صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۷۸۹۷
از تداوم جنگ اوکراین تا وضعیت بغرنج تایوان
تهاجم روسیه به اوکراین هنوز در سراسر جهان طنین‌انداز است و زمینه را برای خشونت‌های گسترده‌تر در آینده فراهم می‌سازد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۱۷ دی ۱۴۰۱

فرارو- کامفورت ارو مدیر عامل گروه بین المللی بحران. او پیش‌تر نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در ماموریت آن سازمان در لیبریا در فاصله سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ میلادی بوده است.

به گزارش فرارو کامفورت ارو، در فارن پالسی به 6 منازعه بزرگ در سال 2023 می‌پردازد که احتمالا در جریان خواهند بود و باید به آن‌ها توجه کرد:

۱-اوکراین

تا کنون اوکراین به لطف شجاعت اوکراینی‌ها و کمک‌های غرب در برابر حمله روسیه مقاومت کرده است. با این وجود، پس از نزدیک به یک سال از زمان آغاز جنگ اوکراین پایانی در چشم‌انداز آن دیده نمی‌شود. هنگامی که کرملین تهاجم همه جانبه خود را در فوریه آغاز کرد ظاهرا انتظار داشت که دولت اوکراین را ساقط کرده و رژیم سیاسی انعطاف پذیرتری را روی کار بیاورد. پوتین دچار خطای محاسباتی شد مقاومت اوکراین به همان اندازه شدید بود که برنامه ریزی روسیه نادرست بود. مسکو که در فصل بهار از اطراف کی یف عقب رانده شد نیرو‌های خود را در شرق و جنوب اوکراین متمرکز ساخت.

سپس در اواخر تابستان، نیرو‌های اوکراینی که اکنون به تسلیحات قوی‌تری مجهز شده بودند در آن نواحی نیز پیشروی کردند. با این وجود، مسکو ۳۰۰ هزار نیروی اضافی را بسیج کرده اگرچه داده‌ها قابل اعتماد نیستند. حداقل به همان اندازه روس‌ها از کشورشان گریخته‌اند و کمبود پرسنل و تجهیزات همچنان گریبانگیر ارتش روسیه است.

روسیه کارزار تنبیهی حمله به زیرساخت‌های اوکراین از جمله تاسیسات برق آن کشور را آغاز کرده است. اوکراینی‌ها هر حمله جدید و افشای سوء استفاده‌های روسیه (از جمله اعدام‌های موقت و آزار جنسی) را دلیل بیش‌تری برای مبارزه می‌دانند.

هیچ یک از طرفین رغبت واقعی برای گفتگو‌های صلح از خود نشان نمی‌دهند. مسکو با وجود این که اعلام کرده که در‌های دیپلماسی باز است هم چنان خواستار تسلیم کی یف است و دولت اوکراین را به عنوان نازی‌هایی که توسط غرب منحط کنترل می‌شوند تحقیر می‌کند. مسکو امیدوار است که سرمای زمستان و قیمت‌های بالای گاز به دلیل تحریم‌های اعمال شده علیه آن کشور غربی‌ها را از ادامه حمایت از اوکراین ناامید سازد.

احتمال استفاده پوتین از تسلیحات هسته‌ای را نمی‌توان نادیده گرفت به خصوص اگر او احساس کند که قدرت‌اش در حال افول است. در واقع، جنگ اوکراین احتمالا بالاترین خطر رویارویی هسته‌ای را در ۶۰ سال گذشته ایجاد کرده است.

۲-ارمنستان و جمهوری آذربایجان

اگرچه جنگ روسیه در اوکراین در سراسر جهان طنین‌انداز شده تاثیر آن به طور خاص در قفقاز جنوبی شدیدتر بوده است. دو سال پس از آخرین جنگ بر سر قره باغ به نظر می‌رسد ارمنستان و جمهوری آذربایجان به سمت رویارویی دیگری پیش می‌روند. دردسر‌های روسیه در اوکراین محاسبات منطقه را بر هم زده است.

