«لیدر» یا «مشوق» واژهای است که فوتبال ایران از سالهای دور با آن آشناست. با درگذشت «ممدبوقی»ها و «سهراببوقی»ها چندین سال است که لیدرها به عنوان چهرههایی نه چندان معقول برای اهالی فوتبال جا افتادهاند. در سالیان گذشته افرادی که به عشق تیم مورد علاقه خود به ورزشگاه میرفتند و با دمیدن در بوق، طبل زدن و ساختن شعار برای طرفداری از آن تیم تلاش میکردند، نزد هواداران بسیار محبوب بودند.
به گزارش شهروندآنلاین، این افراد درآمد خاصی از فوتبال نداشتند و به واسطه کاری که برای تشویق اعضای تیم انجام میدادند گاهی پولی هم میگرفتند و زندگیشان را میچرخاندند. با پیشرفت تکنولوژی و مجازی شدن فرهنگ هواداری، واژه «لیدر» کمکم در فوتبال جا افتاد. افراد زیادی به عنوان لیدر برای باشگاهها کار میکردند و جالب این بود که آنها هیچ سمتی در باشگاه نداشتند و حقوقی هم نمیگرفتند، اما بسیار تاثیرگذار بودند، چراکه میتوانستند گاهی با اِعمال زور به هواداران عام، جو سکوها را به سود یا ضرر یک نفر یا یک تیم برگردانند.
بعدها باشگاهها برای آنکه بتوانند فعالیت لیدرهای خود را زیر نظر بگیرند، اقدام به تشکیل کانون هواداران کردند و این مساله درباره تیم ملی فوتبال نیز اجرا شد. لیدرها با این طرح به استخدام باشگاه درمیآمدند و پول میگرفتند و شغل اصلیشان این بود که در ورزشگاه تیم را بر اساس منافع باشگاه حمایت کنند.
اما چند سالی است این قشر جالب در فوتبال نادیده گرفته شدهاند. برگزاری مسابقات لیگ از زمان شیوع کرونا تقریبا اوضاع لیدرها را خراب کرد. بازگشت هواداران به ورزشگاهها برای مدتی کوتاه دوباره کار آنها را رونق داد، اما حالا باز هم بازیها بدون تماشاگر شده و لیدرها عملا کار خاصی ندارند! همین باعث شده تا شاهد رخدادهای عجیبی در تمرینات و مسابقات باشگاهی ایران باشیم؛ اتفاقاتی که برخی لیدرها رقم زدهاند و بهراستی میتوان گفت در شأن فوتبال ایران نیست و نخواهد بود.
طرحهای موزاییکی برای گذران زندگی
یکی از موضوعاتی که کانون هواداران باشگاهها در روزهای بدون تماشاگر مسابقات در دستور کار قرار داده ارائه طرحهای موزاییکی روی سکوهاست. لیدرهای فوتبال که نمیتوانند در ورزشگاه حضور یابند و تیمشان را تشویق کنند با ارائه برنامههای فرهنگی مثل نصب پرچمهای بزرگ یا ارائه طرحهای موزاییکی روی سکو برای یک فرد یا تیم محبوب خود کار هواداریشان را انجام میدهند. همچنین نصب سیستم صوتی در ورزشگاه و پخش صدای تشویق هواداران دیگر موضوعی است که برخی لیدرها انجام میدهند و خود را در این ایام سخت بدون تماشاگر بودن مسابقات سرگرم میکنند!
به محل تمرینات میروند و پول زور میگیرند!
فوتبال ایران همواره شاهد لیدرهایی بوده که طرفدار تیم خاصی نبوده و نیستند. این افراد معمولا از قدیمالایام در ورزشگاههای مختلف حضور مییافتند و تیمهایی را که هوادار خاصی نداشتند، تشویق میکردند. جالب است که این افراد از زمان برگزاری مسابقات با تماشاگر، مثلا سراغ تمرین تیمهای تهرانی (غیر از استقلال و پرسپولیس) میرفتند و با تشویق فردی یا گروهی برخی چهرههای سرشناس از آنها پول میگرفتند. حالا که بازیهای لیگ برتر فوتبال بدون تماشاگر است، اوضاع مالی این افراد کساد شده و عملا نمیتوانند کار خود را در ورزشگاه بازی انجام بدهند.
در چنین وضعیتی البته این دسته از افراد شرایط ویژهای را برای کسب درآمد تجربه میکنند. اگر سری به تمرینات تیمهای لیگ برتری بزنید، گاهی از حضور لیدرهایی با چهره آشنا و البته پیر متعجب خواهید شد. لیدرهایی که امکان حضورشان در استادیومها فراهم نمیشود به محل تمرینات میروند و کاری را که در گذشته انجام میدادند، تکرار میکنند. البته ورود آنها به محل تمرینات برخی تیمها با مشکلاتی همراه میشود، اما کم نیستند افرادی که با حضور در محل تمرین به تشویق عدهای خاص مشغول میشوند و بعد از پایان تمرین، با رفتن به سراغ مربی یا بازیکن مذکور از او درخواست پول میکنند! این در حالی است که عملا تماشاگر خاصی در محل تمرین تیمها حضور ندارد که بخواهد با این افراد همسو شود و به حمایت از یک نفر روی سکو بپردازد!
برخی لیدرها بادیگارد شدهاند!
اتفاق دیگری که درباره برخی لیدرهای فوتبال رخ داده، همراهی آنها با برخی چهرههای سرشناس فوتبال در محافل فوتبالی و غیر فوتبالی است. برخی از افرادی که به واسطه بدون تماشاگر بودن مسابقات نمیتوانند به کار اصلی خود بپردازند، ارتباطات خود را با برخی مربیان، سرپرستان، بازیکنان یا دیگر اعضای شاغل در فوتبال تقویت کردهاند و در نقش بادیگارد در محافلی که آنها حضور پیدا میکنند، همراهشان هستند! در مقابل، فرد مورد نظر نیز به واسطه همراهی کسی که در گذشته لیدر بوده و اکنون تغییر شغل داده، مجبور است مانند گذشته پولی به او پرداخت کند!
چرا باشگاهها پشت لیدرها را خالی کردند؟
نکته مهمی که درباره وضعیت این روزهای «مشوق»های فوتبال ایران وجود دارد این است که باشگاهها حمایتشان نمیکنند. لیدرها همواره در هر شرایطی یار باشگاهها بودهاند و در دورانی که ورزشگاههای فوتبال ایران لبریز از تماشاگر بود، با برنامهریزی دقیق سکوها را اداره میکردند. اما حالا مدتی است آنها از باشگاهها دور افتادهاند. همین حالا بسیاری از باشگاهها عملا کانون هواداران خود را به واسطه بدون تماشاگر بودن مسابقات به مرز تعطیلی رساندهاند و هزینهای بابت این بخش نمیپردازند. از طرفی، مشکلات اقتصادی سبب شده برخی باشگاهها اصلا به سمت ایجاد چنین کانونی نروند و این یعنی ورشکسته شدن یک قشر از فوتبال که البته مخاطبانش هم کم نیست. در این شرایط، نگاه اصولی و درست باشگاهها به شرایط کنونی مشوقها میتواند چارهساز باشد. بیشک چنین وضعیتی برای لیدرها در شأن فوتبال ایران نیست و فقط باشگاهها میتوانند با مدیریت درست، آنها را از این شرایط تلخ رها کنند.