صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۱۶۴۹۲
تصمیم چین برای درگیر کردن خود در پرونده اختلاف میان عربستان و ایران به وضوح نشان می‌دهد که بازیگر دیگری نیز در این صحنه وجود دارد که باید روی او حساب کرد. کورتز در این باره به نیویورک‌تایمز می‌گوید: «من فکر می‌کنم این مسائل نشان‌دهنده چرخش شرکای ایالات‌متحده به سمت روابط رو به رشد با چین است. آیا این یک تهدید مستقیم برای ایالات‌متحده است؟ این پرسش قابل بحث است، اما آنچه مشخص است این است که نظم منطقه‌ای در حال تغییر است.»
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۵ - ۲۱ اسفند ۱۴۰۱

سرانجام یک توافقنامه صلح در خاورمیانه وجود دارد، اما نه بین اسراییل و اعراب، بلکه بین عربستان سعودی و ایران که ده‌ها سال است مانند استخوانی در گلوی یکدیگر گیر کرده‌اند. این توافق نه با میانجی‌گری ایالات متحده بلکه با وساطت چین حاصل شده است. این یکی از عجیب‌ترین تحولاتی است که هر کسی می‌توانست تصورش را بکند، تغییری که سر‌ها را در پایتخت‌های سراسر جهان به یک‌سمت چرخانده است. اتحاد‌ها و رقابت‌هایی که برای نسل‌ها بر جهان دیپلماسی حاکم بوده حداقل در حال حاضر از بین رفته است.

به گزارش اعتماد، امریکایی‌ها که در سه ربع قرن گذشته بازیگران اصلی خاورمیانه بوده‌اند و تقریبا همیشه در اتاقی که این قبیل تحولات رخ می‌داده حضور داشتند، اکنون در یک لحظه مهم خود را در حاشیه می‌بینند. همزمان چینی‌ها که سال‌ها تنها نقشی فرعی در منطقه داشتند، ناگهان خود را به بازیگر قدرتمند جدید تبدیل کردند. اسراییلی‌ها که سعودی‌ها را دشمن دشمن خود یعنی ایران می‌دانستند اکنون با تعجب از خود سوال می‌کنند که کجا جا مانده‌اند.

معاون مدیر تحقیقات در پروژه دموکراسی خاورمیانه، یک گروه غیرانتفاعی در واشنگتن، به نیویورک‌تایمز می‌گوید: «این یک معامله بزرگ است. بله، ایالات‌متحده نمی‌توانست در حال حاضر به‌طور خاص با ایران چنین توافقی را میانجی‌گری کند، زیرا ما هیچ رابطه‌ای با تهران نداریم. اما در یک نگاه وسیع‌تر، دستاورد معتبر چین آن را وارد دوره جدیدی در جهان دیپلماسی می‌کند و تمام دستاورد‌های ایالات متحده از زمان روی کار آمدن بایدن در منطقه را به حاشیه می‌راند.»

کاخ سفید علنا از برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران استقبال کرده و هیچ نگرانی آشکاری در مورد نقش پکن در نزدیک کردن این دو به یکدیگر ابراز نکرده است. در محافل خصوصی نیز دستیاران جو بایدن با زیرسوال بردن تحلیل‌ها درباره کاهش نفوذ امریکا در منطقه، می‌گویند که درباره اهمیت این توافق مبالغه شده است. تحلیلگران مستقل می‌گویند هنوز مشخص نیست که نزدیکی عربستان سعودی و ایران واقعا تا کجا پیش خواهد رفت. پس از دهه‌ها رقابت گاهی خشونت‌آمیز برای رهبری در خاورمیانه و جهان اسلام، تصمیم برای بازگشایی سفارتخانه‌هایی که در سال ۲۰۱۶ بسته شدند، تنها اولین قدم است. این توافق بدان معنا نیست که ریاض و تهران همه اختلافات عمیق و درونی خود را کنار گذاشته‌اند. در واقع، با توجه به اینکه در یک جدول زمانی محتاطانه دو ماهه برای بررسی جزییات تعیین شده است، می‌توان تصور کرد که این توافق جدید برای مبادله سفرا در نهایت ممکن است اجرا نشود.

نیویورک‌تایمز در ادامه ادعا می‌کند که بر اساس آنچه سعودی‌ها به امریکایی‌ها گفتند، کلید این توافق، تعهد ایران به توقف حملات بیشتر به عربستان سعودی و محدود کردن حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی بود که پادشاهی را هدف قرار داده‌اند.

عربستان سعودی سال‌ها به دنبال تعلیق خصومت‌ها با ایران بود، ابتدا از طریق مذاکراتی که در بغداد برگزار شد که در نهایت به جایی نرسید. مقامات دولت بایدن گفتند که سعودی‌ها در مورد مذاکرات پکن به آن‌ها اطلاع داده‌اند، اما امریکایی‌ها نسبت به پایبندی ایران به تعهدات جدید خود تردید دارند.

نیویورک‌تایمز در ادامه این گزارش به رابطه پرفراز و فرود ایالات متحده در دوره جو بایدن با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی اشاره کرده و می‌نویسد: سرانجام ولیعهد به چینی‌ها روی آورد. استیون‌ای کوک، کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه در شورای روابط خارجی می‌گوید: «بعضی مردم خلیج‌فارس به وضوح این قرن را قرن چین می‌دانند. سعودی‌ها برای پیوستن به سازمان همکاری شانگ‌های ابراز علاقه کرده‌اند و مقدار زیادی از نفت آن‌ها به چین صادر می‌شود.»

