فرارو- مدتی است مذاکرات احیای برجام متوقف شده و به نظر میرسد که اروپا بیش از هر زمانی برای احیای برجام بیانگیزه است. افزون بر این، با افزایش هجمههای بینالمللی علیه ایران و ادعای استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی، تنش در روابط ایران و غرب اوج گرفته است. از سوی دیگر، ند پرایس سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا نیز به صورت رسمی اعلام کرده که برجام از دستورکار کاخسفید خارج شده است.
به گزارش فرارو، در موازات افزایش شکافها میان ایران و غرب، بیش از هر زمان دیگری نگاهها به چین و روسیه دوخته شده بود. در این میان، آنچه که در چند وقت اخیر شاهد بودهایم، همنوایی شیجین پینگ با مواضع ضدایرانی در جریان سفر به عربستان سعودی و سکوت محسوس این کشور در قبال برجام بوده است.
با این تفاسیر، سوالی که مطرح میشود این است که چرا چین درباره احیای برجام سکوت کرده و راهکاری برای خروج از بن بست کنونی ارائه نمیکند؟ آیا پکن به نوعی راهبرد همراهی با مواضع آمریکا و اروپا را در پیش گرفته است؟ برای پاسخ به این پرسش فرارو با حشمتالله فلاحت پیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس گفتگو داشته است.
او افزود: «بهرهی اول از عدم احیای برجام را روسیه برد و توانست در شرایط تحریم قدرت خود را در بازار انرژی حفظ کند. چین نیز از این مسئله بهرهی دوم را برد؛ این کشور به عنوان بزرگترین واردکننده انرژی در دنیا نفت ایران و روسیه را با میلیاردها دلار تخفیف میخرد. پس طبیعی است که رفتارهای چین ناشی از رضایت باشد. سخنان ضد و نقیض مقامات روسیه هم ناشی از رضایت آنها از وضع موجود است؛ در واقع ایران بزرگترین بازنده عدم احیای برجام است.انتظار اینکه چین بخاطر ایران بخواهد موضع گیری کند و به این دلیل برای خود دشمنسازی کنند بیهوده است؛ بنابراین چین هرگز چنین کاری را انجام نخواهد داد، زیرا قصد آنها پیش بردن اهداف خودشان است.»
رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: «در عرصه بین المللی کشورهایی که مثل ایران از شرایط استفاده نمیکنند باید عواقبش را هم بپذیرند در واقع تنها کاری که این کشورها میتوانند انجام دهند انتقاد است. معتقدم که این انتظارات ناشی از رو دست خوردن سیاستمداران ایران از شرایط بین المللی و بازیگران بین المللی است.»
فلاحت پیشه با بیان اینکه چین و آمریکا چالشی تحت عنوان هژمونی دارند، اظهار کرد: «چالش هژمونی بین قدرتهایی شکل میگیرد که داعیه ابرقدرتی دارند. چین و آمریکا در زمینه اقتصادی و سیاسی، روسیه و آمریکا نیز در زمینههای سیاسی و نظامی این چالش را دارند؛ بنابراین حتی اگر روزی منافع هژمونیک آنها ایجاب کند حاضر خواهند شد علیه ایران رای بدهند. به رقم اینکه آمریکا و چین بارها دچار چالش میشوند، ولی هیچگاه سطح مناسبات اقتصادی آنها دچار نواسان جدی نمیشود. حتی در زمان ترامپ هم که اوج تخریب روابط دو کشور را شاهد بودیم باز هم این مناسبات اقتصادی شکل گرفت و روسای جمهور دو کشور حاضر شدند به خاطر منافع خود با هم مذاکره کنند.»
او در ادامه نزدیک شدن روابط عربستان و چین را ارزیابی کرد و گفت: «این موضع ناشی از جایگاهی است که به تدریج کشوری مثل چین برای خودش در عرصهی بین المللی ایجاد کرده؛ چین در عمل هیچ کشوری را به عنوان دشمن خود معرفی نکرده است. راهبرد توسعه مسالمت آمیز چین از دهه شصت میلادی به این سو راهبرد هستهای این کشور شد. این کشور برای خود در عرصهی بین المللی رقیب تعریف کرد، اما دشمن نه، در عرصهی اقتصادی هم مفهمومی تحت عنوان دشمنی را کنار گذاشت. در واقع وقتی پای منافع اقتصادی چینیها به میان بیاید آنها نه دوستی میشناسند و نه دشمنی.»
