متاسفانه یک عدهای در این مملکت نقش گیوتین را با قلم خود بازی میکنند؛ ببینید کسانی که امروز را هشدار میدادند چقدر در این سالها به آنها اتهام و توهین وارد شد و چه سودی بردند از اینهمه هشدارهایی که دادند و آیا حرف آنها به جایی رسید؟ به منافعی رسیدند بجز اینکه دلسوزانه برای منافع ملی هشدار میدادند که منافع ایران در جنگ روسیه و اوکراین سوخته نشود؟
به گزارش خبرآنلاین، شیب تحولات و اتفاقات داخلی و بینالمللی ایران آنقدر تند شده است که به روز و ساعت رسیده و مستمر شاهد اتفاقات و وقایع مختلف هستیم. پیرامون سیاست خارجی ایران و توسعه صحبت کردیم. از گیوتین همراه برخیها تا تعاملات بینالمللی و فرصت سوزیهای فراوان در کشور به گفتگو نشستیم و از رولت روسی برشی زدیم. نظر حشمتالله فلاحت پیشه، نماینده و رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس را در مورد موضوعات مهم داخلی و بین المللی جویا شدیم و راهکارهای حل معضلات را مورد بررسی قرار دادیم. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
از سیاست خارجی شروع کنیم به این جهت که آنچه شاهد هستیم از وضعیت معیشتی مردم و گرفتاریهای کشور، بسیاری از کارشناسان نظر آنها این هست ریشه در سیاست خارجی ایران دارد شما به عنوان عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس وضعیت سیاست خارجی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
سوال خیلی کلی هست برای بررسی سیاست خارجی باید اسناد بالا دستی کشور را بررسی کنیم که مهمترین آن چشم انداز بیست ساله هست، در چشم انداز بیست ساله یک اصلی هست بنام تعامل سازنده با دنیا و اگر از این منظر نگاه کنیم در سیاست خارجه ضعف وجود دارد، در دنیای امروز همه کشورها در حال رقابت توسعهای با یکدیگر هستند و توسعه یک اصل هست و سایر حوزهها به عنوان ضمیمه بر توسعه به حساب میآید. بگذریم از اینکه متاسفانه در ایران زمینههای مختلف اصل میشوند و توسعه تبدیل به یک فرع میشود، ولی همه کشورها که سیاستهای توسعهای خود را مطرح میکنند عنوان تعامل سازنده با دنیا را به کار میگیرند، چون نمیخواهند در دنیا دشمنی بر علیه آنها شکل بگیرد. در سند چشمانداز بیست ساله در افق ۱۴۰۴ ایران کشوری است که در بین بیست و شش کشور منطقه، با تعامل سازنده با دنیا قدرت اول به شمار میرود.
من معتقدم در زمینه سیاست خارجی در برخی جاها صورت گرفته و متاسفانه در برخی جاها صورت نگرفته است و به همین دلیل اکنون دشمنیهای کاذب بر علیه ایران در حال افزایش هست و مصادیق آن را در مصاحبههای خودم گفتم و ایران را به عنوان یک تهدید برای حوزههای مختلف معرفی میکنند، ولی واقعیت این نیست. ولی چرا این نگاه تهدید کاذب و تهدید نمایی ایران بزرگ شده؟ این نشان دهنده ضعف سیاست خارجی ایران هست، ما مثلا میبینیم در عراق برخی کشورها نقشه عمده را در ناآرامیهای این کشور داشتند، ولی الان همین کشورها با مسئولان همین کشورها رابطه دارند و عباراتی را به کار میبرند که عباراتی هست که خط قرمز ایران هست، ولی ایرانی که اگر نبود کیان عراق زیر سوال بود، اینها نشان دهنده ضعف سیاست خارجه است. شما به عنوان یک سیاستمدار که سیاست خارجه را در دستور کار قرار میدهید وقتی یک سیاستی را برای کشور اعمال میکنید و بودجه میگیرید هزینه میکنید و این هزینه از خون سرباز شما هست تا هزینههای دیگری که صورت میگیرد باید پیش بینی کنید که اگر ده سال از این سیاست گذشت حتما باید منافع کشور ما در آنجا بیشتر از عربستان باشد، اصل تعامل سازنده با جهان در ایران به خوبی انجام نشده است و اگر میشد اکنون ما اینهمه دشمن در جهان نداشتیم.
قبول دارید که سیاست خارجی ما ربط مستقیم با معیشت مردم در کشور دارد؟
ببینید عرض کردم اینها سوالات کلی هست و کلیاتی هم درباره آن مطرح شده است و همه این کلیات هم شکست خوردند مثلا یک شخصی در انتخابات ریاست جمهوری میآید میگوید مشکلات ما ده تا پانزده درصد به سیاست خارجی ربط دارد و بقیه ضعف مدیریت هست و همان شخص و مجموعه او در جایگاه مدیریت قرار میگیرند مشاهده میکنید نه تنها در سیاست خارجی محاسبات اشتباه دارند بلکه ضعف مدیریتی هم دارند، در دنیای امروز تجارت مهمترین رابطه اقتصادی بین دولتها هست. یک کالایی از زمان تولید تا زمان مصرف سودهای تجاری، از خرد تا کلان دارد.
یک ارزیابی در مقطع سی ساله اخیر نشان میدهد که ارزش کالای تولید شده شش برابر میشود، اما ارزش تجارت آن بیست برابر میشود، یعنی کشورهایی که در شعاع تجاری دنیا خودشان را قرار میدهند آنها تا بیست برابر میتوانند سود ببرند. شما مسئول یک کشوری میشوید و میگویند این امکانات نرم افزاری و سخت افزاری شما هست و مقایسه میکنند ایران چهارمین کشور جهان هست که شاخصههای لازم توسعه را دارد، یعنی با یک مدیریت متوسط مردم ایران باید چهارمین کشور جهان از لحاظ شاخصهای رفاه زندگی و معیشت باشند، آیا در این مرحله هستیم؟ نه و نتیجه آن ضعف هست و به عبارت کسانی که مسئولیت در این کشور داشتند این ظرفیتها را از بین بردند یا خوب استفاده نکردند و ضعف مدیریت داشتند. در دنیای امروز بخش اعظم آن اقتصاد خارجی هست و این سوال شما هست.
چرا در سیاست خارجی ما توسعه جایگاهی ندارد و این به این موضوع برمیگردد که آیا توسعه در سیاست خارجی وجود دارد یا خیر، برخی کارشناسان معتقدند نگاه سیاست خارجی ایران مبتنی بر توسعه نیست بلکه مبتنی ارزشها و مسائل غیرملموس معنوی هست مثل مقاومت در برابر آمریکا و یا ایستادگی در برابر استکبار جهانی و کمک به مستضعفین عالم و شعارهای کلانی که همه اینها نه تنها با اصول توسعه مغایرت دارد حتی برخی با منافع ملی ایران هم مغایرت دارد لذا ما با دوتا مقوله مواجه هستیم، یکی جمهوری اسلامی دنبال توسعه نیست و دوم چیزی بنام منافع ملی در کشور ما عملا وجود ندارد...
