صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۹۳۷۰
گفتاری از‌ هاشمی‌رفسنجانی
به تاریخ حضرت موسی، حضرت‌عیسی و دیگر پیامبران نگاه کنید. اگر مردم نمی‌پذیرفتند، به زور مردم را به‌سوی قانون و دین خود نمی‌آوردند. اول مردم می‌پذیرفتند و بعد از پذیرش، قوانین آن دین واجب‌الاتباع می‌شد و می‌بایست از مقررات آن دین اطاعت می‌کردند. مقررات اسلام هم مشخص است. این معنای واقعی جمهوری است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۶ - ۲۰ دی ۱۴۰۱

سایت جماران روز گذشته متن مصاحبه‌ای منتشرنشده از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی را بر روی خروجی خود قرار داد که در بخشی از آن، به تبیین دیدگاه خود درباره نوع نظام سیاسی پرداخته است. وی به این پرسش که «جنابعالی حکومت اسلامی را می‌پسندید یا جمهوری اسلامی را؟ چرا؟ نقطه اصطکاک این دو کجاست؟»، چنین پاسخ داد:

«اگر حساس نشده بودند، این دو کلمه هیچ فرقی با هم نداشتند. چون وقتی صحبت از حکومت اسلامی می‌شود، حکومت باید جمهوری باشد یا وقتی می‌گوییم جمهوری اسلامی، نتیجه آن همان حکومت اسلامی می‌شود. در قانون اساسی «جمهوری اسلامی» آمده است. البته مواردی هم درباره حکومت اسلامی و دولت اسلامی آمده است. باید مشخص شود که حکومت اسلامی از چه عناصری تشکیل می‌شود؟ اولین عنصر این نوع حکومت، مردم هستند. چون تا زمانی که مردم از لحاظ عقیده مسلمان نشوند، جزو امت حکومت اسلامی نمی‌شوند. پس طرفداران حکومت اسلامی مردمی هستند که عقاید اسلامی دارند. البته نه همه مردم، بلکه اکثریتی که جامعه را تشکیل می‌دهد. وقتی پذیرفتند، باید کسی بیاید بر این مردم حکومت کند. اگر مردم نپذیرند که نمی‌تواند حکومت کند.

خود پیامبر (ص) را مثال می‌زنم. از پیامبر (ص) که برای حکومت مشروع‌تر پیدا نمی‌شود. وقتی مردم گوش به حرف پیامبر (ص) نمی‌کردند، حکومتی نداشت. هیچ پیامبر دیگری هم حکومت نداشت. به تاریخ حضرت موسی، حضرت‌عیسی و دیگر پیامبران نگاه کنید. اگر مردم نمی‌پذیرفتند، به زور مردم را به‌سوی قانون و دین خود نمی‌آوردند. اول مردم می‌پذیرفتند و بعد از پذیرش، قوانین آن دین واجب‌الاتباع می‌شد و می‌بایست از مقررات آن دین اطاعت می‌کردند. مقررات اسلام هم مشخص است. این معنای واقعی جمهوری است.

آن موقع مثل امروز رأی‌گیری نبود. بیعت‌های کلی بود که رؤسای قبایل با کسی بیعت می‌کردند و الان فردی است و همه مردم باید رأی بدهند. پس مردم باید حکومت را بپذیرند. حتی رهبری هم باید مورد قبول و پذیرش مردم باشد. درست است که در شیعه اصولی داریم که فقیه جامع‌الشرایط در زمان غیبت به‌جای امام زمان (عج) می‌نشیند. این هم یک فرد نیست. ممکن است تعداد زیادی باشند. بنابراین، اگر یکی از آن‌ها بخواهد حکومت کند، باید رأی مردم را داشته باشد. البته گاهی مردم مرید فقیهی می‌شوند و به حرف‌هایش گوش می‌کنند که از گذشته موارد زیادی را سراغ داریم. صحبت ما این است که می‌خواهد حکومت کند و فرمان بدهد، ارتش و سپاه درست کند و کار‌های دیگری انجام دهد. در این فرض باید مردم به آن فرد رأی بدهند. ما در جمهوری اسلامی همین کار را در دو مرحله انجام دادیم. یعنی اول مردم، خبرگان را و در مرحله بعد خبرگان، رهبر را انتخاب می‌کنند.

البته در زمان امام (ره) خود مردم ایشان را به‌صورت طبیعی به‌عنوان رهبر انتخاب کرده بودند. بنابراین، جمهوری اسلامی از لحاظ ماهیت هیچ فرقی با حکومت اسلامی ندارد. ولی با توجه به مباحثی که در جامعه مطرح شد، بعضی‌ها می‌خواهند حکومت اسلامی را منهای جمهوریت قبول کنند. من می‌گویم این نمی‌شود. چون اگر در عالم واقع، فقیهی مشروعیت حکومت داشته باشد، تا مردم با آن فقیه بیعت و همکاری نکنند و رأی ندهند، به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند تشکیل حکومت بدهد. اصلاً عملی نیست. بنابراین، باید جمهوری در نوع حکومت اسلامی باشد. در قانون اساسی ما آمده و از اول هم جزو شعار‌های انقلاب بوده است. من ترجیح می‌دهم همین جمهوری اسلامی باشد.»

برچسب ها: جمهوری اسلامی
ارسال نظرات