صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۰۸۹۸۵
گونه‌های حیات‌وحش به‌دلیل سوءمدیریت و کمبود اعتبار در خطر انقراض قرار گرفته‌اند
زمانی که گونه‌ها از بین می‌روند، اکوسیستم ضعیف‌تر می‌شود و درنهایت به حدی از آستانه می‌رسد که تاب‌آوری خود را از دست می‌دهد و بحران‌هایی که به وجود می‌آید ازجمله انواع بلایای طبیعی از عوارض این اتفاقات چرخه‌ای در اکوسیستم و فشاری است که به جمعیت‌های در حال نابودی و در حال کاهش حیات‌وحش در اکوسیستم وارد می‌شود.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۲۳ بهمن ۱۴۰۱

یوزپلنگ‌های ایرانی، در سال‌های گذشته، اوج قله توجه کنشگران محیط‌زیستی و مردم عادی بوده‌اند؛ گونه‌ای مهم و در خطر انقراض که حیات بسیاری از گونه‌های زیستگاه‌اش به حیات او وابسته است.

به گزارش هم میهن، یوزپلنگ‌ها یک روز تصویر عکس پیراهن تیم ملی ایران شدند و روز دیگر، سریع‌ترین دونده کشور سفیر آن‌ها شد. اما این اقدامات درنهایت نتوانست به حفظ و نگهداری از این گونه در خطر انقراض کمک کند. در شرایطی که نگاه‌ها به پروژه تکثیر در اسارت دوخته شده بود و پس از یک لقاح و بارداری موفق، سه توله‌یوز امیدها را برای احیای این گونه باارزش زنده کرده بودند، مدیریت در حفاظت از این گونه، کار را خراب کرد و پروژه تکثیر در اسارت یوزها را به حاشیه برد.

پول نداریم

این اما تمام ماجرای چالش‌های حفاظت از یوزهایی که تعدادی از آن‌ها در اسارت‌اند تا شانس بقای گونه را افزایش دهند، نیست. در حال حاضر ۱۲۸گونه جانوری ایران در خطر انقراض‌اند که گزارش‌ها حکایت از نامناسب بودن وضعیت برخی از آن‌ها دارد؛ گزارش‌هایی که نشان می‌دهد این گونه‌ها در آستانه انقراض ژنتیکی قرار گرفته‌اند. با این وجود نه بودجه مناسبی برای حفاظت از حیات‌وحش ایران در نظر گرفته می‌شود، نه روشنگری لازم در زمینه حفظ گونه‌ها به مردم داده می‌شود.

به گفته غلامرضا ابدالی، مدیر کل دفتر حفاظت حیات‌وحش سازمان محیط‌زیست، بودجه در نظر گرفته شده برای حفاظت از حیات‌وحش ایران در سال جاری تنها ۱۲میلیارد تومان است و تنها پاسخگوی ۱۰درصد از نیازهای محیط‌زیست در این بخش است.

ابدالی درباره بودجه اختصاص داده شده برای حفاظت از گونه‌های حیات‌وحش در ایران می‌گوید: «اعتبارات اختصاص‌یافته به محیط‌زیست بسیار کم است و برای حفاظت از تعداد بالای گونه‌ها، قطعا به بودجه بیشتری نیاز است. ما آخرین جمعیت گوزن زرد و یوز را در ایران داریم و این نشان می‌دهد که زیستگاه‌های ما غنی است اما به توجه بیشتر و اعتبارات بالاتری نیاز دارد. درحالی‌که اعتبارات ما کم است و باید برای حفظ گونه‌ها بجنگیم.»

او اهمیت تنوع گونه‌های حیات‌وحش ایران و گونه‌های در خطر انقراض را با ارائه اعدادی از آن‌ها تشریح می‌کند و می‌گوید: «در کشور ۵۳۵ گونه پرنده، ۱۹۷ گونه پستاندار، ۲۲۵ گونه خزنده و ۱۶۰ گونه آبزیان آب‌های داخلی و ۷۰۰ گونه آبزیان آب‌های شور داریم. از این تعداد ۷۶ گونه در معرض خطر تهدید قرار دارند و گونه‌هایی که در لبه خطر انقراض هستند ازجمله یوز ایرانی، گورخر ایرانی، میش مرغ و گوزن زرد ایرانی، نیاز به توجه بیشتر دارند، چراکه جمعیت آن‌ها در طبیعت بسیار کم شده است. ما باید به تمام گونه‌های حیات‌وحش توجه کنیم، اما اینها در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت IUCNقرار دارند و اگر تحت حفاظت‌ویژه قرار نگیرند، امکان دارد در سال‌های آینده در تنوع‌زیستی نباشند و در ذخایر ژنتیکی کشور، این گونه‌ها را از دست بدهیم.»

