صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۱۱۰۴۳
رفتارها و سیاست‌های دولت جدید اسرائیل در گفت‌وگوی اشپیگل با استاد دانشگاه اورشلیم
اسرائیل کشور عجیبی است. همواره باید وجودش را توجیه کند یا لااقل فکر می‌کند باید همواره توجیهش کند. اسرائیل، هنوز، به‌عنوان یک دموکراسی دیده می‌شود اما روزبه‌روز بیشتر شبیه یک حکومت قوم‌سالار خالص رفتار می‌کند. اسرائیل فقط دوست یا دشمن می‌شناسد. مدرن
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۹ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۱

فرارو- ایوا ایلوز؛ او در سال ۱۹۶۱ میلادی در مراکش متولد شد و در سارسل نزدیکی پاریس بزرگ شد. او استاد جامعه شناسی در دانشگاه عبری بیت المقدس است. ایوا ایلوز در مورد رابطه بین احساسات، اقتصاد و ارتباطات تحقیق می‌کند و چندین کتاب از جمله "چرا عشق صدمه می‌زند: توضیحی جامعه شناختی" نوشته است که سال گذشته به زبان انگلیسی منتشر شد. او هم چنین به طور مرتب مقالات و ستون‌هایی می‌نویسد که ماهیت درگیری اسرائیل و فلسطین و پیامد‌های آن برای جامعه اسرائیل را بررسی می‌کند. او یکی از بنیانگذاران رشته مطالعات فرهنگی در دانشگاه عبری بوده است. ایلوز به زبان‌های عبری، آلمانی، فرانسوی و انگلیسی مسلط است. کتاب "مصرف آرمان‌شهر رمانتیک" او برنده جایزه افتخاری جایزه بهترین کتاب در انجمن جامعه شناسی آمریکا در سال ۲۰۰۰ میلادی شد. کتاب او "اپرا وینفری و زرق و برق بدبختی" برنده حایزه بهترین کتاب انجمن جامعه شناسی امریکا در سال ۲۰۰۵ میلادی شده بود. روزنامه آلمانی "دی زایت" در سال ۲۰۰۹ میلادی ایلوز را به عنوان یکی از ۱۲ متفکری انتخاب کرد که به احتمال زیاد "تفکر فردا" را تغییر خواهند داد. ایلوز در سال ۲۰۱۸ میلادی بالاترین نشان علمی در اسرائیل را دریافت کرد. در ژوئیه ۲۰۱۸ میلادی نشان شوالیه فرانسه به او اعطا شد. کتاب "سرمایه داری هیجانی؛ در نقد صنعت روانکاوی" نوشته او با ترجمه "روژان مظفری" توسط انتشارات "نگاه" به زبان فارسی چاپ شده است.

به گزارش فرارو به نقل از اشپیگل؛ امروز بنیادگایان راست افراطی مذهبی در اسرائیل در راس کار هستند و مناصب کلیدی را اشغال کرده اند. آنان خواستار پیروزی نهایی در منازعه جاری هستند، یکبار برای همیشه. آنان می‌گویند اسرائیل سرزمینی است که باید متعلق به یهودیان باشد. صهیونیست‌های مذهبی خواستار تغییر رژیم اسرائیل نیز می‌باشند. آنان به ارزش‌های اولیه انسانی حمله می‌کنند. آنان قوانین بین المللی را تحقیر می‌کنند. آنان قصد دارند تفکیک قوا را لغو کنند.

پرسش اینجاست که آیا واقعا اکثریت اسرائیلی‌ها این دولت را می‌خواستند یا آن که ظهور دولت فعلی یک تصاد در سیستم انتخاباتی اسرائیل بوده است. امروز در اسرائیل دو اردوگاه وجود دارد آن دو اردوگاه دیگر راست و چپ نیستند بلکه از جناح راست میانه رو و راست افراطی موعودگرا تشکیل شده اند. سپس یهودیان ارتدکس افراطی با معتقدانی سخت گیر وجود دارند که نفوذ زیادی را اعمال می‌کنند. آنان نیز روز به روز ملی گراتر می‌شوند. چپ اسرائیل به عنوان یک نیروی سیاسی در این میان ناپدید شده است و تنها مقصر این موضوع خود چپگرایان هستند

حزب کارگر اسرائیل که برای مدت زمانی طولانی بر آن کشور حکمرانی می‌کند سخن گفتن درباره اشغالگری را موقف کرد. حزب کارگر فلسطینیان را به سرنوشت خود رها کرد و تقلید کردن از راستگرایان را در دستور کار قرار داد. با این وجود، مردم احمق نیستند: اگر بین کپی و اصل حق انتخاب داشته باشند اصل را انتخاب خواهند کرد.

