صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۴۳۷۷
«باید توجه داشته باشیم که خیلی زود دیر می شود و به راحتی دیگر نمی توان راه سومی را در حوزه سیاست خارجی تعریف کرد. زیرا از یک سو شما در مقابل خود جهان غرب را قرار داده اید که با رهبری آمریکا و مدیریت اروپا و کنشگری اجرایی اسرائیل در منطقه می‌تواند یک وحدت عملیاتی را شکل دهد و ائتلاف آمریکایی-اروپایی-اسرائیلی در کنار ائتلاف عربی-عبری-غربی قرار می‌گیرد و ایران را در وضعیت سختی قرار می دهد و از سوی دیگر، در داخل منطقه نیز کنشگرانی نظیر عربستان، ترکیه و همچنین اسرائیل را دارید که در پی ایجاد یک وحدت عملیاتی جهت برخورد با ایران هستند.»
تاریخ انتشار: ۰۱:۰۱ - ۰۴ دی ۱۴۰۱

فرارو- سیاست خارجی ایران درماه های اخیر روزهای پُرتنشی را سپری کرده و می‌کند. پس از ناموفق بودن تلاش‌ها جهت احیای برجام و  رکود و بن بست در روند مذاکرات اتمی، شکل‌گیری اعتراضات و  طرح مسائلی مبنی بر همکاری نظامی ایران با روسیه، وضعیت ملتهبی را در عرصه سیاست خارجی ایران ایجاد کرد.

به گزارش فرارو، در این راستا جدا از تشدید تحریم‌ها علیه ایران،  شاهد آن بوده‌ایم که رئیس جمهور چین نیز در سفر به عربستان سعودی مواضعی را در نقطه مقابل منافع ایران اتخاذ کرد که تا حد زیادی تهران را شوکه کرد. از این رو، یک سوال اساسی مطرح می‌شود و آن این است که در غیاب روابط سازنده ایران با کشورهای غرب و شرق جهان و البته متحدان منطقه ای آن‌ها، آیا آلترناتیو سومی برای سیاست خارجی ایران جهت برون رفتِ از بحران‌های جاری وجود دارد یا خیر؟ راه حلی که زمینه را برای کاستن از فشارها و گشودن فضایی جدید برای پیش‌برد منافع ملی ایران فراهم سازد.

از این رو، فرارو در گفتگو با "مهدی مطهرنیا"، استاد علم سیاست و کارشناس حوزه سیاست خارجی، به بررسی این مساله پرداخته است.

مهدی مطهرنیا، در پاسخ به این پرسش که آلترناتیوِ سوم برای سیاست خارجی ایران(غیر از غرب و شرق) چیست؟ گفت: «اساسا نظام جمهوری اسلامی ایران، پارادایم حاکم بر روابط خود در عرصه سیاست خارجی را بر گزاره "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی"، بنا کرده است. استواری بر این پارادایم در دهه‌های گذشته ماهیتی به شدت لغزنده به خود گرفته و از دال مرکزی خود تهی شده است. جهت‌گیری‌های نظام جمهوری اسلامی ایران به سمت شرق، با این گزاره که ایران شریک راهبردی روسیه، و روسیه شریک راهبردی ایران است، تعارف دیپلماتیکی بود که بر اساس یک تکرار مدام در پایتخت‌های دو کشور و بر پایه نیازی که روس‌ها به بازی با کارت تهران در معادلات منطقه‌ای خاورمیانه و جایگاه این منطقه در نظام بین‌الملل داشتند، به یک باور ایدئولوژیک در ایران تبدیل شد».

وی افزود: «انقلاب اسلامی از همان ابتدای کار، خود را انقلابی خدامحورانه که تجلی آن در آیین اسلامی تعریف می‌شد، (در چهارچوب این باور، به اصل توحید به عنوان رکن رکینِ اعتقاد دینی تاکید می‌شود)، معرفی کرد. با این حال به تدریج گرایشی را به سمت توسعه روابط با کشور‌هایی پیدا کرد که از سبقه‌های مارکسیستی-کمونیستی برخوردار بودند. روسیه اولین انقلاب مارکسیستی را تجربه کرده و چین نیز یک نظام مائوئیستی است. این دو کشور اگرچه در برهه‌هایی بنا بر برخی مقتضیات، چرخش‌هایی را در سیاست‌ها و رویه‌های خود تجربه کرده‌اند با این حال به هیچ عنوان خالی از این مفاهیم (کمونیستی و مارکسیستی) نیز نیستند».

