پیشرفتهای بشری گاهی نه از منشأ واقعیت، که از دل تخیل آمدهاند. در ادامه به معرفی داستانهای علمی تخیلی که به واقعیت تبدیل شدند میپردازیم. امروزه پیشرفتهای زیادی در تمام حوزههای زندگی انسان رقم خورده که عمده آن توسعه و رشد فناوری بوده است.
به گزارش گجتنیوز، دانشمندان با روشهای مختلفی اقدام به توسعه یک اختراع جدید یا کشفی نو میکنند. همواره منبع الهام آنها واقعیت و دنیای پیرامون نیست و از طبیعت و اجزای آن کمک نمیگیرند و گاهی از تخیل کمک گرفته میشود.
شاید باورش سخت باشد، اما امروزه داستانهای علمی-تخیلی بسیاری در مورد آینده نوشته شده که هر یک از آنها دنیایی سرشار از اختراعات تازه و نو هستند؛ ولی آدمی هنوز به خیلی از آنها دست نیافته است. برای مثال به سریال بلک میرور یا همان آینه سیاه نگاه کنید. در هر یک از اپیزودهای این سریال جذاب با شمای کلی از آینده و تأثیرات فناوری و علوم مهندسی بر زندگی انسانها آشنا میشویم.
گاهی بزرگترین پیشرفتهای علمی با الهام از داستانهای علمی-تخیلی به ثمر رسیده و زندگی حال و آینده انسانها را دگرگون کردهاند. در ادامه این مطلب از گجتنیوز با یازده پیشرفت علمی و فناوری آشنا خواهیم شد که از داستانهای علمی تخیلی نشأت گرفتهاند. با ما همراه باشید.
داستانهای کوتاه بسیاری وجود دارند که نویسنده در آنها دست به اختراعات تازه میزند و موفق هم میشود؛ چرا که در دنیای داستان هر چیزی امکانپذیر است و محدودیتی وجود ندارد.
رابرت هاینلاین داستاننویسی با نام مستعار آنسون مک دونالد است که داستان کوتاهی به نام والدو نوشت. والدو روایتگر زندگی دانشمندی بهنام فارتینگ ویت جونز است که دچار بیماری تحلیل عضلانی شد است. وی برای برونرفت از بحران بیماری سعی میکند دستگاهی بسازد که رفتارهایش را بتواند مدیریت کند.
این دستگاه ساخته میشود و میتواند از راه دور به کمک جونز بیاید تا حرکات او را بهدرستی تقلید کند. بعد از این محققان از چنین دستگاههایی برای صنایع مختلفی نظیر علوم هستهای استفاده کردند تا بتوانند از راه دور بر اوضاع مسلط شوند. والدوهای بسیاری امروزه در اتاق عملها و عروسکگردانیها استفاده میشود که همه اینها را مدیون رابرت هاینلاین هستیم.
آثار برجسته ژول ورن در ژانر علمی-تخیلی به غایت جذاب و خواندنی بودهاند. حتی آثار اقتباسی که از روی کتابهای وی ساخته و اکران شده، شاهکار از آب در آمدهاند. ژول ورن فرد کنجکاوی بود و ماجرای زیردریاییهای مدرن او از وقتی شروع شد که در سال ۱۸۶۷ به نمایشگاه یونیورسل رفت و چشمش به زیردریایی پلونژور افتاد.
در سال ۱۸۶۹ و تنها دو سال پس از مشاهده چنین ابزاری، ژول ورن تصمیم گرفت رمان بیست هزار فرسنگ زیر دریا را بنویسد و در این رمان به روایت زیردریایی پیشرفتهای به نام ناوتیلوس پرداخت. سیمون لیک ۲۷ ساله وقتی اقدام به طراحی زیردریایی ناوتیلوس ژول ورن کرد که تا آن لحظه زیردریاییهای بسیاری ساخته بود.
وی در ۱۴ سالگی با مطالعه داستان ژول ورن جرقهای در ذهنش خورده شد و دنباله این اختراع جدید را گرفت تا توانست Argonaut Junior را بسازد. چیزی که لیک ساخت برای پایداری بهتر از مخازن بالاست و برای کنترل بهتر غوطهوری و سطحیابی از هواپیماهای غواصی استفاده کرد.
بمب اتم داستان جالب توجهی دارد و شاید باورتان نشود، اما لئو زیلارد به عنوان دانشمند توسعه دهنده این بمب اعتراف کرده از داستان اچ جی ولز الهام گرفته و تأثیر پذیرفته است.
ماجرا از جایی شروع میشود که در سال ۱۹۱۴ میلادی، رماننویسی به نام ولز داستان خود را با نام «جهان آزاد شده» منتشر میکند. ولز در اثر خود خاطرنشان میکند در آینده سلاحی مرگبار و ویرانگر ساخته خواهد شد که بمب اتمی نامیده میشود. به اعتقاد ولز، اندازه این اسلحه کوچک است، ولی قدرت تخریب بالایی دارد و انفجار مهیبی به همراه خواهد داشت.