من معتقد هستم دو مفهوم در نظام سیاست گذاری ایران دچار خلا هست و ضعف اساسی مدیریت سیاسی کشور هم در همین هست، توسعه در داخل و تنش زدایی در خارج یعنی این دو مورد خلایی در کشور ما هست و یک واقعیت هست، اینکه توسعه در حاشیه هست اجازه بدهید به همین شرایط امروز بپردازیم.
شما میدانید برای اولین بار در دنیا و تاریخ کشور ما و یا از زمانی که قانون برنامه هست، بودجه بی برنامه به مجلس میآید، شما به عنوان نماینده مجلس که مسئول نظارت بر اجرای بودجه هستید یک برنامهای دارید و در این برنامه احکام و ارقام وجود دارد، مثلا رشد اقتصادی هشت درصد میبایست باشد و بعد بودجه را بر اساس یک و یک پنجم انجام میدهند، شما وقتی برنامه ندارید به بودجه یک نگاه تنخواه گردان پیدا میکنید و نگاه تنخواه گردان عامل بدبختیهای ما در کشور ما هست یعنی مسئول مربوطه از رئیس جمهور تا وزیران فکر میکند پول در جیب خودش هست و هرگونه که بخواهد هزینه کند و پاسخی هم نمیدهد.
این تنخواه گردانی هست و اگر کل کشور تنخواه گردانی شود یعنی هیچ نظارتی بر هزینهها نیست، در خیلی از دولتها اعتقاد به برنامه نداشتند و میگویند برنامهای که حداکثر سی درصد آن اجرایی میشود اصلا اگر برنامه نداشته باشیم بهتر هست، اگر بخواهیم مقایسه کنیم در کشور چین از دهه هزار و ششصد میلادی به بعد که میانگین رشد هشت تا یازده درصد هست چرا به این رشد رسید؟ در آنجا هر استانداری اگر دوسال پیاپی شاخص رشد سالیانه خود را تامین نکرد هر کسی باشد باید کنار برود و مردود میشود و اگر این برنامه را ما اجرا میکردیم اکنون کشور ما چنین وضعیتی داشت؟! ما در شرایطی کشور اول در سال هزار و چهارصد و چهار میشدیم که میانگین رشد سالیانه ما هشت درصد باشد که هیچ وقت این میانگین به چهار درصد و حتی سه درصد نرسیده است و میانگین آن یک و منفی هست. بقیه صرفا حرف هست حالا شما دائم بگویید ما داریم دنیا را اداره میکنیم مثلا اخیرا گفتند تا اقیانوس منجمد شمالی دست ایران هست و خیلی از این دست سخنان شنیدیم.
من سخن پوپر را زیاد تکرار میکنم که در عرصه سیاست کلی گویی بخشی از شارلاتانیزم هست، وقتی حرف کلی گفته میشود به این معنی هست که در جزئیات گرفتار شدند و نمیتوانند پاسخ بدهند، طرف میگوید همین حالا بودجه را ارائه میکنیم، ولی میدانید همان روزی که بودجه به مجلس رفت یکی از آقایان گفت ما انشالله در این بودجه به رشد چهار درصد میرسیم؟ یعنی صد در صد تخلف از قانون برنامه. قانون برنامه رشد اقتصادی را هشت درصد اعلام کرده است و کسی به این موضوع توجه نکرد، این یعنی اولین تخلف. حالا برخی مدعی هستند منافع ما را در کشور به شکل دیگری دنبال میکنند، بنده بر اساس قانون برنامه صحبت میکنم، چشم انداز بیست ساله میگوید ایران باید در حوزه اقتصادی علمی فن آوری و دفاعی باید اول باشد و حرف توسعهای هست و قانون توسعهای هست و در این برنامه عدد و رقم آورده شده است مثلا بیکاری را هفت درصد باید باشد.
مسئولین در کشور ما تبدیل به آش کشک خاله میشوند و یعنی هر کسی رای بیاورد تا چهار سال حتما باید بماند. چرا من معتقدم ایران نیازمند نظام پارلمانی هست، چون شما در نظام پارلمانی زمانی که حزب شما پیروز شد حزب مقابل یک دولت در سایه تشکیل میدهد، وزیر خارجه دولت هست وزیر خارجه دولت در سایه هم هست که هر تخلفاتی که وزیر امور خارجه دارد او همهی این تخلفات را میگوید و اگر در یک مقطعی طاقت مردم تمام میشود و نمایندههای آنها هم به مجلس میآیند به آن اهداف خود نرسد حزب یکی دوبار خانه تکانی میکند، رئیس دولت را عوض میکند وزرا را عوض میکند و وقتی تبدیل به بحران شد انتخابات جدید شکل میگیرد. در ژاپن در یک دهه میانگین دولتها نه ماه هست و تورم تکان نمیخورد، شاخصهای بنیادی تکان نمیخورد و این دولتها عوض میشوند، چون قرار نیست یک مجلس و یا دولتی بیاید کل زیرساختهای مملکت را نابود کند و به اهداف خود نرسد و بعد از آن یک کلاهبرداری جدید صورت بگیرد.
سخن من راجع به تمام جناحها است و خداروشکر راحت هستم، چون در هیچ دولتی پست ندارم، مثلا مصاحبهی خوبی انجام شده به جای اینکه تامل کنند میآیند میگویند ایشان از حامیان فلان دولت هست نخیر من حامی هیچ دولتی نبودم و نمونه آن این هست که در هیچ دولتی پست و مقام نداشتم، ولی معتقدم جناحهای سیاسی در ایران بزرگترین کلاهبرداران تاریخ هستند، چگونه کسی کلاه بردار میشود؟ میآید بدون اسم با کسی توافق میکند، با یکی دیگر با اسم دیگر، جناحهای سیاسی در هر دوره با یک اسم میآیند، با یک سواستفاده جدید میآیند، چون وارث خرابکاری گذشته خودشان نیستند و وقتی نظام حزبی باشد اعضا دیگر عوض نمیشوند لذا اعتقاد من این هست همهی این کلی گوییها برای فرار از پاسخگویی هست و در کشور ما باید نظام مدیریت پاسخگو شکل بگیرد و من طرح آن را در مجلس نوشتم و هفتاد نفر امضا کردند، اما سران اصلی سه جریان در مجلس قانع نشدند حمایت کنند و گفتند نمیشود.
گفتیم مثل چین هر مسئولی دو با سه سال پشت سر هم به ارقام خود نرسید خودش کنار برود نه اینکه وابسته به جناح خاصی باشد و یا فامیل شخصی باشد و بماند این بحثی هست که وجود دارد و این وحی منزل چهار سالههای سیاسی در ایران باعث شده است بعد از چهار سال ارزیابی صورت بگیرد که اکثرا همیشه با رقم منفی همراه بوده است.
