فرارو- رهبر انقلاب پس از پایان گزارش مدعوین دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیانها خطاب به مسئولان تاکید کردند: این گلایهها و توقعاتی که مطرح شد، همهاش درست است؛ برای حل آن کارگروه با مباشرت خود این افراد تشکیل دهید.
حضرت آیت الله خامنهای پس از پایان گزارش مدعوین دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیانها خطاب به مسئولان مطالبی را مطرح کردند که گزیده آن به شرح ذیل است:
یک مطلب کوتاه میخواهم به مسئولین محترمی که اینجا نشستهاند، بخصوص معاون اوّل محترم، که اینجا هستند، بگویم. این مطالبی را که این دوستان گفتند، با دقّت به خاطر بسپارید. اینها صرفاً گزارش نبود؛ گزارش بود، همراه گزارش، گلایه هم بود؛ و این گلایههایی که اینجا کردند، تقریباً همهاش، به نظر من درست است. همهی آنچه که گفتند، بهعنوان توقّعاتی که از دولت و از مسئولین و از شخص بنده دارند، توقّعات درستی است.
برای همهی این چیزهایی که این دوستان گفتند، کارگروه تشکیل بدهید؛ در این کارگروه حتماً بایست از نیروهای مباشرِ کار استفاده بشود، حضور داشته باشند، همینهایی که اینجا صحبت کردند، این آقایان، و دیگرانی که هستند، نظرات آنها گرفته بشود و پیگیری بشود.
ما مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار داریم در کشور به طور محسوس؛ این بدون رشد اقتصادی علاجپذیر نیست. ما اگر بخواهیم فقر را برطرف بکنیم، اگر بخواهیم رفاه خانوار را در کشور رشد بدهیم این احتیاج دارد به رشد اقتصادی در کشور، بدون این امکان ندارد.
دستگاههای اجرایی باید از توسعهی بنگاههای خصوصی حمایت کنند. کشور بدون فعالیت بنگاههای خصوصی اداره نخواهد شد. اشتباه مهمی که در سالهای اول انقلاب اتفاق افتاد و آثارش همین طور ماند مبالغ زیادی، این بود که بخش خصوصی را کنار زدند و همهی کارها را، حتی فروش مثلاً اجناس خرد را به مسئولین، دولت و دستگاههای دولتی سپردند. خطای بزرگی بود که انجام دادیم ما.
نود درصد آب تولید کشور صرف کشاورزی میشود، حدود نود درصد. صنعت و خانه و مصارف خانگی و امثال اینها ده درصد آب کشور است. نود درصد مربوط به کشاورزی است. ما اگر از این نود درصد، ده درصد بتوانیم صرفهجویی بکنیم، یعنی به قدر همهی آبی که امروز صرف صنعت و صرف شرب خانگی و بقیهی مصارف میشود، به این اندازه آب بازیافت کردیم. یعنی مسئلهی بهرهوری این جوری است. ما از آب بد بهرهوری میکنیم، از انرژی بد بهرهوری میکنیم...
یکی از مواردی که ما دچار ضعف بهرهوری هستیم همین نیروهای کارمندی دولتی هستند که کار مفیدشان در طول هفته خیلی محدود است، چند ساعت بیشتر نیست. این همین کاهش بهرهوری است در مورد نیروی انسانی. اینها باید اصلاح بشود.
اینکه ما سیاستهای اصل۴۴ را مطرح کردیم بر خلاف تصور بعضی از برادران خوب، میبینم بعضی از عناصر خوب و خوشنیت اعتراض میکنند به سیاستهای اصل۴۴، این اعتراض درست نیست، این سیاستها با دقت انتخاب شد، با فکر انتخاب شد، افرادی که وارد بودند در مسائل اقتصادی و علاقمند به عدالت اجتماعی و بهجد دنبال عدالت اجتماعی بودند همه تأیید کردند این را، منتها خب عمل نشده متأسفانه دولتها درست عمل نکردند. خیلی کم عمل شده. چندین دولت اینجور پشت سر هم عمل نکردند. به این سیاستهای اصل۴۴ باید عمل بشود. منتها دقت بشود البته، مراقبت بشود، مدیریت بشود، نظم و انضباط کاری ملاحظه بشود و این کار انجام بگیرد.
