صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۱۳۶۸۵
محاسبه واشنگتن این است که رویارویی با ایران می‌تواند در درجه پایین باقی بماند. اما اگرچه کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس مشتاق همکاری با واشنگتن در دفاع از موشک‌های منطقه‌ای و اکثر دغدغه‌های اسرائیل در مورد ایران هستند، اما کماکان در‌های خود را به سوی تهران باز نگهداشته اند.
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۰ - ۰۹ اسفند ۱۴۰۱

فرارو- دالیا داسا کایه؛ مدیر مرکز سیاستگذاری عمومی خاورمیانه در اندیشکده رند است. این چهره دانشگاهی امریکایی از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ میلادی استادیار علوم سیاسی و امور بین الملل در دانشگاه جورج واشنگتن بود. او استاد مدعو در دانشگاه آمستردام و پژوهشگر مدعو در موسسه روابط بین‌الملل هلند بود. او عضو امور بین‌الملل در وزارت خارجه هلند به نمایندگی از شورای روابط خارجی بود. او هم چنین عضو مطالعات سیاست خارجی در موسسه بروکینگز بوده است. او مخالف اقدام نظامی علیه ایران است و در سال ۲۰۱۲ میلادی عقیده داشت که بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران از سوی اسرائیل ایده خطرناکی است. او پیش‌تر مشاور وزارت خارجه هلند بوده است.

به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز؛ اسرائیل مدت هاست تمایل خود را برای اعمال فشار نظامی با هدف مختل کردن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران و اخیرا درباره برنامه فناروی پهپادی آن کشور آشکار ساخته است. با این وجود، در چند ماه اخیر به نظر می‌رسد که اشتهای اسرائیل برای ریسک پذیری افزایش یافته است.

زمانی که مذاکرات بین جمهوری اسلامی ایران و قدرت‌های غربی در سال ۲۰۱۳ علنی شد توقف کوتاهی در حملات اسرائیل به برنامه هسته‌ای ایران صورت گرفت.

این آرامش تا خروج دولت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ میلادی ادامه داشت. با این وجود، در طول دوره‌ای که تمام طرفین به برجام پایبند بودند اسرائیل به آن چه کارشناسان نظامی اش آن را "کارزار بین جنگ ها" می‌نامیدند ادامه داد.

با این وجود، اسرائیل از دوره ترامپ اقدامات جسورانه تری را آغاز کرد و تلاش می‌کرد به اهداف هسته‌ای و غیرهسته‌ای در داخل ایران ضربه وارد ساخت. اکثر رهبران اسرائیل سیاست‌های "فشار حداکثری" دولت ترامپ را مورد تمجید قرار دادند. زمانی که جو بایدن "رئیس جمهور ایالات متحده شد این دیدگاه جنگ طلبانه کاهش یافت، زیرا او دیپلماسی و تمایل به احیای توافق هسته‌ای ایران را بازگرداند.

با این وجود، اکنون زمین بازی اسرائیل، ایران و ایالات متحده در حال تغییر است و باعث می‌شود خطرات ناشی از تشدید تنش دوباره افزایش یابد.

دولت بایدن با تمرکز بر احیای برجام وارد کار شد. با این وجود، برخلاف گذشته اسرائیل سیاست‌هایش خرابکارانه‌اش را متوقف نکرد، زیرا آمریکا و شرکای آن کشور برای از سرگیری دیپلماسی آماده می‌شدند. رویکرد نظامی اسرائیل در قبال ایران برای سیاست گذاران آمریکایی قابل مهار به نظر می‌رسید و شاید حتی راهی مفید برای تشویق ایرانی‌ها به منظور بازگشت به میز مذاکره و افزایش اهرم فشار ایالات متحده برای تحمیل مفاد یک توافق جدید قلمداد می‌شد.

رویارویی اسرائیل با ایران به عنوان یک ویژگی معمول در چشم انداز منطقه‌ای تلقی شد. به نظر نمی‌رسید که حملات اسرائیل چیزی باشد که ایرانی‌ها به آن توجه زیادی داشته باشند به ویژه با توجه به علاقه شان به کاهش تحریم‌ها از طریق پیگیری دیپلماسی هسته ای.