مطهرنیا ادامه داد: «بالطبع همگرایی تهران با پایتخت‌های کشور‌هایی که دارای سبقه ایدئولوژیک و آیینی هستند، از بدو آن دچار چالش معنادار است. با این حال، به تدریج رویکرد‌های انقلابی بر حالت‌های مذهبی حاکم شد و گرایش دین در انقلاب اسلامی به فقه، و تبدیل شدن فقه به یک رویکرد ایدئولوژیک، در نهایت به وضعیتی ختم شد که تا حد زیادی ماهیتی کلام محورانه دارد (اشاره به گزاره‌های ایدئولوژیک در حوزه حکمروایی دارد). این بدان معناست که این گزاره‌ها در راستای نفی غرب به عنوان هدفِ اصلی عمل می‌کنند و وقتی هدف اصلی، نفی غرب و به طور خاص آمریکا باشد، هر آنچه که ضد آن‌ها باشد، مشروعیت پیدا می‌کند».

این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «با مشروعیت پیدا کردنِ آن‌ها، همگرایی با آن‌ها نیز از منظر دینی تفسیر پذیر می‌شود. با این حال، این مساله پارادایم اصلی را با تزلزل جدی و هویتی رو به رو می‌سازد به گونه‌ای که زمانی "جواد ظریف" وزیر خارجه سابق ایران در جریان فایل صوتی که از وی افشا شد، به این موضوع نه به صورت صریح، اما اشاره‌ای دقیق می‌کند. از این منظر باید گفت اکنون ایران گزاره نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی را از متن به حاشیه رانده و دیگر سخنی از آن پارادایم نیست. در این راستا، نزدیکی به شرق جهت مقابله با غرب به عنوان یک اصل معنادار تعریف‌پذیر شده و تلاش شده که نشان داده شود که چین در حال برکشیدن پاشنه‌های کفش خود جهت کسب قدرت بین‌المللی است. به این نکته توجه نمی‌شود که اگرچه در مورد دستیابی به قدرت بین المللی، گزاره اقتصادی مولفه‌ای مهم است و چین توانسته در قالب آن دستاورد‌های قابل توجهی را کسب کند با این حال، چین به معنای دقیق کلمه یک کشور توسعه یافته بین المللی نیست».

مطهرنیا خاطرنشان کرد: «اگرچه می‌توان چین را یک کشور پیشرفته بین المللی دانست. با این حال، میان "پیشرفت" و "توسعه" ارتباط وجود دارد، اما آن‌ها مفاهیمی یکسان نیستند. از طرفی می‌بینیم که حتی محمد جواد ظریف نیز که دارای نگرش‌ها و دیدگاه‌های خاص و روشنی است، اشاره می‌کند که چین در حال تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ بین المللی است. گویی قدرت بزرگ بین المللی صرفا از منظر اقتصادی امکان تحقق دارد».

این استاد علم سیاست گفت: «رویداد‌های یک ساله اخیر پس از جنگ اوکراین و تلاش آمریکا جهت زیر سوال بردن جایگاه چین به واسطه مساله تایوان و سفر نانسی پلوسی و پس از آن سناتور‌های دیگر به تایپه، این نکته را به خوبی نشان داد که چین حداقل در شرایط فعلی به خوبی می‌داند که هنوز زمان رویارویی با واشینگتن فرا نرسیده است. برخلاف روسیه این کشور تلاش کرد تا از زیر بار تحرکات جنگ روانی دولت آمریکا خود را خارج کند و در سطح منطقه نیز شاهدیم که پکن سعی دارد تا به متحدان کلیدی و راهبردی آمریکا در مهمترین منطقه ژئواستراتژیک جهان یعنی خاورمیانه نزدیک شود».

