صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۶۵۰۲
ورود امام (ره) به ایران یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ معاصر به‌حساب می‌آید و به همین دلیل قانع‌کننده، آن بلیزر معروف را باید یکی از خودرو‌های تاریخی بدانیم. خودرو‌های تاریخی را هم به قول معروف لای زر ورق نگه‌می‌دارند؛ چون فارغ از اینکه مورد استفاده چه‌کسی قرار گرفته به بخشی از تاریخ بدل شده و باید از آن مراقبت کرد.
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۷ - ۰۹ دی ۱۴۰۱

خودروی معروف و پرماجرایی که امام (ره) در بدو ورود به ایران سوار شد و در روز ۱۲بهمن ۱۳۵۷در محاصره انبوه جمعیت قرار گرفت را حتماً یادتان هست؛ یک بلیزر آبی و سفید رنگ که امام (ره) روی صندلی جلوی آن نشسته بود و محسن رفیق‌دوست که در آن روز تاریخی راننده امام (ره) بود هدایتش می‌کرد.

به گزارش همشهری، ورود امام (ره) به ایران یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ معاصر به‌حساب می‌آید و به همین دلیل قانع‌کننده، آن بلیزر معروف را باید یکی از خودرو‌های تاریخی بدانیم. خودرو‌های تاریخی را هم به قول معروف لای زر ورق نگه‌می‌دارند؛ چون فارغ از اینکه مورد استفاده چه‌کسی قرار گرفته به بخشی از تاریخ بدل شده و باید از آن مراقبت کرد.

این قصه را گفتیم تا به اینجا برسیم که اصلاً چرا بعد از حدود ۴۴ سال به صرافت افتاده‌ایم که سراغی از خودروی امام (ره) بگیریم. پیگیری داستان سرنوشت‌ساز بلیزر آبی البته کار ساده‌ای نبود. برای پیدا کردن سرنخ‌ها ابتدا باید سراغ پژوهشگران حوزه خودرو‌های کلاسیک می‌رفتیم.

بعد نوبت به مالکان قدیمی بلیزر معروف رسید تا بدانیم این خودرو را به چه کسانی فروخته‌اند، اما داستان به این سادگی هم نبود. لابه‌لای پرس‌وجو‌های مکرر و جست‌و‌جو‌هایی که برای یافتن ردی از خودروی امام (ره) انجام شد، به مراکز و بنیاد‌های دولتی و غیردولتی هم سر زدیم و نتیجه‌اش گزارشی شد که پیش‌روی شما قرار دارد.

مهم، اما گمنام

درباره خودرو‌های تاریخی که عمر تعدادی از آن‌ها به سال‌های قبل از انقلاب و تعدادی دیگر به دوره قاجار برمی‌گردد، پژوهش‌های بسیاری انجام شده، اما کمتر کسی سراغ خودرو‌های تاریخی بعد از انقلاب رفته تا نشانی از آن‌ها بجوید. به‌خصوص بلیزر آبی و سفیدی که امام (ره) در بدو ورود به ایران سوار شد و به میان مردم و از آنجا به بهشت‌زهرا (س) رفت تا آن سخنرانی معروف را ایراد کند.

اغراق نیست اگر بگوییم این خودرو از فردای ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ مورد بی‌مهری و کم‌توجهی قرار گرفت و شاید به همین دلیل خیلی زود از یاد‌ها رفت. خودروی امام (ره) را که آن روز‌ها در بطن اتفاقات تاریخی ۱۲ بهمن قرار داشت، باید در ردیف خودرو‌های تاریخی دسته‌بندی کرد؛ چرا که همه شاخصه‌های لازم برای معرفی شدن به‌عنوان یک خودروی تاریخی را دارد.

اولاً که این خودرو حامل یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های سیاسی تاریخ معاصر بوده و دوم اینکه در یک روز تاریخی مورد استفاده قرار گرفته است. خودرو‌هایی از این دست در کشور‌های مختلف به خوبی نگهداری می‌شوند و در موزه‌ها مورد بازدید عموم قرار می‌گیرند تا غبار فراموشی روی آن‌ها ننشیند.

مثلاً خودرویی که هیتلر یک‌بار سوار آن شده در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود و مردم برای بازدید از آن بلیت‌های گران‌قیمتی تهیه می‌کنند یا در کشور‌های دیگر هم قصه کم و بیش همین است، اما این اصل در مورد تاریخی‌ترین خودروی سال‌های بعد از پیروزی انقلاب رعایت نشده. همین بی‌خبری از بلیزر آبی برای کسانی که به آگاه شدن از سرنوشت خودرو‌های تاریخی علاقه دارند یک سوژه جذاب و قابل پیگیری است.