فلاحت پیشه در ادامه اظهار کرد: «چین به خاطر منافع اقتصادی خود بارها ایران را دور زد به همین میزان وقتی پای منافع اقتصادی اش به میان آمد هیچ وقت حاضر نشد پای آن چه که ایرانیها رابطهی راهبردی میخوانند، بماند. مسئولان دیپلماسی ایران همواره از مواضع دیگر کشورها گلایه میکنند، اما گلایه اصلی را باید از خودشان داشته باشند؛ آنها کاملا پیش پا افتاده عرصهی بین المللی را ارزیابی کردهاند. عرصهی بین المللی بسیار پیچیده است و تنها کشورهایی در آن موفق هستند که طبق منافع ملی خود بازی کنند. اتفاقی که در ایران افتاده این است که سیاست خارجی ایران تبدیل به سیاستی هزینهساز شده، اما سیاست خارجی کشوری مثل چین منافع ساز است. این فرق اساسی دو کشور است وقتی منافع ملی کشور را منفعت ساز تعریف کنیم آن موقع ایران میتواند در جایگاه برتر قرار بگیرد. ایران در سیاست خارجی خود حاضر است به خاطر هر بازیگری هزینه بدهد و این رویکرد مشکل ساز است.»
رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس افزود: «در واقع چینیها حتی حاضر نیستند به خاطر عربستان ایران را دور بزنند آنها بر اساس نقشهی راهی که دنبال میکنند پیش میروند. طبق این نقشه چین تا سال ۲۰۴۵ میلادی باید در میان قدرتمندترین کشورها قرار بگیرد. طبق نقشهی راه چینیها کشورها درجهبندی میشوند و به میزان اهمیتی که دارند با آنها مناسبات شکل میگیرد. در شرایط کنونی نگاه چین به ایران شبیه نگاهی است که پیش از این روسیه به ایران داشت. چین و روسیه ایران را خاکریزی در برابر هجمهی جنگ سرد اروپا و آمریکا میدانند. آنها میدانند که اگر دغدغه ایران برای آمریکا حل شود خیلی زود چالش هژمونیک آمریکا و غرب با آنها جدی خواهد شد.»
او ادامه داد: «اگر توافق برجام شکل میگرفت و ایران از حوزهی دغدغهی غربیها خارج میشد، چالش هژمونیک آمریکا با چین و روسیه به سرعت آغاز میشد. سکوت چینیها برای احیای برجام ناشی از رضایت آنها است، زیرا چالش هژمونیک آنها را به تاخیر میاندازد؛ هرچه این چالش به تاخیر بیافتد به نفع آنها است.این کشور از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ میلادی یعنی در طول ده سال جنگهای خاورمیانهای آمریکا شش تریلون دلار سود اقتصادی بیشتری نسبت به آمریکا برده و در همین زمان به بدهیهای آمریکا اضافه شد. عطف حیاتی دوم برای چینیها عصر چالش ایران است؛ آنها دوست دارند این چالش ادامه یابد؛ لذا نکتهی جالب این است که در زمانی که احیای برجام به بن بست رسید تنها کشوری که هیچ وقت هیچ طرح ابتکاری ارائه نداد چین بود.»
فلاحت پیشه درباره اینکه دستگاه دیپلماسی ایران باید چه رویکردی را در پیش بگیرد نیز گفت: «دستگاه سیاست خارجی ایران سخنرانی محور است، اما باید استراتژی محور شود، استراتژی قابل ارزیابی است، ولی سخنرانی جایی است که در آن شعار داده میشود و شعارها هم قابل تحریف هستند. هیچ کشوری با سخنرانی در سیاست خارجی نتیجه نگرفته، برای همین دیده میشود که دیپلماتهای ایران به جای آنکه راهبرد و استراتژی طراحی کنند سخنرانی و ادعا مطرح میکنند. ادعاهایی مثل زمستان سخت اروپا و... که خیلی زود بی فایده بودن آنها برای منافع ملی مشخص شد.
کشور نیازمند راهبرد است. راهبرد نیز نیازمند استراتژی است. استراتژیای که براساس منافع ملی شکل بگیرد. وقتی که منافع ملی مشخص شد سیاست خارجی کشور باید در آن مسیر گام بردارد. در شرایط کنونی کشور باید زندگی بدون برجام را تمرین کند. هر چه ایران خودش را بی نیاز از احیای برجام نشان دهد خیلی سریعتر کشورهای غربی به سمت احیای برجام پیش خواهند رفت.»