فرارو- متیو باروز دارای سابقه فعالیت ۲۵ساله در سیا است. هم چنین دستیار ویژه «ریچارد هالبروک» سفیر ایالات متحده در سازمان ملل در فاصله سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ میلادی است. گزارشهای او با محتوای سناریوسازی برای آینده و پیش بینی روندهای جهانی مورد تحسین قرار گرفته اند.
او اخیرا در نشنال اینترست از احتمال زیاد رویارویی با ایران توسط کشورهای غربی نوشته است. وی نوشته است: «رویدادهایی که پیامدهای آن بسیار زیاد خواهند بود. یک دولت جدید راست افراطی در اسرائیل و مجلس نمایندگان جمهوری خواه در ایالات متحده فشارها را برای جنگ با ایران یا خرابکاری در تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران در فردو و هم چنین تاسیسات موشکی و پهپادی آن کشور تشدید خواهند کرد.
در واکنش به این فشار ایران میتواند در منطقه و تنگه هرمز پاسخ آمریکا و اسرائیل را بدهد و با افزایش خطر تشدید درگیری مسیر عبور و مرور نفت کشها را مختل کند.»
حال سوالی که پیش رو است این که در سال ۲۰۲۳ چقدر احتمال رویارویی ایران و غرب و جنگ در خاورمیانه وجود دارد؟ حسن بهشتی پور و فریدون مجلسی به این پرسش پاسخ میدهند.
وی تاکید کرد: «این فرمول درستی است که از نظر تحلیلی میگویند: وقتی قصد حمله نظامی به کشوری را دارید باید افکار عمومی جهانی را هم قانع کنید. زیرا آنها هیچ وقت بدون پشتوانه افکار عمومی جهانی دست به چنین اقداماتی نمیزنند. اما در مورد ایران کاملاً شرایط مستثنی است. شواهد و قرائن نشان نمیدهند که آنها قصد حمله نظامی به ایران را داشته باشند، ولی ممکن است صرفاً یک سری حملات جزئی و مقطعی انجام دهند، اما احتمال حمله تمام عیار یا جنگ کامل را من بسیار کم میدانم.»
بهشتیپور افزود: «مسئله این است که طرفهای غربی به خوبی میدانند که جنگ با ایران به معنی ناامن شدن کل منطقه خاورمیانه است و آنها به هیچ وجه دنبال همچین فضایی نیستند. اما همانطور که عرض کردم احتمال اینکه اقدامات نظامی کوتاه و جزئی علیه ایران داشته باشند بسیار زیاد است. منظورم از حملات جزئی و موقتی این است که مثلا به مواضع نیروهای ایرانی در سوریه حمله کنند. البته این هم کاملاً چراغ خاموش انجام خواهد شد و هیچکس مسئولیت آن را برعهده نخواهد گرفت. دقیقا مثل مواردی که قبلا هم مشابه آن وجود داشت.»
این تحلیلگر مسائل بین الملل در خصوص افزایش تحرکات اسرائیل در نزدیکی ایران گفت: «درست است که این اواخر نزدیکی آذربایجان با اسرائیل بیشتر شده، اما موضوع جدیدی نیست و حدود ۳۰ سال است که این دو رابطهشان را حفظ و گسترش دادهاند. در خصوص حضور شناورها هم درست است که برای نخستین بار رخ داده، اما این صرفا به معنی مانور سیاسی است. به طور کلی به عقیده من باید این اقدامات آمریکا و اسرائیل را در راستای طرح «صلح ابراهیم» تحلیل کنیم نه حمله نظامی به ایران.»
بهشتی پور در پایان تاکید کرد: «سیاست خارجی دنباله سیاست داخلی است. ما تا زمانی که نتوانیم شرایط داخل را آرام کنیم توان چانه زنی در عرصه بین المللی را نخواهیم داشت. متاسفانه نارضایتیهای داخلی این امکان رابرای دشمنان ما فراهم کرده که بیشتر به ایران فشار بیاورند. واقعیت این است که هیچ کشوری تمایلی ندارد که با یک ایران متحد وارد جنگ نظامی شود، اما اگر ایران از داخل دچار چنددستگی و تفرقه ناشی از نارضایتی شود، ضربه زدن به آن بسیار راحت خواهد بود؛ لذا به نظر من اگر میخواهیم شرایط را در عرصه بین المللی بهبود ببخشیم، باید از سیاست داخلی آغاز کنیم.»
