فرارو- در هفته جاری، مرگ پیروز، تولهیوز ایرانی و ماجرای مسمومیتهای سریالی دانشآموزان در مدارس، بیش از هر موضوع دیگری کانون توجهات رسانهای و عمومی را به سوی خود جلب کرد. همزمان با این دو رخداد، تداوم بیثباتی در بازار ارز و به تبع آن افزایش قیمت طلا و خودرو نیز بازتاب بسیاری گستردهای داشت. رخدادهایی دیگر همچون مرگ سید جواد طباطبایی، اظهارات سردار حاجیزاده، تصمیم دولت برای دادن سیم کارت بدون فیلتر به گردشگران و سفر علی دایی به پاریس، کانون اخبار هفته جاری را تشکیل دادند.
به گزارش فرارو، فراتر از تمامی اخبارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، خبرسازترین رخداد هفته جاری، مربوط به تلف شدن «پیروز» تولهیوز ایرانیای بود که در ماههای گذشته شهرت پیدا کرده بود. اوایل هفته بود که غلامرضا ابدالی، مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست گفت: «به دنبال یبوست مزمن و مشکلات گوارشی توله یوز نر پارک پردیسان (پیروز) با مشورتی که با کارشناسان داخلی و خارجی صورت گرفته شد این توله یوز در شامگاه جمعه ۵ اسفند ماه به بیمارستان دامپزشکی مرکزی، انتقال داده شد. با توجه به رادیولوژی، سونوگرافی و آزمایشاتی که انجام شد بحث انسداد رودهها که قبلا مطرح شده بود منتفی شد، اما مشکل دفع در سیستم گوارش وجود دارد.»
پس از چند روز انتشار اخبار نگرانکننده از تداوم بیماری و نارساییهای کلیوی، در سهشنبه (۹ اسفند) بعد از تلاش نافرجام دامپزشکان در اتاق عمل، پیروز تلف شد. پیروز تنها بازمانده زایمان یوزپلنگ آسیایی یعنی «ایران» که در ماههای اخیر به یکی از نمادهای جمعی مردم ایران تبدیل شده بود، در نهایت زنده نماند و تلف شد. پیروز اردیبهشت ۱۴۰۱ زاده شده بود و بخش عمده عمر خود را در پارک ملی پردیسان و در کنار علیرضا شهرداری - فعال محیط زیست و تیمارگر حیات وحش - گذرانده بود.
این گربهسان در نهایت در آستانه ۱۰ ماهگی به دلیل یبوست و ادامه مشکل گوارشیاش که از ابتدا همراه او بود و همچنین مشکلاتی در ناحیه کلیه به بیمارستان منتقل شد، اما در نهایت زنده نماند. مرگ پیروز، در سطحی گسترده در میان کاربران ایرانی واکنش به همراه داشت. جان باختن این یوز ایرانی، با موجی از همدردی و نگرانی نیز همراه شد.
اهمیت این موضوع به اندازهای بود که حتی سرنوشت پیروز بعد از مرگ نیز برای کاربران ایرانی اهمیت پیدا کرد. حسن اکبری درباره سرنوشت «پیروز» پس از مرگ اظهار کرد: لاشه «پیروز» در تهران است. ابتدا لاشه او برای کالبدشکافی انتقال داده و برخی آزمایشهای دامپزشکی لازم روی لاشه انجام سپس برای تاکسیدرمی پوستکنی شد. با مرکز ملی ذخایر ژنتیکی تفاهمنامهای داریم بدین جهت با آنها هماهنگ کردیم تا همزمان با کالبدشکافی اندامهای جنسی او را بردارند و ذخیره کنند چراکه این اندامها ارزشمند هستند و در آینده در صورت نیاز میتوان از آنها استفاده کرد. به عبارتی ژن «پیروز» تا همیشه حفظ خواهد شد.
وی افزود: اگر زمان بسیاری از مرگ حیوان نگذشته باشد میتوان اندامهای جنسی را برداشت کرد. آنها را در شرایط خاص و دمای مناسب نگهداری میکنند تا در آینده قابل استفاده باشد.
