صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۹۶۶۲
هنوز مردم روسیه برای مخالفت با جنگ قیام نکرده‌اند؛ اما یک جنگ طولانی، روس‌ها را از آینده‌ای تیره و تار می‌ترساند و این ترس، احتمالا شعله‌های انقلابی را در روسیه روشن می‌کند. روسیه، سابقه تغییر رژیم در پی جنگ‌های ناموفق را دارد. جنگ روسیه و ژاپن ۱۹۰۵-۱۹۰۴ و جنگ جهانی اول به انقلاب بلشویکی منجر شد. انقلاب‌ها در روسیه زمانی رخ داده‌اند که دولت در اهداف اقتصادی و سیاسی خود شکست خورده است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۴ - ۲۱ دی ۱۴۰۱

عکس صفحه اول شماره امروز روزنامه، برگرفته از کاورِ شماره اخیر مجله فارین‌افرز است. در سرمقاله شماره ژانویه و فوریه ۲۰۲۳ مجله که با تیتر «آخرین پایگاه پوتین» منتشر شده، آمده است، جنگی که ولادیمیر پوتین علیه اوکراین آغاز کرد، قرار بود مهم‌ترین دستاورد او را به‌همراه داشته باشد؛ پوتین می‌خواست نشان دهد که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، روسیه تا چه اندازه پیشرفت کرده است و الحاق اوکراین، اولین گام در جهت بازسازی امپراطوری روسیه بود. پوتین قصد داشت که آمریکا را در خارج از اروپای غربی، یک ببر کاغذی یا یک قدرت پوشالی توصیف کند و نشان دهد که روسیه همراه با چین، برای ایفای نقش رهبری در نظم جدید بین‌المللی انتخاب شده‌اند.

به گزارش هم میهن به نقل از فارین افرز؛ اما اینطور نشد. کی‌یف قدرت خود را حفظ کرد و ارتش اوکراین تا حدی به لطف مشارکت نزدیک با ایالات‌متحده و متحدان غربی به یک جنگجو تبدیل شد. در مقابل، ارتش روسیه فکر استراتژیک و سازماندهی ضعیفی از خود نشان داده و نظام سیاسی پشت آن ثابت کرده است که نمی‌تواند از اشتباهات خود درس بگیرد. حالا غرب باید خود را برای مرحله بعدی این جنگ فاجعه‌بار آماده کند. جنگ ذاتا غیرقابل پیش‌بینی است. با این حال به‌نظر می‌رسد که روسیه به سوی شکست پیش می‌رود. کسی نمی‌داند که این شکست، چه شمایلی خواهد داشت. سه سناریو اساسی وجود دارد که هر یک از این سناریو‌ها پیامد‌های متفاوتی برای سیاستگذاران در غرب و اوکراین خواهد داشت.

سناریوی اول که کمترین احتمال را دارد، این است که روسیه با پذیرش توافقی در مورد شرایط اوکراین، شکست خود را بپذیرد. برای تحقق این سناریو باید چیز‌های زیادی تغییر کند، زیرا هرگونه گفت‌وگوی دیپلماتیک بین روسیه، اوکراین و غرب از بین رفته است. دامنه تجاوز روسیه و گستردگی جنایات جنگی این کشور، پذیرش هرگونه حل‌و‌فصل دیپلماتیکی را که کمتر از تسلیم کامل روسیه باشد، برای اوکراین دشوار خواهد کرد. برای اینکه این رویکرد در داخل رژیم پوتین مورد پذیرش قرار بگیرد، تندرو‌ها - و احتمالا خود پوتین - باید به حاشیه رانده شوند. این امر دشوار خواهد بود، اما غیرممکن نیست.

سناریوی دوم برای شکست روسیه، شامل شکست در میان تشدید تنش‌هاست. کرملین به‌دنبال طولانی کردن جنگ در اوکراین است و در عین حال کمپین اقدامات خرابکارانه را مخفیانه در کشور‌های حامی کی‌یف و خود اوکراین آغاز می‌کند. در بدترین حالت، روسیه می‌تواند حمله هسته‌ای به اوکراین را انتخاب کند. سپس جنگ به سمت یک رویارویی نظامی مستقیم بین ناتو و روسیه پیش خواهد رفت. در هر حال، عبور از آستانه هسته‌ای می‌تواند به دخالت متعارف ناتو در جنگ منجر شود و شکست روسیه را بر روی زمین تسریع کند. بنابراین، برای روسیه، تهدید به استفاده از تسلیحات هسته‌ای مفیدتر از استفاده واقعی از این سلاح‌ها است.

سناریوی نهایی برای پایان جنگ، شکست از طریق فروپاشی رژیم پوتین است؛ با نبرد‌های سرنوشت‌ساز، اما نه در اوکراین، بلکه در سالن‌های کرملین یا در خیابان‌های مسکو. پوتین قدرت را به‌شدت در دستان خود متمرکز کرده و لجاجت او در ادامه یک جنگ با اینکه می‌داند بازنده بوده، رژیم او را در موقعیتی متزلزل قرار داده است. در هر حال روس‌ها تا یک نقطه‌ای حاضرند پشت‌سر تزار ناتوان خود راه بیایند. فروپاشی رژیم پوتین می‌تواند به‌معنای پایان فوری جنگ باشد. کودتایِ پس از یک جنگ داخلی، همان اتفاقی است که پس از تسلط بلشویک‌ها در سال ۱۹۱۷ رخ داد و خروج روسیه از جنگ جهانی اول را تسریع کرد.

هنوز مردم روسیه برای مخالفت با جنگ قیام نکرده‌اند؛ اما یک جنگ طولانی، روس‌ها را از آینده‌ای تیره و تار می‌ترساند و این ترس، احتمالا شعله‌های انقلابی را در روسیه روشن می‌کند. روسیه، سابقه تغییر رژیم در پی جنگ‌های ناموفق را دارد. جنگ روسیه و ژاپن ۱۹۰۵-۱۹۰۴ و جنگ جهانی اول به انقلاب بلشویکی منجر شد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، دو سال پس از پایان ماجراجویی نظامی شوروی در افغانستان رخ داد. انقلاب‌ها در روسیه زمانی رخ داده‌اند که دولت در اهداف اقتصادی و سیاسی خود شکست خورده است.

برچسب ها: روسیه
ارسال نظرات