اکنون همه چیز تغییر کرده است. به نظر می‌رسد که دیپلماسی خود نه تنها برای تیم بایدن بلکه حتی برای رهبران اروپایی که به طور سنتی تمایل به تعامل با ایران داشتند دور از ذهن است. به نظر می‌رسد با پیشرفت توانمندی‌های هسته‌ای تهران رهبران فعلی ایران کم‌تر به دیپلماسی هسته‌ای علاقه‌مند هستند. بازدارندگی نظامی دیگر تنها مکمل دیپلماسی نیست. این مقوله به سرعت در حال تبدیل شدن به استراتژی جایگزین غرب است.

چندین تحول داخلی و ژئوپولیتیکی در طول سال گذشته این تغییر را توضیح می‌دهد. تمام این عوامل در کنار یکدیگر احتمال درگیری بیش‌تر بین اسرائیل و ایران را تشدید می‌کند و احتمال سرایت درگیری به منطقه وسیع‌تر را افزایش می‌دهد و باقی مانده نیرو‌های آمریکایی را که آسیب پذیرترین آنان در عراق و سوریه هستند در معرض خطر بیش تری قرار می‌دهد.

با این وجود، واشنگتن روی این گزینه حساب باز کرده که رویارویی با ایران می‌تواند در سطحی پایین باقی بماند و از یک درگیری دوجانبه یا منطقه‌ای گسترده‌تر جلوگیری شود. دولت ایالات متحده هم چنین معتقد است که بازدارندگی برای جلوگیری و کند کردن پیشرفت‌های نظامی و هسته‌ای تهران در غیاب دیپلماسی امری ضروری است.

محاسبات غالب اسرائیل این است که آسیب پذیری‌های داخلی و انزوای منطقه‌ای ایران و همچنین اقدامات بازدارنده نظامی هماهنگ اسرائیل و آمریکا، پاسخ‌های ایران را محدود خواهد کرد. با این وجود، تغییرات ژئوپولیتیکی در حال انجام می‌تواند دیدگاه‌های غالب را به چالش بکشد.

رهبران ایران کماکان دشمنان‌شان را در هر گوشه از جمله در کشور‌های همسایه مقابل خود می‌بینند. اکنون ایران به دنبال انتقام جویی علیه اسرائیلی‌ها احتمالا در خارج از اسرائیل است.

فروپاشی مذاکرات برجام وضعیت را خطرناک‌تر ساخته است. قابلیت‌های هسته‌ای ایران به سطحی افزایش یافته است و آن کشور در آستانه دستیابی به سلاح هسته‌ی قرار دارد. امکان بازرسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات هسته‌ای ایران به طور قابل توجهی در حال کاهش است. مشخص نیست آیا ایالات متحده توانایی محدود کردن اقدامات اسرائیل را در جریان یک حمله علیه مواضع ایران خواهد داشت یا خیر.

هم چنین، کمک پهپادی ایران به روسیه در جریان جنگ اوکراین این دید را نه تنها در واشنگتن بلکه در کشور‌های اروپایی تقویت کرده که ایران هم‌دست روسیه است. با تداوم جنگ در اوکراین بازدارندگی نظامی ایران برای واشنگتن و متحدان غربی آن کشور که به دنبال تخریب قابلیت‌های روسیه هستند گزینه جذاب تری نسبت به گذشته به نظر می‌رسد.

همزمان هماهنگی نظامی ایالات متحده با اسرائیل در حال گسترش است نشانه دیگری مبنی بر این که واشنگتن نه تنها تقابل اسرائیل با ایران را می‌پذیرد بلکه به طور فعال از آن حمایت می‌کند. نمونه بارز آن را می‌توان در اواخر ماه گذشته در مانور مشترک ارتش امریکا با اسرائیل و شبیه سازی حملات نظامی دوربرد دانست.