در همین راستا زیلارد وقتی رمان ولز را در ۱۹۳۲ میخواند میگوید: «تأثیر بسیار خوبی بر من گذاشت، اما من آن را چیزی جز داستان تخیلی نمیدانستم.» به شدت شگفتانگیز و شاید عجیب و غریب باشد، ولی در حال پیادهروی، نحوه ساخت بمب اتم به زیلارد الهام شد و آغازگر آن کسی جز اچ جی ولز نبود
. نکته تعجببرانگیز داستان این است که ولز در «جهان آزاد شده» پیشبینی کرده بود که فردی به نام هلستن در سال ۱۹۳۳ و در محله بلومزبری انرژی اتمی را کشف خواهد کرد!
نامرئی شدن از قدیم آرزوی انسانها بوده و شاید تلاشهای نافرجام بسیاری برای رسیدن به نتیجه انجام داده، ولی به موفقیت نرسیدهاند. وقتی بین سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۹۱ مجموعه مانگای یا همان شبح درون پوسته اکران میشد، استاد دانشگاه توکیو به نام ماساهیکو اینامی توجهش به فناوری استتار حرارتی که در فیلم نمایش داده شده، جلب میشود.
اینامی آن موقع سخت مشغول کار روی تز دکترای خود بود و وقتی این اثر را مطالعه کرد به این نتیجه رسید که شاید نتواند اشیاء را به لحاظ فیزیکی نامرئی کند، ولی شاید بتوان با ادغام اشیا و مناظر اطرافشان از طریق تصاویر سه بعدی، آنها را پنهان کرد. ابداع جدید اینامی در روزهای آخر قرن بیستم با نمایش تصاویر سه بعدی در زمان واقعی روی مواد بازتابنده کار میکرد.
میدانیم که آنچه در شبح پوسته وجود داشته دقیقا همان چیزی نیست که اینامی ابداع کرده و اقدامات این استاد دانشگاه تنها گوشهای از آن بهحساب میآید. خود اینامی در سال ۲۰۲۰ فناوری استتارش را به این شرح توصیف کرد: «فراتر از استفاده احتمالی به عنوان شنل نامرئی رمان شبح در پوسته.»
زیست پذیر و قابل سکونت بودن مریخ از گذشته تا به امروز محل بحث دانشمندان است. به هر حال اولین زمزمهها درباره کاوش سیاره سرخ برای تأیید زیست پذیر بودن آن به سری داستانهای مرد مصور و حکایتهای مریخی بازمیگردد.
فیزیکدان برجسته آزمایشگاه قمری و سیارهای دانشگاه آریزونا، پیتر اچ اسمیت خاطرنشان کرده اولین بار با تماشای آثار بردبری به دنیای فرازمین علاقهمند شده است.
به گفته اسمیت در پیشگفتار مجموعه مقالات مریخ ری بردبری، «در کودکی میتوانستم دست او را دور شانهام حس کنم که مرا به سمت مناظر بیگانهای که هرگز تصور نمیکردم میبرد.» آنچه وی در سنین پایینتر مشاهده کرده بود باعث شد تصمیم بگیرد دنیاهای بیگانه و ناشناخته را کشف کند و در سال ۲۰۰۸ میلادی مریخ نوردی روی سطح این سیاره فرود آمد تا بدین ترتیب وجود آب و حیات را در مریخ تأیید کند.
دومین رمان از اچ جی ولز که توانسته منبع الهام دانشمندان باشد، مرد نامرئی است. پس از تلاشهایی که اینامی برای نامرئی کردن انسان انجام داد، دانشمندان دیگری از روی رمان ولز الهام گرفتند و تلاش خود را برای ساخت شنلی غیب کننده انجام دادند، ولی بهنتیجه نرسیدند.
به هر حال محققان هنوز در مسیر موفقیت هستند، ولی به آن دست نیافتهاند و همه اینها را باید مدیون رمان مرد نامرئی او باشند. ماجرا از این قرار است که دانشمندی برای اینکه بتواند پنهان و نامرئی شود با کمک مواد شیمیایی ضریب شکست پوستش را تغییر میدهد و بهخواسته خود میرسد.
یکی از دانشمندان موفق دانشگاه ایروین بهنامِ آلون گورودتسکی که دانشیار مهندسی شیمی و بیومولکولی است روی پروژه نامرئی شده کار میکند. وی در بخشی از سخنان خود به داستانهای علمی تخیلی اشاره کرده و میگوید از آنها الهام گرفته است.
بهگفته وی، از بسیاری از پدیدههای علمی-تخیلی که در کودکی عاشق آنها بودهام الهام پذیرفتم و آن دسته از مفاهیم خارقالعادهای که ولز ۱۲۰ سال پیش درباره آنها فکر میکرده بینهایت شگفتانگیز هستند.
پدر موشک کیست؟ بله رابرت اچ گودارد در سن شانزده سالگی و درست زمانی که کتاب جنگ دنیاها اثر ولز را خواند، ایده ساخت موشکی به ذهنش رسیده که با سوخت مایع کار میکند.
