صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۸۷۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۶ - ۱۰ آبان ۱۳۸۹


برای سال‌ها شباهتی میان اقتصاد و بودیسم وجود داشت: پول شما را خوشبخت نمی‌کند. مثلا آخرین نمونه‌اش همین اخيرا در فایننشال تایمز مطلبی چاپ شده بود با نام «هفت راز خوشبختی» که از چنین موضعی دفاع می‌کرد.

البته بهتر است که کمی منظورم را روشن‌تر توضیح بدهم. اقتصاددانانی که در این حوزه تحقیق کرده‌اند، اغلب به این نتیجه رسیده‌اند که درآمد مطلق بالاتر از یک سطح حداقلی، تاثیر آنچنانی روی شادی افراد ندارد. در هر جامعه‌ای که در نظر بگیرید، ثروتمندان شاد‌تر از فقرا هستند، اما شهروندان کشورهای ثروتمند چندان شاد‌تر از کشورهای با درآمد متوسط نیستند و خود ما هم با وجودی که از والدینمان ثروتمندتریم الزاما شادمان‌تر نیستیم. 

این یافته را به نام تناقض ایسترلین می‌شناسند، ریچارد ایسترلین اقتصاددانی بود که اولین بار در دهه هفتاد چنین پدیده‌ای را کشف کرد. این تناقض یک توجیه دارد. آنچه مهم است جایگاه ما نزد دیگران است. ما تنها به موقعیت‌مان در اجتماع اهمیت می‌دهیم و با لحاظ کردن این نکته الگویی که ایسترلین کشف کرده است خیلی ساده توضیح داده می‌شود. 

با این حال دو مطالعه‌ای که اخیرا انجام شده است یافته‌های دیگری ارائه می‌کنند. دانیل کانمان روانشناسی که سال 2002 نوبل اقتصاد را برد می‌گوید: «مفهوم شاد بودن را باید سروصورت داد.»
 
عمده تحقیقاتی که درباره شادی انجام می‌شود روی «رضایت از زندگی» متمرکز است، محققان این تحقیق‌ها از افراد می‌پرسند که آیا از زندگی شان در کل راضی هستند یا خیر. کانمان در عوض حالات را مطالعه می‌کند: «آیا مردم، لحظه به لحظه، احساس رضایت، آرامش و لذت می‌کنند – یا اینکه مضطرب، افسرده و سردرگم هستند؟»
 
کانمان و آنگوس دیتون در تحقیقی که ماه آگوست در مجله آکادمی ملی علوم چاپ شد دو سنجه شادمانی را میان نیم میلیون پاسخ بررسی کرده‌اند. آنها دریافته‌اند که پول با رضایت از زندگی مرتبط است، اما اگر سطح درآمد بالاتر از 75 هزار دلار برود دیگر اثر چندانی روی حال افراد ندارد؛ بنابراین اینکه حرف ایسترلین درست است یا خیر بستگی دارد به اینکه منظورتان از شادی چیست. 

مقاله جدیدی که توسط سه اقتصاددان دانشگاه وارتون به نام‌های دانیل ساکس، بتسی استیونسون و جاستین ولفرز چاپ شده است موید همان بحث رضایت از زندگی است. پول با رضایت از زندگی در ارتباط است، حال چه دونفر را که در یک کشور زندگی می‌کنند و درآمدشان 10 درصد با یکدیگر اختلاف دارد مقایسه کنید، چه دو نفری که سطح درآمد سرانه کشورهایشان با یکدیگر 10 درصد تفاوت دارد. همین‌طور می‌توان اثر رشدی اقتصادی که اخیرا وضع کشوری را 10 درصد بهتر کرده است را نیز بر روی شادمانی مردمانش اندازه گرفت. این تحقیق‌ها می‌گویند برای شادمانی نه درآمد نسبی که درآمد مطلق است که اهمیت دارد. به عبارتی جذابیت‌های زندگی در دنیای ثروتمندها دوباره به جای خود بازگشته است. 

جاستین ولفرز ادعا می‌کند که ارتباط بین رضایت از زندگی و درآمد یکی از قدرتمندترین ارتباط‌هایی است که می‌توانید در علوم اجتماعی در تمام کشورها سراغ بگیرید. اگر چنین باشد، چرا این موضوع تا پیش از این روشن نبود؟ ولفرز می‌گوید مشکل از داده‌های قبلی است – مثلا بعد از ترجمه مجدد سوال‌هایی که در ژاپن از افراد پرسیده شده بود مشخص شده است که وقتی رضایت از زندگی با وجود رشد اقتصادی ثابت می‌مانده است دلیلش تنها این بوده که سوالات دائما تغییر می‌کرده‌اند. 

با این حال همه هم راغب نیستند که به این زودی یافته‌های ایسترلین را کنار بگذارند، یافته‌هایی که سوال‌ها از آزمون مطالعات مختلف به سلامت بیرون آمده‌اند. آندرو اسوالد اقتصاددان دانشگاه وارویک اشاره می‌کند که تحقیق وارتون شاید به‌درستی درآمد را از بیکاری مجزا نکرده باشد، بیکاری مدت‌ها است که به عنوان یکی از افسرده‌کننده‌ترین تجربیات افراد شناخته می‌شود. با این حال به نظر همه بر سر یک موضوع توافق دارند: «دلیلش هرچه باشد، رضایت از زندگی در آمریکا دهه‌ها است که راکد مانده است.»
 
جاستین ولفرز می‌گوید: «این یکی به نفع ایسترلین.» شاید باراک اوباما هم متوجه همین نکته شده باشد. سه تن از محققان مشهور این حوزه، بتسی استیونسون، آلن کروگر و کاس سانشتین همگی دارای مقامات رده بالای دولتی هستند. شاید آنها بالاخره بفهمند چطور می‌شود روحیه ملی را بالا برد.
                                                                        تیم‌هارفورد
                                                               مترجم: گلچهره پاکدل

ارسال نظرات