وی افزود: «سفر اخیر رئیس جمهور چین "شی جین پینگ" به عربستان سعودی و آنچه که در جریان این سفر پیش آمد و برخی مواضع و اقدامات ضدایرانی در قالب این سفر طرح و انجام شد، حامل پیام‌ها و معانی زیادی به ویژه برای ایران بود. این موضوع تا حد زیادی نشان دهنده این است که ما در روند نوعی همگرایی بین المللی جهت برخورد با تهران هستیم (من از سال ۲۰۱۸ به کرات نسبت به این موضوع هشدار داده‌ام). این همگرایی‌ها نه معطوف به تغییر سیاست‌ها در تهران بلکه متمرکز بر تغییر محتوا و شیوه حکمروانی در ایران هستند».

مطهرنیا خاطرنشان کرد: «نمی خواهم کلمه تغییر نظام سیاسی/Regime Change را به کار ببرم، زیرا هنوز این معنا تا حد زیادی جای چالش دارد با این حال، تغییر رفتار در تهران متوجهِ نه رفتار ایران نسبت به غرب و یا نظام بین الملل بلکه متوجه تغییر شیوه حکمرانی از سوی ایران شده است و این مساله به نظر من در ماه‌های آینده جلوه‌های عینی خود را با وضوح بیشتری نشان خواهد داد و در صورت مقاومت می‌تواند فرآیند انتقالی جهت تغییر نظام سیاسی در ایران را از منظر جهت گیری‌های بین المللی هدفگذاری کند».

مطهرنیا ادامه داد: «گفتمان حاکم بر ایران در عرصه‌های گوناگون سیاسی که تاثیر پذیرفته از محیط داخلی ایران است، تا حد زیادی بر حوزه سیاست خارجی ایران نیز اثرگذار است و اساسا نمی‌توان این ارتباط و تعامل میان این حوزه‌ها را جدی نگرفت. در عین حال تاثیرگذاری‌های محیط بین المللی بر داخل را نیز نمی‌توانیم نادیده بینگاریم. از این رو، من در دهه گذشته عمده استدلال‌هایم را متوجه این مساله کرده‌ام که گفتمان مقاومت باید بر اساس "سنت ابتلا" باشد؛ یعنی دیدن بافت‌های موقعیتی گوناگون با ادبیات مختلف بر اساس منافع و اهداف ایران به عنوان یک دولت-کشور که برگرفته از یک دولت-ملت کهن است متمرکز بر تعقیب سیاست "سلام در درون" و "صلح با بیرون"».

این پژوهشگر حوزه سیاست خارجی گفت: «در سال ۱۳۸۱ من در جزوه‌ای در پاسخ به سوالات رئیس جمهور وقت سید محمد خاتمی این نکته را متذکر شدم که ایران باید تبدیل به یک "پاسیفیسم سیاسی" شود. در ادبیات سیاسی "پاسیفیسم" یعنی جزیره صلح و آرامش. جایی که در آن آرامش و صلح شکل می‌گیرد و می‌تواند گسترش نیز یابد. با این حال این نکته مورد توجه قرار نگرفت و حتی با آن تقابل‌هایی نیز صورت گرفت».

وی ادامه داد: «از این رو، شاهدیم که امروز جامعه ایران در درون خود با بحران‌های عدیده‌ای رو به رو است که در همفشردگی آن‌ها در وضعیت کنونی به شدت مخاطره انگیز شده است. به عنوان مثال در منطقه ایران با رقبایی رو به رو است که اگر تا یک یا دو دهه قبل می‌توانستیم بگوییم از منظر عوامل کلاسیک قدرت در مواجهه با ایران ضعیف هستند، با این حال اکنون نه تنها تنه به تنه قدرت ایران می‌زنند بلکه از خیلی جهات در حال پیشی گرفتن از ایران نیز هستند. از سوی دیگر ما در وضعیت بین المللی نیز به دلیل تزلزل‌های داخلی و منطقه‌ای در موقعیتی هستیم که کشور‌های گوناگون حتی چین نیز آنگونه که مورد توقع و انتظار ایران است رفتار نمی‌کنند».