پروژه تحقیقی

نگاه بدبینانه به ماجرای گم‌شدن خودروی امام (ره) این بود که بعد از مدتی اوراق شده و قطعات کمیاب آن برای تعمیر چند دستگاه بلیزری که از سال‌های دور در ایران مانده به‌کار رفته؛ اما نتیجه چنین نگاهی در مسیر کار‌های تحقیقی چیزی جز به بن بست رسیدن نیست؛ بنابراین خوش‌بینانه به ماجرا نگاه کردیم و جست‌وجو‌ها را به امید پیدا کردن نشانی از محل نگهداری این خودروی تاریخی ادامه دادیم تا به بنیاد مستضعفان و جانبازان، ستاد اجرایی فرمان امام (ره) و بنیاد شهید رسیدیم.

اما نتیجه پیگیری‌ها چیزی جز اظهار بی‌اطلاعی افراد مختلف از سرنوشت بلیزر آبی نبود. هرچه از ماجرای سرنوشت این خودرو گذشت داستان برای خودمان جذاب‌تر شد و البته به این نتیجه رسیدیم که حالا با یک داستانی مواجهیم که بیشتر به یک پروژه تحقیقی شباهت دارد تا یک گزارش خبری ساده.

هویت مالک خودرو

جست‌وجو برای بازخوانی خاطرات محسن رفیق‌دوست که ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پشت فرمان بلیزر آبی و سفید نشسته بود یک مسیر جدید بود و دست بر قضا ما را به سرنخ‌های تازه و اصلی رساند. رفیق‌دوست در کتاب «برای تاریخ می‌گویم» از فردی به نام «علی مجمع صنایع» به‌عنوان مالک اصلی خودرو نام برده است.

حالا ما دو نشانی مهم داریم؛ یکی نام مالک خودرو و دیگری پلاک تهران ۲۴. شاید با این نشانی‌ها می‌توانستیم از اداره مالیات شهری استعلام بگیریم که آخرین مالیات این خودرو را چه‌کسی و در چه تاریخی پرداخت کرده، اما از این مسیر هم به نتیجه نرسیدیم، چون دو خودروی کلاسیک دیگر به نام علی مجمع صنایع ثبت شده بود.

قدم بعدی این بود که ردپایی از علی مجمع صنایع یا نشانی از نزدیکان او پیدا کنیم که این امکان با سرچ‌های اینترنتی مهیا شد. علی مجمع صنایع یکی از کسبه بازار لوازم یدکی ماشین بود که در سال ۱۳۷۸ فوت کرد، اما پسر او در همان مغازه قدیمی فعالیت می‌کرد.

گمشده پیدا شد

برخی کسبه قدیمی چراغ برق تهران روزنه‌ای جدید به روی‌مان باز کردند. یکی از آن‌ها به نام ابوالفضل موثقی مدعی شد با آن بلیزر آبی به سفر کربلا رفته و این همان نکته‌ای بود که ما را به سرنخ اصلی و نهایی می‌رساند.

بعد از این ماجرا به این نتیجه رسیدیم که مرحوم مجمع صنایع برای واگذاری موقت خودرو به دوستی که قصد سفر به کربلا را داشته باید به او وکالت داده باشد. جست‌وجو‌های بعدی ما را به دفترخانه شماره ۳۲۹ تهران و سند وکالتی که در شهریور ۱۳۵۷ به ثبت رسیده بود رساند.

حالا هویت خودروی تاریخی و کسی که آن را از مرحوم مجمع صنایع خریده به‌طور کامل آشکار شده، اما صاحب خودرو از اینکه آن را به چه‌کسی فروخته اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. قرارمان هم این نیست که ناامید شویم؛ بنابراین جست‌وجو‌ها را ادامه می‌دهیم و در این مسیر از کامران امیری، که سال‌ها در حوزه خودرو‌های کلاسیک تحقیق و پژوهش کرده و از ابتدا همراهمان بوده کمک گرفتیم.

او تصویر بلیزر آبی را در صفحه شخصی‌اش منتشر کرد و از دنبال کننده‌های پرتعدادش خواست تا اگر نشانی از آن پیدا کردند از طریق فضای مجازی اطلاع بدهند. این تدبیر به نتیجه رسید و یکی از دنبال کننده‌ها مدعی شد این خودرو را در یکی از باغ‌های متروکه اطراف تهران دیده که به حال خودش رها شده است.

امیری، پژوهشگر همکار ما در این گزارش بعد از چک‌کردن شماره شاسی خودرو، احتمال زیادی داده است که این بلیزر، همان بلیزر معروفی است که مدت‌ها دنبالش بوده‌ایم؛ بلیزری که به‌شدت آسیب دیده و نیاز به بازسازی فراوانی دارد، اما...

آیا این، همان بلیزر است؟

پژوهشگر همکار ما در این گزارش احتمال زیادی می‌دهد که این همان بلیزر معروف باشد. اگر چنین باشد، پس موزه خودرو‌های کلاسیک بنیاد مستضعفان و جانبازان، باید فکری برایش بکند. یک مقام مسئول در بنیاد مستضعفان و جانبازان به این موضوع اشاره می‌کند که هرگونه خبر و گزارشی درباره خودروی تاریخی امام به افزایش تصاعدی قیمت آن منجر خواهد شد و در عین حال می‌گوید این بنیاد تاکنون به‌دنبال تملک خودرو‌های تاریخی نبوده، اما برای انتقال بلیزر معروف به موزه خودرو‌های تاریخی آمادگی دارد.