هر کشوری در دنیا یک اهمیت ژئوپولیتیکی دارد. کشور ما جزو یکی از کشورهای مهم در بحث ژئوپولیتیک هست که میتواند با استفاده از این موقعیت گسترش توسعه در داخل و خارج داشته باشد متاسفانه حتی در تعامل با همسایههای خود منفعل شدیم و نتوانستیم از این اهمیت ژئوپولیتیکی خودمان استفاده کنیم آیا قالیباف فرموند ما روابط خود را با کشور روسیه چندین برابر خواهیم کرد، ما با روسیه از لحاط اقتصادی رقیب هستیم و چه تعاملاتی را میخواهند چند برابر کنند که روسیه از اهمیت ژئوپولیتیک ما استفاده کند و همچنین بالعکس و یا مثال دیگری اگر بخواهیم بزنیم یکی از دیپلماتهای ارشد ما گفتند که کشور را در انزوا هم میشود اداره کرد، خب اگر انزوا باعث توسعه و تبلیغ میشد خب پیامبر اسلام در شعب ابی طالب میماند و از همانجا با بت پرستان قریش مبارزه کنند و تبیین یکتا پرستی کنند نظر شما را میخواهم بدانم و اینکه ما چه داد و ستدهایی میتوانیم با روسیه داشته باشیم. آیا ما از ژئوپولیتیک روسیه بهرهبرداری میکنیم یا آنها یک طرفه از موقعیت ایران بهرهبرداری میکنند؟
ببینید برخی از سیاستمداران در کشور ما هنوز تعاریف واقعی از دولت را یاد نگرفتند و یا اصلا نمیدانند، ما یک دولت هستیم، ایران یک میلیشیا نیست یک گروه کوهستانی نیست که روی کوه ایرانیها زندگی کنند و یک دولتی هست با این شرایط و با اهداف مشخص؛ بنابراین افرادی که میگویند ما در انزوا زندگی کنیم بله خودشان در انزوا میتوانند زندگی کنند و من نمیدونم اسم این فرد کی هست و اگر هم بدانیم لازم نیست اسم بیاوریم، ولی هر کسی که هست بخاطر شعارهای افراطی حقوق میگیرد و پاسخگو هم نیست که کشور به چه سمتی میرود و بزرگترین فرصت سوزیهای کشور صورت میگیرد و پاسخی نمیدهند، من اوایل سال فریاد زدم گلیم برجام را از جنگ اوکراین بیرون بیاورید و منافع ملی ایران را از جنگ روسیه بیرون بیاورید، ولی نشد و اکنون مشاهده میکنیم همان آقایانی که ژست مقابله میگرفتند اکنون درخواستهای دائم برای احیای برجام میدهند و فرصتها سوخت و اکنون ممکن هست چالشهای بعدی در راه باشد.
از زمانی که بحث احیای برجام مطرح شده است منافع ملی ما قربانی کشورهای دیگر شده است، تا سخن بگویید فریاد میزنند اینها غربگرا هستند، خود من معتقدم خیلی از کشورهای غربی خبیث هستند و شکی در آن ندارم و اگر ایران قدرت نظامی نداشت حتما از گزینه نظامی علیه ایران استفاده میکردند. حمله ما به پایگاه عین الاسد ساقط کردن پهپاد پیشرفته آمریکایی باعث شد گزینه نظامی را از میز بردارند.
به نظر شما این امر موقت نیست؟
بله میخواهم همین را عرض کنم. یک مشکلی در ایران وجود دارد. متاسفانه یک عدهای در این مملکت نقش گیوتین را با قلم خود بازی میکنند، شما به عنوان یک پژوهشگر تحقیق کنید ببینید کسانی که امروز را هشدار میدادند چقدر در این سالها به آنها اتهام و توهین وارد شد و چه سودی بردند از اینهمه هشدارهایی که دادند و آیا حرف آنها به جایی رسید؟ به منافعی رسیدند بجز اینکه دلسوزانه برای منافع ملی هشدار میدادند که منافع ایران در جنگ روسیه و اوکراین سوخته نشود؟
هشدار میدادند که مثلث ارتجاعی آمریکا صهیونیستی سعودی را به هم نزدیک نکنید و خیلی زود به اینها حمله میشود که شما همیشه ایران را مقصر میدانید، خیر اینگونه نیست آنها هم مقصر هستند، اما شما از موضع قدرت مذاکره میکنید و اگر قدرت نداشتید آنها پای مذاکره نمیآمدند، ولی شما توانستید یک کشوری را از ذیل فصل هفتم را بیرون بیاورید و پای میز مذاکره بنشینید چرا نباید امتیاز خود را نگیرید و منافع ما قربانی منافع قدرت کشور دیگری بشود و بنده هنوز هم معتقدم منافع ملی ایران قربانی منافع روسیه شد، دوتا متن اصلی در مذاکرات توافق شده بود، یکی تعهدات ایران در بحث هسته و دو تعهدات غربیها در موضوع تحریم و متن سوم بر سر اجرایی شدن رفت تا چگونه اجرا بشود یکباره اولیانوف گفت ما نمیتوانیم این توافق را اجرا کنیم. چرا؟
چون قرار شد سوختهای بالای پنج درصد را تحویل روسیه بدهد و آن مبادله زمان برجام شکل بگیرد و روسیه حلقهای بود برای اجرای توافق هستهای و گفت ما نمیتوانیم و بخاطر جنگ با اکراین تحریم هستیم و هشت ساعت بعد وقتی وزیر امور خارجه روسیه متوجه شد این قلاب به ماهی آنها گیر کرده است آمد گفت اصلا بحث هستهای نیست و ما توافق هستهای را بشرطی امضا میکنیم که تحریم هستهای اقتصادی و نظامی با ایران و روابط نظامی با ایران باید مصون از تحریم بشود و کشورهای غربی هم گفتند که روسیه میخواهد از ایران یک مسیر ضد تحریم جنگ اکراین استفاده کند و آنها هم مخالفت کردند و برجام به متن سوم و اجرا نرسید.
یک زمانی آقایان باید پاسخ بدهند که چرا به روسیه رفتند که آن را در افکار عمومی تطهیر کنند و با صدای بلند گفتند روسیه در این جنگ مقصر نیست و ما اختلافاتی دیگری داریم و بحث تحریمهای سپاه را مطرح کردند، ولی این مسائل به گونهای نبود که مانع توافق با غرب شود، ولی وقتی قرار نیست توافق صورت بگیرد اختلاف زایی ایجاد کردند و بعد آن چه اتفاقی افتاد؟ در بازار انرژی روسها رقیب ما شدند و تخفیفهایی دادند و قبل از اینکه روسها بیایند ایران روزانه هزاران میلیارد تومان تخفیف در بازار انرژی میدادیم، اما الان چه اتفاق بدتری در شرف وقوع است؟ برای اولین بار اجماع در اتحادیه اروپا بر علیه ایران شکل گرفته است. اگر موضوع پهپادهای ایرانی در جنگ روسیه و اکراین مطرح نبود آیا این اجماع شکل میگرفت؟ خیر، چون روسیه در جنگ با اوکراین با پهپادها کثیفترین استفادهها را انجام دادند از پهپادهایی که ادعا میشد برای ایران هست. نیروگاهها را در زمستان زدند و لرز به دل اروپا انداختند، مناطق مسکونی اکراین را زدند که ترس به دل مردم بندازند.