دیگر رخدادی که در هفته جاری به شدت در کانون توجه قرار گرفت در ارتباط با تداوم و جدیتر شدن ماجرای مسمومیتهای سریالی در مدار کشور بود. برای اولین بار ماجرای مسمومیت دانشآموزان از هنرستان دخترانه نور شهر قم در ۹ آذرماه آغاز شد، اما با سپری شدن قریب به ۹۰ روز همچنان ابهامات و شائبههای پیرامون این ماجرا ادامه دارد. در چند روز اخیر نیز موج مسمومیتهای گسترش بیشتری پیدا کرد. این رخداد در مدارسی در تهران، کرج، اردبیل و کرمانشاه تکرار شد.
دامنه نگرانیها پیرامون این موضوع به اندازهای بالا رفت که دولت و مجلس نیز به صورت جدی وارد ماجرا شدند. حتی یکی از نمایندگان مجلس مدعی شد مسمومیتهای دومینوار دانشآموزان با تمرکز بر مدارس دخترانه، حدود ۱۰ تا ۱۵ شهر کشور را درگیر کرده است.
ناتوانی موقت در حرکت، سردرد، حالت تهوع و استفراغ، تنگی نفس، استشمام بوی آمونیاک، بویی شبیه «شوینده» و «وایتکس»، بوی نارنگی گندیده و اخیرا هم یک مورد گزارش استشمام بویی شبیه نعنا، از جمله علائمی بوده که در گزارشهای مختلف منتشر شده از مسمومیتهای سریالی مورد اشاره قرار گرفته است.
هر چند رقم و آمار رسمیای از تعداد مسمومیتها و سطح اثرگذاریشان در دسترس نیست، اما حالا دومینوی مسمومیتها به مسالهای جدی برای والدین در شهرهای درگیر و البته دیگر شهرها تبدیل شده است. افکار عمومی به شدت نگران هستند که این اتفاق، به زودی به دیگر شهرهای کشور بسط پیدا کند. سطح نگرانیها نسبت به این موضوع به اندازهای بالا رفته که حالا موضوع به یک مساله در سطح ملی تبدیل و مطالبه ورود جدی دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی به ماجرا مطالبهای عمومی شده است.
در روزهای اخیر نیز شائبهها پیرامون علت این ماجرا گسترش پیدا کرده است. برخی کاربران فضای مجازی نیز خواستاری غیرحضوری شدن مدارس دخترانه به علت تداوم ماجرای مسمومیتهای سریالی شدهاند. ادامهدار بودن و گسترش دامنه مسمومیتهای سریالی از قم به مدارس دیگر شهرهای کشور، فرضیه عمدی بودن رخدادها را بیش از بیش جدی کرده است. در روزهای گذشته انگشت اتهام در این ماجراها با فرض عمدی بود، به سوی دو جریان کشیده شده است. عوامل نفوذی اپوزیسیون و افراطیون داخلی با تفکر طالبانی.
طی هفته جاری، ماجرای مسمومیتهای سریالی علاوه بر محافل داخلی، در سطح جهانی نیز بازتابهای گستردهای را به همراه داشته است. مجموع این روند، موجب شد که درخواستها برای ورود فوری نهادهای اطلاعاتی و انتظامی به ماجرای مسمومیتها افزایش پیدا کند. در پاسخ به این مطالبه، سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان وزیر کشور و وزیر اطلاعات را برای پیگیری این ماجرا مامور کرده است.
در ابتدای هفته جاری انتشار ویدئویی از سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در برنامه صف اول، بازتاب گستردهای را به همراه داشت. در این ویدئو، سردار حاجیزاده پیرامون آخرین دستاورد موشکی ایران و شب حمله به نیروهای آمریکایی در پایگاه عین الاسد توضیحاتی ارائه داد. وی اظهار داشت: قادریم تا ۲ هزار کیلومتر ناوهای امریکایی را بزنیم که این ۲ هزار کیلومتر هم به احترام اروپاییهاست که امیدواریم احترام خود را نگه دارند.
