به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف؛ گزارشها حاکی از آن است که روسیه در ماههای آینده درصدد انجام یک حمله بزرگ در اوکراین است. میراث پوتین، قدرت و حتی زندگی او ممکن است به یک پیروزی قاطع بستگی داشته باشد تا خسارت عظیمی را که او از زمان شروع جنگ به کشور خود وارد ساخته جبران کند. نیازی نیست به حجم خسارات عظیمی که او به اوکراین وارد ساخته اشاره کنیم. جنگ پوتین تاکنون باعث مرگ بیش از ۱۰۰ هزار نظامی روس شده رقمی ویرانگر که روز به روز در حال افزایش است.
با توجه به وسعت روسیه و سابقه آن کشور از حضور در درگیریهای انسانی انبوه به نظر میرسد برخی در حلقه قدرت در روسیه گمان میکنند میتوانند این وضعیت را تقریبا به طور نامحدود حفظ کنند. این در حالیست که این تلفات میتواند پاشنه آشیل پوتین باشد.
طرح اولیه او این بود که به سرعت اوکراین را شکست دهد و غرب را تنها از طریق تهاجم بترساند. او ۱۹۰ هزار نیروی نظامی را به جبهه جنگ اعزام کرد تعداد نیرویی که به وضوح نشان میدهد او برای درگیری طولانی مدت در برابر مخالفت سرسختانه اوکراینیها برنامه ریزی نکرده بود.
با آغاز جنگ، ژنرالهای او بر کشتن هر چه بیشتر اوکراینیها عمدتا با استفاده از تجهیزات توپخانهای انبوه و موشکهای بالستیک تمرکز کردند و همزمان آماده واگذاری بخشی از قلمروی تحت کنترل خود برای حفظ ارتش بسیار پراکنده روسیه بودند. در واقع، آنان از تاکتیک خرید زمان برای بسیج نیروهای مورد نیاز استفاده کردند تا به زعم خود در نهایت اوکراین را تحت سلطه خویش درآورند.
با این وجود، بسیج نیرو مملو از مشکلات بوده است. دست کم صدها هزار مرد روس برای اجتناب از اعزام به میدان جنگ از روسیه فرار کردند و اعتراضات گسترده ضد جنگ در شهرهای روسیه مشاهده شد. برآوردها حاکی از آن است که حدود ۱۰۰۰۰۰ نیروی تازه بسیج شده تاکنون مستقر شده اند که به سختی برای جایگزینی تلفات وارد شده کافی هستند.
از فقدان آموزش و کمبود تجهیزات این سربازان جدید که بگذریم مسکو در حال حاضر به سادگی از تعداد زیادی نیرو برای غلبه بر مقاومت ارتش تحلیل رفته اوکراین برخوردار نیست.
در هفتههای آتی خواهیم دید که چه تعداد از ۲۰۰ هزار نیروی باقی مانده که ادعا میشود در جبهههای جنگ حضور دارند در نبرد شرکت خواهند کرد. فارغ از هر اتفاقی که رخ دهد مسکو آشکارا نگران توانایی خود برای سازماندهی نیروهای کافی حتی از طریق فراخوان اعزام اجباری نیرو و بسیج نیروی احتمالی دیگری میباشد.
روسیه مجبور شده برای جذب مردان داوطلب یا فراخوانده شده برای جنگ در اوکراین امتیازاتی از جمله مهلت بازپرداخت وام، انجماد و ذخیره رایگان اسپرم برای مردانی که به اوکراین میروند و پرداخت یارانه به خانوادههای آنان را در نظر بگیرد.
هم چنین، کرملین نگران آن است که بسیج اجباری نیرو باعث افزایش نارضایتی در شهرهای اصلی روسیه شود و به همین خاطر به طور نامتناسبی جذب نیرو را در مناطق دور افتاده و فقیر آن کشور متمرکز ساخته است.
در حال حاضر روسیه برای جذب نیروی نظامی بر روی اقلیتهای قومی تمرکز کرده است. با این وجود، مشکل آنجاست که مردمان این مناطق وفاداری کم تری نسبت به مسکو از خود نشان میدهند و همین موضوع باعث دامن زدن به مشکلات روحی در میان نیروهای اعزامی شده و اثربخشی رزمی نیروهای روسیه را تضعیف میکند. به ناچار، تلفات در میان این اقلیتها نامتناسب است و به ناآرامی در برخی مناطق دامن خواهد زد.
روسیه فدراسیونی است که جنگهایی را به ویژه در چچن انجام داده تا تلاش نماید خود را منسجم و یکپارچه نگه دارد. پوتین میخواهد خود را ناجی ثبات روسیه نشان دهد. او قصد دارد تصویر پطر کبیر تازهای را از خود ارائه دهد که اوکراین را بازپس خواهد گرفت، اما روند فعلی پذیرش چنین تصویری از او را نزد افکار عمومی تضعیف خواهد کرد.
جمعیت روسیه نیز در ۳۰ سال گذشته در مارپیچی نزولی بوده که ناشی از چندین دهه فقر و رکود از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی میباشد. نرخ زاد و ولد بسیار کمتر از میزان جایگزینی است و تعداد مردان در سن جنگ به سرعت در حال کاهش هستند.
معنای تمام این موارد آن است که اگر روسیه در سال جدید میلادی حملهای بزرگ را آغاز کند صرفا مرحله دیگری از درگیری نخواهد بود که بتواند آن را سالها ادامه دهد بلکه آخرین قمار ناامیدانه پوتین خواهد بود.
آینده اوکراین نه تنها به این بستگی دارد که آیا میتواند از سرزمینی که اکنون در اختیار دارد دفاع کند بلکه به توانایی آن کشور در وارد ساختن تلفات کافی به ارتش پوتین، تحرک بیشتر نیروها، تشدید بی ثباتی در داخل روسیه و مجبور کردن مسکو به نشستن پای میز مذاکره بستگی دارد.