میان ازدحام جمعیت و دود خودروها در چهارراه مولوی، گنبد بزرگ و فیروزهرنگی به چشم میخورد که غریبهها را برای لحظاتی سر جای خود میخکوب کرده و حتی عدهای را به نشانه احترام، دست به سینه میکند! برخی گمان میکنند این گنبد متعلق به بقعه امامزادهای است که اینجا مدفون است، اما اینطور نیست.
به گزارش همشهری، نه تنها غریبهها، بلکه بسیاری از کسبه خیابانهای شهید مصطفی خمینی و مولوی، علت ساخت گنبد در این بخش از منطقه۱۲ را نمیدانند. برخی هم فکر میکنند گنبد یک مسجد جامع و قدیمی است.
البته عدهای سعی کردهاند وارد محوطه وسیعی شوند که این گنبد در آن قرار دارد، اما همیشه با درهای بسته روبهرو شدهاند. «سعدالله حسینخانی» که سالهاست در این محدوده به فروش مواد شوینده مشغول است، میگوید: «اینجا آرامگاه خانوادگی است و کسی اجازه ورود ندارد.» البته او نمیداند اموات کدام طایفه در اینجا دفن هستند. در مقابل، «محمد ذهنی» که در خیابان شهید مصطفی خمینی، آجیل و شکلات میفروشد، میگوید: «اینجا قبرستان عمومی است، اما بهخاطر اینکه قدیمی شده و اجازه دفن نمیدهند، درهایش را بستهاند. بیش از ۵سال است که اینجا کاسبی میکنم و تا کنون کسی را ندیدهام که وارد این قبرستان شود. فکر میکنم اطرافیان اموات این قبرستان هم فوت کرده یا از تهران رفتهاند که به آنجا سر نمیزنند.»
آنها از علت ساخت گنبد در این قبرستان بیخبرند، اما «فرهاد حبیبی» میگوید: «مادر خدابیامرزم میگفت اینجا یک امامزاده دفن است. خیلیها هم اینجا حاجت روا میشدند، بهخصوص زنهای نازا.» همین حین، «دوستعلی مستمند» حرفهای او را قطع میکند و میگوید: «امامزاده کجا بود؟ اینجا یک روحانی دفن شده که در زمان رضاشاه مشهور بود. بعد از فوتش، برای مزارش گنبد ساختند.»
او عنوان میکند از قدیمیها شنیده پس از فوت آن روحانی، مردم اموات خود را در اینجا دفن کردند و کمکم قبرستان وسیعی شد. بعدها روی قبرها پوشیده شده و درختان زیادی کاشته و به «باغ فردوس» معروف شد.
گنبد فیروزهای انتهای خیابان شهید مصطفی خمینی را فردی به نام «سید زینالعابدین» ساخته است که روزگاری امامجمعه تهران بوده. او پس از فوت پدرش «میرزا ابوالقاسم تهرانی» معروف به «میرزا ابوالقاسم امامجمعه»، مقبره مجللی برایش ساخت که کمکم به «سر قبر آقا» معروف شد. اما میرزا ابوالقاسم که بود و چرا اینجا دفن شد؟ «نصرالله حدادی» تهرانشناس در کتاب «طهران قدیم» نوشته است: «پس از شکستهای پیاپی ایران در روزگار فتحعلیشاه قاجار و با از دست رفتن بخش اعظمی از خاک ایران در شمال کشور و انعقاد عهدنامههای گلستان و ترکمنچای، پادشاه عوامفریب قاجار با ساختن مسجد سلطانی (مسجد شاه) چنین وانمود میکرد که «اسلامپناه» است... برای کامل کردن فریب عمومی، علمای کشور از هر طرف عازم تهران شدند تا به شاه تسلیت گویند. در رأس آنان حاج میر محمدحسین سلطانالعلما، امامجمعه اصفهان به تهران آمد که این سمت از دوره صفوی در خاندان او موروثی بود. در میان همراهان وی، سیدجوان ۲۲سالهای به نام میر سیدابوالقاسم (متولد ۱۲۱۵قمری) بود که در میان علمای اصفهان نفوذ و نسبتی هم با سلطانالعلما داشت. عموی این جوان، آقا میر محمدمهدی، امامجمعه تهران بود. وقتی علما در سال۱۲۳۶ قمری به حضور شاه رسیدند، این سید خوشسیما مورد توجه فتحعلیشاه قرار گرفته و از اصل و نسب او پرسش نمود. بعد دستور داد که، چون امامجمعه تهران را پسری نیست، بهتر آن است که او را به فرزندی قبول کند و به نیابت خویش برای اقامه نماز جماعت و جمعه برگزیند.»