در دنیای امروز ارتقاء جایگاه یک کشور به میزان زیادی مربوط به وضع اقتصادی آن کشور است. وقتی یک کشوری پولش ضعیف میشود، امکانات اقتصادیاش پایین میآید اعتبار و جایگاهش در دنیای امروز کاهش پیدا میکند. ما برای اینکه این جایگاه را، جایگاه کشور را در مجموعهی منطقه و در مجموعهی جهان حفظ کنیم احتیاج داریم به این رشد اقتصادی.
ما نیروی انسانی متخصص زیاد داریم خوشبختانه در کشور یکی از افتخارات ما و امتیازات ما این است که ما نیروی متخصص خیلی داریم. خب از اول انقلاب که مثلاً دانشجو حدود صد و پنجاه هزار دانشجو داشتیم حالا مثلاً میلیونها دانشجو و میلیونها فارغالتحصیل داریم در مقاطع مختلف علمی.
خب اینها شغل لازم دارند، اینها کار میخواهند. بله؛ داشتن نیروی انسانی جوان متخصص یک افتخار است، اما اگر شغل نداشت بیکار ماند چه؟ یک سرافکندگی است. افتخار دیگر نیست. ما آن وقت بنشینیم مدام به خودمان بگوییم چرا مهاجرت میکنند؟ چرا خارج میروند؟ خب باید کار بدهید. من چند وقت پیش در همین جلسه؛ یک جلسهای بود در این حسینیه گفتم، آن جوان کارآمد تحصیل کردهی ما که حالا از خارج آمده یا در خارج تحصیل کرده یا در داخل تحصیل کرده؛ دو چیز بیشتر از ما نمیخواهد. اولیاش شغل است، دومی هم امکان پیشرفت علمی است. ما باید شغل را برایش فراهم بکنیم. بدون یک رشد بالا نمیتوانیم اشتغال ایجاد کنیم برای این مجموعهی عظیم جوان متخصص و دانشمند.
رای من روشن است که استعداد کشور خیلی بالاست و ما هم در زمینهی منابع خداداد طبیعی یک کشور فوقالعادهای هستیم، هم از لحاظ مسائل جغرافیایی و موقعیت جغرافیایی بینالمللی و سیاسی یک کشور برجستهای و استثنائی هستیم، هم از لحاظ نیروی انسانی. از جهت نیروی انسانی حقاً و انصافاً ما خیلی برجستهایم. حالا یکی از دوستان گفتند که دیگران نیروهای ما را جذب میکنند، ما چرا نیروی دیگران را جذب نکنیم؟
خب ما احتیاج نداریم. ما اگر خیلی فعال باشیم، بلد باشیم، نیروهای خودمان را اگر نگه داریم، تربیت کنیم، احتیاج نداریم به اینکه نیروی دیگری را از خارج جذب کنیم بیاوریم اینجا. آنچه که بنده در ذهن خودم، در مقابل چشم ذهنی و عقلی خودم مشاهده میکنم از آیندهی کشور و از آیندهی ملت و از پیشرفت دانش این کشور، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این حدسیات متعارف اظهار میشود یا فکر میشود، واقعاً خیلی بیش از این حرفها.
ادامه دارد ...
جان اقلیت 4 درصدی فدایت
این 4 درصدیها که همه مسئولیت ها را غصب کردند و می نشینند پای صحبت شما
از یکی از این دو حالت خارج نیستند:
1- یا آن قدر نفهمند که حرفها، رهنمودها و شعارهای صریح شما را نمی فهمند و کشور را به اين روز انداختند.
2- یا می فهمند ولی اجرا نمی کنند. به عبارتی از الکی میگن جانم فدای رهبرم
در هر دو حالت اين اقلیت 4 درصد دارن به شما و کشور خیانت می کنند.