یک جنگ جدید، کوتاه‌تر، اما نه لزوما خفیف‌تر از درگیری شش هفته‌ای در سال ۲۰۲۰ میلادی خواهد بود. ارمنستان پس از جنگ اخیر قره باغ نتوانسته نیرو‌ها و تسلیحات خود را جایگزین کند، زیرا روسیه دلال سنتی تسلیحاتی آن کشور خود با کمبود منابع مواجه شده است. در مقابل، جمهوری آذربایجان در حال تقویت قوای خود بوده است. منابع باکو بسیار مجهزتر هستند و آن کشور از حمایت ترکیه برخوردار است. اکنون توازن قوا به نفع جمهوری آذربایجان تغییر کرده است. افزایش تقاضای اروپا برای گاز نیز باکو را جسورتر ساخته است. اکنون باکو تمام کارت‌ها را در اختیار دارد. این خطر وجود دارد که مذاکرات صلح به جایی نرسد و باکو بتواند هر آن چه را که می‌خواهد از طریق زور و قوه قهریه دریافت کند.

۳-یمن

یمن در بلاتکلیفی به سر می‌برد. آتش بس در آوریل بین شورشیان انصارالله و دولت یمن برسمیت شناخته شده توسظ جامعه بین المللی که عمدتا تحت حمایت ریاض و ابوظبی قرار داشته در ماه اکتبر لغو شد. جنگ گسترده‌ای از سر گرفته نشده، اما هر دو طرف آماده بازگشت به جنگ هستند. تنش‌ها در حال افزایش است. نیرو‌های انصارالله به شلیک موشک به سوی تاسیسات نفتی و گازی تحت کنترل دولت یمن مبادرت ورزیده‌اند که باعث توقف صادرات نفت شده است. آنان خواستار پرداخت سهمی از فروش نفت از سوی دولت یمن هستند تا پس از آن اجازه دهند فروش نفت از سر گرفته شود.

خطر جنگ مجدد به طرز ناراحت کننده‌ای افزایش می‌یابد. برخی از رهبران انصارالله به توافق گسترده‌تری با ریاض امیدوار هستند که مستلزم خروج عربستان از درگیری و تثبیت موقعیت انصارالله به عنوان نیروی مسلط یمن باشد. با این وجود، حتی با خروج سعودی‌ها نیز بعید به نظر می‌رسد که انصارالله بتوانند به راحتی بر تمام یمن چیره شوند مشابه کاری که طالبان در افغانستان انجام دادند. یک حل و فصل واقعی باید تمام الزامات جناح‌های اصلی دخیل در منازعه یمن را برآورده سازد و احتمالا به میانجی‌گری سازمان ملل نیاز دارد. با این وجود، احتمال حصول توافق سناریویی کمرنگ به نظر می‌رسد.

۴- پاکستان

پاکستان در حالی وارد سال انتخابات می‌شود که بدنه سیاسی آن کشور عمیقا از هم فروپاشیده است؛ زیرا حمایت پوپولیستی از «عمران خان» نخست‌وزیر پیشین پاکستان علیه دولت و ارتش آن کشور در حال افزایش است. کناره‌گیری عمران خان از قدرت به دلیل حمایت ارتش از این خواسته میسر شد. عمران خان لفاظی‌های شدیدا ضد امریکایی را مطرح کرد و در تلاش بود تا وفاداران خود را در مناصب عالی ارتش منصوب کند.

علیرغم رای‌عدم اعتماد نمایندگان پارلمان به عمران خان او مدعی شد که واشنگتن در پشت پرده توطئه برای برکناری‌اش قرار داشته است. در ماه آوریل، خان برکنار شد و یک دولت ائتلافی به ریاست «شهباز شریف» به قدرت رسید. سپس خان و حزب تحریک انصاف پاکستان از پارلمان خارج شدند و به خیابان‌ها آمدند. ادعا‌های خان مبنی بر اینکه شریف در حال مدیریت نادرست اقتصاد است با افزایش هزینه‌های زندگی بر مردم تاثیرگذار بوده است.