اکنون "ایتامار بن گویر" وزیر امنیت داخلی و "بزالل اسوتریچ" وزیر دارایی شهرک نشینانی هستند که ایدئولوژی واضح و رادیکالی دارند. آنان می‌خواهند بر روی کوه معبد (حرم شریف) در عید پسح راهپیمایی کنند که وضعیت موجود ما با فلسطینیان را در مورد این مکان مقدس وخیم‌تر خواهد ساخت. آنان نمی‌خواهند فضایی را برای اعراب اسرائیلی ایجاد کنند تا شهروندان با یکدیگر برابر باشند. از دید آنان تنها یهودیان باید حق زندگی در اسرائیل را داشته باشند. آنان بیش‌تر شبیه گروه‌های برتری طلب سفید پوست حتی شاید نزدیک‌ترین آنان یعنی کوکلوس کلان باشند. آنان فکر می‌کنند که خشونت روشی مشروع برای اثبات برتری مذهبی و قومی یهودیان است.

اکنون در اروپا دولت فعلی اسرائیل با دولت مجارستان مقایسه می‌شود. به گمانم این قیاسی اشتباه است. در مجارستان تندرو‌های مذهبی در قدرت نیستند. حکومت توسط مذهبی‌ها داستان متفاوتی است. اکنون قدرت گیری مذهبی‌ها در اسرائیل بزرگترین بحرانی است که اسرائیل از زمان تاسیس خود در سال ۱۹۴۸ میلادی به این سو با آن مواجه شده است. بسیاری از این افراد خواهان ایجاد یک دولت دینی هستند دولتی که بر اساس قوانین مذهبی یهودی اداره می‌شود و زنان و غیریهودیان را عملا از هر گونه حقوقی محروم می‌کند.

وضعیت سیاسی در اسرائیل در حال تغییر است. برای نخستین بار افرادی مانند "بوگی یعلون" چهره محافظه کار و وزیر دفاع سابق دولت نتانیاهو نیز در تظاهرات خیابانی شرکت می‌کنند. سیاستمدارانی مانند "نفتالی بنت" و "آویگدور لیبرمن" که پیش‌تر راست افراطی قلمداد می‌شدند اکنون راست میانه رو به شمار می‌روند. این در حالیست که بنت ده سال پیش خواستار ضمیمه شدن بخش‌هایی از کرانه باختری به اسرائیل بود و لیبرمن می‌گفت اعراب اسرائیلی باید وفاداری خود به اسرائیل را تضمین کنند. افراط گرایان در دولت ناخواسته فعلی اسرائیل یک اردوگاه کاملا تازه در عرصه سیاست این کشور هستند. پیش‌تر چنین پدیده‌ای در اسرائیل وجود نداشت.

مشکل این است که هیچ سنت بزرگ مقاومتی در اسرائیل وجود ندارد. اینجا تقریبا هیچ اعتراض یا اعتصاب اقتصادی‌ای وجود ندارد. برای مثال، مانند بریتانیا یا فرانسه جایی که مردم خیابان‌ها را مسدود می‌کنند و وقتی از یک طرح دولتی خوش شان نمی‌آید کل کشور را فلج می‌کنند. شما چنین چیزی را در اسرائیل مشاهده نمی‌کنید.

در این میان، نتانیاهو شبیه دونالد ترامپ است و مانند حزب جمهوری خواه در امریکا حزب لیکود در اسرائیل دهه گذشته دچار دگرگونی شدیدی شده است. مانند جمهوری خواهان اعضای لیکود نیز در گذشته عمدتا عملگرا (پراگماتیست) بودند. مناخیم بگین، اسحاق شامیر و آریل شارون همگی اهل سازش بودند.