حضرت آقا درد جامعه را خوب بازگو کردند
ولی هیچ حرجی بر شخص اول اجرایی کشور جناب آقای رئیسی وارد نیست
این بنده خدا باانضمام وزرای خودش در همین حد بضاعت دارند
در ماجرای ناکارآمدی این دولت نباید از تقصیر و علت العلل ماجرا یعنی شورای نگهبان مغفول ماند
چرا که بزرگترین ضربه به حیثیت جریان انقلابی و نظام را با مصلحت اندیشی نابخردانه و اعمال سلیقه این آقایان وارد کردند و قطع بالیقین این افراد اگر التزام به مبانی و اصول شریعت شیعی داشتند باید رسما از محضر ناس که حقوق بر ذمه اینان دارند حلالیت بطلبند
چرا که با منصوب کردن این فرد جامعه ایران را از داشتن یک رئیس جمهور اجرایی قوی محروم و فرصت شماتت دشمن را فراهم کردند
اعتراضی که حضرت آقا هم در بررسی صلاحیت ها بعدها بدان اشاره داشتند ولی خب اشاره ای بی اثر
شاید مفید واقع شود و با اصلاح رویه غلط اعضا محترم شورای نگهبان حجم ویرانی ناشی از عدم تخصص دولت رئیسی با همدلی ملت و رئیس جمهور بواقع مردمی بعدی جبران شود
ان شااالله
یستدل علی ادبار الدول باربع تقدم الجهال و تاخر العقلا
مصداق وضع کنونی مملکت ماست...
حرف جدید و مهمتر از اون اراده برای اقدام واقعی و در جهت منافع اکثریت مردم
به عمل کاربرآید ، به سخنرانی و سخندانی نیست
بزارید مردم درباره مسائل کلان نظرشونو بگن و شما بعنوان خادم ملت اونو اجرا کنید نه سلیقه خودتون رو
ایران داره جزیره میشه و هیچکس دوروبرمون نمونده که دوستمون باشه و از داخل هم بجای گفتگو و تعامل فقط دنبال دشمن تراشی و انگولک دیگران هستند
و تمام مشکلات خواسته یا ناخواسته برمیگرده به شخص اول مملکت که باید اولاً حرف و نظر و خواست اکثریت مردم رو بشنوه و بعد در جهت اون سیاستگذاری کنه
فقط در جهت خواست اکثریت مردم نه اقلیتی که نونشون تو همین بهم ریختگی و سوءمدیریت و گندکاریهاست
لطفا حرف مردم رو بشنوید.
اجازه بدید مردم توی همه پرسی نظرشونو بگن
نترسید. مردم دنبال رفاه و زندگی آروم ولو حداقلی هستن.کسی دنبال تجملات و زیاده خواهی و پست و مقام شما نیست. مردم میخان زندگیشونو بکنن و خودشونم نونشونو درمیارن و فقط خواستشون از شما مدیریت درست و درجهت منافعشون هست.تشخیصشم بزارید بعهده خودشون نه خودتون
برای مردم فرقی نداره کی بالاسرشون باشه. مردم دنبال زندگی ککردن هستن نه مردن و له شدن و غصه خوردن و افسرده شدن و بدبختی
پس برای مردم کار کنید نه خودتان
مردم انتخاب کنن نه خودتان
چقدر آزمون و خطا و باندبازی و فامیل بازی و حیف و میل بیت الامال و فرصت سوزی؟
عمر مردمتونو به بیهودگی و سختی و رنج گذروندید بیشتر از این ادامه ندید
برگردید به مردم
از زبان مردم صحبت نکنید
حرف مردم رو بشنوید و بخواستشون عمل کنید
مگر نه اینکه مردم ولی نعمت شما هستن؟
پس چرا براشون اهمیت قائل نیسیتین؟
چرا اذیتشون میکنید و زجرشون میدید؟
آدمهای ناکارآمد و منفی باف و نون به نرخ روز خور و شکم سیر یاوه گو رو کنار بزارید و از دلسوزها استفاده کنید. کم نیست آدم خوب و کاربلد تو این مملکت ولی جاه طلبها و مفت خورها اجازه رشد و دیده شدن بهشون نمیدن