ابدالی بر مشارکت مردم در حفاظت از گونه‌های حیات‌وحش ایران تاکید می‌کند: «مردم باید پای کار بیایند که البته حالا هم آمده‌اند. بخش دولتی محیط‌زیست به تنهایی نمی‌تواند تمام زیست‌مندان خود را حفظ کند، شاید ایران تنها کشوری است که دولت می‌خواهد به تنهایی محیط‌زیست آن‌را حفظ کند، اما قطعا این کار به‌تنهایی میسر نیست و مردم باید در حفاظت نقش داشته باشند چراکه اصل ۵۰ قانون اساسی بر مشارکت و مسئولیت تمام اقشار جامعه در قبال محیط‌زیست تاکید می‌کند و حفظ محیط‌زیست، یک وظیفه ملی است. ما هم الزام قانونی داریم، هم الزام اخلاقی و دینی و وظیفه‌ای که در قبال دیگر موجودات داریم حکم می‌کند که بیشتر به گونه‌های حیات‌وحش توجه کنیم.»

تاکید ابدالی بر مشارکت تشکل‌های مردم‌نهاد در حفاظت از گونه‌ها در حالی مطرح می‌شود که این تشکل‌ها معتقدند، موانع و محدودیت‌های بسیاری برای مشارکت آن‌ها در حفاظت از گونه‌ها وجود دارد و نظارت سختگیرانه در برابر اختیار عمل محدود ازجمله انتقادهایی است که همواره از سوی تشکل‌ها مطرح است.

او در واکنش به این موضوع می‌گوید: «موضوع اینگونه نیست. سازمان‌های مردم‌نهاد اصلا نباید متکی به بخش دولتی باشند چراکه اگر اینگونه باشد، دیگر سازمان مردم‌نهاد لقب نخواهند گرفت. فلسفه وجودی تشکل‌های مردم‌نهاد، مستقل بودن از سمت دولت و هزینه‌های دولتی است و خودشان در جهت محیط‌زیست گام بر می‌دارند. حالا هم سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران بسیار خوب عمل می‌کنند و مطالبه‌گری را به‌خوبی انجام می‌دهند که این کار ما را سخت می‌کند، اما برای حفظ محیط‌زیست بسیار مفید است و لازمه حفاظت از آن همین مطالبه‌گری‌هاست.»

حیات‌وحش در آستانه بحران نابودی

چالش دیگری که در حفاظت از گونه‌های حیات‌وحش وجود دارد، قرار گرفتن آن‌ها در آستانه بحران نابودی است که باعث جلب توجه مسئولان به این گونه‌ها می‌شود. حفاظت از گونه‌های حیات‌وحش همواره در شرایطی رنگ جدی به خود می‌گیرد که گونه در آستانه انقراض کامل قرار می‌گیرد، ازجمله آنچه برای درنای سیبری رخ داد و آنچه برای یوزها شاهدیم و این انتقاد ازسوی کارشناسان به سازمان محیط‌زیست وارد است که انسجام لازم در سازمان برای حفاظت از حیات‌وحش وجود ندارد و اگر گونه‌ای در ایران به شرایط پایداری ازنظر بقا رسیده، تعهد فردی در برابر آن وجود داشته است، نه تلاش سازمانی. از سوی دیگر آموزش و آگاهی‌بخشی مردم به‌درستی ازسوی سازمان انجام نشده است. »

مدیرکل دفتر حفاظت از حیات‌وحش ایران در واکنش به این موضوع، انتقادها را رد می‌کند و می‌گوید: «اینکه می‌گویید آموزش‌ها کافی نبوده است، پس چرا این‌همه سازمان مردم‌نهاد شکل گرفته و مطالبه‌گری انجام می‌دهند؟ تاریخچه شکل‌گیری سازمان‌های مردم‌نهاد هنوز به ۳۰ سال نرسیده است.

در زمینه آموزش‌های محیط‌زیست نمی‌گویم که خیلی قوی عمل کردیم اما آموزش‌ها موثر بوده است. اینکه چوپانی دو توله یوز را در دشت سمنان پیدا می‌کند و تحویل محیط‌زیست می‌دهد، نشان می‌دهد که آگاهی داشته است. این آگاهی توسط یک خردجمعی به وجود آمده است. اینکه محیط‌زیست موفق بوده یا خیر، یک جریان جهانی است. در زمینه آموزش، جریان تاثیر آموزش بسیار کند است و تاثیر کاری که الان انجام می‌شود، ممکن است سال‌ها بعد بروز کند.»