این استاد علم سیاست گفت: «ما شاهد بودیم که پس از مواضع اخیر رئیس جمهور چین در جریان سفر به عربستان، چینی‌ها یک مقام دست چندم خود را به تهران فرستادند و برخی مقام‌های کشورمان گفتند که چینی‌ها جبران کردند. این مساله نمی‌تواند پاسخ افکار عمومی را در ایران بدهد و در عین حال نمی‌تواند جوابی روشن نیز به تحلیل‌های واقع گرایانه در مورد سیاست خارجی ایران بدهد».

مهدی مطهرنیا گفت: «از این رو باید توجه داشته باشیم که خیلی زود دیر می‌شود و به راحتی دیگر نمی‌توان راه سومی را در حوزه سیاست خارجی تعریف کرد. زیرا از یک سو شما در مقابل خود جهان غرب را قرار داده اید که با رهبری آمریکا و مدیریت اروپا و کنشگری اجرایی اسرائیل در منطقه می‌تواند یک وحدت عملیاتی را شکل دهد و ائتلاف آمریکایی-اروپایی-اسرائیلی در کنار ائتلاف عربی-عبری-غربی قرار می‌گیرد و ایران را در وضعیت سختی قرار می‌دهد و از سوی دیگر، در داخل منطقه نیز کنشگرانی نظیر عربستان، ترکیه، و همچنین اسرائیل را دارید که در پی ایجاد یک وحدت عملیاتی جهت برخورد با ایران در "جبهه موافقت" هستند. با این حال، بر اساس جهت گیری‌های صِرف کلامی در حوزه سیاست خارجی کشورمان، بسیاری از این واقعیت‌ها مورد غفلت قرار گرفته است».

ارسال نظرات
ناشناس
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
سوال من این است آیا نظام های سلطه حاضر در جهان، به راحتی حاضرند با شما وارد گفتگو شوند؟ آیا از نظر آنها، ما آدم محسوب می شویم؟ آیا با طبیعت خواری و سلطه بر طبیعت، جهان غرب می توان مقابله کرد؟ آیا تخریب محیط زیست، کشت و کشتار در جهان از زیاده خواهی ماست یا آنها؟ آیا ما با هر شیوه ای می توانیم به جذب توریست، سرمایه گذار بپردازیم؟ آیا ذهن های ماهواره ای ما ایرانیان توان برخورد واقعی با نظام سلطه را دارد؟ آیا از آگاهی کافی از تاریخ خودمان برخورداریم؟ و ...
ali
۱۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
بهرحال آخرش نفهمیدیم چاره و راه حل کار چیست چون به گفته جناب مطهرنیا کار از کار گذشته و آجمز شدیم.
آزاده
۰۹:۳۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
کسانیکه در قدرت هستند اصلا معتقدنیستن ایران جایگاه خاصی در معادلات و تفاهمات بین المللی ندارد معتقدند همه باید تابع اونها باشن
مازیار
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
ما هم باید سیاست خودمان را برای ملت ومملکت بکار ببریم وهیچ اشکالی ندارد با تمام کشورهای غربی وشرقی رود رو بنشینیم وتبادل نظر وگفتمان داشته باشیم ؟
چون از کینه توزی وانگ بهم زدن چیزی عاید مملکت نمی شود جز ضرر که سالیانی است داریم چوب بی سیاستی وکله شقی سران وتندروها وخشک مذهبها را می خوریم .حال با بی نتیجه بودن این سیاست غلط باید دست دوستی برای ارتباط با جهان دراز کنیم برای پیش برد اهداف نه مستعمره (که الان زیر سلطه چین وروس بودن)سعی برای هدایت مملکت وملت برای رسیدن به صنعت واقتصادی پویا پیش برویم ؟.
واسیلیوس
۰۸:۵۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
وقتی ایدلوژی مقدم بر منافع ملی و خواست اکثریت باشد لاجرم شما هم نیروی در خارج و هم نارضایتی و عدم مشروعیت در داخل را با هم پیشرو دارید البته این به خاطر عدم مشورت و به کارگیری افراد براساس تخصصی و شایستگی هست فرق بین امیرعبدالهیان و ظریف کاملا مشخصه
ناشناس
۰۸:۱۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
فساد داخلی اگر نباشد مبارزه با صد میلیون لشکر سهل است فساد داخلی فساد درونی خطرناک است در هر کسوری
ناشناس
۰۸:۱۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۴
کو گوش شنوا