صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۱۲۹۱۷
تحلیل اندیشکده ژئوپلیتیکال فیوچرز از پیامد‌های سیاسی و اقتصادی حمله روسیه
جنگ اوکراین، برای اروپا زنگ بیداری بود، منتهی نه آن‌طور که روسیه انتظار داشت. به جای دودستگی در اروپا، جنگ متحدشان کرد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۰۷ اسفند ۱۴۰۱

یک سال از زمان حمله روسیه به اوکراین می‌گذرد و آنچه بسیاری باور داشتند تقابلی کوتاه‌مدت خواهد بود، در حالی که این جنگ همچنان پیش می‌رود نه اینکه اتفاقی ایستا بوده باشد. در ۱۲ ماه گذشته، جنگ از چندین مرحله قابل‌توجه گذشته است.

به گزارش هم میهن، اوایل به نظر می‌آمد اوکراین دست بالا را دارد، بعد از اینکه روسیه از رسیدن به کی‌یف ناکام ماند، از شمال عقب‌نشینی کرد و روی سرزمین‌های کوچک‌تر نزدیک خرسون، دونباس و خارکیف، تمرکز کرد. تا آگوست، اوکراین جبهه را به ثبات رسانده بود و ضدحمله‌ای را شروع کرد. در خارکیف موفق شد، اما در پس‌گرفتن تمامی منطقه خرسون ناکام ماند. بعد از چند ماه بسیج، جلب نیرو و آموزش، نوبت روسیه بود. روسیه در پایان ۲۰۲۲ جبهه‌اش را به ثبات رساند و حالا دوباره در حالت تهاجمی است.

همزمان، هر دو نیروی نظامی تقلا‌های درون ساختار رهبری‌شان را نشان داده‌اند. دولت اوکراین جابه‌جایی‌های گسترده‌ای در ساختارش پیاده کرد، بعد از اینکه اتهاماتی مبنی بر فساد در میان ساختار نهاد‌های دفاعی مطرح شد. در روسیه هم چنددستگی‌های عمیقی بین نیرو‌های نظامی متعارف، گروه نظامی خصوصی واگنر و وزارت دفاع و ستاد کل روسیه وجود دارد. اختلافات نهادی مثل این، همیشه روی عملکرد در میدان نبرد اثر می‌گذارند، به‌خصوص روی توانایی روسیه برای پیشروی.

منطق نظامی روسیه حاکی از این است که مسکو به نبرد ادامه خواهد داد، به امید به‌دست‌آوردن یا پس‌گرفتن کنترل در مناطقی مثل دونباس که روسیه از حالا مدعی تملک آن است. این جنگ برای اوکراین همواره یک مسئله وجودی بوده است، برای همین کی‌یف هم دست از مبارزه بر نخواهد داشت.

درباره اینکه جنگ چگونه پایان خواهد یافت، طرح‌های کلی وجود داد، اما بخش عمده آسیب‌ها همین حالا هم وارد شده‌اند و بسیاری از پیامد‌ها از حالا مشخص هستند. خوب یا بد، این تقابل عملا اثر متقابلی با همه مناطق دنیا داشته است.

ایالات متحده

قطعی بود که ایالات متحده به حمله روسیه جواب خواهد داد. این کشور هیچ علاقه‌ای به این نداشت که بگذارد روسیه به اروپا دست‌درازی کند. بخش بزرگی از راهبرد ایالات‌متحده این بود که اروپایی‌ها را حول یک احساس ضدروسی مشترک جمع کند. از آن مهم‌تر البته حمایت واشنگتن از تلاش‌های جنگی [اوکراین]بود. در سال ۲۰۲۲، ایالات متحده بیش از ۴۸ میلیارد دلار کمک برای اوکراین تأمین کرد که سه میلیارد دلارش برای نیرو‌های نظامی بود. این بسته شامل سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته و اطلاعات کلیدی درباره امکانات و تحرکات روسیه بود. با این حال، نیرو‌های اوکراینی نمی‌توانستند بدون کمک واشنگتن در مقابل روسیه مقاومت کنند.