وی تاکید کرد: «باید در نظر داشت که با توجه به اقدامات اخیر غربیها و تحرکاتی که در منطقه دیده میشود، دیگر جنگ یک امر بعید نیست و این احتمال وجود دارد که ما در حال رفتن به سمت یک نزاع نظامی باشیم. زیرا الان غربیها در تلاش هستند اذهان عمومی جهان را به این سمت سوق دهند که جنگ با ایران تنها چاره موجود است و جمهوری اسلامی یک خطر برای مردم خودش و منطقه و حتی در سطح جهانی است.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: «نکته مهم دیگر این است که آنها حتی در تلاش هستند اذهان عمومی داخل ایران را هم با خود همراه کنند. آنها با استفاده از توان رسانهای خود سعی دارند مردمی را که از اصلاح در کشور ناامید هستند را با خود همراه کنند و آنها را قانع کنند که تنها راه چاره یک جنگ نظامی است. چنین مقدماتی برای حمله به یوگسلاوی در دوران میلوشویچ صورت گرفت. همین اقدامات پیش حمله به لیبی در دستور کار قرار گرفت. برای عراق هم در دوران صدام حسین، سیاست اینچنینی در پیش گرفتند. حتی در خصوص افغانستان هم غربیها همچین رویکردی داشتند.»
او افزود: «آنها در همه این موارد پیش از جنگ سعی کردند افکار عمومی جهانی را به این سمت ببرند که این کشورها خطر جدی برای دنیا هستند یا به گونهای جامعه جهانی را قانع کنند که با جنگ نظامی موافقت و همراهی کنند؛ بنابراین نباید نه جنگ را بعید بدانیم و نه خیلی خودمان را دست بالا و طرف مقابل را دست بسته ببینیم. ضمن اینکه رویکردهای ایران هم طی چند دهه اخیر در منطقه به گونهای بوده است که تا حدود زیادی بهانههای کافی و ابزارهای لازم برای اینکه غربیها وجهه ایران را مخدوش کنند و به عنوان یک خطر معرفی کنند، در اختیارشان قرار داده است؛ لذا من فکر میکنم الان باید بسیار نگران وقوع جنگ باشیم.»
این دیپلمات سابق تاکید کرد: «مقامات باید در نظر داشته باشند که ما به تنهایی نمیتوانیم با تمام دنیا بجنگیم. ما حتی در حال حاضر با کشور آذربایجان که به نوعی خویشاوند ما هستند، مشکلات جدی داریم و آنها ترجیح داده اند با ترکیه و اسرائیل همکاری و ارتباط داشته باشند. ما تعداد زیادی رزمایش هم در خلیج فارس انجام دادیم، اما الان عملا اسرائیل است که برای خود راه باز کرده و وارد حوزه خلیج فارس شده است. ببینید همین آماده باشها و هزینهها و روند فرسایشی میتواند در نهایت منجر به ضعف ایران شود. یعنی دقیقا همان کاری که با شوروی انجام دادند و موفق هم شدند.»
مجلسی در پایان افزود: «واقعیت این است که تا همین اواخر همچنان ایالات متحده و اروپا رویکردشان در قبال ایران این بود که با برقرای ارتباط و امضای توافق هستهای بتوانند انحصار گاز روسیه برای اروپا را تمام کنند، اما مذاکراتی که انجام شد یا انجام نشد، آنها را به این نتیجه رساند که امکان توافق با ایران وجود ندارد و آنها به سمت رویکرد جنگی رو آوردند. اما مشکل بزرگتر این است که ایران باید تغییراتی در سیاست خود ایجاد کند، ولی این اتفاق از نظر من با توجه به رویکردها و تجربه، کاملا بعید است. زیرا همچین فداکاری نیازمند عقب نشینی از برخی آرمانها است و به نظر نمیآید مقامات ایران قصد همچین کاری را داشته باشند.»