صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

عمل‌گرایی سنگ‌دلانه ونزدی، درست همانند یک کلاغ آن چیزی است که او به آن اعتقاد دارد. ونزدی می‌داند که برای زنده ماندن در این جهان، گاهی وقت‌ها باید دستان تان را کثیف کنید. مثلا یک کلاغ برای غذا دادن به جوجه‌هایش، تخم‌ها را از لانه پرندگان دیگر می‌دزدد و این یکی از دلایل اصلی بدنام شدن این پرنده توسط انسان است.
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۶ - ۱۹ دی ۱۴۰۱

چارلز آدامز کسی است که شخصیت‌ها و دنیای مکابر (خوفناکِ مرگ‌محور) خانواده آدامز را خلق کرد. اولین‌بار کارتون آدامز در نسخه‌ای از مجله نیویورکر در سال ۱۹۳۸ منتشر شد. در سال ۱۹۶۴، این اثر به یک سریال تلویزیونی و بعد‌ها به یک انیمیشن مبدل شد. با گذشت زمان، شخصیت‌ها تکامل پیدا کردند و مردم نیز به آن‌ها به‌عنوان نماد‌های دارای فلسفه‌ای بسیار بزرگتر توجه نشان دادند.

به گزارش هم میهن، با این توصیف، بیایید یکی از این نماد‌ها یعنی آنجایی را که شخصیت «ونزدی» با «کلاغ» مقایسه می‌شود، تجزیه و تحلیل کنیم. این قیاس بیش از یک‌بار در سریال رخ می‌دهد و البته این اتفاق به شیوه ناخوشایند مرسوم در آثار ادبی رخ نمی‌دهد. نویسندگان مجموعه، طرح کاملا متفاوتی از شخصیت کلاغ ایجاد کرده‌اند که کاملا در تضاد با تصور عمومی پذیرفته‌شده درباره این جاندار است.

رابطه میان ونزدی، کلاغ و ادگار آلن پو

کلاغ اغلب به‌عنوان موجودی بدشگون شناخته می‌شود، او از لاشه حیوانات تغذیه می‌کند و صدای قار‌قار نحسی نیز دارد. همه این ویژگی‌های جسمانی باعث می‌شود که مردم وجود این پرنده را به انرژی‌های منفی و اتفاقات ناخوشایند ربط دهند. علاوه بر این، در آثار ادبی نیز همیشه این پرنده به‌عنوان موجودی شیطانی که نماد غم و اندوه و فقدان و بدبختی است، به تصویر کشیده شده است و البته دلیل آن هم همان‌گونه که گفته شد، بیشتر به ظاهر این موجود برمی‌گردد.

کاراکتر ونزدی در این مجموعه، ادگار آلن پو ادیب آمریکایی را یکی از شاعران مورد علاقه خود می‌نامد. پو به سبب داستان‌ها و اشعار گوتیکش شهرت داشت؛ داستان‌هایی که اغلب مملو از مرگ‌اندیشی و سرشار از رمز‌و‌راز بودند. ادگار آلن پو در این سریال به‌عنوان فارغ‌التحصیل شناخته‌شده آکادمی نِوِرمور (Nevermore) نشان داده می‌شود و آکادمی نیز مفتخر است که یکی از مشهورترین شاعران دوره گذشته از فارغ‌التحصیلان آنجا است. کاراکتر ونزدی از کار‌های پو به‌دلیل داشتن موضوعات وحشتناک لذت می‌برد و برایش بسیار جالب است که چگونه نویسنده، مسائل را به شیوه‌ای رازآلود بیان می‌کند و چگونه پو مرگ و تراژدی را در آثار ادبی خود به تصویر کشیده است.