با این وجود، اکنون حزب لیکود عمدتا متشکل از ایدئولوگ‌های افراطی است. گاهی اوقات افرادی با ایده‌های بسیار عجیب. حتی در مورد پایگاه حمایتی نیز شباهت‌هایی میان حزب لیکود و جمهوری خواهان در امریکا وجود دارد. آن چه طبقه فرودست سفیدپوست در ایالات متحده است معادل آن در اسرائیل مزراحی‌ها یا یهودیان کشور‌های عربی و خاورمیانه‌ای در اسرائیل هستند. "مناخیم بگین" بنیانگذار لیکود آنان را به رای دهندگان بلوک خود تبدیل کرد و پیشنهاد داد که آنان نیز باید در جامعه سهمی داشته باشند البته بدون آن که کاری برای تغییر شرایط اسفبار زندگی شان انجام دهد. اکنون بخش مهمی از

اعضای جامعه مزراحی از سوی حزب ارتدکس افراطی شاس متحد وفدار نتانیاهو نمایندگی می‌شوند. خطر فعلی آن است که نقش دین در سیاست اسرائیل پررنگ‌تر می‌شود. زمانی که کشور خود را با هویتی مذهبی و بسیار قوی معرفی می‌کنید جدی گرفتن حقوق بشر دشوارتر می‌شود. مذهبی شدن حکومت با هدف صهیونیسم نیز ناسازگار است.

اگر اسرائیل ۶۰ سال دوام آورد به دلیل مذهبی نبودن آن و توجه به حقوق سایر ساکنان غیر یهودی در اسرائیل بود. اسرائیل جای عجیبی است. باید همیشه وجود خود را توجیه کند یا حداقل فکر می‌کند که باید همواره آن را توجیه کند. اسرائیل هنوز هم به عنوان یک دموکراسی شناخته می‌شود، اما در عمل به طور فزاینده‌ای مانند یک قوم سالاری رفتار می‌کند نوعی رفتار قبیله ای. اکنون بن گویر و همکاران اش در دولت نتانیاهو به صراحت می‌گویند که نظام اکثریتی با نادیده گرفتن اقلیت را می‌خواهند.

آنان خواستار تسلط بر اقلیت هستند و اقلیت را شریک و برابر با اکثریت نمی‌دانند. امروز در اسرائیل پوپولیسم می‌خواهد به نوعی چارچوب دموکراتیک را حفظ کند، اما در عین حال نوعی سلطه اکثریت را بر اقلیت‌ها برقرار کند به ویژه زمانی که اقلیت‌ها می‌خواهند صدایی بلندتر داشته باشند.

آرزوی همه پوپولیست‌ها یک چیز است: قوم سالاری‌ای که می‌تواند ادعا کند دموکراتیک است. "استیو بنن" مشاور ترامپ، "ماریون مارشال لوپن" از جبهه ملی فرانسه و "دیوید دوک" رهبر کوکلوس کلان در امریکا همگی اسرائیل را الگوی خود می‌دانند.

شاید بپرسید علت گرایش اسرائیلی‌ها به جناح راست سیاسی چیست؟ نسل‌های کاملی از اسرائیلی‌ها در دوران اشغال به دنیا آمده اند. آنان دیگر تمایلی به داشتن اسرائیل بدون این منازعه نظامی دائمی ندارند. آموزش و تدریس در اسرائیل نیز بیش‌تر مذهبی و ملی شده است. در نهایت، بسیاری از اسرائیلی‌ها در واقع به تجارت و معامله جناح راست با ایجاد ترس باور دارند.

اکنون حضور بن گویر و اسموتریچ حاصل انقلاب اصطلاحا "کاهانا" است. حزب کاخ به رهبری "مئیر کاهانا" خاخام افراطی که در سال ۱۹۸۸ میلادی فعالیت آن ممنوع اعلام شد، اما پس از مدتی ایدئولوژی خود را مجددا از طریق اندیشکده‌های ملی گرا و از طریق سازمان‌هایی که اکنون سه دهه برای مشروعیت زدایی از چپ‌ها در اسرائیل فعالیت می‌کنند احیا نمود. استراتژی آنان به اندازه اقدامات میلیاردر‌های امریکایی برای تامین مالی کارزار‌ها و اندیشکده‌ها هوشمندانه بوده است.

اگر از جمعیت یهودی بپرسید که آیا ترجیح می‌دهند دموکراتیک باشند یا یهودی ۴۲ درصد آنان یهودی بودن را انتخاب می‌کنند. این یک تناقض است، زیرا هر چه اوضاع در منطقه برای اسرائیل آرام‌تر می‌شود ایده مورد تهدید قرار گرفتن قوی‌تر به نظر می‌رسد.