اینگونه بود که میرابوالقاسم در تهران و پیش عمویش ماند و همیشه در دوره فتحعلیشاه مورد توجه بود. پس از فوت امام جمعه تهران، همانطور که فتحعلی شاه امر و پیش بینی کرده بود، جای عمویش نشست و تولیت مسجد شاه را هم بر عهده گرفت. او این سمت را نهتنها در عصر فتحعلیشاه، بلکه محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار هم برعهده داشت تا اینکه سال۱۲۷۱ و بنا به روایت دیگری سال۱۲۷۲ قمری در ۵۶سالگی فوت کرد.
او را در جنوب تهران و پایینتر از چهارراه مولوی فعلی که آن زمان قبرستان کوچکی بود، دفن کردند و پسرش به دستور ناصرالدین شاه، برای او مقبره باشکوهی ساخت. همچنین حدود هزار و ۸۵۰هکتار زمین زراعی در مناطق حسینآباد و فتحآباد ساوه، وقف نگهداری این بقعه شد تا مخارج آن از این طریق تأمین شود.
گفته میشود میرابوالقاسم از روحانیهایی بود که مخالف امیرکبیر بودند و برای شورش مردم در مقابل او، از سفارت انگلستان رشوه گرفت.
سر قبر آقا در نزدیکی بازار حضرتی و کنار میدان امینالسطان قرار دارد که در زمان ناصرالدین شاه، محل فروش میوه و سبزیجات تهران بود. دروازه حضرت عبدالعظیم (ع) هم در همین محدوده قرار داشت و تهرانیها با قطار دودی از این محل به شهرری میرفتند. این آرامستان پس از دفن میرابوالقاسم، به یکی از گورستانهای بزرگ تهران تبدیل شد تا اینکه در دوران رضاشاه تخریب شد تا به این واسطه، شهر تهران توسعه پیدا کند. به همین دلیل، باغ بزرگی در اینجا ساخته و به «باغ فردوس» نامیده شد.
کمتر کسی تاکنون موفق شده به مقبره این روحانی برود که ۲۸مرداد سال۱۳۵۱ با شماره۹۲۷ ثبت شده است. این بقعه مثل خیلی از بناهای دوره قاجار، ۴ایوان دارد که ایوان شمالی دارای تزیینات آینهکاری، گچبری و اشکال هندسی است. در ایوان جنوبی هم از هنر آجرکاری استفاده شده که دارای ۲حجره است. ایوان غربی دارای گچبری و مقرنسکاری است و طاق رومی، آجرکاری و کاشیکاری را میتوان در ایوان شرقی دید. از چوب هم در بخشهای مختلف این بنای مستطیل شکل استفاده شده که روی سکویی به ارتفاع یکمتر از سطح زمین ساخته شده است. گنبد بزرگی هم که در خیابان شهید مصطفی خمینی دیده میشود، در بخش میانی و روی پایههای بنا استوار است. این آرامگاه حدود ۳۰هزار مترمربع مساحت دارد و در یکی از ایوانهایش «میرزا علیاکبرخان نفیسی» معروف به «ناظم الاطبا» پزشک و دانشمند ایرانی و فرزندش «سعید نفیسی» نویسنده، مترجم و شاعر مدفون هستند.