گروه واگنر که بزرگترین جنایت را انجام میداد هنوز در لیست تروریستی آمریکا قرار نگرفته و بحث آن هست که این گروه را تروریستی اعلام کنند یا خیر که آقای بلینکن موافق نیست، ولی سپاه را در لیست گروههای تروریستی هشدار قرمز قرار داد و از آن بدتر من نگرانم به سمتی نرویم که ایران جبهه دوم بشود و روسها به این نتیجه برسند که جنگ اکراین فرسایشی شود و یک جنگی محدود حتی بصورت محدود علیه ایران شکل بگیرد که جبهه دومی بوجود بیاید که دنیا دوتا جنگ داشته باشد و من نسبت به این موضوع هشدار میدهم، تا حد ایران باید در برابر مواضع اوکراین عقب نشینی کند. اگر روسیه با ایران رابطه راهبردی دارد پس چرا اس چهارصد به ما نمیدهد؟ چرا بالاترین سطح دفاعی و تهاجمی هوایی خود را به ما نمیدهد؟ چرا نباید ما در بریکس ما عضو باشیم؟ با این ذهنیت اگر جلو برویم ما روسیه را امتحان کنیم.
آقای دکتر اگر اشتباه نکنم در سالهای نود و پنج یا نود شش ده میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی با روسیه امضا شد و در این توافق جنگندههای سوخو سی و سوخو سی و پنج وجود داشت، اما علی رقم لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران روسیه هنوز به تعهدات خود عمل نمیکند و ما را درگیر اوکراین کرد که شاید در ازای این درگیری جنگندههای سوخو را تحویل ایران بدهد. نکته دیگر این هست روسیه باعث ما یکی از شرکای خود چین را از خود دور کردیم و این خطر بزرگی هست و آمریکایی هت هم فشار شدیدی روی چینیها وارد میکنند این سیاستهای غلط باعث شده حتی شرق هم از ما دور شود وقتی پروپاگاندایی هست که مدعی هست ما عضو پیمان شانگهای هستیم و عملا سختگیرترین کشور راجع به افای تی اف که اصلیترین شرط عضویت در پیمان شانگهای هست را چین اعمال میکند و ما اصلا افای تی اف را قبول نداریم و هنوز هم اجازه نداده ایران عضو رسمی پیمان شانگهای شود و از منافع آن بهره ببرد. اما عضویت در پیمان شانگهای را در بوق و کرنا کردیم، اما بخاطر عدم عضویت بهرهای از این پیمان نمیبریم...
ببینید این مباحث حوزههای پاسخ خودش را دارد و اینکه چرا چین چرا اینگونه عمل میکند. اکنون یک عده بحث بستن تنگه هرمز را مطرح میکنند یعنی یک عربدهای هست که همیشه در ایران کشیده میشود و تاوان آن را جمهوری اسلامی میدهد و نتیجهای هم برای کشور ما ندارد یا عربده دیگر خروج از ان پی تی هست، هفتاد و شش درصد سوختی که از خلیج فارس خارج میشود به شرق آسیا صادر میشود و بعد شما تنگه هرمز را ببندید چه کسی ضرر میکند؟
چین یکی از این کشورها هست که متضرر میشود من یک مصاحبهای کردم و گفتم چرا مسئولین از چین و کره و عراق گلایه میکنند؟ مسئولان باید خودشان را زیر سوال ببرند. شما منافع ملی کشور را پای کشورهای دیگر سوزاندید و بعد آنها طبق منافع ملی خودشان عمل میکنند و حتما مردم این کشورها به دولتمردان خود دست مریزاد میگویند. مجموعه مبادلات چین با کشورهای جنوب خلیج فارس چندین برابر مبادلات آنها با ایران هست فقط در زمینه انرژی و برخی از همین کشورهای خلیج فارس بزرگترین سرمایه گذاران دنیا هستند و سهم ایران در بازار انرژی دنیا از نیم درصد هم کاهش پیدا کرده است.
برای اولین بار رئیس جمهور چین بحث جزایر سهگانه را مطرح میکند و بعد یک نیروی دست چندم از ایرانیها دلجویی میکند و چین روابط خود با ایران را در همین سطح تعریف کرده است. عمر مناسبات راهبردی سالها هست تمام شده است و متاسفانه سواد برخی مسئولان ما یک سواد کهنه و قدیمی هست. راهبرد دیگر تمام شد عربستان حتی دیگر خودش را پایبند به آمریکا نمیکند و با چین و روسیه کار میکند حتی ترکیه هم اینکار را دیگر انجام نمیدهد بعد شما میگویید چیزی که اسم مناسبات برابر ندارد را میگویید مناسبات راهبردی و با چین و روسیه مناسبات راهبردی داریم. چین و روسیه در سطح مناسبات عادی هم کشورهای دیگر را به ایران ارجح میدانند. یک زمان در دوران ترامپ به روسیه التماس میکردیم روزی صدهزار بشکه نفت از نفت ما را بفروشد. روسها با قاطعیت گفتند ما سیستم خود را آلوده به کشور دیگری نمیکنیم.
وارد یک مبحث دیگری میشوم همین روزها در سراسر ایران راجع مسائل ایران میآیند موضع گیری میکنند و بعد نمایندگیهای ایرانی در کشورهای خارجی چرا نمیتوانند چند نفر را جذب کنند؟ چون اینها نماینده مردم ایران نبودند، طرف دنبال مسلمان کردن دیگران هست و اصلا خیلی از اینها با اتباع ایرانی کاری ندارند. سفری به ژاپن داشتیم همین نهاد ایرانی مستقر در ژاپن ففط یک نفر را توانسته بود مسلمان کند و هر سال هم این نهاد افزایش بودجه دارد و همین نهاد ایرانی در ژاپن فقط ماهی بیست هزار دلار برای ساختمانی که اشاره کرده بود پرداخت میکرد! آدمهایی آنجا بودند که کاری به ایرانیها نداشتند و تلاش میکردند ژاپنیها را مسلمان کنند و در شش سال یک نفر را مسلمان کرده بودند و بعد همان زمان شب یک مراسمی در سفارت برگزار شد و ما هم دعوت شده بودیم، یک ایرانی که میگفتند از چهرههای ماندگار علمی بود و به رحمت خدا رفته بود برای ایشان مراسمی در سفارت گرفته بودند و بعد گفتم ایشان کجا خاکسپاری شده است و گفتند هیچ کجا و ایشان وصیت کرده بودند به رسم ژاپنیها او را بسوزانند و چهره ماندگار ما به رسم ژاپنیها سوزانده شده بود، ولی تنها یک نفر را مسلمان کرده بودند.