آقایونی که تو انتحخابات ریاست جمهوری دو سال قبل هر کدوم به تنهایی میگفتن شرایط رو درست میکنن الان کجان و تو تقسیم غنائم پستهایی که گرفتن چیکار کردن؟
شما رییس این نظام هستید . رییس باید انتخابها رو درست کنه و اجازه نده اشتباهات پشت سرهم اتفاق بیفته
حالا که حکومت یکدست و همه دوستان دور هم جمع شدن که اوضاع بدتر شد که
تا دیروز بهانه ناهماهنگیها بود الان چه بهانه ای هست بجز بهانه همیشگی ، یعنی دشمن
تازه مشکلات مردم محسوس شده؟
این حرف یعنی تایید تلویحی عملکرد مسئولین و مدیران و مگه دیگه کسی از پسشون برمیاد؟
اونا تایید نفر اول حکومت رو داشتن و حالا مهر دیگه ای به کارنامشون خورده ولی استخونهای مردمت شکستن و متاسفانه صداشو نمیشنوین و فقط یه چیزایی محسوس هستن
زنی سه روز تو صف نفت بود و مرد
اینه درد
این فاجعه است نه محسوس
به مردم برگردید
به انتخاب مردم تن بدید
با احترام
- مولد سازی؟
- اصل 44؟
- اقتصاد مقاومتی؟
- خودکفایی؟
- جهاد تبیین؟
- انقلابی گری؟
- مبارزه با استکبار؟
من فکر کنم کارتی نباشه که رو نشده باشه. امید است واقعیات بر توهمات غلبه کند!
ذره ای شک نکنید واقعیت را گفتم.
انها که مردند، مشکلات کشور خودبخود حل میشود.
مرغِ آمین درد آلودی است کاواره بمانده ،
رفته تا آنسوی این بیداد خانه ،
باز گشته رغبتش دیگر ،
ز رنجوری نه سوی آب و دانه.
نوبتِ روزِ گشایش را ،
در پی چاره بمانده .
می شناسد آن نهان بینِ نهانان ،
گوشِ پنهانِ جهانِ دردمندِ ما .
جور دیده مردمان را .
با صدای هر دم آمین گفتنش،
آن آشنا پرورد،
می دهد پیوندشان در هم ،
می کند از یأسِ خسران بارِ آنان کم ،
می نهد نزدیک با هم،
آرزوهای نهان را.
بسته در راهِ گلویش او
داستانِ مردمش را .
رشته در رشته کشیده
فارغ از عیب کو را بر زبان گیرند .
بر سرِ منقار دارد رشته ی سردرگمش را.
او نشان از روزِ بیدارِ ظفرمندیست.
با نهان تنگنای زندگانی دست دارد.
از عروقِ زخمدارِ این غبارآلوده ره ،
تصویر بگرفته .
از درون استغاثه های رنجوران .
در شبانگاهی چنین دلتنگ،
می آید نمایان.
وندر آشوب نگاهش خیره بر این زندگانی
که ندارد لحظه ای از آن رهایی .
می دهد پوشیده،
خود را بر فرازِ بام مردم آشنایی.
چون نشان از آتشی در دود خاکستر
می دهد از روی فهم رمزِ دردِ خلق ...
با زبانِ رمز دردِ خود تکان در سر .
وز پی آنکه بگیرد ناله های ناله پردازان
ره در گوش ،
از کسان احوال می جوید .
چه گذشته ست و چه نگذشته است ،
سرگذشته های خود را هر که با آن محرمِ هشیار می گوید.
داستان از درد می رانند مردم .
در خیالِ استجابتهای روزانی .
مرغِ آمین را بدان نامی که او را هست می خوانند مردم .
زیر باران نواهایی که می گویند :
"باد رنج ناروای خلق را پایان."
و به رنجِ ناروای خلق هر لحظه می افزاید.
مرغ آمین را زبان با درد مردم می گشاید.
بانگ برمی دارد:
ـــ" آمین!
باد پایان رنجهای خلق را با جانشان در کین .
وز جا بگسیخته شالوده های خلق افسای ،
و به نامِ رستگاری دست اندر کار
و جهان سرگرم از حرفش در افسوسِ فریبش."
خلق می گویند:
ـــ "آمین!
در شبی اینگونه با بیداش آیین .