تنها چیزی که ایالات متحده ارائه نکرده است، حضور فیزیکی سربازان است. متعهدکردن سربازان به یک تقابل دوردست دیگر، جنگ را شدیدتر خواهد کرد و کاری بسیار نامطلوب برای مردم ایالات‌متحده خواهد بود. نظرسنجی اخیری از سوی آسوشیتدپرس و مرکز پژوهش‌های مسائل عمومی ان‌او‌آرسی نشان داد فقط ۴۸ درصد از آمریکایی‌ها از ارائه تسلیحات به اوکراین حمایت می‌کنند و این آمار از ۶۰ درصدی که در مه ۲۰۲۲ [اردیبهشت و خرداد ۱۴۰۱]بود، پایین آمده است. تقریبا یک‌سوم از آمریکایی‌ها، اساسا مخالف هرگونه ارائه کمک نظامی هستند. داده‌های مرکز پژوهشی پیو حاکی از این است که درک تهدید ایالات‌متحده از حدود نیمی از مردم، به حدود یک‌سوم پایین آمده است.

با این حال، این واشنگتن است و نه کی‌یف که قدرت چانه‌زنی برای پایان‌دادن به جنگ با روسیه را دارد. ایالات متحده جنگی کوتاه را به جنگی دنباله‌دار بسیار ترجیح خواهد داد؛ اما برای اینکه گفتگو‌ها جواب بدهند، باید از موضع قدرت مذاکره کند. حمایت‌های مادی چندین‌باره و کارزار بی‌سابقه تحریم که شبکه‌های تجارت جهانی را تغییر بنیادین داده‌اند، تشویق برای بازگرداندن تأسیسات شرکت‌ها و کاهش وابستگی به بازیگران خارجی، از همین رو هستند.

اروپا

جنگ اوکراین، برای اروپا زنگ بیداری بود، منتهی نه آن‌طور که روسیه انتظار داشت. به جای دودستگی در اروپا، جنگ متحدشان کرد. (یک استثنای قابل‌توجه این ماجرا البته مجارستان بود که توانست در مذاکره معافیت تحریم بگیرد.) پیامد‌های این اتفاق بسیار هستند، اما دو نمونه برجسته‌ترند.

اول اینکه بعد از تعهد ایالات‌متحده به ارسال تانک‌های آبرامز، آلمان موافقت کرد تانک‌های لئوپارد به اوکراین بفرستد. این یعنی نه‌تنها برلین برای اولین بار پس از دهه‌ها، در حال رشد فعالانه ظرفیت‌های نظامی‌اش و شکل‌دهی به راهبردی نظامی است، بلکه اتحاد ایالات‌متحده و آلمان علیه روسیه، در مقابل این آزمایش، واقعی‌بودن خود را نشان داده است. دوم اینکه اتحادیه اروپا مشغول سطح قابل‌توجهی از هماهنگی در پیداکردن راه‌حل‌هایی برای بحران انرژی‌ای شده است که این جنگ ایجاد کرده است.

از این لحاظ، اتحادیه اروپا به نقطه عطفی رسیده است. اینکه این اتحاد چقدر دوام می‌آورد، بستگی به این خواهد داشت که این جنگ چقدر طول می‌کشد و اینکه آیا روسیه تأمین انرژی برای اروپا را کاملا قطع خواهد کرد یا نه. اگر چنین شود، دولت‌های عضو اتحادیه اروپا مجبور خواهند شد با یکدیگر هماهنگ شوند، حتی اگر برای پیداکردن منابع تأمین انرژی جدید به چالش بیفتند. این چالش توجه اروپا به شمال آفریقا را تجدید کرده است و نیاز به حفظ رابطه خوب با ایالات متحده را به‌خوبی به اروپا فهمانده است.