ادگار آلن پو حتی در شعر «کلاغ» خود نیز، کلاغ را که اغلب به‌عنوان موجودی بدشگون از آن یاد می‌شد، به‌عنوان نمادی از غم و اندوه و افسردگی بی‌حدوحصر نشان داده است. در این شعر، کلاغی به دیدار راوی داستان می‌آید که در غم از دست دادن معشوقش به نام لنور به‌سر می‌برد. راوی شروع به پرسیدن از کلاغ می‌کند، اما دائما فقط یک کلمه را بر زبان جاری می‌کند و چنین تکرار می‌کند: «نِوِرمور» (دیگر هرگز). راوی که غرق در غم و اندوه است، بسیار بدبینانه می‌اندیشد و فکر می‌کند دیگر هرگز نمی‌تواند در زندگی‌اش شاد باشد. کلاغ به‌نوعی اندوه و بدبختی راوی را به تصویر می‌کشد که نشان‌دهنده حس ناامیدی است. اما برای خانواده آدامز، کلاغ موجودی است که می‌تواند اتفاقاتی را که در آینده رخ می‌دهد حس کرده و آن‌ها را پیش‌بینی کند.

اغلب به ونزدی گفته می‌شد که کلاغ، جانور روح اوست و دلیل این حرف هم بیشتر به نگاه بدبینانه و تیره و نوع انتخاب‌های وی برمی‌گردد. ونزدی برخلاف مادرش که تنها جنبه‌های مثبت فراطبیعی داشت، دنیا را از دریچه تیره‌تری نگاه می‌کند. مورتیسیا مادر ونزدی تصورات دخترش را قوی‌تر می‌داند، زیرا که این خیالات و تصورات ماهیت ایده‌آلیستی ندارند و واقعیت را بدون توجه به اینکه چقدر تلخ، تیره و یا ناخوشایند هستند، بیان می‌کنند.

عمل‌گرایی سنگ‌دلانه ونزدی، درست همانند یک کلاغ آن چیزی است که او به آن اعتقاد دارد. ونزدی می‌داند که برای زنده ماندن در این جهان، گاهی وقت‌ها باید دستان تان را کثیف کنید. مثلا یک کلاغ برای غذا دادن به جوجه‌هایش، تخم‌ها را از لانه پرندگان دیگر می‌دزدد و این یکی از دلایل اصلی بدنام شدن این پرنده توسط انسان است. اما این موضوع اهمیتی ندارد که چقدر کار کلاغ بدوی و وحشیانه به نظر برسد، این عملگرایی نشان‌دهنده جامعه‌ای است که ما در آن زندگی می‌کنیم، اگرچه نمی‌گوییم که برای زنده ماندن و به اوج رسیدن باید دلیل بدبختی زندگی دیگران باشید، اما جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، اینگونه پیش می‌رود.

ونزدی آدم بدی نیست، با اینکه ذائقه و تمایلاتش خیلی ترسناک است، اما نسبت به دیگران حس همدلی دارد و حتی تا حدی از افرادی که دوست دارد نیز حمایت و محافظت می‌کند. ما می‌بینیم که ونزدی چگونه به یوجین می‌گوید که تنهایی به جنگل نرود، زیرا او نمی‌خواهد، یوجین جانش را به خطر بیندازد. ونزدی همچنین به یوجین توصیه می‌کند که خودش را مسخره انید نکند، زیرا انید اصلا به یوجین علاقه‌ای ندارد و تلاش‌های یوجین برای جلب توجهش بی‌مورد است.

ونزدی هر زمان که تصمیم می‌گیرد اعتماد کند، با خیانت روبه‌رو می‌شود و این اتفاق به شدت احساسات او را جریحه‌دار می‌کند. او بر این باور است که احساساتی‌بودن نشانه ضعف است. ونزدی با دیگران متفاوت است و متوجه شده است که دنیا با او منصفانه رفتار نخواهد کرد و باید آنچه را که مال اوست بقاپد. او باور دارد که این رفتار، همان نظریه زیست‌شناسی بقای اصلح است و برای مقابله با همه آسیب‌ها، باید برای هدف خود بجنگد، زیرا هیچ‌کس دیگری به‌جای او این مبارزه را انجام نمی‌دهد. ونزدی را کلاغ می‌خواندند، نه فقط به‌دلیل ظاهرش، بلکه به این دلیل که دختری قوی و باهوش بود که ریاکاری انسان‌ها را کمی بیشتر از دیگران درک می‌کرد.

تخم مرغ‌های عید پاک در فصل یک مجموعه «ونزدی»

چارلز آدامز وقتی می‌خواست شخصیت دختر بزرگِ خانواده آدامز را خلق کند، نمی‌دانست چه نامی برایش انتخاب کند. او شعری ناشناس خواند با این عنوان «کودکِ چهارشنبه سرشار از غصه است» و از همان شعر الهام گرفت و نام شخصیت دختر بزرگ خانواده را ونزدی آدامز گذاشت.