ابدالی ادامه می‌دهد: «بله قبول دارم که شاید محیط‌زیست اولویت اول نباشد و به خواست عمومی تبدیل نشده که اینها نقص است، اما دلیل نمی‌شود بگوییم در سازمان بد عمل کرده‌ایم. ما در سازمان محیط‌زیست آنچه در توان داشتیم، انجام دادیم و حالا هم معتقدیم هیچ‌کس به اندازه ما به محیط‌زیست عشق ندارد. ۱۶۰شهید و ۳۰۰ جانباز محیط‌بان، دلیلی بر صحت این مدعاست. نباید نوک همه انتقادها را به‌سمت سازمان بگیریم و بگوییم سازمان محیط‌زیست کم‌کار بوده است.

عملکرد سازمان نسبت به خیلی از کشورهای منطقه بهتر بوده است و خیلی از کشورها کارهایی که ما انجام می‌دهیم را انجام نمی‌دهند. ما درنا را از اروپا آوردیم تا مسیر پروازی ما حفظ شود و گوزن زرد را در ۱۰ استان توسعه دادیم و برای اولین‌بار گوزن را به طبیعت معرفی کردیم و جبیر را به طبیعت نایبند و آهو را به طبیعت دشت‌مغان معرفی کردیم.»

ایراد در مدیریت حفظ گونه‌ها

برخلاف نگاه سازمانی مدیران، کارشناسان و متخصصان محیط‌زیست، همواره نظرات متفاوتی داشته‌اند، در جایی که مدیران محیط‌زیست مشارکت مردم در زمینه حفاظت را مناسب ارزیابی می‌کنند، متخصصان حیات‌وحش و محیط‌زیست معتقدند، یکی از ایرادات وارده به موضوع حفاظت مشارکت نداشتن مردم به‌ویژه جوامع محلی در این زمینه است و شاید تضاد افکار مدیران و کارشناسان را بتوان یکی از دلایل مهم در مسئله انقراض گونه‌های حیات‌وحش ایران در بخش مدیریتی به‌شمار آورد.

صیاد شیخی ئینانلو، پژوهشگر و محقق تنوع‌زیستی، مدیریت حفاظت از گونه‌ها در ایران را اینگونه ارزیابی می‌کند: «واقعیت این است که مدیریت درستی در زمینه حفاظت به‌ویژه برای گونه‌های در خطر انقراض نداشتیم. اینکه چرا در مدیریت موفق نبودیم، به این دلیل است که از تفکر جمعی و مشارکتی در حفاظت فاصله گرفتیم و نتوانستیم مشارکت جوامع محلی به‌عنوان یکی از ذی‌نفعان بسیار مهم در حفاظت را جذب کنیم.

پروژه‌هایی که در این حوزه انجام شده است، هیچ ارزیابی‌ای برای آن‌ها صورت نمی‌گیرد و نظارت درستی بر آن‌ها وجود ندارد. از طرفی در جذب کارشناسان و متخصصان هم نتوانستیم تمام افکار با تخصص‌ها و رویکردهای مختلف را جذب کنیم. درحالی‌که هنر مدیریت این است که بتوانید افراد با دیدگاه‌های مختلف را جذب کنید و مشارکت آن‌ها را در زمینه حفاظت داشته باشید.»

او بر تعدد نظرات کارشناسی تاکید دارد چراکه حفاظت را راهی پر پیچ‌وخم می‌داند: «هرچقدر مشارکت مردم و تکثر نظرات کارشناسی کمتر باشد، تک‌بعدی به مسائل نگاه خواهیم کرد. این موضوع با علم به این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد که حفاظت بی‌ایراد نیست و زمانی که تنها یک طیف فکری را وارد کنید، ایرادهای مدیریت حفاظت در آن‌ها نمایان نمی‌شود.

درنتیجه تمام گروه‌ها باید در بحث حفاظت مشارکت داشته باشند، درحالی‌که اکنون در بخش مدیریت -چه در بخش تخصصی و چه در بخش عمومی- مشارکت حفاظتی نداریم. یعنی هنوز عموم جامعه را نتوانستند نسبت به این موضوعات حساس کنند و اگر حساسیت‌هایی وجود دارد، بسیاری از آن‌ها با محتوای اشتباه است چراکه اصلا محتوای درست را به مخاطب نداده‌ایم. برخی معتقدند که اصلا نباید مردم را در موضوعات تخصصی دخالت داد، اما این فشار افکار عمومی است که قانون‌گذار را مجاب می‌کند چه قانونی را تصویب کند و به چه چیزهایی اهمیت دهد.