نمایندگیهای ما در برخی کشورها لج ایرانیان را در آنجا در میآورند و به خارجیها سرویس میدهند و این بخاطر همین کلی گوییها هست که شارلاتانیسم هست و به طرف میگویند چرا به این مسئولیت عمل نکردید بعد توجیه میآورد من در حال انجام فلان کار هستم ببینید. در اوج همین ناآرامیهای کشور یک جلسهای تشکیل شده بود و یک آقایی منبر رفته بود و میگفتای مردم به شما مژده میدهم که افرادی که با امان زمان ظهور میکنند ما به اسنادی رسیدیم که اکثر سرداران حضرت مهدی ایرانی هستند، ما در داخل با مسائل و مشکلات داخلی مواجه هستیم ایشان مژده میدهند امام زمان (عج) ایرانی هستند و اینها همان کلی گوییها هست که شما به مسئولیتهای خودت نرسید و بیایید مسائل کلی را مطرح کنید و از همه بدتر اینکه شما برای همین کلی گوییها بیایید بودجه بگیرید ما در کشورمان بودجه عملگرایانه نداریم؟
نگاه به بودجه باید عملگرایانه باشد که شمایی که این بودجه را گرفتید آیا در این مدت یکسال به اهداف خود رسیدید یا خیر، اگر به اهداف خود رسیده است بودجه را بدهید و اگر نرسیده چرا دوباره به آنها بودجه میدهید؟ اخیرا نشست خانمهای تاثیرگذار برگزار کرده بودند، شما هنوز با خانمهایی ایرانی نتوانستید ارتباط بگیرید و بعد در ایران مشغول تقدیر از خانمهای کشورهای دیگر میکنید. لج خانمهای ایرانی قطعا بابت اینکار در میآید؟ آنهم با آن همه هزینه و اینها واقعیاتی هست. طرف در میدان خودش نمیتواند به نتیجه برسد، اما به فلان کشور خارجی میرود و میگوید آنجا ما خوب عمل میکنیم، شما هرکاری که انجام میدهید باید زمینه منافع ملی داشته باشد بگویید این سودها را برای کشور داشته است و اگر سود داشته است ادامه بدهیم و اگر نداشته است حداقل بیاییم به داخل بپردازیم.
آقای فلاحتپیشه مجلس فعلی قبل از اینکه روی کار بیاید بیشترین شعاری که میدادند معیشت مردم بود، ولی اکنون بعد از سه و خردهای که در انتهای دوره هست ما مشاهده میکنیم مجلس هیچ کاری راجع به معیشت مردم نکرده است، جز بگیر و ببندهای امنیتی و فرهنگی و محدود سازی اینترنت و صیانت کار دیگری انجام نداده است. به نظر شما آیا این مجلس راجع به معیشت مردم کاری کرده است؟
مهمترین قانون مجلس قانون بودجه هست و در بودجه این شعارهای کلی را تبدیل به عدد و رقم میکنند و در زمینه معیشت هم اجازه بدهید به بودجه بپردازیم. در جامعه ما سه طبقه اصلی داریم، یک طبقه نخبگان و حتی نخبههای اقتصادی و حتی از خود مسئولان کشور و ثروتمند جامعه هستند و یک طبقه محدودی هستند و یک طیف گسترده هم وجود دارد که نیاز به حمایتهای سیاسی هستند و یک جریان متوسطی هم داریم که طبقه خاص شرایط خاص اقتصادی کشور هستند مثل کسبه و کارمند و ... که این طبقه مولد امروز به سختی میتوانند زندگی خود را سپری کنند.
در طول و سال اخیر درآمدهای مالیاتی کشور صد در صد افزایش پیدا کرده است. یکی از مسئولان این رقم را هفتصد هزار همت این درآمد بوده است، اما طبق آماری که ما داریم این درآمد بیش از هشتصد هزار میلیارد تومان همت هست. این مالیاتها از چه طبقهای گرفته میشود؟ از طبقهای نیاز به حمایتهای سیاستی دارند و طبقات بالایی هستند از خود مسئولان که اصلا نمیدانند مالیات چی هست و افراد دیگر مرفه. این طبقه مولد جامعه که بار اصلی مالیات بر دوش اینها هست پارسال شصت درصد و امسال بیش از چهل درصد مالیات اضافه پرداختند، آیا میدانید در آمد مالیات از نفت چیزی حدود صد و خردهای هزار میلیارد افزایش پیدا کرده است؟ برای یک اقتصاد مولد اقتصاد مولد بسیار خوب هست، اما نه اینکه فشار سنگین بر روی بخش مولد اقتصادی بگذارید و دولت اعلام میکند که به اینها تسهیلات میدهیم، اما دوسال هست هیچ تسهیلاتی داده نشده است. چگونه این بخش تحت فشار قرار گرفت؟
دولت چهارده و نیم میلیارد دلاری را که عمدتا و بخش اعظم آن برای این طبقه مولد بود و تولید این طبقه را کاهش میداد به اسم مقابله با رانت آزادسازی کرد و هیچ پولی به این سی چهل درصد طبقه مولد نرسید و این پول به صورت تنخواه در دست دولت هست و هر روز به یک بهانهای و یارانه به یک بخشی از طبقات میدهد و بنوعی ملت سازی پولی انجام میدهد مگر پدر خانواده میتواند همه را به یک چشم نبیند؟ هر روز به یک حسابی پول واریز میشود و یکی میگوید من گرفتم یکی میگوید من نگرفتم، قرار بود این پول در خدمت توانا سازی ملت قرار بگیرد نه اینکه ملت سازی صورت بگیرد و هر روز یک پولی به عنوان، ولی نعمت به مردم بدهید. در اصل مردم، ولی نعمت هستند نه دولت. چرا در دنیا با تنخواه و نظام حمایتی مخالفت صورت میگیرد؟ چون بخش مولد تحت این عنوان دچار مشکل میشود.
اما در بحث معیشت، هر سیاستی در بحث معیشت بدون توسعه یک سیاست تسکینی هست. یک مقایسهای بین نظام یارانهای عربستان که اجرا میشود با نظام یارانهای ایران. حالا عدهای به عربستان فحش میدهند به کنار، اما نظام یارانهای این کشور را فقط مقایسه کنیم و من این کار را در یک کار پژوهشی در مقطع دکترا در حال انجام آن هستم. بخش اعظم توسعه در عربستان از محل یارانههایی هست که به طبقات حمایتی نداد و برای آنها سرمایهگذاری کرد، از محل نیروگاههای جدید از محل شهرهای توریستی جدید و بخش اعظم سهامداران اینها کسانی هستند که طبقات پایین دست جامعه عربستان هستند و سود سهامی که میگیرند چند برابر یارانهای هست که در کشور ما پرداخت میشود و این سود سهام خودشان هست و منت سر مردم عربستان نیست، ولی در کشور ما کاملا پوپولیستی با یارانه برخورد شد و اکنون هم بدتر شده است و توسعه در آن جایگاهی ندارد و این ضعف بزرگی هست که در نظام یارانهای ما وجود دارد. وقتی توسعه و تولید نیست خود این یارانه روز به روز ارزش آن کمتر میشود و در این حالت هر چقدر هم پول به مردم بدهید نمیتواند دخل و خرج زندگی خود را برنامه ریزی کند.
راجع پروژه انتقال گاز ایران به اروپا و عدم امتداد خط لوله گاز در سه دوره گذشته ریاست جمهوری توضیح میفرمایید؟
من از سه مقام در دولتهای مختلف مصاحبه شنیدم و در مقاطع مختلف که این بحث جدی شد که ایران گاز به اروپا صادر کند و زیرساختهای آن شکل بگیرد این جمله را گفتند که گاز رسانی به اروپا برای ما صرفه اقتصادی ندارد، در ایران بصورت پوپولیستی و توام با توهین و اتهام به حرفها و سخنان منطقی واکنش نشان داده میشود پس من جلوی پوپولیسم را همینجا بگیرم. اینکه من میگویم برای اکنون و زمستان سرد نیست. بحث این بود که با توجه به نیازهای اروپا شما سرمایهگذاری را انجام بدهید و در همان منابع مشترکی که گاز ما در حال سوختن هست و کشورهای قطر و عربستان در منابع مختلف بیشتر از ما برداشت گاز میکنند و تنها عراق برداشت کمتری داشت که اکنون دو سال هست عراق هم از برداشت گاز پیشی گرفته است.
