صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۱۳۷۳۰
اکنون بسیاری از زنان از طرح شکایت علیه همسران‌شان می‌ترسند، زیرا جایگزینی جز ادامه زندگی با آنان پیش روی‌شان ندارند. اکنون می‌بینیم که زنان بیش‌تر به فکر تامین نیاز‌های اساسی فرزندان‌شان مانند غذا و پوشاک هستند و خشونتی که علیه‌شان اعمال می‌شود برای‌شان در اولویت دوم از نظر اهمیت قرار دارد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۱۰ اسفند ۱۴۰۱

فرارو- در بحبوحه بحران اقتصادی و فرهنگ «مردانگی نظامی» و میلیتاریزه خشونت خانگی در خانواده‌های لبنانی و جامعه پناهجویان سوری ساکن لبنان در حال افزایش است.

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در آپارتمان تاریک طبقه همکف که از ۹ سالگی در آنجا زندگی می‌کرد چیزی باقی نمانده است. یک پالت و براش رژگونه که به خواهر ناتنی‌اش داده بود باقی مانده است. اجاق کوچکی برای درست کردن قهوه که برای روز مادر به نامادری‌اش داده بود. عکس‌های لبخند زدن او به دوربین تنها روی گوشی‌های تلفن همراه اعضای خانواده‌اش دیده می‌شوند.

تمام عزیزانش خاطرات او را در ذهن دارند نامادری‌اش به یاد می‌آورد که آخرین باری که آن دختر ۲۱ساله برای ملاقات به دیدارش رفته بود و کرپ درست کرده و قهوه صبحگاهی را آماده کرده بود.

او از خستگی گلایه داشت، اما در گرمای تابستان لبنان فرزند سوم خود را باردار بود. در نتیجه، گلایه‌اش تعجب‌آور نبود. البته معمولا اگر نگران چیزی بود حرفی نمی‌زد. «محمد خُدور» پدرش در طرابلس دومین شهر لبنان نظافتچی است. او می‌گوید: «دخترم عاشق زندگی بود». در آخرین روز ملاقات «حناء» در اوایل ماه آگوست گذشته شوهرش به همراه دو پسرش به خانه آمد تا او را به محل زندگی خود در بخشی دیگر از طرابلس ببرد. پدر حناء می‌گوید: «بعد از ظهر به من زنگ زد و گفت که دخترم در بیمارستان است. خود را سراسیمه به بیمارستان رساندم. دخترم به من گفت بابا او مرا سوزاند مرا آتش زد».

حناء سه روز بعد نوزادش را از دست داد و هشت روز بعد خود جان سپرد. پزشک بیمارستان السلام در طرابلس می‌گوید: «او صد در صد سوخته بود. از جمله دستگاه تنفسی‌اش نیز از بین رفته بود. از ابتدا می‌توانستیم ببینیم که پرونده او ناامیدکننده است، اما به گونه‌ای از او مراقبت می‌کردیم که گویی شانس زنده ماندن دارد. در تمام این مدت می‌دانستیم که بهبودی او تنها یک معجزه خواهد بود».

شش ماه بعد خانواده حناء گیج و بیچاره به نظر می‌رسیدند. شوهرش که یک راننده تاکسی است در زندان به سر می‌برند و در انتظار محاکمه به اتهام قتل است اتهامی که او آن را رد می‌کند. علیرغم این که لبنان از نظر فنی هنوز مجازات اعدام دارد نزدیک به دو دهه است که هیچ کس در آن کشور اعدام نشده است. با این وجود، پدر حناء می‌گوید خواستار اعدام شوهر اوست.

او می‌گوید: «این یک جرم عادی نبود یک جنایت وحشتناک رخ داده است. حاضر بودم به اندازه وزن‌ام طلا بدهم و شوهرش را سر قبر حناء ببرم و جلوی قبر او را بسوزان‌ام و به دختر بگویم: "همان کاری که او با تو کرد را من نیز در قبال او انجام دادم".

اتفاقی که برای «حناء خودور» رخ داد وحشتناک و غیر عادی بود، اما قتل زنان توسط شوهران‌شان در لبنان چه در میان لبنانی‌ها و چه در میان جمعیت ۱.۵ میلیون نفری پناهجویان سوری ساکن در لبنان امری غیر معمول نیست. به گفته نیرو‌های امنیت داخلی لبنان ۹ زن در جریان جرایم خشونت خانگی بین ژانویه تا اکتبر سال گذشته و ۱۸ زن در سال ۲۰۲۱ میلادی کشته شدند.