استیون کوک بازی شاهزاده محمدبن‌سلمان را با رویکرد جمال عبدالناصر رییس‌جمهور فقید مصر مقایسه کرد که در طول جنگ سرد سعی کرد همزمان با ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی بازی کند. کوک می‌گوید: آن سیاست طبق پیش‌بینی جمال عبدالناصر پیش نرفت و آن نتیجه می‌تواند برای محمد بن سلمان هم تکرار شود.

دانیل سی. کورتزر، سفیر سابق در اسراییل و مصر که اکنون در دانشگاه پرینستون مشغول به کار است، به نیویورک‌تایمز می‌گوید: «تغییری که با میانجیگری چین حاصل شد، برای دولت بایدن که ترجیح می‌دهد نقطه تمرکز خود را از غرب آسیا دور کند، یک چالش جدی است. این نشانه چابکی چین است که از خشم عربستان سعودی علیه ایالات متحده و خلأ در این فضا استفاده می‌کند. این بازتابی از این واقعیت است که سعودی‌ها و ایرانی‌ها مدتی است با هم صحبت می‌کنند و این نتیجه تاسف‌بار سیاست ایالات متحده است.»

چین، عربستان سعودی را با ایران همراه کرد آن‌هم درست زمانی که اسراییل امیدوار است ایالات‌متحده مسیر عادی‌سازی تل‌آویو با ریاض را هموار سازد. اسراییل پس از برقراری روابط دیپلماتیک با سایر کشور‌های خلیج‌فارس، مشتاقانه می‌خواهد این سناریو را با عربستان سعودی هم پیش ببرد. اما فاکتور سعودی‌ها سنگین‌تر از چیزی است که واشنگتن آماده پرداخت آن است. سعودی‌ها در ازای عادی‌سازی روابط با اسراییل، از ایالات‌متحده ضمانت‌های امنیتی، کمک به توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی و محدودیت‌های کمتری برای فروش تسلیحات خواسته‌اند.

مقامات دولتی امریکایی همزمان که این درخواست‌ها را بیش از حد می‌دانند، اما به این لیست به چشم یک پیشنهاد اولیه نگاه می‌کنند که می‌تواند به عادی‌سازی رابطه اسراییل با سعودی منتهی شود. در این میان، تیم بایدن به پیشرفت رابطه میان تل‌آویو و ریاض کمک کرده که باز شدن حریم هوایی عربستان به روی همه هواپیما‌های غیرنظامی اسراییل یکی از این موارد است.

نیویورک‌تایمز در ادامه می‌نویسد: ایران که به دلیل تحریم‌های امریکا با مشکل مواجه شده، به سمت تعمیق روابط خود با روسیه و اکنون چین حرکت کرده است. ایران با روی آوردن به پکن برای میانجیگری با سعودی، جایگاه چین را در منطقه بالا برده و به دنبال فرار از انزوای تحمیل‌شده توسط واشنگتن است. در نتیجه این موضوع، اسراییل امید‌های خود را برای ائتلاف ضد ایرانی با عربستان سعودی از دست رفته می‌بیند.

مقامات دولت بایدن می‌گویند که ایران به دلیل تحریم‌های امریکا تحت فشار واقعی است، اما این بدان معنا نیست که چین، یکی از اعضای برجام، خواهان دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. مقام‌های امریکایی امیدوارند که بتوانند از طریق نفوذ چین بر تهران، برنامه هسته‌ای ایران را کنترل کنند. با این وجود، برای بسیاری از سیاست‌گذاران کهنه‌کار امریکایی دیدن اینکه چین چنین نقش بزرگی را در منطقه ایفا می‌کند، نگران‌کننده است.

مارا رودمن، نماینده ویژه کاخ سفید در امور خاورمیانه در دولت باراک اوباما به نیویورک‌تایمز می‌گوید: «این توافق جدیدترین یادآوری درباره این است که رقابت‌ها در سطح جهانی در جریان هستند. این مساله به هیچ‌وجه محدود به هند و اقیانوس آرام نیست، همان‌طور که فقط به اقتصاد، یا امنیت، یا تعامل دیپلماتیک محدود نمی‌شود.»

ایالات متحده همچنان دارای کارت‌های کلیدی در خاورمیانه است و روابط تجاری، نظامی و اطلاعاتی گسترده‌ای با بسیاری از بازیگران مهم در منطقه دارد. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، امریکا اساسا تنها بازیگر مهم خارجی در منطقه بود. اما روسیه در سال ۲۰۱۵ زمانی که واحد‌های نظامی را برای نجات بشار اسد، رییس‌جمهور سوریه راهی این کشور کرد عملا به قدرت بازگشت.

چین به دنبال پایگاه‌های نظامی برای خود در منطقه است همان‌طور که به دنبال منابع انرژی و نفوذ فراتر از آسیاست.

تصمیم چین برای درگیر کردن خود در پرونده اختلاف میان عربستان و ایران به وضوح نشان می‌دهد که بازیگر دیگری نیز در این صحنه وجود دارد که باید روی او حساب کرد. کورتز در این باره به نیویورک‌تایمز می‌گوید: «من فکر می‌کنم این مسائل نشان‌دهنده چرخش شرکای ایالات‌متحده به سمت روابط رو به رشد با چین است. آیا این یک تهدید مستقیم برای ایالات‌متحده است؟ این پرسش قابل بحث است، اما آنچه مشخص است این است که نظم منطقه‌ای در حال تغییر است.»

ارسال نظرات