صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۳۷۱۵
نعمت احمدی، حقوق‌دان گفت: وقتی افراد می‌بینند در بدنه‌ی اجرایی و سیاسی مملکت اجازه ندارند نماینده داشته باشند، چرا باید در انتخابات شرکت کنند؟ وقتی می‌بینند نمی‌توانند نظر و حرفشان را از طریق نماینده‌هایشان منعکس کنند و گوش شنوایی هم برایشان پیدا نمی‌شود طبیعی است که معترض شوند.
تاریخ انتشار: ۰۲:۰۳ - ۰۳ دی ۱۴۰۱

فرارو- طی سالیان اخیر بار‌ها کارشناسان و فعالان سیاسی درباره کاهش مشارکت سیاسی و پیامد‌های خطرناک آن هشدار داده‌اند. این مساله وقتی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که نتایج انتخابات مجلس ٩٨ و ریاست‌جمهوری ١٤٠٠ با دوره‌های پیشین مقایسه شد. آمار‌ها بیان‌گر آن بود که مشارکت سیاسی در انتخابات مجلس سال ۹۸ نسبت به انتخابات قبلی حدود ۱۰.۳ میلیون نفر کاهش داشت. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰، هم تعداد ۱۴.۵ میلیون نفر مشارکت کمتر بود.

به گزارش فرارو، حالا، اما نتایج یک تحقیق جدید که در روزنامه اعتماد منتشر شده نشان می‌دهد کاهش مشارکت سیاسی نقش مهمی در ایجاد اعتراضات پس از فوت مهسا امینی داشته است. با بررسی آمار مشارکت در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ و انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و همچنین اخبار اعتراضات، می‌توان پی برد اعتراضات در شهرستان‌هایی رخ داده است که از انتخابات سال ۹۶ به بعد، بیشترین میزان ریزش‌آرا و کاهش مشارکت سیاسی در انتخابات را داشته‌اند.

با فرض مرتبط بودن مشارکت سیاسی و اعتراضات، این سوال مطرح می‌شود که راه برون رفت از انسداد کنونی، آیا از همان رهگذر میدان سیاست نیست؟ «فرارو» در راستای پی‌گیری این موضوع با نعمت احمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری گفتگو داشته است.

مسأله مهم رد صلاحیت‌ها

نعمت احمدی، در گفتگو با فرارو، درباره علت کاهش مشارکت سیاسی مردم گفت: «سال‌هاست بخشی از نظام احساس می‌کند که به مشارکت مردم نیازی ندارد؛ غافل از آنکه بالاخره روزی این غده‌ی چرکین باز می‌شود. اگر آمار مشارکت از مجلس اول تا یازدهم و از ریاست‌جمهوری اول تا سیزدهم بررسی شود، خواهیم دید که چه تعداد از افراد کاندیدا شده و چه تعدادی از آن‌ها را شورای نگهبان رد کرده است. این آمار نشان می‌دهد مسبب اصلی تمام این معضلات شورای نگهبان و نوع نگاه این نهاد است.»

او در ادامه افزود: «شورای نگهبان، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را در زمانی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، رد صلاحیت کرد. در دوره‌ی دیگری هم احمدی‌نژاد و ٩٠ نفر از نمایندگان بدون آن‌که حکم محکومیت داشته باشند، از انتخابات کنار گذاشته شدند. هر‌کدام از این افراد طرفداران خود را در عرصه سیاست دارند، وقتی این افراد می‌بینند در بدنه‌ی اجرایی و سیاسی مملکت اجازه ندارند نماینده داشته باشند، چرا باید در انتخابات شرکت کنند؟ وقتی می‌بینند نمی‌توانند نظر و حرفشان را از طریق نماینده‌هایشان منعکس کنند و گوش شنوایی هم برایشان پیدا نمی‌شود طبیعی است که معترض شوند.»

یک نفر برای راه اندازی گفتمان ملی

این حقوقدان در ادامه تاکید کرد: «در دنیا همه‌ی نظام‌های سیاسی کوشش می‌کنند تا بیشترین مشارکت مردمی را داشته باشند. در دوره‌های مختلف انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و... تلاش می‌شود با آمارگیری ببینند محبوبیت یک رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و یا نماینده چقدر است و اگر کاهش یافته چه کار‌هایی باید انجام شود.

در ایران، اما بخشی از نظام همواره دنبال آن بود تا مجلس و ریاست‌جمهوری یک‌دستی داشته باشد. از سوی دیگر براساس آمار انتخابات اخیر مردم نیز اعتنایی به این نگاه نکرده‌اند. در همین ناآرامی‌ها دیده شد که کوچک‌ترین اعتراضی به رئیس مجلس، رئیس‌جمهور یا معاون او نشد. دلیل این امر آن است که معترضان آن‌ها را از خودشان نمی‌دانند. ما امروز کسی را نداریم که ورود پیدا کند و از مردم بخواهد تا گفتمانی ملی را راه بیاندازد. آیا در این چهل و سه سال نباید نیرویی از بدنه‌ی نظام داشته باشیم که گفتمانش به گروه مخالف نزدیک‌تر باشد و بتواند معترضان را آرام کند.»