گمان می‌رود که تعداد واقعی بسیار بیش‌تر باشد و آزار خانگی در حال افزایش است. فعالان مدنی می‌گویند تمام موارد رخ داده گزارش نشده اند. به گفته فعالان، حقوقدانان و دانشگاهیان اگرچه در قانون اساسی لبنان تصریح شده که «تمام شهروندان لبنانی در برابر قانون برابر هستند»، اما نابرابری جنسیتی از طریق ترکیبی از ارزش‌های مردسالارانه، قوانین نابرابر و میراث «مردانگی میلیتاریزه» یا نظامی شده باقی مانده از منازعات سالیان گذشته در تاروپود لبنانی‌ها تنیده شده است.

این وضعیت با بحران اقتصادی در جریان در لبنان با فقر عمیق، فساد بومی، ناکارآمدی نهادی و فلج شدگی سیاسی که همگی آسیب‌پذیری کم قدرت‌ترین افراد جامعه را تشدید می‌کند بدتر از قبل شده است.

در نتیجه، در لبنان موارد زن کُشی یا کشتن یک زن به دلیل جنسیت‌اش رو به افزایش بوده است.

«محمد» که دخترش «زینا» توسط شوهرش «ابراهیم غزال» در ژانویه ۲۰۲۱ میلادی کشته شد می‌گوید: «اگر احتمال می‌دادم چنین اتفاقی برای دخترم رخ خواهد داد نمی‌گذاشتم با شوهرش ازواج کند. با مرگ فرزند گویی چیزی از وجودتان کم شده چیزی که قابل تعویض و جبران نیست».

محمد بار‌ها می‌گوید‌ای کاش دخترش پسر بود چرا که مردان قدرت بیش‌تری دارند.

زینا در منطقه شمالی عکار نه چندان دور از مرز با سوریه یکی از محروم‌ترین مناطق لبنان بزرگ شده بود و ایده زندگی متفاوتی را در سر داشت. محمد شش دختر داشت، اما برای او «زینا» با ارزش‌ترین دختر بود. او می‌گوید: «دخترم باهوش و خوشحال بود و چیز‌های زیادی می‌دانست. متاسفانه در اینجا دختران همواره اجازه نداشته‌اند زندگی دلخواه‌شان را داشته باشند».

شاید همین جاه طلبی باعث شد که زینا به بیروت بیاید. اگرچه او تنها پس از یک سال تحصیل دبیرستان را ترک کرده بود، اما با فناوری آشنا بود و قادر به عکاسی بود و حسابی در اینستاگرام ایجاد کرد و برای افتتاح یک سالن زیبایی برنامه ریزی نمود. او سپس در سال ۲۰۲۰ میلادی نماینده کشوری در مسابقه زیبایی در مصر بود و در آنجا بود که به نظر می‌رسید با همسر آینده‌اش آشنا شده بود. مادرش فاطمه می‌گوید او تصمیم گرفت تا خانواده تشکیل دهد و فرزندی داشته باشد و زندگی بهتری در مقایسه با خواهر و برادرش برای آنان فراهم سازد.

با این وجود، همه چیز در ازدواج خوب پیش نرفت. زندگی واقعی آنان آن چیزی نبود که زینا به پدر و مادرش گفته بود. چند روز پیش از مرگ زینا این زن ۳۳ساله در دفتر «اشرف موسوی» وکیلی برجسته در بیروت نشسته بود و به او گفت که می‌خواهد از شوهرش به دلیل کلاهبرداری شکایت کند. موسوی می‌گوید: «وقتی از مرگ او مطلع شدیم در شوک کامل بودیم، زیرا به هیچ وجه انتظار نداشتیم که او را به قتل برساند. ما انتظار نداشتیم که به این سطح از خشونت برسد».

کارشناسان پزشکی قانونی دریافتند زینا که جسدش در آپارتمانی که با غزال در انجا زندگی مشترک داشت پیدا شد به علت خفگی جان‌اش را از دست داده بود. غزال در جریان یک تماس تلفنی که بعدا از شبکه‌ای تلویزیونی پخش شد به یکی از خواهران‌اش گفته بود: «من قصد نداشتم او را بکشم. من فکر نمی‌کردم او بمیرد.»

ساعاتی پس از مرگ زینا غرال به ترکیه گریخته بود. او تا دسامبر توانست از دستگیری فرار کند تا زمانی که به گفته موسوی در استکهلم تحت شرایط اخطار قرمز اینترپل بازداشت شد. آن چه بعدا اتفاق خواهد افتاد نامشخص است: سوئد تنها زمانی استرداد مجرم را می‌پذیرد که اطمینان حاصل نماید او با حکم اعدام مواجه نخواهد شد. پلیس سوئد در این باره از اظهارنظر خودداری کرد.

خانواده زینا چه میزان شانسی برای احقاق حقوق و اجرای عدالت دارند؟ موسوی می‌گوید: «پاسخ دادن به این پرسش دشوار است. آنان متاسفانه نه روی سیستم قضایی بلکه روی من حساب می‌کنند».