این شعر چنین روایت می‌کند، کودکانی که در روز‌های چهارشنبه به‌دنیا می‌آیند، گودالی عمیق و تاریک در درون‌شان وجود دارد و این گودال نه به این دلیل است که آن‌ها بدشگون و اهریمنی‌اند بلکه به این خاطر است که آن‌ها نسبت به دیگران بیش از حد حس همدلی دارند؛ به‌طوری‌که دیدن این همه رنج و درد در دنیا موجب ناراحتی و غصه‌شان می‌شود. ونزدی یک انسان طرد‌شده است. او می‌بیند که چه بلایی سر افرادی می‌آید که صدایشان را بلند نکرده‌اند و زندگی پر از غم و اندوهی را سپری می‌کنند.

در این سریال نتفلیکسی، وقتی لاریسا ویمز رئیس آکادمی «نِوِرمور» در همان اوایل قسمت اول به مورتیسیا و گومز مادر و پدر ونزدی می‌گوید که نام دخترشان چقدر منحصر‌به‌فرد است. به چارلز آدامز کارتونیست آمریکایی خالق «خانواده آدامز» ادای احترام می‌کند. مورتیسیا به ویمز اشاره می‌کند که ونزدی (چهارشنبه) روز جمعه به‌دنیا آمده است و نامش ربطی به روز تولدش ندارد و از قافیه شعر مورد‌علاقه‌اش این نام الهام گرفته شده است.

در جای دیگر این مجموعه، وقتی که عمو فستر به دیدار ونزدی می‌آید. در مورد دفتر خاطرات ناتانیل فاکنر با ونزدی صحبت می‌کند، ونزدی نیز خیلی کنجکاو است بداند با چه نوع جانوری روبه‌رو است. او تصویر هیولا را به عمو فستر نشان می‌دهد. عمویش به او می‌گوید که این موجود هاید (Hyde) نام دارد و اطلاعات زیادی در مورد آن در دفتر خاطرات فاکنر پیدا می‌کند. آن‌ها با هم به کتابخانه نایت‌شید می‌روند و دفترچه خاطرات پنهان‌شده را در یک گاوصندوق پشت پرتره ایگی ایت (Iggy Itt) پیدا می‌کنند. عمو فستر به ونزدی می‌گوید که ایگی ایت دست راست فاکنر بوده و نسلی از شبگرد‌ها را تربیت کرده است.

ایگی ایت یک ادای احترام دیگر به شخصیتی است که توسط چارلز آدامز خلق شده و این شخصیت کوزین ایت نام دارد. آدامز کوزین ایت را به‌عنوان یک موجود کوچک غیرمعمول به تصویر کشید که تمام بدنش با مو‌های بلند بلوند پوشیده شده بود و کلمات مامبو-جامبو که او بر زبان می‌راند فقط توسط اعضای خانواده‌اش قابل درک بودند. ونزدی در جایی از سریال می‌فهمد که یک دالان مخفی در آکادمی «نورمور» وجود دارد که او را به کتابخانه «ایت‌شید» هدایت می‌کند. مجسمه‌ای از ادگار آلن پو با کتابی در دست در یکی از لابی‌های این آکادمی وجود دارد.

او متوجه این موضوع می‌شود که خطوطی که در کتاب نوشته شده در واقع معمایی است که رمز عبور را در خود مخفی کرده است. ونزدی می‌فهمد که رمز عبور مورد نیاز برای باز کردن قفل دالانِ مخفی، یک بشکن ساده با انگشتان است. این صحنه نیز ادای احترامی به بشکنِ استفاده‌شده در آهنگ سریال انیمیشن خانواده آدامز است.

فصل اول «ونزدی» با یک پایان نفس‌گیر تمام شد، اگرچه که بسیاری از اتفاقات درون سریال هنوز نامعلوم و نامشخص هستند. امیدواریم که همچون فصل اول، فصل‌های آینده «ونزدی» نه‌تن‌ها میراث خانواده آدامز را حفظ کند، بلکه نماد‌ها و ارجاعات بیشتری نیز داشته باشد.

برچسب ها: ونزدی
ارسال نظرات