با توجه به این که مقام‌های ارشد دولت بایدن اعلام کرده اند که مذاکرات هسته‌ای دیگر در اولویت قرار ندارد زمان انجام این مانور نشان دهنده چرخش غیر قابل توصیف سیاست امریکاست.

گزینه‌های نظامی ممکن است انتخاب مدنظر امریکا نباشد، اما به نظر می‌رسد بار دیگر بر روی میز قرار گرفته اند. حتی سناتور‌های دموکراتی مانند "کریس ون هالن" از مریلند که پیش‌تر حامی دیپلماسی هسته‌ای بود اخیرا اظهار داشت اگرچه درگیری در خاورمیانه وضعیتی وحشتناک خواهد بود، اما در هر حال یک گزینه است.

این محاسبات می‌تواند اشتباه پیش برود

با توجه به عادی سازی دیپلماتیک اخیر روابط بین اسرائیل و برخی از کشور‌های خلیج فارس و نگرانی‌های متداول آنان در مورد قابلیت‌های موشکی و پهپادی ایران واشنگتن ممکن است فرض کند که شرکای عرب آن کشور در خلیج فارس از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران استقبال می‌کنند. این در حالیست که بین کشور‌های عربی در این باره اتحاد نظری وجود ندارد.

برای مثال، امارات متحده عربی که در خط مقدم تلاش برای عادی سازی روابط با اسرائیل بوده علاقه‌ای به افزایش فشار نظامی علیه ایران ندارد چرا که با توجه به حملات قبلی ایران علیه تاسیسات نفت کشور‌های خلیج فارس معتقد است که به احتمال زیاد در صورت حمله اسرائیل علیه اهداف ایران مقام‌های تهران درصدد هدف قرار دادن منافع دولت‌های عربی برخواهند آمد.

وزیر خارجه امارات اخیرا این اقدام را حادثه‌ای خطرناک خواند و اعلام کرد که به نفع منطقه نیست. در چنین محیطی که به شکل فزاینده‌ای بی ثبات است امکان عادی سازی رابطه عربستان سعودی با اسرائیل نیز محدود می‌شود. در واقع، اگرچه کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس مشتاق همکاری با واشنگتن در دفاع از موشک‌های منطقه‌ای و اکثر دغدغه‌های اسرائیل در مورد ایران هستند، اما کماکان در‌های خود را به سوی تهران باز نگهداشته اند.

عراق و اردن میزبان اجلاس‌های منطقه‌ای بودند که ایران را از طریق روند بغداد تحت حمایت فرانسه شامل می‌شود. عربستان در‌های مذاکره با ایران را نبسته است. کویت و امارات متحده عربی سفرای تازه‌ای به ایران اعزام کردند. حتی نزدیک‌ترین شرکای ایالات متحده از جمله اردن و امارات متحده عربی در حال عادی سازی روابط با متحد منطقه‌ای ایران یعنی دولت سوریه هستند روندی که زمین لرزه غم انگیز در ترکیه و سوریه احتمال آن را تسریع خواهد نمود.

بازدارندگی استراتژی‌ای بی خطر نیست. جنگ منطقه‌ای ممکن است قریب الوقوع نباشد، اما تشدید تنش نظامی هم چنان می‌تواند خطرناک باشد و هزینه‌های بلند مدتی را به همراه داشته باشد.

حفظ کانال‌های ارتباطی با ایران در غیاب دیپلماسی هسته‌ای و در بحبوحه تشدید تنش نظامی برای مدیریت بحران بسیار مهم است. شرکای منطقه‌ای آمریکایی مانند قطر و عمان به میانجی گری در موضوعاتی مانند تبادل زندانیان ادامه می‌دهند. این کانال‌ها می‌توانند برای برقراری ارتباط با اهداف مربوط به حملات نظامی خاص برای کمک به جلوگیری از درگیری ناخواسته مورد استفاده قرار گیرند. واشنگتن نباید بیش از حد به توانایی خود برای تنظیم فشار در سطح مناسب اعتماد کند.

ارسال نظرات