اگر نتوانستیم جامعه را با خود همراه کنیم یعنی نتوانستیم تصمیمات درست را به مخاطب نشان دهیم.» شیخی ئینانلو معتقد است، رسانه‌ها نیز در مسئله تنوع‌زیستی به خوبی عمل نکرده‌اند: «مثلا در موضوع سگ‌های ولگرد، اگر حمایتی که از سگ‌های ولگرد انجام می‌شود برای حیات‌وحش صورت می‌گرفت، چقدر می‌توانست در تصمیم‌های حفاظتی تاثیرگذار باشد.»

این متخصص حیات‌وحش توضیحات خود را با پروژه حفاظت از یوز تکمیل می‌کند و در ابتدا درباره اهمیت حفاظت از یوز و نقش آن در اکوسیستم ایران می‌گوید: «یوز جزو گونه‌های چتر در اکوسیستم حساب می‌شود و دامنه زیستی گسترده‌ای دارد. در طول روز در گستره وسیعی برای تامین نیازهای زیستی خود جابه‌جا می‌شوند. درنتیجه برای اینکه این گونه حفظ شود، باید تمام محدوده‌ای که این گونه در آن حضور دارد را حفظ کرد. با حفظ کردن این گونه، تمام گونه‌هایی که در این محدوده هستند حفظ می‌شوند.

بنابراین مجموعه زنجیره‌های غذایی و اکوسیستمی را حفظ می‌کنیم که اگر این گونه نباشد، این اکوسیستم رها می‌شود. یوز نه‌تنها گونه چتر است، گونه پرچم نیز هست و اعتماد عمومی را پشت خود دارد و با کمک این اعتماد باید از گونه حفاظت کنیم. وقتی یوزپلنگ نباشد دیگر کسی به زیستگاهی که در آن حضور داشت، اهمیت نمی‌دهد.»

شیخی ئینانلو نیز بر اختصاص بودجه مناسب برای حفاظت از گونه‌های حیات‌وحش ایران، به‌ویژه گونه‌های در خطر انقراض تاکید دارد: «در مسئله حفاظت، بودجه بسیار مهم است و باید بودجه‌های مناسب اختصاص پیدا کند. حفاظت از یوز فرصت بسیار خوبی بود که بتوانیم جمعیت آن‌را احیا کنیم چراکه هم حمایت بین‌المللی داشت، هم توجه عمومی و متخصصان بسیاری نیز روی این گونه کار کردند.»

این متخصص حیات‌وحش در ادامه درباره تاثیر انقراض یک گونه بر امنیت و زندگی مردم کشور توضیح می‌دهد: «در نگاه عام شاید این سوال پیش آید که اگر یک گونه منقرض شود، هزاران گونه دیگر وجود دارند اما واقعیت این است که هر گونه در اکوسیستمی که وجود دارد یک نقشی را ایفا می‌کند و نمی‌توانیم بگوییم این نقش مهم نیست و نقش گونه دیگر مهم‌تر است. گونه‌ها مانند حلقه‌های یک زنجیرند که به هم وصل شدند و نمی‌توانید بگویید یک حلقه مهم‌تر از دیگری است، اگر هرکدام از این حلقه‌ها نباشند، یکپارچگی زنجیره به‌هم می‌ریزد.

ازسوی‌دیگر، در اکوسیستم زنجیره‌ها و هرم‌های غذایی را داریم و گونه‌ها در این زنجیره تاثیر می‌پذیرند و روی محیط تاثیر می‌گذارند. زمانی که گونه‌ها در اکوسیستم‌های طبیعی از بین می‌روند اکوسیستم ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود.»

تضعیف اکوسیستم با از بین‌رفتن گونه‌ها

او می‌گوید، از بین رفتن یک گونه باعث ضعیف‌تر شدن گونه‌های دیگر موجود در اکوسیستم می‌شود: «ممکن است یک گونه از بین برود و هیچ اتفاقی رخ ندهد، اما از بین رفتن این گونه، دیگر گونه‌های موجود را ضعیف می‌کند. یک گونه احتمالا منبع غذایی گونه دیگری بوده است و وقتی از بین می‌رود، جمعیت آن گونه نیز تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد. حالا تصور کنید که این گونه نیز در یک بازه‌زمانی به دلیل نداشتن غذا از بین برود، مجددا این چرخه تکرار می‌شود، چراکه ممکن است گونه چتر در حیات‌وحش بوده باشد و باعث کنترل بسیاری از گونه‌های دیگر شود و ترکیب اکوسیستمی حفظ شود.