وی در ادامه اظهار داشت: با وجود موشک جدید هایپرسونیک ما امریکاییها دیگر هیچ برترسازی ندارند. موشک هایپرسونیک ما در خارج از جو قادر به مانور است و تازه در ۳۰۰ کیلومتری هدف روشن میشود، به نظر میرسد هیچگاه نتوانند سامانه ضد آن را تولید کنند. این موشک سرعتی بیش از ۱۲-۱۳ ماخ دارد. وی با بیان اینکه همانطور که مکنزی گفت ایران با پهپادهایش سلطه هوایی ۷۰ ساله امریکا را از بین برده، خاطرنشان کرد: پهپاد پهن پیکر غزه همزمان ۹ بمب با خود حمل میکند و مداومت پروازی بالایی دارد و شاید مانند mq ۹ امریکاییها باشد.
اما خبرسازترین بخش از اظهارات سردار حاجی زاده در ارتباط با حمله موشکی به پایگاه آمریکاییها در عین الاسد بود. او در این رابطه گفت: بعد از شهادت سردار سلیمانی خواست مردم درباره انتقام بی تاثیر نبود. این عملیات فقط شلیک چند موشک نبود و از بعد از جنگ جهانی دوم بی سابقه بود و هنوز تاثیراتی دارد. ما آن شب اگر میخواستیم هزار نفر از امریکاییها را هم بکشیم میتوانستیم، ولی فقط سرباز بودند و اثری نداشت، اما باید ترامپ و پومپئو و مکنزی کشته شوند.
تاکید بر کشتن مسئولان دخیل در ترور سردار سلیمانی، نه تنها در رسانههای داخلی، بلکه در سطح جهانی نیز بازتاب بسیار گستردهای را به همراه داشت.
اوایل هفته جاری پخش ویدئویی از سوی عیسی زارع پور، وزیر ارتباطات جنجالسازی بزرگی را به همراه داشت. زارعپور، در این ویدئو میگوید: «شنیده شده است که توریستها و گردشگران خارجی در کشور به دلیل فیلترینگ دو پلتفرم واتسآپ و اینستاگرام کمی دچار مشکل شدهاند. در نظر داریم با توجه به محدودیت استفاده از این دو پلتفرم، برای گردشگران خارجی که به کشورمان سفر کردهاند، سیمکارتهای خاصی را طراحی کنیم.»
این اظهارات وزیر ارتباطات در میان رسانهها و کاربران فضای مجازی با انتقاداتی جدی مواجه شد. خط اصلی انتقادات این بود که شهروندان ایرانی از نظر دولت، شهروندان درجه دوم محسوب میشوند. در حالی که جنجالها پیرامون این موضوع ادامه داشت، عزت الله ضرغامی در چهارشنبه (۱۰ اسفند) در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران در رابطه با اختصاص سیمکارت بدون فیلتر به گردشگران خارجی اظهارکرد: تقصیر وزیر ارتباطات نیست؛ تقصیر من است. اگر قرار بود با کسی برخورد و انتقاد شود باید از من انتقاد میشد، چون این موضوع پیشنهاد ما بود.
وی ادامه داد: گردشگران خارجی باید حداقل خدمات را دریافت کنند. بعضی دوستان تحلیل میکنند که چرا گردشگر خارجی به ایران نمیآید که دلایلی دارد. یکی از مهمترین نیازهای آنها اینترنت و سکوهای بین المللی و خارجی است. این مسائل مثل نان و آب برای گردشگر واجب است. نمیشود گردشگر به ایران بیاید و ارتباطش با دنیا قطع شود. نمیشود به او گفت از بله وایتا استفاده کن.
در جریان ناآرامیهای چند وقت اخیر کشور، علی دایی یکی از چهرههایی بود که بارها خبرساز شده بود که یکی از مهمترین ابعاد آن در ارتباط با ممنوعالخروجی او و همسرش بود. اوایل هفته جاری، اخبار مبنی بر سفر دایی و همسرش به پاریس برای حضور در در مراسم فیفا THE BEST منتشر شد. این خبر که به معنای رفع ممنوع الخروجی دایی و خانوادهاش بود، با بازتاب بسیار گستردهای در فضای مجازی و رسانهها همراه شد. نوع استقبال و حضور دایی در مراسم فیفا نیز کانون توجهات را به سوی خود جلب کرد.