گودارد علاقه زیادی به سفرهای فضایی داشت و منبع این علاقه را مرتبط با سال ۱۸۹۸ میلادی میداند. در سال ۱۹۲۶ و با الهام از رمانهای ولز، رابرت اچ گودارد نخستین موشک سوخت مایع خود را به فضا پرتاب کرد و اینگونه رویداد مهمی در تاریخ فضا و کیهان رقم خورد.
حدود ۶ سال بعد از این اتفاق، گودارد سعی کرد در نامهای به ولز تأثیر عمیقی که از کتابش پذیرفته را شرح دهد. این رمان تأثیر عمیقی روی من گذاشت و با خواندن آن به این نتیجه رسیدم که آنچه را میتوان با محافظهکاری، تحقیق در ارتفاعات بالا نامید، جذابترین مسئله موجود در هستی است.
اوسامو تزوکا سالها پیش تصمیم گرفت کتابی تحت عنوان پسر فضایی یا آسترو بوی بنویسد. این رمان بین سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۸ جریان داشت و داستان پسری فضایی به نام اندروید را روایت میکرد که توسط دکتر اوماتارو تنما ساخته شده است (رباتی انسان نما).
چند سال بعد از این داستان، توموتاکا تاکاهاشی که از جمله دانشمندان برجسته رباتیک بهشمار میرود، با الهام از تخیلات ذهنی اوسامو تزوکا اقدام بهساخت ربات کرد. این محقق در مصاحبهای بیان کرد همه چیز از وقتی شروع شد که در ۴ یا ۵ سالگی، کتاب کمیک آسترو بوی یا پسر فضایی را خواندم. بهعقیده تاکاهاشی، این رمان واقعاً منبع الهام او بوده و باعث شده وی تبدیل به یک دانشمند رباتیک شود.
یکی از نویسندگان برجسته دهه ۱۹۶۰ میلادی، آرتور سی کلارک است که از روی آثار وی فیلمهای اقتباسی بسیاری ساخته شده است. ادعا میکنیم که داستان کوتاه «الو الو فرانکنشتاین» سی کلارک تأثیر زیادی روی ساخته شدن شبکه جهانی وب داشته و شاید اگر کلارک این داستان را نمینوشت، چیزی که امروز میبینیم به این شکل وجود نداشت.
داستان «الو الو فرانکنشتاین» پیرامون شبکهای تلفنی است که بهناگاه حس پیدا میکند و بعد هم کنترل دنیا را بهدست میگیرد. برنرز لی فردی بود که موفق شد وب را با الهام گرفتن از داستان کوتاه سی کلارک بسازد. کلارک هم طی مصاحبهای در سال ۲۰۰۲ تأیید کرد که برنرز لی از داستان وی الهام پذیرفته و خودش را پدرخوانده وب جهانی قلمداد کرد.
ژول ورن باز هم به کمک علم و فناوری آمده و در یکی از داستانهای جذاب خود هلیکوپتری طراحی کرده که نام آن آلباتروس است. یکی از دانشمندان روسی بهنام ایگور سیکورسکی پس از مطالعه ترجمه روسی کتاب «روبر فاتح» اثر ژول ورن به این نتیجه رسید که میبایست هلیکوپتری شبیه به آلباتروس بسازد.
وی نهتنها ایده و شور و اشتیاق ناشی از مطالعه کتاب ژول ورن را داشت، بلکه تصاویر هنرمندی بهنام لئون بنت هم به کمکش آمدند. سیکورسکی بدین ترتیب موفق شد نخستین هلیکوپتر خود را در سال ۱۹۰۹ میلادی آزمایش کند؛ ولی شوربختانه امکان پرواز آن مهیا نشد.
بعد از آن مجدداً تلاش کرد تا به هدفش برسد، ولی نتوانست و سرانجام به سراغ هواپیماسازی رفت. بعد از کسب تجربه فراوان از کارخانه هواپیماسازی، سیکورسکی با اندوخته سه دهه خود بازگشت تا در سال ۱۹۳۱ حق اختراع نخستین هلیکوپترش را ثبت کند.
با این حال، پیش از این ثبت اختراع، هلیکوپترهای دیگری به پرواز در آمده بودند. برای مثال در سال ۱۹۳۵ میلادی لوئیس برگه موفق شد هلیکوپتر جایروپلان خود را آزمایش کند.
ویکتور اپلتون در سال ۱۹۱۱ میلادی کتاب «تام سوئیفت و تنفگ برقیاش» را نوشته و این کتاب توسط سندیکای استرتمیر منتشر شده است. داستان این رمان درباره شخصیتی است که مجهز به تفنگی شده که از آن بهجای گلوله، برق خارج میشود. بعدها این داستان مورد پسند جک کاور قرار گرفت.
همین تفنگ برقی باعث شد تا کاور اقدام به ساخت اولین سلاح الکتروشوک خود با نام تیزر کند. این اختراع اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی ثبت شد. جک کاور میخواست سلاحی بسازد که غیرکشنده باشد و در عین بتواند علیه مارشالهای هوایی مقاومت کند. در واقع اولین بار وقتی کاور ایده ساخت تیزر به ذهنش رسید که داستانی درباره مردی خواند که بهداخل حصاری برقی قدم گذاشته و بیحرکت خشک شده است.