ایرنا خبر داده است که در صورت تصویب شورای شهر تهران و تایید فرمانداری از سال آینده هزینه نگهداشت سالانه قبور برای هر پلاک قبر گرفته میشود. یک کارشناس امور مرگومیر، به شورای شهر پیشنهاد کرده است که رفتگان به عالم باقی در صورتی مشمول این مصوبه شوند که در قید حیات جزو مشمولان بیمه تامین وفات (زیرمجموعه سازمان تامیناجتماعی) بوده باشند؛ چراکه بازماندگان آنها در عالم فانی حتی ناتوان از تامین رهن و کرایه منزل خویش هستند چه رسد به پرداخت هزینه نگهداشت قبور درگذشتگانشان.
به گزارش دنیای اقتصاد، این خبر و پیشنهاد متمم آن، ما را بر آن داشت که به دوره قاجار برگردیم و رسوم تشییع و تدفین در آن دوره را مرور کنیم. زندهیاد ناصر نجمی، صاحب کتاب مستطاب «طهران عصر ناصری» نوشته است: در دارالخلافه تهران، چندین گورستان وجود داشت که مردم مردههای خودشان را برای کفن و دفن به آنجا میبردند. گورستانهای درون شهری عبارت بودند از: گورستان میدان حسنآباد که در محل اداره آتشنشانی کنونی قرار داشت و شاید در آن وقتها نزدیکترین گورستان پایتخت به محلات مرکزی بود، گورستان حسن آباد علاوه بر اینکه اختصاص به دفن مردهها داشت تقریبا گردشگاهی هم برای بعضی از مردم و خانوادههایی که حول و حوش این محل میزیستند، محسوب میشد و شبهای جمعه بسیاری از افراد خانواده به این محل میرفتند و مدتها به دعاخوانی و فاتحهخوانی و احتمالا گردش و تفریح میپرداختند.
یکی دیگر از قبرستانهای تهران در آن زمان قبرستان آب انبار قاسمخان در بیرون دروازه حضرت عبدالعظیم و قبرستان «سر قبر آقا» بود. این قبرستان که در جنوب تهران و نزدیک میدان محمدیه قرار داشت مخصوص دفن میتهای آن اطراف یعنی جنوب تهران بود. علاوه بر این قبرستانها، چند قبرستان خصوصی مثل قبرستان ظهیرالدوله در شمیران، قبرستانهای حضرت عبدالعظیم، امامزاده عبدالله و ابن بابویه در شرق و غرب تهران وجود داشتند. اما جنازهها از محلات تهران به وسیله کالسکههای مخصوص و سیاهرنگ به گورستانها منتقل میشدند. پس از آنکه مدتی جنازه به وسیله اهل محل روی تابوت با جماعت تشییعکنندگان گردانده میشد، به کالسکه انتقال پیدا میکرد و معمولا هم در داخل کالسکه و نزد مرده یک نفر قاری سرگرم قرائت قرآن میشد تا موقعی که کالسکه به قبرستان میرسید و متعاقب آن، مراسم کفن و دفن انجام میشد.
از مردهشویهای معروف تهران، مرحوم ملاهادی بود، این مرحوم مردی شوخطبع و زندهدل و اهل طنز بود و سالها به این کار اشتغال داشت، ملاهادی ریشی بلند داشت و عرقچینی به سر میگذاشت و به قراری که معمرین نقل میکنند، چون در آن هنگام جمعیت تهران کم بود و کار و بار مرده شویها به علت کمی مرده رونقی نداشت، غالبا این حضرت بیکار بودند و جلوی در مردهشویخانه مینشستند و گل میگفتند و گل میشنیدند. میگویند یک روز که بیکاری خیلی ملاهادی را ناراحت کرده بود درحالیکه اشاره به مردمی میکرد که از مقابل محل مردهشویخانه میگذشتند به همکارش میگوید: «برادر، میبینی؟ اینها همه مشتریهای ما هستند که دارند راست راست راه میروند و ما اینجا بیکار نشستهایم و آنها را نگاه میکنیم!»
اکنون با توجه به رکوردزنی میزان مرگومیر در پایتخت (روزانه حدود ۲۰۰ نفر به گفته مدیر عامل سازمان بهشتزهرای شهرداری تهران)، فرصت درآمدزایی و کسبوکار در این بخش نیز قابل قیاس با دوره قاجار نیست. بهنظر میرسد آرزوی مرحوم ملاهادی به سود شهرداری تهران محقق شده است؛ بدیهی است که اگر واردات سنگ قبر از چین ممنوع شود و واحدهای مستقر در خود شهرداری دستاندرکار تولید آن شوند، کسبوکار مرتبط با مرگ شهروندان نیز بیش از پیش رونق خواهد گرفت.