با این هدف، واشنگتن به بهترین شکلی که بتواند به آن‌ها کمک خواهد کرد، البته به شرطی که آن‌ها جبهه متحد خود را درباره تحریم‌های روسیه حفظ کنند. اگر ایالات‌متحده کمک نکند، ممکن است اتحاد تازه‌به‌دست‌آمده اروپا از هم بگسلد. روسیه دارد روی این مسئله قمار می‌کند و به این خاطر است که زمان به نفع‌اش است. هر چه جنگ بیشتر ادامه یابد، کشور‌هایی مثل اتریش، مجارستان و لهستان بیشتر با یکدیگر و با بروکسل مجادله خواهند کرد، هر کدام به دلایل خودشان. اگر چنین شود، احتمال جواب‌دادن تحریم‌های ضدروسیه کمتر خواهد شد.

شرق آسیا و جنوب آسیا

از همان اول، چین خودش را وسط دعوای روسیه و ایالات متحده یافت. اتحاد پکن با مسکو بیشتر نظری بود تا عملی و اساس آن چیزی بیش از خصومت مشترک علیه واشنگتن نبود. این موضوع توضیح می‌دهد که چرا پکن علیه ایالات متحده و علیه اتحادیه اروپا حرف زده است، اما اقدام اندکی برای کمک فعالانه به مسکو کرده است، به‌رغم شایعات اخیر مبنی بر تحویل سلاح‌های مرگبار [از سوی چین به روسیه]. چین نمی‌تواند از پس درافتادن با ایالات متحده، بزرگترین شریک تجاری‌اش و منبعی ارزشمند برای سرمایه‌گذاری‌های بسیار لازم خارجی‌اش بربیاید، نه وقتی که اقتصاد در چنین وضعیت آسیب‌دیده‌ای است.

همزمان، مسکو به شکلی فزاینده متکی به شرکت‌ها و مصرف‌کنندگان چینی شده است. شرکت‌ها و تاجران حوزه انرژی چین شروع به پرکردن حفره‌ای کرده‌اند که شرکت‌های غربیِ از روسیه رفته بر جای گذاشتند. ضمنا چین نفت روسی را هم با تخفیف‌های سنگین خریده است. از ۶۰ برند خودروسازی که پیش از جنگ در بازار روسیه ماشین می‌فروختند، تنها ۱۴ برند باقی مانده‌اند که ۱۱ تا از آن‌ها چینی هستند.

اواخر دسامبر [اواخر پاییز و اوایل زمستان سال جاری]روسیه خط لوله گاز جدید «قدرت سیبری» به چین را باز کرد. انتظار می‌رود این خط لوله به روسیه کمک کند صادرات انرژی خود را از اروپا منتقل کند و همزمان به چین کمک کند که به برآورده‌کردن نیازهایش در حوزه انرژی نزدیک‌تر شود.

در جای دیگر، جنگ اوکراین فرصت‌هایی برای ژاپن و کره شمالی ایجاد کرده است. ژاپن نقشی برجسته در محکوم‌کردن روسیه به عهده گرفته است و در تحریم‌ها علیه‌اش شرکت کرده است. این اتفاق مهم بود، در این حد که توکیو به وسط صحنه نزدیک‌تر شده است، کاری که ما باور داریم ژاپن به‌عنوان یک قدرت در حال رشد، وعده انجامش را می‌دهد. این جنگ همچنین به کره‌شمالی این فرصت را داد که سرکشی کند و تهدید‌های نظامی‌اش را تجدید کند، زمانی که حواس ایالات متحده و تا حدی کمتر، ژاپن و کره‌جنوبی به درگیری اوکراین بود، به‌خصوص در حوزه فشار‌های اقتصادی.

در مناطق جنوبی‌تر، هند در حال تبدیل‌شدن به جایزه جدید در رقابت بین روسیه و غرب است. هند مدت‌هاست راهبردی را دنبال می‌کرده است که در آن طوری بازی کند که قدرت‌های بزرگ را در مقابل هم قرار دهد، اما ظهورش به‌عنوان قدرتی اقتصادی و ژئوپلیتیک به این کشور اجازه می‌دهد که به شکلی مؤثرتر تعیین‌کننده شرط و شروط باشد. هند آماده نیست که روابطش با روسیه را به‌طور کامل قطع کند؛ روسیه‌ای که متحد قدیمی و تأمین‌کننده کلیدی سخت‌افزار‌های نظامی‌اش بوده است.

