون؟ همه فکر می‌کنند جامعه‌ای رو به فساد و تباهی و دزدی می‌رود که فاسد‌های جامعه‌اش زیاد شده ولی این‌طور نیست. سکوت آدم‌های خوبش باعث این اتفاقات می‌شود. بگذارید آدم‌های خوب سکوت‌شان را بشکنند و حرف بزنند و جامعه جوان ما روی چرخ فعالیت بیفتد.

من دلم می‌سوزد که می‌گویم. من دینم را دوست دارم. تمام استعداد‌های مملکت بنشینند در خانه که شما بروید سر کار؟ شما برو ببین شهردار‌های مناطق چه کسانی هستند. تحصیلکرده‌های دانشگاه شهید بهشتی با مدارک شهرسازی و مدیریت شهری کدام‌شان در این ۲۲ منطقه تهران شهردار هستند؟ هیچ‌کس! در دولت هم همین‌طور. کسی که مدرک معارف دارد می‌رود توی اقتصاد. فلان کس با فلان رشته بی‌ربط صرف اینکه فارغ‌التحصیل فلان دانشگاه است فلان پست را می‌گیرد. یک سال و نیم است دعواست که آن‌هایی که آمدند پست گرفتند ضعیف هستند و نمی‌توانند کار کنند. خب بروند خانه‌هاشان! مگر دنیا به آخر می‌رسد؟ ببینید چه کسانی راجع به مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ورزشی حرف می‌زنند؟ کار دست کی‌هاست؟ من وطنم را دوست دارم. می‌توانستم حرف نزنم و حالا حالا هم پست داشتم. ولی باید حرف زد و گفت. دل‌تان بسوزد و بیدار شوید و نگذارید مملکت به‌هم بریزد. من یک پیشنهاد برای صداوسیما دارم.

چه پیشنهادی آقای دکتر؟!
آن دو تا خبرنگار صداوسیما که مدام به‌به و چه‌چه می‌کنند یک روز بیایند با من برویم توی مردم. یک روز اعلام کنید و دوربین‌تان را بردارید و با من برویم توی بازار و بعد دانشگاه و ورزش. همه که ضد انقلاب و دشمن نیستند. خیلی‌ها دل‌شان برای مملکت می‌سوزد. راهکار دارند. حرف دارند. این همه ورزشکار مهاجرت می‌کنند، این همه نخبه می‌روند که چی؟ که شما بمانید؟ خب شما بروید! آن معاونی که می‌گفت بروید مهم نیست! خب تو چرا نروی؟

نظر شما در مورد بدون تماشاچی شدن مسابقات چیست؟
بی‌ارزش‌ترین فوتبالی که برگزار شد امسال بود. ارزش فوتبال به تماشاگر است. شما بهترین ستاره دنیا را در تیمت داشته باشی اگر صدای تشویق تماشاچی را نشوند بازی‌اش نصف هم نیست. شما رییس فدراسیونی و فوتبال را بدون تماشاگر کردید، صبح چطور می‌روی سر کار همراه با نایب‌رییس‌هات؟ که فقط بگویی مسابقات دارد برگزار می‌شود؟ دو، سه ماه دیگر هم لیگ تمام است و دوباره باشگاه‌ها ۴۰۰، ۵۰۰ میلیارد پول می‌خواهند که تیم درست کنند. برای فصل جدید آهنگ بزنید و قرعه‌کشی کنید و شروع کنید. خب! بازده این لیگ چیست؟ فوتبال بدون تماشاگر؟ به خودتان بیایید آقایان فدراسیون. تعطیل کنید این وضعیت را.

برخی ورزشکاران نظیر آقایان دایی و وریا غفوری که در این چند ماه موضع‌گیری انتقادی داشتند با مسائلی روبه‌رو شدند. نظر شما در این رابطه چیست؟
آقای وریا غفوری یا آقای دایی یا سایرین نظیر یحیی گل‌محمدی و دیگران اگر حرفی زدند باید بدانید در وهله اول مقصر خود ما هستیم که این‌ها را از خودمان دور کردیم. خودی و ناخودی ساختیم. وریا غفوری و علی دایی را بکوبیم. ما کردیم. نتوانستیم این‌ها را جذب کنیم. بعد هم حرف بدی نزدند. دفاع از مردم کردند. می‌گویند مردم تحت فشارند. وریا غفوری از مردم شهر خودش و سایر مردم ایران دفاع کرد. گفت کرد‌ها تحت فشارند. گفت زندگی‌شان پیشرفت نکرده. حرف بدی زده؟

بزرگ‌ترین هنر ما چیست؟ نفت را بفروشیم و بیاییم خرج کنیم. اصلا دیدی نسبت به آینده دارند؟ به والله نه! دنبال این هستند که یک میلیون بشکه را بکنند سه میلیون و پولش را بیاورند خرج کنند. ویژنی نسبت به آینده ندارند. می‌خواهم خاطرات یکی از سفرهایم را برای شما تعریف کنم که خیلی مهم است.

بفرمایید!
من سه بار کره‌شمالی رفتم. وقتی وارد فرودگاه می‌شوی موبایل‌ها را می‌گیرند و یک گوشی می‌دهند دست سرپرست تیم. من که می‌رفتم گوشی را می‌دادند به من. مردم شهر از کار که می‌آیند در مترو می‌خوابند. ما اوج تجهیزات نظامی‌مان که پهپاد و موشک باشد که داشتنش برای هر کشوری لازم است را ببریم جلو می‌شویم کره‌شمالی. ولی بروید ببینید زندگی مردم کره‌شمالی چه شکلی است؟ الگوی ما شده کره‌شمالی و پاکستان.

حالا یک سوال دیگر؟ سوییس پهپاد دارد؟ موشک دارد؟ ارتش اصلا دارد؟ آمده دنیا را با چی گرفته؟ با ساعت، کردیت بانکی و چاقو. ما باید الگوهای‌مان این کشور‌ها بشود. ولی ما می‌خواهیم کره‌شمالی شویم. من سه بار رفتم. به خدا روی آن پلی که سازمان ملل ایستاده، بین دو کره اگر نیرو‌ها بروند کنار و دولت کره‌شمالی اجازه بدهد مردم بروند، یک نفر در کره‌شمالی نمی‌ماند. به امام‌حسین ما که آنجا بودیم هر کس ما را می‌دید می‌گفت نمی‌توانید یک دعوتنامه به من بدهید من از کره‌شمالی بیایم بیرون؟ آن کسی که الان منتقد حرف‌های من است می‌گوید عوضش موشک دارد! پس زندگی چی؟ مردمش چی؟ عمر‌ها تمام شد. دو چیز حاصل این ۴۴ سال است؛ ضعیف شدن اعتقادات مردم و دوم از بین رفتن عمر جوان‌ها. جوانی‌ها رفت. من عاشق وطنم هستم. دینم را دوست دارم. از همه مهم‌تر مردمم را دوست دارم. ولی واقعیت چیزی است که باید گفت. حالا من سوال می‌کنم و شما باید جواب بدهی و این را هم بنویسی.

این وضعیت عجیبی است بفرمایید سوال‌تان را!
آیا حرف‌های من خلاف دین بوده؟

گمان نمی‌کنم! 

دین من دین آزادگی و محبت است. دین این است که هم‌نوع خودت را دوست داشته باشی.

ارسال نظرات