نتانیاهو در تمام سال‌هایی که در قدرت بوده بیش از هر چیز دیگری یک کار را انجام داده است: ایجاد ترس. ترس از ایران، از فلسطینیان، از اعراب اسرائیل و از اروپا. او فلسطینیان را با نازی‌ها یکی دانسته، زیرا این موثرترین راه برای تبدیل آنان به دشمن نهایی است. او ممکن است از نظر مداخله نظامی مهار شده باشد، اما از نظر زبانی و گفتمانی یک آتش افروز است.

من خود زمانی که "یگال امیر" اسحاق رابین را در سال ۱۹۹۵ میلادی ترور کرد تصمیم گرفتم از جامعه ارتدکس افراطی خارج شوم. امیر نیز مانند بن کویر از حلقه کاهانیست‌ها برآمده بود. در آن زمان از خود پرسیدم که بیش‌تر چه هستم: یک یهودی یا یک دموکرات. پیش از آن هرگز فکر نمی‌کردم مجبور به انتخاب یکی از این دو گزینه شوم، زیرا در کشور‌هایی زندگی کرده بودم که داشتن هر دو هویت ممکن بود در فرانسه یا در ایالات متحده. با این وجود، در اسرائیل وضعیت متفاوتی حاکم بود. پس از ترور صورت گرفته تصمیم گرفتم مذهب را پشت سر گذاشته و از آن عبور کنم.

امروز در اسرائیل همه چیز تابع مفروضات امنیتی است. امنیت اولویت دارد و حقوق بشر نیز در اسرائیل برای امنیت به حالت تعلیق در می‌آید. دولت با طرح مسائل امنیتی تخریب خانه فلسطینیان را توجیه می‌کند. اعضای خانواده ممکن است شکنجه یا زندانی شوند. اسرائیلی‌ها این را می‌پذیرند، زیرا گویی این موضوع مرتبط با امنیت آنان است. نکته غم انگیز این است که این سیاست امنیتی باعث درگیری و خشونت یعنی ناامنی می‌شود.

تعجب می‌کنم که چرا جهان مداخله نمی‌کند. جدا کردن دو رشته از تاریخ یهود بسیار دشوار است: یکی این که یهودیان قربانی یکی از وحشتناک‌ترین جنایات تاریخ بشریت شده اند، اما یک موضوع دومی وجود دارد: یهودیان اسرائیلی شده اند آنان حاکمیت خود را بدست آورده اند. شما نمی‌توانید با یک کشور مستقل و نظامی به گونه‌ای رفتار کنید که گویی مردمی قربانی شده اند. بسیاری از مردم به ویژه آلمانی‌ها نمی‌توانند بین این دو رشته تاریخی تمایز قائل شوند. این یک اشتباه اخلاقی و تحلیلی است.

اسرائیلی هنوز زیر سایه هولوکاست زندگی می‌کنند. برخی از آنان نمی‌توانند بین یک فلسطینی و یک نازی تمایز قائل شوند. آلمانی‌ها نیز به نوبه خود به قدری از اقداماتی که علیه یهودیان انجام داده بودند آسیب دیده اند که نمی‌توانند بین مسائل مختلف تمایز قائل شوند. وضعیت فعلی پیامد مستقیم هولوکاست است و تا به امروز ادامه دارد.

امروز در آلمان انتقاد از دولت اسرائیل اغلب به عنوان یهودستیزی طبقه بندی و قلمداد می‌شود. در رویکرد آلمانی‌ها به اسرائیل و یهودیت چیزی شبه مذهبی وجود دارد چیزی شبیه نوعی مراسم توبه برای پاک شدن. ظاهرا از دید آلمانی‌ها آنان باید همیشه در کنار یهودیان باشند. اگر از این کار برای یهودیت یا اسرائیل چیز خوبی در می‌آمد می‌گفتم: "خوب است، لطفا ادامه دهید"! اما این رفتار نه برای یهودیان خوب است و نه برای اسرائیل.اگر کسی را که دوست دارید در حال رانندگی هنگام مستی ببینید او را متوقف می‌کنید این کار هم به نفع اوست و هم به نفع رانندگان خودرو‌های دیگر.

برچسب ها: اسرائیل
ارسال نظرات
ناشناس
۲۱:۵۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۳۰
یعنی در این هفتاد سال بغیر از آاش افروزی کار دیگری هم بلد بودید