ترور نافرجام عمران خان در تاریخ ۳ نوامبر پیام بدی برای انتخابات سال ۲۰۲۳ میلادی پاکستان است که پیش از اکتبر ۲۰۲۳ برگزار خواهد شد. به نظر می‌رسد او در صورت شکست حزب‌اش نتیجه را رد خواهد کرد. فرماندهان ارتش پاکستان وعده داده‌اند که خود را از منازعات سیاسی دور نگه دارند، اما اگر همه چیز به سوی هرج و مرج فروپاشی پیش رود بعید به نظر می‌رسد که آن ژنرال‌ها سکوت کنند.

یک بحران سیاسی دیگر آخرین چیزی است که پاکستان در کنار بسیاری از چالش‌های دیگر به آن نیاز دارد. در سال ۲۰۲۲ میلادی سیل ویرانگر یک سوم آن کشور را زیر آب فرو برد و از هر ۷ پاکستانی ۱ نفر را تحت تاثیر قرار داد. ۲۰.۶ میلیون نفر از شهروندان پاکستانی هنوز به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. تاخیر دولت پاکستان در پاسخگویی به نیاز شهروندان پاکستانی پس از وقوع سیل می‌تواند باعث تقویت پایگاه حامیان عمران خان شود. در همین حال، ستیزه جویان اسلام گرا دوباره احیا می‌شوند. در ماه‌های اخیر حملات ستیزه جویان به نیرو‌های امنیتی پاکستان در مرز با افغانستان افزایش یافته است.

۵-تایوان

بزرگترین نقطه اشتعال بین ایالات متحده و چین به طور فزاینده‌ای بی‌ثبات به نظر می‌رسد، زیرا واشنگتن به دنبال حفظ برتری در آن منطقه است و پکن به دنبال اتحاد با جزیره تایوان است.

اتحاد با تایوان هدف بلند مدت چین بوده است. پکن می‌گوید امیدوار است این اتفاق به صورت مسالمت‌آمیز رخ دهد، اما کاربرد زور را برای دستیابی به این هدف منتفی ندانسته است. ارزیابی واشنگتن این است که شی سال ۲۰۲۷ میلادی را به عنوان تاریخی تعیین کرده که تا آن زمان ارتش چین باید بتواند تایوان را تصرف کند. ایالات متحده به نوبه خود سیاست «چین واحد» را حفظ می‌کند که با هدف حل مسالمت‌آمیز وضعیت تایوان دنبال می‌شود و موضع «ابهام استراتژیک» را در مورد این که آیا به دفاع از تایوان متعهد خواهد ماند یا خیر در دستور کار قرار داده است.

با این وجود، با افزایش قدرت و قاطعیت پکن واشنگتن نشانه‌هایی از سیاست‌های سخت گیرانه‌تر را از خود نشان داده است. نگرانی فزاینده در مورد ظهور چین، قاطعیت آن کشور در آسیا - اقیانوسیه و تعهد آن کشور به ایجاد قابلیت‌های نظامی به یکی از دغدغه‌های اصلی سیاست ایالات متحده تبدیل شده است. رویارویی با چین از اجماع دو حزبی در امریکا برخوردار است. بعید به نظر می‌رسد که چین به این زودی‌ها به تایوان حمله کند.

خطرات کوتاه مدت می‌تواند تنش‌ها را افزایش دهد. اگر مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی پکن رو به افزایش باشد نمایش قاطعانه‌تری از اراده از سوی آن کشور امکان پذیر است به ویژه اگر دیده شود که ایالات متحده در زمان ضعف چین در حال افزایش مزیت خود در این رقابت است. افزایش تنش با چین بلافاصله منجر به جنگ نمی‌شود، اما می‌تواند قدرتمندترین قدرت‌های اقتصادی و نظامی جهان را به آن نزدیک‌تر سازد.

ارسال نظرات