بلکه سال گذشته شاهد افزایش همکاری‌های دوجانبه‌شان هم بوده است. برای روسیه، هند بازاری مهم و اشباع نشده است؛ بازاری که می‌تواند تجارتی پرسود و مسیر‌های لجستیکی جدیدی فراهم کند. برای هند، روسیه منبعی برای نفتی است که حالا ارزان‌تر است. سهم روسیه در واردات نفت خام هند در ۱۱ ماه از سال ۲۰۲۲ از ۲۵ درصد بیشتر شد. تأمین نفت خام روسیه به هند ۹.۵ برابر شد و به ۱۹.۷ میلیارد دلار رسید و این روند برای فرآورده‌های نفتی (۵ برابر، به ۲.۵ میلیارد دلار) و دغال‌سنگ (۴ برابر، به ۳.۸ میلیارد دلار) نیز مشابه بود.

با همه اینها، واشنگتن سعی کرده است کاری کند هند، موضع شفاف‌تری درباره اوکراین داشته باشد و همکاری و مشارکتش را در گفتگو‌های امنیتی چهارجانبه [بین ایالات متحده، هند، ژاپن و استرالیا]بیشتر کند. میزان فشاری که ایالات‌متحده می‌تواند بر هند اعمال کند، محدود است. به نظر می‌رسد دهلی نو برای راهبرد هند و اقیانوسیه آمریکا مهم‌تر از آن بوده است که بابت تجارت با روسیه مجازاتش کند. با همه این حرف‌ها، هند می‌تواند از جنگ اوکراین به‌عنوان اهرمی برای بهبود جایگاه بین‌المللی‌اش استفاده کند.

خاورمیانه

جنگ به چندین دولت خاورمیانه‌ای فضای مانور بیشتری در سیاست خارجی داده است. بزرگترین ذی‌نفع از این میان ترکیه است. آنکارا حتی درحالی‌که روابط نزدیک با مسکو را حفظ می‌کند، به اوکراین پهپاد داده است تا تهاجم روسیه را پس بزند. رجب‌طیب‌اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه از اهرم‌هایش در هر دو سمت استفاده کرده است تا میانجی توافقی بین مسکو و کی‌یف شود که تضمین کند، انتقال غلات از مسیر دریای سیاه خواهد توانست ادامه پیدا کند. قابل‌توجه اینکه ترکیه در حال گسترش جای پایش در محدوده نفود سنتی روسیه شامل منطقه قفقاز بوده است و حالا که حواس روسیه جای دیگر است، می‌تواند همین کار را در حوزه دریای سیاه انجام دهد.

در همین حال، روسیه ناچار بوده است برای پهپاد و سلاح‌های دیگر به ایران تکیه کند. این مسئله به تهران کمک کرده است؛ تهرانی که هنوز زخمی تحریم‌های اقتصادی است. در مقابل کمک به روسیه با سخت‌افزار‌ها و مستشاران نظامی، ایران به فناوری، سکو‌های تسلیحاتی و شبکه‌های تجاری جدید گسترده‌ای دسترسی پیدا کرده است که هدف‌شان دورزدن تحریم‌های غربی است. این حقیقت که ایران به اندازه‌ای که پیش از جنگ اوکراین بود، منزوی نیست، اسرائیل را نگران کرده است و اسرائیل هم هر کاری بتواند می‌کند تا تضمین کند همکاری ایران با روسیه موضع ایران را در سوریه تقویت نمی‌کند.

آخرین نمونه‌ها که البته کم‌اهمیت‌ترین‌ها نیستند، متحدان عمده عرب واشنگتن هستند، عربستان سعودی و امارات متحده عربی. این دو نپذیرفته‌اند که از تلاش‌های ایالات متحده برای منزوی‌کردن روسیه در بازار‌های انرژی حمایت کنند. برعکس، ریاض و ابوظبی تلاش مضاعفی کرده‌اند تا روابط نزدیک خود با کرملین را حفظ کنند. آن‌ها تنها به دنبال منافع خود در زمینه بازار نفت نیستند، بلکه از این فرصت هم برای به‌دست‌آوردن اهرمی علیه دولت بایدن استفاده می‌کنند، یعنی دولتی که قبل از جنگ، روابط متشنجی با هر دو داشت.