قرار بود در آن قسمتها سرمایهگذاری شود تولید گاز بیشتر شود و قراداد صادرات گاز هم همیشه یک ضمیمه دارد که اگر نیاز داخلی باشد ما دیگر تعهد صادرات نداریم شما اینگونه با افزایش تولید میتوانستید به اروپا گاز برسانید، اما من سه مصاحبه در دولتهای مختلف دیدم که دقیقا این عبارت را به زبان آوردند که صادرات گاز به اروپا صرفه اقتصادی ندارد که من معتقدم این خدمت به بیگانه و بیگانهای که بطور مشخص در اینجا روسیه هست بوده است و خواست روسیه را عملیاتی کردند، چون روسیه میخواست اروپا همیشه وابسته به گاز روسیه باشد.
یعنی شما این ادعا را قبول ندارید؟
نه من این ادعا را قبول ندارم. اکنون کشورهای دیگر میلیونها دلار از مخازن مشترک انرژی با ایران بهره میبرند و برداشت میکنند. ما میتوانستیم همین مخازن مشترک را با خود اروپاییها قرارداد مشترک ببندیم و از آنجا تولید کنید و به اروپا صادر کنید، روسیهای که سیاست آن سلطه انرژی بر اروپا بود اینکار فقط در راستای منفعت روسیه بود و من معتقدم کسانی که مصاحبه کردند و گفتند صادرات گاز به اروپا صرفه اقتصادی ندارد نه منافع ملی ایران بلکه منافع ملی روسیه برای آنها مهم بود که بعد از جنگ اوکراین این موضوع را لمس کردیم و دیدیم. در شرایطی که روسیه تحریم بود، اما روسها قیمت انرژی را مشخص میکردند. جستجو کنید همه این مسائل وجود دارد.
در دوره آقای هاشمی بود؟
خیر در سه دوره این اتفاق افتاد و سرچ کنید من فقط به منافع ملی تعصب دارم و به هیچ کسی تعصب ندارم و اعتقاد من بر این هست یک زمانی یک عدهای در این مملکت بخاطر فرصت سوزی محاکمه خواهند شد. شما یک کشوری را در جهان به من نشان بدهید که به اندازه ایران در آن فرصت سوزی شده باشد.
دلیل آن چیست آقای فلاحتپیشه؟ دلیلش همان نیست که من عرض کردم نگاه توسعهای نداریم؟
آن دلیل کلی هست و من اعتقاد به حکمت عملی دارم و حکمت علمی یعنی شما آموزههای ذهنی خود را بر اساس زمان و مکان به کار بگیرید و این حکمت عملی هست در هر موقعیت زمانی و مکانی شرایطی وجود داشته که منجر به یک سری فرصت سوزیها در ایران شده است. من ستون یکی از روزنامهها را همیشه بررسی کردم و بایید ببینید کسانی که در آن ستون همیشه مغضوب شدند تمام سخنان آنها به حقیقت پیوسته است و درست از نظر نزدیکی به منافع ملی بوده است و خیلی از کارهایی که در آن ستون روزنامه تایید شده به ضرر منافع ملی کشور تمام شده است.
این یعنی همان نداشتن منافع ملی هست؟
نه نداشتن منافع ملی بلکه یک مسیر اشتباه و یک عدهای مسیر اشتباه را در پیش گرفتند.
آقای فلاحتپیشه شما سالها نماینده مجلس بودید و در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بودید شما اگر شما بخواهید در لفافه پاسخ بدهید پس چه کسی باید پاسخ بدهد؟ ما یک چیزی بنام منافع انقلاب اسلامی داریم که در صدر منافع کشور هست که قرار هست منافع انقلاب اسلامی محقق بشود و ما میدانیم این منافع انقلاب اسلامی در عمده موارد بر تضاد با منافع ملی بوده است و اکنون به شرایطی رسیدیم که حتی منافع انقلاب اسلامی هم تامین نمیشود و یک گروههایی آمدند اصلا دنبال منافع انقلاب هم نیستند چه برسد به منافع ملی ایران و دنبال منافع خودشان هستند و اکنون کار به جایی رسیده که شده منافع خودم و جناح خودمان و بعد انقلاب و حالا اگر چیزی باقی ماند منافع ایران شما مسئله را قبول ندارید؟
این بحث کلی هست من اهل در لفافه صحبت کردن نیستم، ولی من یک آدم بدون قدرت هستم. به هر حال خودتان هم میدانید مغضوب هر دو جناج هم بودم و در هیچ جناح و دولتی پست و مقام نگرفتم و بخاطر همین حرفهایی که فکر میکنم در راستای منافع ملی هست به حد زیادی به من ظلم شد و یک نفر هم نمیآید از شما دفاع کند و یکی نمیآید بگوید فلاحتپیشه درست میگوید و یا اصلا به سوال فلاحتپیشه جواب بدهید. به همین دلیل من اسم کسی را نمیآورم، ولی سیاستهای درست و غلط را برای شما میگویم. یک شخصی در همین مجلس دهم مصاحبه کرده که این مجلس دهم برجام را امضا کرده است.
برجام را کدام مجلس امضا کرده است در حالی که مجلس نهم برجام را امضا کرد که ما نبودیم و بعد میگوید اینها یک لیست سی چهل نفری درست کرده بودند که مثلا سر شهید قاسم سلیمانی را باید تحویل آمریکا بدهیم و بعد با این سخنان رای میآورد و به مجلس میرود و اتفاقا دیدم یکی از کسانی که در مخالفت با برجام در مجلس همین ایشان بود. با دروغ یک فرد به مجلس میرود انهم در نظامی که اعتقاد و ادعای اخلاق سیاسی دارد، در مورد یکی از بزرگترین مسائل سیاست خارجی ایران که برجام هست دروغ گفته میشود، آیا برجام این بود؟ برجام را ما که امضا نکردیم ما در مجلس دهم بودیم و مجلس نهم امضا کرد. آیا در برجام نوشته بود سر سرداران نظامی ما را تحویل غرب بدهند؟ مگر در برجام نبود که نهصد و پانزده تحریم از هزار و دویست و چهل و هشت تحریم برداشته بشود؟
مگر در برجام قراداد با شرکت نفتی توتال نبود که در پنج سال صد و سی و هفت میلیارد دلار به ایران بدهد و دوازده میلیارد هم برای شرکت توتال باشد برای استخراج از همین منابع مشترک گاز و نفتی بود و جالب این هست که عراق و قطر این را دو قرارداد را امضا کردند و با توتال قراداد بستند. خب ما داریم اعداد و رقم میگوییم، بعد دائم اتهامات غربگرا و واهی وارد میکنند. در این مملکت من نمیدانم چرا عدهای میتوانند گیوتین با خودشان حمل کنند و نخبه سوزی و نخبه کشی انجام بدهند، نخبگی نه به قدرت بلکه طرف نقد میکند با او برخورد میکنند. من معتقدم باید دست کسانی را بوسید که هنوز هم معتقد هستند که میشود اصلاح انجام داد، هنوز هم در این مملکت عدهای هستند که ظلم به آنها شده بی مهری به آنها شده توهین و اتهام به آنها زده شده است، ولی هنوز معتقد هستند میشود اصلاحات صورت داد و نظر میدهند و باز تلاش میکنند.