قضات لبنانی سال گذشته در اعتراض به کاهش حقوق خود در بحران اقتصادی که منجر به فلج شدن سیستم حقوقی و دادگستری شد اعتصابی پنج ماهه را آغاز کردند. همین موضوع باعث افزایش جرایم مرتبط با زن کُشی در لبنان شده چرا که بسیاری از مردان احساس می‌کنند مصونیت دارند و به پرونده آنان رسیدگی نمی‌شود.

برای کسانی که به منظور کاهش میزان ارتکاب خشونت علیه زنان در لبنان تلاش می‌کنند این تلاش می‌تواند همانند نبردی ناامید کننده باشد. تنها در سه سال اخیر لبنانی‌ها تحت تاثیر قرنطنیه‌های ناشی از پاندمی کووید، انفجار ویرانگر بندر بیروت و بحران اقتصادی قرار گرفته‌اند که هر یک از شوک‌ها فشار را به شدت افزایش می‌دهد.

«زویا روحانا» یکی از فعالان حقوق زنان می‌گوید: «وقتی جامعه نمی‌تواند بر اثر بحران اقتصادی چراغ‌های خیابان را روشن نگه دارد چگونه می‌تواند مردسالاری را از بین ببرد؟ هر روز یک مسئله و مشکل تازه در این کشور داریم».

به گزارش سازمان ملل متحد کاهش چشمگیر ارزش پوند لبنان از سال ۲۰۱۹ میلادی نزدیک به ۸۰ درصد از جمعیت آن کشور را به سوی فقر سوق داده است و مشکلات قدیمی را تشدید کرده و مشکلات جدیدی را ایجاد نموده است. در نتیجه، سطح اضطراب برای مردان و زنان لبنانی بالاست. گویی همه در لبنان دچار اضطراب هستند.

اکنون بسیاری از زنان از طرح شکایت علیه همسران‌شان می‌ترسند، زیرا جایگزینی جز ادامه زندگی با آنان پیش روی‌شان ندارند. اکنون می‌بینیم که زنان بیش‌تر به فکر تامین نیاز‌های اساسی فرزندان‌شان مانند غذا و پوشاک هستند و خشونتی که علیه‌شان اعمال می‌شود برای‌شان در اولویت دوم از نظر اهمیت قرار دارد.

او می‌افزاید: «بسیاری از زنان اکنون می‌ترسند که علیه شوهرشان پرونده‌ای را مطرح نمایند، زیرا گزینه جایگزینی برای زندگی‌شان ندارند».

به همان اندازه تاثیر بحران بر آموزش و پرورش نگران کننده است: معلمان مانند قضات اعتصاب کرده‌اند و زمانی که مدارس بازگشایی شوند دختران خانواده‌های فقیر همواره اولین کسانی هستند که کنار گذاشته می‌شوند.

در کنار این چالش‌ها یک مشکل موازی وجود دارد: فقدان رهبری سیاسی. لبنان دارای کابینه موقت با اختیارات محدود، بدون رئیس جمهور و با پارلمانی پراکنده است. هیچ کس انتظار ندارد در مورد چیز‌هایی که واقعا می‌تواند زندگی زنان را تغییر دهد، کاری انجام شود از جمله اصلاح قوانین احوال شخصیه مناقشه برانگیز که ۱۵ قانون جداگانه مبتنی بر مذهب در آن وجود دارد که درباره حقوق زنان از نظر حضانت، طلاق و ازدواج است. این قانون براساس فرقه و مذهب هر فرد متقاوت است و قانون شهروندی لبنان این اجازه را به یک زن لبنانی نمی‌دهد که تابعیت‌اش را به فرزندان‌اش منتقل نماید.

برای خانواده‌هایی که پیش‌تر دختران‌شان را از دست داده‌اند اکنون تنها موضوعی که اهمیت دارد عدالت است عدالتی که اطمینان درباره اجرای آن در لبنان وجود ندارد. والدین زینا که در برزخ دردناکی زندگی می‌کنند صرفا یک امید دارند: این که روزی قاتل دخترشان به لبنان تحویل داده شود. فاطمه می‌گوید: «امیدوارم مقام‌های سوئدی او را به مقام‌های لبنانی تحویل دهند و او در اینجا با عدالت روبرو شود. امیدوارم او را ببینم که به طناب آویزان شده است. امیدوارم قلب مادرش بسوزد همان گونه که او قلب مرا سوزاند». محمد می‌گوید: «من به مورچه هم آسیبی نمی‌رسانم، اما دوست دارم سر او را مثل گوسفند ببُرم».

برچسب ها: زنان لبنان
ارسال نظرات