گوش شنوای نظرات مختلف

احمدی تصریح کرد: «برای مثال آقای میرسلیم که زمانی وزیر بوده و هم اکنون وکیل و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، می‌گوید باید ظرف چند روز محکومان به اعدام را کشت؛ بنابراین بخشی از حاکمیت هم کوشش نمی‌کند تا گفتمانی با معترضان شکل بگیرد.»

او در ادامه افزود: «بر سر هر اتفاقی که می‌افتد رئیس‌جمهور یا رئیس مجلس از قوه‌ی قضائیه تشکر می‌کنند؛ این درحالی است که این نهاد به وظیفه‌ی خودش عمل می‌کند چرا آن‌ها باید از کارش تشکر کنند. وقتی حکم تخلیه منزل کسی صادر می‌شود یا زمان صدور احکام برعلیه معترضان تشکر می‌کنند و با خود نمی‌گویند مردم درباره‌ی آن‌ها چه فکر خواهند کرد. آن‌ها حس خواهند کرد که حاکمیت قصد ندارد گفتمان ملی شکل بگیرد پس طبیعی است که فاصله و شکاف بیشتر شود. حاکمیت باید حرف معترضان را بشنود تا دوام داشته باشد. در قرآن نیز آمده است «فَبَشِّرْعِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ» نظرات مختلف را بشنوید و بهترین را انتخاب کنید.»

مشارکت سیاست، رونق اقتصادی

این حقوقدان درباره اهمیت افزایش مشارکت سیاسی گفت: «اگر در جامعه‌ای مشارکت سیاسی وجود داشته باشد، رونق اقتصادی هم به‌دنبال آن خواهد آمد. ما تجربه‌ی هشت سال دولت خاتمی را در این زمینه داریم، او با مشارکت بالای مردم انتخاب شد و آرای بسیاری کسب کرد. در زمان دولت ایشان ما علاوه بر آنکه توانستیم به نسبت تورم را کنترل کنیم رشد اقتصادی نیز داشتیم؛ بنابراین توسعه‌ی سیاسی به توسعه‌ی اقتصادی نیز می‌رسد.»

فرصت‌های طلایی

احمدی ادامه داد: «شاید فکر می‌کردند که با یکدست شدن حکومت شرایط بهتر شود، ولی تجربه نشان داده در تمام دنیا این روش پاسخ‌گو نیست. باور‌های سیاسی و عقیدتی گوناگونی وجود دارد که با یکدیگر متفاوت هستند. خداوند در قرآن می‌فرماید «ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را در تیره‏‌ها و قبیله‏‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی‏‌ترین شما نزد خدا، با تقوا‌ترین شماست» چرا ما به همین گفته‌ی قرآن گوش نمی‌کنیم. وقتی که اصرار داریم همین کیفیت باشد جواب نمی‌گیریم. اگر بخواهیم با همین نگاه پیش برویم من چندان امید ندارم که در دوره‌ی آینده درصد عدم مشارکت سی تا چهل درصد افزایش پیدا نکند.»

این حقوقدان با بیان اینکه شرایط کشور بحرانی است گفت: «راه برون‌رفت از بحران آن است که مقام معظم رهبری ورود پیدا کند. چرخ امور اجرایی کشور نیاز به نوعی روغن‌کاری دارد لازم است نوع نگاه حاکمیت به مسائل تغییر کند. ما در مشکلات مختلفی گیر کرده‌ایم از‌جمله آن‌ها می‌توان به روابط با آمریکا اشاره کرد. این مسئله به نوعی تابو در آمده است. مثال دیگر اختلاف دیدگاه‌ها بر سر پیوستن به مجامع اقتصادی مثل اف‌ ای تی اف، پالرمو و سیستم بانکی جهانی است. باید این مسائل را حل کنیم. اقتصاددان‌ها بار‌ها اعلام کرده‌اند که ما نمی‌توانیم به‌تنهایی در جزیره‌ای میان اقیانوس مواج بین‌المللی برای خودمان زیست کنیم.»

احمدی در ادامه افزود: «یک مثال دیگر درحوزه‌ی سیاست خارجه و موضوع چین است؛ این کشور سال‌ها با ایران بازی کرد و امروز در دامن رقیب ما در خلیج فارس قرار‌گرفته است. پارس جنوبی یا آزادگان منطقه‌ای است که هم‌اکنون بیشترین گاز جهان در آن تولید می‌شود و توسط قطر به فروش می‌رسد. این منطقه مشترک است، اما چین به‌جای آنکه یک ریال در ایران سرمایه‌گذاری کند با عربستان قرارداد به امضا می‌رساند.

این‌ها همه فرصت‌های طلایی اقتصادی است که کشور ما درحال از دست دادن آن‌ها است. کارخانه‌هایمان خوابیده، اقتصادمان تقریبا متوقف است، بیکاری غوغا می‌کند چگونه می‌خواهیم حداقل رفاه را برای مردم تامین کنیم. این در‌حالی‌که کمی آن طرف‌تر مردم در کشور‌های حاشیه خلیج فارس در رفاه زندگی می‌کنند ما چگونه می‌خواهیم این اختلاف را برای مردم قابل هضم کنیم.»

ارسال نظرات