اما یک ستون نویسی همین افراد را میخواهد براند و من میگویم یک ستون نویس قطعا جزو یک جریان هست که تا این حد قدرتمند هست و یا یک سری افراد تا حد خیلی زیاد قدرت دارند و دستگاه تبلیغاتی و همه چیز را در دست دارند. اگر روزی در ایران نخبه سوزی جرم انگاری شد ایران راه درست را در پیش خواهد گرفت یعنی فلان مسئول اداره نیاید به کسی که زیرآب زنی میکند پاداش بدهد بلکه کسی که نخبه هست حتی اگر مخالف نظر ما هست برویم حرف او را گوش بدهیم. بروید سراغ کسانی که آیندههای بد را برای ایران پیش بینی میکردند و بطور مثال در همین قضایای اخیر فریاد کشیده شد که روسیه در حال بازی دادن ایران هست و بویژه در قضیه اوکراین و هشدار دادند که سیاست خارجی ایران در حال اتصال به جنگ اکراین هست، چقدر به این افراد توهین شد؟
نمیخواهیم از این افراد حلالیت بطلبید فقط بدانیم چه خبر هست و کسانی که در معرض توهین و اتهام و فحش و ... هستند حرفهای آنها را بعد از مدتی دیدیم حرف درستی بوده است، ولی آنهایی که توهین میکردند و اتهام میزدند هنوز به کار خودشان ادامه میدهند و با تیغ تیزتر مشغول ادامه دادن هستند. به هر حال خیلیها خسته میشوند و نگران آبروی خودشان میشوند و دست از نقد میکشند. من با برخی از دوستان صحبت میکنم که چرا سکوت میکنید؟ میگوید از آبروی خودم دیگر میترسم. آمریکا و اروپا خیرخواه ایران نیستند و تنها هدف آنها این هست ایران را از موضع ضعف پای میز مذاکره بکشاند و هدف این هست و غرب سوار بر امواجی میشوند که بخش عمده آن ناشی از اشتباهات سیاستمداران داخلی ما هست.
اکنون هم من فقط نقد نکردم و سه راهکار دادم میگویم ما سه راهکار داریم که از موضع ضعف پای میز مذاکره نرویم، اول تنش زدایی در خارج از ایران، وزیر خارجه به وظیفه ذاتی خودش یعنی تنش زدایی عمل کند نه اینکه تنش ایحاد بکند چگونه ممکن هست وزیر امور خارجه بیاید بگوید ما از ان پی تی خارج میشویم؟ بی سابقه هست. ان پی تی پروندهای هست که ما بارها هزینه دادیم، اما پای آن ماندیم و پرونده پاک ما هست. دوم رسیدن به یک ساز و کار داخلی برای حل مشکلات، چرا اجازه میدهیم کسانی که عامل اختلاف هستند بنزین روی آتش اختلافات بریزند و به کسانی که نگاه مصلحانه دارند دوباره مورد توهین قرار بگیرند و اگر در داخل به سمت اجماع برویم خارجیها هم به سمت مذاکره میآیند و سوم ثبات اقتصادی هست، این پوپولیسم اقتصادی کنار برود و به سمت کار اقتصادی در کشور برویم. دوستان جوری آمار میدهند که اگر اطراف خودت را نگاه نکنی فکر میکنید در سوئیس هستید، ولی به عملکرد که میرسیم متوجه میشویم شعارهایی که داده شده به هیچ عنوان عمل نشده است.
کمی از آینده صحبت کنیم، انتخابات و مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و بعد انتخابات ریاست جمهوری که در دورههای قبل بسیار پایین آمد آیا فکر میکنید این رویه در انتخابات مجلس هزار و چهارصد و دو ادامه پیدا میکند؟
دست ما نیست که چه میشود و این مسئله در قدرت و دست افراد دیگری هست و باید ببینیم شرایط انتخابات چگونه انجام میشود. اولا باید دید خود نخبگان سیاسی چقدر به عرصه انتخابات ورود میکنند و بعد مسئولین مربوطه چگونه میخواهند این انتخابات را پیش ببرند و کار اینگونه نشود که یک نماینده نتواند به حوزه انتخابیه خود برود و وعدههایی که داده حتی ده پانزده درصد اجرایی نشده است. یک توافق نانوشتهای در کشور ما برای تضعیف فرآیند مجلس وجود داشت که این روند موفقیت آمیز در حال جلو رفتن هست و مجلس روز به روز و دوره به دوره ضعیفتر میشود، مجلس قوی متشکل از نمایندگان قوی هست. برای برخیها سخت نیست که نمایندهای به مجلس بیاید نه سر از بودجه دربیاورد نه از قانون برنامه اطلاعات داشته باشد و حتی اگر بپرسید مجلس چند نهاد نظارتی دارد نمیتواند پاسخ بدهد. مهم نیست من توهین نمیکنم و خیلی از نمایندگان انسانهای بزرگواری هستند و اتفاقا برخی فکر میکنند هر چقدر نمایندگان ضعیفتر باشند بهتر هست، در عمل هم دیدیم که یک رئیس جمهوری میآید و ردیفهای بودجه را یکی میکند یعنی دستگاههای گیرنده بودجه را تجمیع میکند و یک کاسه میکند برای اینکه دست خودش باز باشد و این دور زدن مجلس هست.
یک عدهای از وزرا افتخار آنها این هست که مجلس آنها را احضار کرده و آنها بی اعتنا به مجلس به مجلس نرفتند و افتخار میکند و یا فلان مسئول ما افتخار میکند که هرگز به مجلس نرفته است و یا به کمیسیون مربوطه نرفته است پاسخ بدهد، این یعنی ضعف نمایندگان مجلس و الا اگر نماینده قوی باشد مگر کسی میتواند به مجلس نیاید و پاسخ ندهد؟ مجلس محل پاسخگویی هست یک مجلس قوی و یک مشارکت خوب به سود مملکت هست و مردمی که رای نمیدهند یعنی یک حرفی را نمیخواهند بزنند. مردم رای دادند میبینند سال بعد مالیات او چند برابر شده است و بعد میگویند خودتان رای دادید، طرف میگوید پانزده درصد رای دارند، ولی مالیاتها افزایش پیدا کرده و ناکارآمدی تاثیر خودش را گذاشته است پس سیاست اثر مستقیم در زندگی مردم دارد، ولی وقتی مردم این را میدانند و باز هم پای صندوق نمیآیند یعتی قهر مردم.