رستگاری بخش ـــ ای مرغِ شباهنگام ـــ ما را !
و به ما بنمای راه ما به سوی عافیتگاهی .
هر که را ـــ ای آشناپرورـــ
ببخشا بهره از روزی که می جوید."
ـــ" رستگاری روی خواهد کرد
و شب ِ تیره،
بدل با صبح روشن گشت خواهد."
مرغ می گوید.
خلق می گویند:
ـــ" اما آن جهانخواره
آدمی را دشمنِ دیرین ،
جهان را خورد یکسر."
مرغ می گوید:
ـــ" در دل او آرزوی او محالش باد."
خلق می گویند:
ـــ "اما کینه های جنگِ ایشان
در پی مقصود
همچنان هر لحظه می کوبد به طبلش."
مرغ می گوید:
ـــ" زوالش باد!
باد با مرگش پسین درمان ،
نا خوشی ِ آدمی خواری.
وز پسِ روزانِ عزت بارشان
باد با ننگ همین روزان نگونساری ! "
خلق می گویند:
ـــ" اما نادرستی گر گذارد ،
ایمنی گر جز خیالِ زندگی کردن ،
موجبی از ما نخواهد و دلیلی برندارد.
ور نیاید ریخته های کج دیوارشان
بر سر ما باز زندانی
و اسیری را بود پایان.
و رسد مخلوق بی سامان به سامانی !؟"
مرغ می گوید:
" جدا شد نادرستی."
خلق می گویند:
" باشد تا جدا گردد."
مرغ می گوید:
ـــ" رها شد بندش از هر بند،
زنجیری که بر پا بود."
خلق می گویند:
ـــ" باشد تا رها گردد."
مرغ می گوید:
ـــ" به سامان بازآمد خلقِ بی سامان
و بیابانِ شب هولی
که خیالِ روشنی می برد با غارت ،
و رهِ مقصود در آن بود گم،
آمد سوی پایان .
و درون تیرگیها،
تنگنای خانه های ما در آن ویلان ،
این زمان با چشمه های روشنایی
در گشوده است .
و گریزانند گمراهان،
کج اندازان،
در رهی کامد خودِ آنان را کنون پی گیر .
و خراب و جوع،
آنان را ز جا برده است ،
و بلای جوع آنان را جا به جا خورده است،
این زمان مانند زندانهایشان ویران ،
باغشان را در شکسته .
و چو شمعی در تک گوری ،
کور موذی چشمشان
در کاسه ی سر از پریشانی.
هر تنی زانان ،
از تحیر بر سکوی ِ در نشسته.
و سرودِ مرگ آنان را تکاپوهایشان
بی سود
اینک می کشد در گوش."
خلق می گویند:
ـــ" بادا باغشان را درشکسته تر ،
هر تنی زانان،
جدا از خانمانش،
بر سکوی در،
نشسته تر.
وز سرود مرگ آنان،
بادبیشتر
بر طاق ایوانهایشان قندیلها خاموش."
ـــ" بادا !"
یک صدا از دور می گوید
و صدایی از رهِ نزدیک،
اندر انبوه صداهای به سوی ِ ره دویده :
ـــ« این سزای سازگاراشان باد،
در پایان دورانهای شادی
از پسِ دورانِ عشرت بارِ ایشان."
مرغ می گوید:
ـــ" این چنین ویرانگیشان،
باد همخانه
با چنان آبادشان از روی بیدادی."
ـــ" بادشان!"
سر می دهد شوریده خاطر ،
خلق آوا ...
ـــ" باد آمین!
و زبان آنکه با دردِ کسان پیوند دارد باد گویا !"
ـــ "باد آمین!
و هر آن اندیشه،
در ما مردگی آموز،
ویران! "
ـــ" آمین! آمین!"
و خراب آید در آوارِ غریوِ لعنتِ بیدار محرومان ،
هر خیالِ کج که
خلق خسته را با آن نخواها نیست.
و در زندان و زخم تازیانه های آنان
می کشد فریاد:
" اینک در و اینک زخم "
گرنه محرومی کجیشان را ستاید ،
ورنه محرومی بخواه
از بیمِ زجر و حبسِ آنان
درآید .
