محسن مهدیان مدیرعامل روزنامه همشهری در یادداشتی در این روزنامه نوشت: در تعبیر رهبر انقلاب از "وای بر من" و " وای بر ما" دقیق شدید؟ این خاطره سطح و عمق ماجرا را نشان میدهد.
یکم. خانواده رفوگران را خیلیها به درستی به "خودکار بیک" و "مداد سوسمار نشان" میشناسند. خانوادهای که سالیان سال در حوزه تولید لوازم تحریر فعال بوده اند.
شاید تاریخیترین بخش زندگی این خانواده مربوط به دادخواهی شان نزد رهبری انقلاب است. زمانیکه به جهت فشار برخی سازمانهای دولتی در حوزه تولید، مجبور شدند شکایتی به دفتر رهبری بنویسند. حضرت آقا نیز بعد از خواندن نامه رفوگران به آقای ناطق نوری مینویسد: "خدا کند اینگونه که اینها (خانواده رفوگران) میگویند درست نباشد. والا وای بر من، وای بر ما. اگر این درست باشد اگر این ظلمها در کشور درست باشد در قیامت چه پاسخی خواهیم داد؟ "
این ماجرا را آقای ناطق نوری مفصل در خاطرات خود آورده اند.
دوم. اخیرا در خبرها آمده بود که زمان صدور مجوزهای کسب وکار کاهش یافته و امضای طلایی حذف شده است. اتصال به درگاه ملی صدور مجوز و پنجره واحد یک جزء از بسته کلان بهبود محیط کسب وکار است. با این حال در همین مسیر نیز برخی نهادها بصورت آشکار کارشکنی میکنند. اجرای این قانون موجب تسهیل در صدور مجوزها فسادزاست. دستگاههایی که مانع شوند مجرمند؛ اما همچنان معدود نهادهای دولتی بی اعتنا به این قانون هستند.
سوم. اقتصاد تولید محور را کسانی میتوانند پیش ببرند که به جهت نگرشی ۲ مساله را با خود حل و فصل کرده باشند.
نگرش اول نگاه به حق الناس است. اینکه متوجه باشند چطور با مانع تراشی در مسیر کسب وکار، تولیدکننده و سرمایه گذار و کارگر و خانوادهها و همه کسانی که مستقیم و غیرمستقیم متصل به تولید هستند را تحت الشعاع قرار میدهند.
نگرش دوم نگاه جهادی به اقتصاد است. نگاهی که عملیات دشمن را در اقتصاد میبیند و تحلیل کلان از صحنه اقتصادی دارد. اقتصاد امروز صحنه یک جنگ آشکار است. ژنرالهای امروز این مقاومت مقدس تنها و تنها تولید کنندهها هستند. مسوولی که چنین نگاهی به تولید کننده نداشته باشد و او را مجاهد عرصه اقتصاد نداند نمیتواند در این راه خدمت کند.
چهارم. در تعبیر رهبرانقلاب از "وای بر من" و " وای بر ما" دقیق شدید؟ این خاطره سطح و عمق ماجرا را نشان میدهد. مسوولی که سهمی در محیط کسب وکار و تولید دارد وقتی کار مردم عقب میافتد باید همین اندازه احساس درد کند. سخت نیست؛ به خود رجوع کند و قضاوت کند.
در این جنگ ترکیبی کسانی میتوانند مدیر باشند که هم به جهت فردی خودساخته باشند و هم تحلیل کلان و متناسب با دشمنیهای دشمن داشته باشند. فرقی نمیکند چه در اقتصاد و چه فرهنگ و چه رسانه و. اینجا صحنه مجاهدت است.
یعنی دارای حدود حقوق مشخصی است . یعنی باید یک سری کارها را بکند و یک سری کارها را نکند .
مانند شخصیت حقیقی نمی تواند سلیقه ای و بر اساس منافع شخصی و گروهی اقدام کند .
در شخصیت حقوقی اگر به صاحبان و مالکان حقوق آسیب برسد باید خسارت بدهند .