زمانی که گونه‌ها از بین می‌روند، اکوسیستم ضعیف‌تر می‌شود و درنهایت به حدی از آستانه می‌رسد که تاب‌آوری خود را از دست می‌دهد و بحران‌هایی که به وجود می‌آید ازجمله انواع بلایای طبیعی از عوارض این اتفاقات چرخه‌ای در اکوسیستم و فشاری است که به جمعیت‌های در حال نابودی و در حال کاهش حیات‌وحش در اکوسیستم وارد می‌شود.»

این زنجیره تنها به گونه‌ها محدود نمی‌شود. در ادامه ابعاد این انقراض و نابودی، به کلیت یک اکوسیستم سرایت می‌کند و دیگر اکوسیستم‌ها را نیز به‌تدریج و در بازه زمانی درگیر می‌کند. شیخی ئینانلو دراین‌باره توضیح می‌دهد: «انقراض گونه، تنها مسئله نیست و وقتی جمعیت ضعیف می‌شود، خود اکوسیستم نیز ضعیف‌تر می‌شود. الان در بسیاری از مناطق کشور اکوسیستم‌های ما شکننده شده‌اند، چرا؟ چون گونه‌هایی که در اکوسیستم داشتیم در حال از دست رفتن هستند و وقتی گونه وجود ندارد، رشد و باروری دیگر اتفاق نمی‌افتد.

مطالعات زیادی درباره ارزش‌های حیات‌وحش انجام شده است و در یکسری از جزایر، مطالعه‌ای انجام دادند و دیدند با از بین رفتن جمعیت پرندگان، نیمی از گونه‌های گیاهی جزایر نیز از بین رفته است و از بین رفتن پوشش گیاهی، روی اقلیم تاثیر می‌گذارد، روی منابع غذایی تاثیر می‌گذارد و…»

نکته مهم دیگری که این متخصص و پژوهشگر حیات‌وحش به آن اشاره دارد، تاثیر مستقیم گونه‌های جانوری حیات‌وحش بر کیفیت زندگی مردم در زمینه بیماری‌ها و ویروس‌هاست.

او می‌گوید: «مسئله مهم، توجه به ساختارهای ژنتیکی هرکدام از گونه‌های حیات‌وحش است. در طبیعت هر گونه، ساختار ژنتیکی منحصربه‌خود را دارد و رفتارها و مقاومت‌هایی را دارند و زمانی که بشر به مشکلی بر می‌خورد، برای مثال پاندمی کرونا، در طبیعت دنبال راه‌حلی می‌گردیم تا ببینیم چطور برای مقابله با ویروس‌ها و بیماری‌ها راه‌حلی پیدا کنیم. بسیاری از راه‌حل‌های نجات‌بشر، در طبیعت است. درنتیجه گونه‌های حیات‌وحش منابع ژنتیکی و منبع راه‌حل برای رفاه بشرند که در حال و آینده راه‌گشای مشکلات نوع‌بشر خواهند بود.

در نگاه جزئی شاید این موارد به‌چشم مخاطب نیاید، اما در مسئله منابع غذایی، توسعه فناوری، جهان از گونه‌ها الگو می‌گیرد و استفاده می‌کند. درواقع حفاظت از حیات‌وحش صرفا نه به این دلیل که محیط‌زیست را دوست داریم، بلکه به دلیل اینکه حیات ما به حیات‌وحش و محیط‌زیست وابسته است، انجام می‌شود. بشر به راه و روش‌های مختلفی، از تنوع‌زیستی بهره می‌گیرد و حفاظت از آن قطعا به‌نفع نوع بشر خواهد بود.»

او می‌گوید، پیچیدگی اکوسیستم‌ها به گونه‌ای است که نباید تمرکز و توجه را روی یک گونه خاص معطوف کرد و علاوه بر توجه به یوز، درنا و… باید نگران تنوع‌زیستی زیستگاه‌های البرز، زاگرس و جنگل‌های هیرکانی باشیم: «اکنون در رده‌بندی جهانی این سه‌منطقه جزو مناطق داغ تنوع‌زیستی در دنیا شناخته شده‌اند و باید در اولویت‌های حفاظتی قرار گیرند. در این مناطق بسیار کم‌کاری داشتیم و هزاران گونه در این مناطق در خطر نابودی هستند و جریان غالب رسانه‌ای ما الان به گونه‌ای است که حفاظت از این مناطق و گونه‌های آن‌ها شنیده و مطرح نمی‌شود و زمان آن رسیده است که حفاظت از این اکوسیستم‌ها را نیز مطرح کنیم و به‌دنبال حمایت‌های حفاظتی از آن‌ها باشیم.»

برچسب ها: یوزپلنگ انقراض
ارسال نظرات