مردم که داد نمیزنند چرا قهر هستیم و باید ببینید برای چه این مردم قهر کردند، بخشی از این قهر این هست که گزینههای آنها در انتخابات نیست و بخشی دیگر شعار زدگی را تجربه کردند. سه راهکاری که من عرض کردم اولین آن ساز و کار حل اختلافات در داخل هست و اگر خوب پیش برود اوج آن به یک انتخابات خوب میرسد و اگر به این رسید که کار خوب پیش رفته است و اگر نرسید یعنی تامین نظر کسانی که حما حرف میزنیم و جامعه هر چه میخواهد و هر میگوید به درک! اینگونه نمیشود، این ملت خیلی زجر کشیده است این ملت بیش از هر مسئولی زجر کشیده است، تحریمها و انبوه مشکلات را و تورم را تحمل کردند. مردمی که میدانند معیشت آنها به تحریم گره خورده و با خود فکر میکند مسئول ما چکار برای انجام داده است؟
آخرین طرحی که آقایان به مجلس بردند طرح مالیات بر سود سرمایه هست یعنی شما اگر در خانه خود زندگی میکنید باید به دولت مالیات پرداخت کنید، تورم و مشکل را مردم تحمل کردند، اما مالیات آن را مردم به دولت باید بدهند و دولت چه گلی به سر مردم زده است که اینهمه از آنها مالیات میگیرد؟ راهکار اول که عرض کردم ساز و کار حل درونی اختلافات داخلی واقعی میخواهد که مردم با حضور گسترده گروههای سیاسی به میدان انتخابات بیایند. در شرایط تطمیع که باعث شد یک عدهای از ایران بروند، اما آنها که ماندند دلسوز مردم هستند، تبدیل کردن افراد خودی و غیر خودی کار افراد نخودی بود، نخودیها کسانی بودند که جایی در اصل نداشتند و نخودی بودند و اصلها را کنار زدند و خودشان جای آنها آمدند این خیلی خطرناک هست. طرف هنوز هیچ خیر و سودی به مملکت نرسانده است، اما جامعه را تبدیل به خودی و غیر خودی کرده است. اصلاحات و تعییر نگرشهای اساسی لازم داریم تا به شرایط انتخابات پایدار برسیم.
سومین راهکاری که ارائه کردید چه بود؟
اقتصاد. دولت برنامه اقتصادی ندارد و دولت پوپولیسم اقتصادی دارد. سیاست دولت برای بخش حمایتی کشور هست و حتی این حمایت را هم درست انجام نمیدهد. در دنیا با اشتغال افراد را توانمند میکنند و به این یک نظام عدالت نهادمند میگویند، ولی اینجا عدالت اعانهای وجود دارد و با افتخار میگویند امشب بخاط فلان قضیه این میزان پول به حساب فلان افراد واریز کردیم و این ملت سازی هست و اگر اقتصاد در خدمت ملت سازی قرار بگیرد بدترین نوع برنامه نویسی هست یعنی پولی که باید صرف توسعه شود صرف ملت سازی میکنید در صورتی که باید همان قسمت سیاستهای اقتصادی حمایتی را به سمت کار مولد پیش ببرید نه اینکه با سیاستهای مالیاتی کاری کنید که حتی همان طبقه متوسط هم رها کنند و جاهای مختلف دنیا کوچ کنند که کار اقتصادی برای آنها صرفه دارد و اکنون هم دولت خودش را شریک تمام داراییهای مردم کرده است مثلا در مسکن دولا میگوید هر کسی دوتا خانه داشته باشد دومی را باید تا هفتاد درصد اجاره آن را مالیات بدهد و ساخت و ساز عملا در ایران به خطر افتاده است و کسانی که در کار مسکن هستند به ترکیه کوچ میکنند یا دولت در مالیات بر درآمد ورود میکند. در دنیا مالیات بر درآمد نباید بیش از چهار درصد کل مالیات باشد. شما از کسانی که خدمتی به آنها نکردید مالیات میگیرید و مالیات بر درآمد عامل فرار طبقات مولد هست و یا حوزههای دیگر.
دولت با خیلی از سیاستهای یارانهای مردم را خانه نشین کرد.
به عنوان سوال آخر وضعیت امنیت ملی را چگونه میبینید؟
کمیسیون امنیت ملی سه شاخه دارد، سیاست خارجی سیاست دفاعی و یک قسمت هم حوزه امنیت داخلی هست. در سیاست خارجی صحبت شد، در حوزه دفاع من تنها بخش چشم انداز بیست ساله را که خوب پیش رفت در حوزه دفاعی بود و آن را بشدت نیاز میدانم و من خیلی سعی کردم سهم پنج درصدی حوزه دفاع تامین شود و اعتقاد دارم اگر بنیه دفاعی کشور قوی باشد همیشه در همه حوزهها میتواند سیاستهای خود را پیش ببرد، ولی به اسم دفاع و امنیت کار اقتصادی کردن که یک ضعف و افت هست که حوزه نظامی کشور باید از این آفت پرهیز کند وقتی یک قلمرو امنیتی مشخص میکنیم و کسی مسئول امنیتی هست حق وتو دارد، مثلا مثل فوتبال، همه میگویند مشکلی نیست، اما مسئول امنیتی میتواند بیاید همه را وتو کند و بگوید مشکل وجود دارد و نباید تماشاگران به ورزشگاه بروند من ببست و هشت سفر داشتم به ویژه در مرزهای کشور یا در همین اطراف تهران. به اسم امنیت نباید کار اقتصادی کرد و به اسم امنیت نباید جلوی کار اقتصادی مردم را گرفت و خیلی به مسئولان نامه نوشتم و کسی گوش نداد. همین مرزهای کشور ما دید امنیت را از آن تعدیل کنیم و امنیت در اختیار سوءاستفاده کنندگان امنیت قرار نگیرد، یعنی امنیت کشور حفظ شود، ولی سواستفاده اقتصادی نشود من معتقدم که حتما کشور پیشرفت خواهد کرد.
در بخش سوم و امنیت داخلی اکنون قوه قضاییه نقش اساسی را دارد و به هر حال چالشی شکل گرفت و ناآرامیهایی بوجود آمد و از این محل احکام قوه قضاییه میتواند نقش عمدهای در پیشبرد مسائل آینده داشته باشد. تا حد امکان این احکام باید بگونهای باشد که منجر به چالش جدیدی نشود و سواستفاده هم نشود هرچند من حق میدهم به خانوادههایی که دنبال قصاص هستند و امنیت کشور باید حفظ شود، اما در این شرایط باید این دید مسائل را پیش برد که هر حکمی که صادر میکنیم در خدمت آرامش باشد نه در خدمت چالشهای تازهای که شکل میگیرد؛ و دوم اینکه ما در خیلی حوزهها حرفهای شدیم، اما امنیت کشور حرفهای نشده است.
افرادی دائم بنزین بر روی آتش میریزند و معتقدم در این حوزه مسئولان آنهایی که ید طولایی در ایجاد تنش در کشور دارند حداقل اینها را در این شرایط محدود کنند که دوباره ناامنی ایجاد نکنند. من معتقدم این مثلث نیاز هست و به همین دلیل شاه کلید در شورای امنیت ملی کشور بویژه دبیرخانه هست. جایی که در سیاست داخلی و خارجی و هم در بعد امنیت اقتصاد میتواند کار کند شورای عالی امنیت ملی الان تعطیل هست یعنی دبیرخانه شورای امنیت ملی اکنون تعطیل هست و اینجا جایی هست که این سه ضلع میتوانند با هم کار کنند. وزارت خارجه مسیر خودش را میرود در دو قسمت دیگر هم کارهایی که صورت میگیرد در مسیر نیست، ولی شورای عالی امنیت ملی باید با این دید در واقع این مثلث تنش زدایی در خارج و دو کار اقتصادی سیاسی در داخل را درست کند.