یک منبع معتبر دیگر هم به ما می‌گوید که تا‌به‌حال دو، سه‌بار چنین ادعایی مطرح شده و ما بعد از بررسی‌های لازم، به این نتیجه رسیده‌ایم بلیزر‌های ادعایی، آن بلیزر معروف نبوده است. این منبع مطلع گفته است چنانچه این بلیزر، همان بلیزر معروف باشد، قطعا از بین ارگان‌ها کسانی هستند که آن را بازسازی کرده و به موزه ببرند.

به هر حال، ما نتایج پیگیری‌های خبرنگار و پژوهشگر همکار را در قالب این گزارش منتشر کرده‌ایم؛ تا اگر مسئولان امر صلاح دانستند، ارتباط‌های لازم را در اختیارشان بگذاریم که بررسی‌های لازم را صورت دهند. شاید اگر این بلیزر، همان بلیزر معروف باشد، ۱۲ بهمن امسال بهترین تاریخ برای انتقال آن به موزه‌ای مرتبط باشد. همشهری قطعا بازخورد‌ها و خبر‌های بعدی در این زمینه را به اطلاع مخاطبان خود خواهد رساند.

سرنخ ابتدایی

برای انجام کار‌های تحقیق باید به نسخه‌های اصلی دسترسی پیدا کرد و این امکان با دریافت تصاویر باکیفیت بلیزر از مؤسسه حفظ و نشر آثار امام (ره) برایمان مهیا شد. بررسی عکس‌های باکیفیت این خودروی تاریخی ما را به قطعیت رساند که در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پلاک اصلی با پلاک ترانزیت پوشانده شده و این نخستین سرنخ مهمی بود که بعد از تحقیقات مفصل به آن دست پیدا کردیم.

قدم بعدی این بود که به کانون جهانگردی و اتومبیلرانی که متولی صدور پلاک‌های ترانزیت است، برویم. جست‌وجو‌ها برای اینکه بدانیم پلاک ترانزیت این خودرو به نام چه‌کسی صادر شده به نتیجه نرسید تا به نقطه صفر برگردیم؛ اما رجوع به عکس‌های باکیفیت باز هم راهگشا بود. در بررسی این عکس‌ها به گوشه‌ای از دندانه عدد ۴ رسیدیم که از زیر پلاک ترانزیت بیرون زده بود و با تخمین مدل خودرو که احتمالاً به سال‌های بین ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۸ تعلق داشت، پلاک اصلی باید تهران ۲۴ یا تهران ۲۵ می‌بود.

پس عدد کنار ۴ باید ۲ باشد و حالا باید نشانی بلیزر آبی تهران ۲۴ را جست‌وجو می‌کردیم. آیا مراجعه به اداره راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ ما را به نام و نشانی مالک اصلی خودرو می‌رساند؟ پاسخ منفی است و باید از مسیر‌های دیگری وارد عمل شویم.

نخستین نشانه

جست‌وجو‌ها برای یافتن نخستین نشانه‌ها از سرنوشت بلیزر مشهور، از سرزدن به مرقد امام (ره) شروع شد. حدس‌مان این بود که شاید در دفتر مرقد امام (ره) باشند کسانی که از سرنوشت این خودرو اطلاعاتی هر چند ناچیز داشته باشند. پرس‌و‌جو‌های اولیه به نتیجه نرسید و درست وقتی به یقین رسیدیم که اینجا هیچ نشانی از آن بلیزر معروف نیست به ۳ نفر از کارکنان و تکنسین‌هایی که در حرم امام (ره) مشغول به‌کار بودند، مواجه شدیم.

آن‌ها از وجود ۲ خودروی قدیمی در پارکینگ مرقد امام (ره) خبر دادند، اما از سرنوشت بلیزر معروف اظهار بی‌اطلاعی کردند. نگهداری دو خودروی قدیمی در پارکینگ مرقد امام (ره) یک نشانه کوچک از زنده بودن سایر خودرو‌های تاریخی سال‌های بعد از انقلاب ۵۷ بود و ما را به مؤسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) در حوالی جماران کشاند، اما باز هم نشانی از خودروی مورد نظر پیدا نشد و آنجا بود که تردید‌ها درباره گم شدن بلیزر معروف به یقین بدل شد.

از آن روز به بعد با خودرویی مواجه شدیم که در توفان حوادث ریز و درشت سال‌های بعد از پیروزی انقلاب ناپدید شده بود و برای پیدا کردن آن تلفیقی از هوش، پیگیری‌های مستمر و شگرد‌های پلیسی لازم بود تا هم سوژه به سرانجام برسد هم خودروی گم شده پیدا شود.

برچسب ها: بلیزر حامل امام
ارسال نظرات