این چهره بینالمللی فوتبال ایران به محض ورود به پاریس یک استقبال کننده ویژه داشت: جانی اینفانتینو رئیس فیفا. این دو درحالی با یکدیگر در بدو ورود دایی به پاریس دیدار داشتند. در جریان مراسم نیز علی دایی برای اعطای جایزه بازی جوانمردانه روی صحنه آمد تا لوح یادبود را به فرد برتر اعطا کند. بسیاری از ورزشکاران نام آشنا و شخصیتهای مختلف به حضور دایی در مراسم سال فیفا نیز واکنش نشان دادند.
برای نمونه بهزاد غلامپور، مربی دروازه بانهای تیم استقلال که در برههای و در تیمهای مختلف کمک علی دایی بود با انتشار تصویر علی دایی در کنار اینفانتینو در حاشیه مراسم انتخاب بهترینهای فوتبال جهان به میزبانی فیفا نوشت: افتخار بزرگ ایران زمین. درود به شرفت.
درگذشت سید جواد طباطبایی، فیلسوف و نویسنده ایرانی، در سن ۷۷ سالگی در بیمارستانی در لسآنجلس دیگر رخداد خبرساز هفته جاری بود. تورج دریایی، پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه با انتشار تصویری از طباطبایی، درگذشت او را تایید کرد.
سید جواد طباطبایی، در جامعه آکادمیک ایرانی با نظریه پردازی در اندیشه سیاسی ایران و تاریخ نگاری در اندیشه سیاسی غرب شناخته میشد. سید جواد طباطبایی، در ۲۳ آذر ۱۳۲۴ (۱۴ دسامبر ۱۹۴۵) در شهر تبریز دیده به جهان گشود. سید جواد در سن هشت سالگی، پدرش را که یکی از بازاریان نامی تبریز بود، از دست داد. او پس از اخذ لیسانس حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به ادامه تحصیل پرداخت و با اخذ دیپلم مطالعات عالی D.E.S از رشته فلسفه سیاسی فارغالتحصیل شد.
طباطبایی در سال ۱۳۶۳ با نوشتن رسالهای درباره «تکوین اندیشه سیاسی هگل جوان»، با دریافت درجه ممتاز دکترا در رشته فلسفه سیاست به ایران بازگشت. پس از بازگشت به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد و معاون پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد. او پس از مدت کوتاهی تدریس در دانشگاه، با طرح اتهاماتی همانند لیبرال، لاییک، ملیگرا بودن اخراج شد.
سید جواد طباطبایی از همان دوران آغاز به تحصیلات آکادمیک تا واپسین روزهای حیاتاش، مشغول نگارش، تحلیل و اندیشهورزی بود. آثار طباطبایی را میتوان به ۲ دوره تقسیم کرد؛ دورهی نخست شامل آثار دههی ۶۰ و ۷۰ او میشود- یعنی سه کتاب «تاریخ اندیشه سیاسی در ایران»، «زوال اندیشه سیاسی در ایران» و «خواجه نظام الملک» - آثار این دوره بیشتر دارای رویکردی متن گرا بوده و بر خودبسندگی متون و کشف منطق درونی میان متنهای مختلف، استوار است. مفهوم کلیدی آثار این دوره «زوال» است که ویژگی اندیشه است.
دوره دوم نیز شامل سه رساله «دیباچهای بر نظریه انحطاط»، «مکتب تبریز» و «حکومت قانون در ایران» در دههی ۸۰ میشود که دارای رویکردی زمینه گرا است؛ یعنی فهم متون در بستر تاریخی بر مبنای زمینههای ایدیولوژیک و تاریخی درونی هر دوره است. همچنین مفهوم کلیدی آثار این دوره «انحطاط» است که ویژگی تمدن است.