ـــ" آمین!
در حساب دستمزد
آن زمانی که بحق گویا ،
بسته لب بودند .
و بدان مقبول ،
و نکویان در تعب بودند."
ـــ« آمین!
در حساب روزگارانی
کز بر ره،
زیرکان و پیشبینان را به لبخندِ تمسخر دور می کردند .
و به پاسِ خدمت و سودایشان
تاریک ،
چشمه های روشنایی کور می کردند."
ـــ" آمین!"
ـــ"با کجی آورده های آن بداندیشان ،
که نه جز خواب جهانگیری از آن می زاد ،
این به کیفر باد! "
ـــ" آمین!"
ـــ" با کجی آورده هاشان شوم ،
که از آن با مرگِ ماشان زندگی آغاز می گردید ،
و از آن خاموش می آمد چراغِ خلق."
ــ "آمین!"
ـــ« با کجی آورده هاشان زشت ،
که از آن پرهیزگاری بود مرده ،
و از آن رحم آوری واخورده."
ـــ" آمین!"
ـــ" این به کیفر باد
با کجی آورده شان ننگ ،
که از آن ایمانِ به حق ،
سوداگران را بود راهی نو ،
گشاده در پی سودا .
و از آن،
چون بر سریرِ سینه ی مرداب،
از ما نقش بر جا."
ـــ" آمین! آمین!"
و به واریزِ طنین ،
هر دم آمین گفتنِ مردم ،
چون صدای رودی از جا کنده،
اندر صفحه ی مرداب آنگه گم .
مرغِ آمین گوی ،
دور می گردد .
از فرازِ بام ،
در بسیط خطه ی آرام،
می خواند خروس از دور ،
می شکافد جِرمِ دیوارِ سحرگاهان.
وز برِ آن سردِ دوداندودِ خاموش ،
هرچه،
با رنگ تجلّی،
رنگ در پیکر می افزاید.
می گریزد شب .
صبح می آید !!!!!!!!
خدا رهبر فرزانه رو حفظ کند
همه فهمیدند اوضاع خیلی خرابه
عقل بنده می گوید با امکان انتخاب مستقیم کارگزاران توسط مردم٬ مسوولیت نهایی را به خود مردم محول کنید و نوک اعتراض ها و انتقادها را از خود بردارید.
صحبت های خوبی بود
ارزش پول ملی،بهره وری،تخصص نیروها،نقد دولتهای قبلی و چند مورد دیگر.
فرارو عزیز
آن زمان ها که ما اینها را می نوشتیم شما سانسور میکردی حالا رهبری گفتند
سریع با آب و تاپ چاپ کردی
نگو پاچه خوار نیستیم که هستیم
اما درد های دیگر اقتصاد را بگویم
اول از همه توزیع نابرابر ثروت که حتما به ۳۰۰یا۴۰۰ هزار تومان یارانه اشاره خواهید کرد که خود آن هم درد دیگری است
توزیع ثروت عادلانه یعنی درآمد آحاد ملت در حد نرمال بوده و در صورت عدم تحقق آن دولت میبایست با اخذ مالیات از درآمدهای کلان کاستی ها را برطرف نماید و یا خدمات دولت برای قشر ضعیف بهبود یابد
مثلا در حوزه بهداشت و درمان بایستی امکانات عمومی در حد نرمال باشد و دغدغه ای نباشد بخش خصوصی هم کار خودش را انجام دهد الان شما وقتی به یک دکتر عمومی مراجعه میکنی بیشتر هزینه بعهده بیمار میباشد و نظام های بیمه بشدت ضعف دارند
بحث بهره وری کارمندان دقیقا درست فرمودند چون اکثریت کارمندان با توجه به درآمد کم نسبت به شدت تورم در کشور بی انگیزه هستند و راه برون رفت از این مسئله پی ریزی چیدمان چارت سازمانی جدید کارمندان دولت با نتایج بهره وری بالا میباشد
اما قبل از آن باید دریافتی آنان با شرایط جدید وفق داده شود و تورم کاذب نیز حل شود و آنوقت کارمند بایستی در طول خدمت ،هرچند ساعت که باشد دقیق و درست در خدمت دولت باشد.
