صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۰۶۷۲۱
آماندا گوسمان، یکی از این دختران است که هر روز گوسفندانش را برای چِرا به کوه بونِیگوآ در کوهستان پیرنه در اسپانیا می‌برد. گوسمان مدتی را در شغل بازاریابی در بارسلونا سپری کرد و فهمید که از محیط اداره و زندگی شهری خوشش نمی‌آید.
تاریخ انتشار: ۰۳:۴۸ - ۱۵ بهمن ۱۴۰۱

پاروما باسو، عکاس، زندگی سه زن اسپانیایی را دنبال کرده که کار و شغل‌های شهری‌شان را رها کرده‌اند و مشغول یادگیری مهارت‌های چوپانی در یکی از معدود مدارس گله‌داری در اطراف کوه‌های پیرنه هستند.

به گزارش راهنماتو، آماندا گوسمان، یکی از این دختران است که هر روز گوسفندانش را برای چِرا به کوه بونِیگوآ در کوهستان پیرنه در اسپانیا می‌برد. گوسمان مدتی را در شغل بازاریابی در بارسلونا سپری کرد و فهمید که از محیط اداره و زندگی شهری خوشش نمی‌آید.

وقتی شنید که مدرسه چوپانی وجود دارد، خیلی زود درخواستش را فرستاد و هرگز دیگر پشتش را هم نگاه نکرد. او می‌گوید: «حس می‌کنم که راهم را در زندگی پیدا کرده‌ام.»

گوسفندانِ نژاد سیسکتا که بومی کاتالان در اسپانیا هستند، در کوه بونیگوآ مشغول چرا هستند. گوسفندان سیسکتا تا چند سال قبل در فهرستِ گوسفندان در معرض خطر ثبت شده بودند، اما دوباره احیا شدند.

گوسمان (دختری که چتر در دست گرفته) و ویکی گارسیا، ۲۵ ساله، از ۴۰۰ گوسفند و بز در ارتفاعات مراقبت می‌کنند. گله در ماه‌های گرم تابستان به چراگاه‌های مرتفع‌تر و خنک‌تر حرکت می‌کند. در اوایل پاییز، حیوانات دوباره به دشت برمی‌گردند.

آینا لیزارزا سولانا، ۲۶ ساله، در خانه متروکه پدرِ پدربزرگش، که او هم یک چوپان بوده است، ایستاده است. لیزارزا، که در بارسلونا بزرگ شده و دارای مدرک دانشگاهی در رشته انسان‌شناسی است، چندسال قبل که در جستجوی زندگی‌ای اخلاقی‌تر و پایدارتر بود، به این نتیجه رسید که ریشه چوپانی خانوادگی‌شان را انعکاس دهد.

او می‌گوید: «به این شغل نیاز دارم تا با خودم در صلح باشم. از نظر من انجام چنین کاری در زندگی‌ام اخلاقی است.»

نوریا اسِپینا کالاتایود، ۲۴ ساله، درحالِ مرتب کردنِ موهایش قبل از شروعِ یک روز طولانی مراقب از بز‌ها در جنگل‌های تپه‌ایِ کاتالونیا است. او قبل از آنکه دستیارِ چوپان شود در دانشگاه روان‌شناسی خوانده بود. او در مزرعه‌ای کار می‌کند که شیر، ماست و گوشت از حیواناتی تولید می‌کنند که منحصراً از سبزیجاتِ محلی تغذیه می‌کنند. او مشغول تحصیل برای گرفتن مدرکِ کارشناسی ارشد در رشته روان‌شناسی است.

روز اسپینا با ۴ ساعت کوهنوردی آغاز می‌شود. او از میان جنگل‌های مرتفع عبور می‌کند تا بز‌ها بتوانند انواعی از سبزیجات را بخورند. او در ساعتِ ناهار بز‌ها را می‌دوشد و ۴ ساعت دیگر، معمولاً در تاریکی شب، تا خانه راه‌پیمایی می‌کند.

او می‌گوید: «این فقط شغل من نیست، سبکی از زندگی است. هر چیزی که دوست دارم، مثلِ حیوانات، طبیعت و کار کشیدن از بدنم را در یک کپسول گذاشته‌اند ... من برای زندگی کردن کار نمی‌کنم... بلکه زندگی می‌کنم که کار کنم.. زیرا این از نظر من زندگی است.»

آینا لیزارزا در طویله مشغول مراقبت از مادران جدید و بره‌های‌شان است.

او چند هفته‌ای باید دستیار یک چوپان دیگر باشد و در اوج متولد شدنِ بره‌ها باید ۱۲ تا ۱۴ ساعت کار کند. میش‌ها بعد از ۵ ماه بارداری، ۲ تا ۳ بره به دنیا می‌آورند.

گوآچا، سگِ گله ۱۸ ماهه، یک برده تازه متولد‌شده را که مادرش در حینِ چرا او را به دنیا آورده و تصادفی روی زمین افتاده است، پیدا کرده است.

لیزارزا هر روز گله گرسنه‌اش را ۸ ساعت راه می‌برد تا به سبزیجات تازه برسند. «من خیلی حسِ سلامتی دارم، چون هر روز راه می‌روم. فکر می‌کنم این زندگی برای ذهن و بدن مفید است.»

بزها، که از قدیمی‌ترین حیوانات اهلی‌شده هستند، در تغذیه ماجراجویی می‌کند. آن‌ها علف‌هایی را جستجو می‌کنند که سایر حیوانات نمی‌توانند به آن‌ها دسترسی پیدا کنند و با خوردنِ گیاهانی که مشتعل می‌شوند از آتش‌سوزی جلوگیری می‌کنند.

آماندا گوسمان در حال استراحت در ارتفاعات است. پیش‌بینی‌ناپذیر بودنِ کار با گله یعنی چنین لحظاتی خیلی کم پیش می‌آیند. در محیطی که آب‌وهوا خیلی سریع می‌تواند تغییر کند، ذهنی باز و سریع لازم است؛ بنابراین او و سایر گله‌دار‌ها باید همیشه هوشیار باشند. گوسمان بعد از فارغ‌التحصیلی از مدرسه گله‌داری تصمیم دارد که به کشور‌های دیگر سفر کند و شاهد کار چوپانان‌شان باشد.

برچسب ها: چوپان
ارسال نظرات