آفریقا

جنگ اوکراین از دو مسیر مهم روی آفریقا اثر گذاشته است. اول اینکه این حمله ناامنی غذایی در منطقه را تشدید کرده است. روسیه و اوکراین صادرکننده‌های عمده گندم و غلات هستند و روی‌هم‌رفته تقریبا ۴۴ درصد از کل مصرف آفریقا در ۲۰۲۱ را تأمین کرده‌اند. این آمار براساس داده‌های برنامه جهانی غذای سازمان ملل است. بعد از حمله، بندر‌های اوکراین در دریای سیاه مسدود شدند و قیمت غلات در سراسر جهان جهش کرد.

حکومت‌های آفریقایی از روش‌های مختلفی برای حل این مسئله استفاده کرده‌اند؛ مثلا در اتیوپی، تولید محلی افزایش یافته است. بحران غذایی قدرت بیشتری به گروه‌های شورشی داده است تا با وعده غذا، سرباز جذب کنند. بسیاری از کشور‌های آفریقایی منابعش را ندارند که غلات را از منابع جایگزین بخرند و در نتیجه به‌شدت به غرب متکی شده‌اند که غلات اهدا کند.

ثانیاً، آفریقا بار دیگر به صحنه نبردی در رقابت غرب و روسیه بدل شده است؛ برای مثال روسیه با استفاده ارزان از گروه واگنر برای ارائه سطحی از امنیت به رژیم‌های نظامی در کشور‌هایی مثل مالی، آفریقای مرکزی، بورکینافاسو و سودان نفوذ پیدا کرده است. کشور‌های آفریقایی به روسیه کمک کردند تحریم‌ها را دور بزند و بسیاری‌شان این کار را در بخش منابع معدنی انجام دادند. هر چه نباشد، این کار به پرت‌کردن حواس ایالات متحده و اروپا از میدان نبرد کمک می‌کند.

آمریکای لاتین و کارائیب

فاصله، حفاظ آمریکای لاتین و کارائیب در مقابل آثار منفی جنگ نشد. این جنگ محرک تورم بالاتر در سراسر منطقه شد و باعث شد حکومت‌هایی که در منابع نقدی محدودیت دارند، حمایت‌های مالی بیشتری ارائه کنند تا افزایش هزینه‌های معیشتی را جبران کنند. در همین حال، افزایش نرخ بهره و کاهش چشم‌انداز رشد، پایداری بدهی در منطقه را تضعیف کرد.

این جنگ بحران غذایی را هم کلید زد. روی کاغذ، آمریکای لاتین و کارائیب به اندازه کافی غذا تولید می‌کنند که یک‌ششم جمعیت جهان را تأمین کنند؛ اما قیمت بالای کود که در نتیجه این جنگ تشدید هم شد، در منطقه ویرانی به بار آورد و کشاورزان را مجبور کرد میزان کاشت خود را کاهش دهند. خشکسالی هم برداشت را کاهش داد. نتیجه این وضعیت در منطقه ممکن است تشدید فقر و افزایش ناامنی غذایی باشد.

به لحاظ راهبردی، آمریکای لاتین و کارائیب نقشی جزئی در جنگ بازی کردند. بیشتر این کشور‌ها روابط رسمی خود را با روسیه حفظ کرده‌اند و از هر گونه محکومیت صریح کرملین پرهیز کرده‌اند؛ اما نزدیکی منطقه به ایالات متحده به این معناست که مسکو ممکن است سعی کند از آن برای فشار به واشنگتن استفاده کند، مثلا با استفاده از اهرم رابطه روسیه با کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه.

برچسب ها: جنگ اوکراین
ارسال نظرات