بحث ارزش پول ملی هم ، فعلا دولت محترم حال و قبلی بخوبی با نوسان ارز کمبودها را جبران نموده و می نمایند
چند مدت پیش حدود یک میلیون به حقوق ها اضافه شد که دلار زیر ۳۰ هزار تومان بود و الان بالای ۴۰ هزار تومان ، خوب برنده این میدان خود دولت است هزار میده ده هزار میگیره.
به هرحال صبحت های خوبی مقام معظم رهبری ایراد فرمودند که اگر به جد دنبال شود خیلی از مشکلات حل خواهد شد کهه انشاا.. چنین شود
میزان رای مردم هست. امام خمینی ره
آیا این خواسته نامشروع و خلاف شرع هست؟
"صنعت پول"
با تدابیر ویژه ای امروز
صنعت مادروطن ، پول است!
پول ، مبنای کارو تولید است
پول کالا و پول ، محصول است!
هرکسی پول داشت ، خرپول است
هرکسی هم نداشت ، گاگول است!
سرهر کوچه ، بانک وصرافی
بیشتر از موال و مأکول است!
سود بالای بانک ها ی بزرگ
برخلاف روال معمول است!
درکنارش موسسات مجاز
جمله با سودهای مجهول است!
بهره ها نیز بی حساب وکتاب
با رقم های غیر معقول است!
اعتبارات بخش اعطایی
سهم وابستگان مقبول است!
سیستم بانکی بدون ربا
براساس ربا و چاچول است!
نقشه راه این عمارت کج
بر خلاف مسیر شاقول است!
سوداصلی نصیب دست چلاق
با سندهای شبه مجعول است!
مالیات، این وسط علی الراس است
یا که بخشوده از چپ و چول است!
کمترینش زصنف دلالان
یا که اموال غیر منقول است!
سرممیز ، عزیز بازار است
گرچه گاهی زکار معزول است!
کشت وصنعت به دست اسکله چی
کامل افتاده از کت وکول است!
بخش تولید مثل ، پررونق
بخش تولید، پاک مغفول است!
روی دوشش، عوارض سنگین
از سر و پا وعرض ، تا طول است!
زنده با پادزهر یارانه
یا ویاگرا و امپرازول است!
پس به جبران آن خزانه ما
سخت درچاپ پول مشغول است!
رشد نقدینگی فزاینده
با وجودی که ظرفیت فول است!
بخشی از پول ها ی درگردش
عازم "مسکو" و"بلک پول " است!
بسته ای هم نصیب مالخران
یا که اصحاب وقف وششلول است!
یا به سوی "سویس" و"ترکیه"
پشت صندوق بنز و پاترول است!
یا نصیب جناب "جیپ چون بانک "
یا "عمو سام" و"خاله جمبول " است!
سختگیری به بخش پول وپله
کمتر از بخش آب شنگول است!
دانش دیمی مدیریت
همتراز زمان بهلول است!
هر کسی خورد و برد در هرحال
حال درحال حال یا حول است!
ملت بی خیال دزد زده
بی شلیک گلوله مقتول است!
با چنین صولتی خزانه ما
درپی خلق یک ابرغول است!
غول بی شاخ ودم ، "تورم" نام
تیز چنگال و پهن پنجول است!
گودزیلای نوع ایرانی
سرتر از "کینگ کونگ" و"هرکول" است!
قدرت بی حساب تخریبش
درحدود هزارها ژول است!
طعمه اش توده های مستضعفو
یا مقامات غیر مسئول است!
گرچه امروزه این شبح ، بی حال
از طریق دعا و آمپول است؛
لیک بر طبق آخرین اخبار
غول درحال خوردن وول است!
حل این مشکلات غول آسا
به زمان ظهور موکول است!
"کیشو"1391
یا ویاگرا و امپرازول است!
دقیقاااا درسته، استرسهای این دوره زمونه دو عارضه داشته: ناتوانی و زخم معده
مسئولین مطالعه کنند؟
خدایش حرف قشنگیه...
لطفا عمق مطلب را دریابید
با حال بود دیگه قراره کجا بره.