فرارو- بیش از ۹۰ روز از ماجرای مسمومیتهای سریالی سپری میشود و همچنان ابهامهای پیرامون این موضوع ادامه دارد. مسمومیت سریالی برای نخستین بار از هنرستان دخترانه نور شهر قم در ۹ آذرماه آغاز شد و حالا به بیش از ۱۰ شهر دیگر رسیده است.
به گزارش فرارو، ماجرا هر روز ابعادی جدیتر و جدیدتر به خود میگیرد، اما تا کنون در باب چرایی و عاملان این رخداد شفافسازیای جدی صورت نگرفته است. ارائه روایتهای متعارض در رابطه با این موضوع، بیش از بیش حساسیتهای عمومی را افزایش داده است. حالا به جرات میتوان اظهار داشت که مسمومیتهای سریالی یک مساله کلان ملی بوده و ضروریست مسئولان اقداماتی ویژه را در مواجهه با این موضوع انجام دهند. در چنین وضعیتی ملاحظاتی چند قابل طرح هستند:
نخست؛ انکار خطرناک است. اینکه به روال ماهها و روزها سابق، ماجرا به گزارههایی همچون استرس یا فوبیای عمومی تقلیل داده شود، نه تنها کارکرد ندارد بلکه میتواند عاملی برای افزایش بیاعتمادی و عصبانیت عمومی نیز باشد. بایستی التهابی که در افکار عمومی شکل گرفته است آرام گیرد.
دوم؛ فراتر از رویکرد انکار و توجیه خطرناک نبودن ماجرا، اظهارات مسئولین دولت و نمایندههای مجلس مبنی بر پیگیری موضوع ناکافی به نظر میرسد. شاید در روزهای اول، وعده مسئولین مبنی بر پیگیری ماجرا میتوانست، تسکینبخش باشد، اما در وضعیت جدید مطالبه عمومی روشن شدن دستهای پشت پرده است. روایتهای مختلفی همچون ترور بیولوژیک بودن، عاملیت نیروهای معاند نظام، نیروهای تندرو داخلی (جریان هزاره گراها) یا داستانهای پیش پا افتادهای همچون عاملیت معلمان و شیطنت برخی دانشآموزان، هیچ یک دیگر نمیتوان پاسخگویی ابعاد این ماجرای مهم باشند. مطالبه عمومی این است که هر چه زودتر نهادهای امنیتی و انتظامی عاملان دست داشتن در این حوادث را افشا کنند.
سوم؛ عذرخواهی مسئولین از تداوم ماجرای مسمومیتهای سریالی نه راهحل است و نه دردی را درمان میکند. اینکه وزیر آموزش و پرورش درخواست عذرخواهی از مردم را داشته باشد، مطلوب، اما راهگشا نخواهد بود. پیامدهای ادامه مسمومیتهای سریالی در ابعاد روانشناخنی و ذهنی بر خانوادههای ایرانی میتواند بسیار سنگین و مخرب باشد. فراگیر شدن احساس ناامنی روانی بر خانوادههایی که فرزندانی در مدارس دارند، میتواند آسیب روانشناختی بزرگی را بر جامعه در آینده تحمیل کند. دانشآموزان در تمامی جوامع، به عنوان مهمترین سرمایههای یک کشور شناخته میشوند و بیشترین اهتمام مالی و رفاهی به آنها معطوف میشود. ضروریست در کشورمان نیز یک مساله آسیبزا برای مهمترین سرمایههای اجتماعی هر چه زودتر رفع شود.
چهارم؛ یکی از مسائل عجیبی که تا کنون از سوی نهادهای مسئول صورت نگرفته اهمال در ایجاد یک کمیته تخصصی نظارت، بررسی و اطلاعرسانی است. شاید همین الان هم برای ایجاد چنین کمیتهای نیز دیر شده باشد. دستور رئیسجمهور به وزیر کشور و وزیر اطلاعات برای پیگیری ابعاد ماجرا یا تصمیم مجلس برای تشکیل کمیته حقیقتیاب، اقداماتی لازم بودند، اما نه کافی. گسترش ابعاد ماجرا، این ضرورت را ایجاد کرده که کمیتهای با مشارکت و ایفای نقش متخصصین، مسئولان و حتی هیاتهای مردمی برای اطلاعرسانی به افکار عمومی شکل بگیرد. برای حفظ اعتماد عمومی و رفع نگرانیهای عمومی ضروری به نظر میرسد که چنین کمیتهای سریعا تشکیل و به شکل روزانه به جامعه اطلاعرسانی کند.
در مجموع رمزگشایی از داستان مسمومیتهای سریالی اکنون مطالبهای اجتماعی بوده که ابعاد ملی به خود گرفته است، اما مهمتر از این مطالبه ضرورت اعتمادسازی و شفافیت از سوی نهادهای مسئول به جامعه است. تشکیل کمیته ارزیابی و اطلاعرسانی میتواند مهمترین اقدامی باشد که دولت میبایست در پیش بگیرد. حتی اگر دستهای پیچیدهای پشت ماجرا باشند و مشخص شدن حقایق نیز زمان ببرد، شفافیت در پیپگیری و اطلاعرسانی ماجرا میتواند گامی مهم در جهت رفع نگرانیها و پاسخگویی به مطالبات عمومی باشد.