به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، این هفته قطر میزبان دیدارهای پایانی مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ خواهد بود. این کشور در خاورمیانه مبالغ هنگفتی را برای برگزاری جام جهانی فوتبال هزینه کرد. بر اساس برخی برآوردها ۲۲۰ میلیارد دلار هزینه صرف شده است. با این وجود، به عنوان اقدامی در عرصه روابط عمومی ممکن است این هزینه به هدر رفته باشد: قطر انتقادات گستردهای را به دلیل فساد ادعایی برای کسب میزبانی در وهله نخست و بدرفتاری آشکار با کارگران مهمان که استادیومها و زیرساختها را ساختهاند، برانگیخته است.
اقتصاد قطر تا چه اندازه با ثبات است؟ شهروندان قطری در مقایسه با کارگران مهمان خود تا چه اندازه ممتاز هستند؟ و چگونه تغییرات آب و هوایی ممکن است بر اقتصاد آن کشور تاثیر بگذارد؟ اینها پرسشهایی هستند که در این مقاله قصد دارم به آن پاسخ دهم.
صحبت تاریخی از اقتصاد قطر پرسش کوچکی است. منظورم این است که آن چه درباره آن مینویسم یک شبه جزیره کوچک است که از عربستان سعودی تا خلیج فارس امتداد دارد و از سال ۱۸۷۲ میلادی توسط خاندان آل ثانی اداره میشود و در سال ۱۹۰۰ میلادی تنها ۲۷۰۰ نفر جمعیت داشت که بخش قابل توجهی از آن بردههای آفریقایی بودند. اقتصاد آن کشور از طریق ماهیگیری، غواصی و صید مروارید اداره میشد.
در دهه ۱۹۲۰ میلادی به دلیل آن که مروارید از مد افتاده بود و مرواریدهای مصنوعی جایگزین آن میشدند اقتصاد قطر در وضعیت بدی قرار گرفت. بدیهی بود که کشوری با آن وضعیت اقتصادی برای کشف ذخایر عمده سوخت فسیلی از تجهیزات لازم برخوردار نبود. کشورهایی که تجهیزات لازم برای این کار را در اختیار داشتند قدرتهای امپراتوری بودند. بنابراین، از دهه ۱۹۲۰ میلادی به این سو کل منطقه خلیج فارس به میدانی برای رقابت بین شرکتهای بزرگ نفتی جهان تبدیل شد.
ترکیبی از زمینشناسان نفتی بریتانیایی، نیوزیلندی و امریکایی برای یافتن نفت در عربستان سعودی و بحرین با یکدیگر رقابت میکردند. سپس زمینشناسان غربی کار مشابهی را در قطر انجام دادند و شروع به کاوش کردند. در سال ۱۹۳۹ میلادی کار کشف و استخراج نفت از آن ناحیه صورت گرفت.
قطر اساسا یک تولیدکننده نفت جزئی بود و در دهه ۱۹۷۰ میلادی عملکرد بسیار خوبی داشت. با این وجود، این درآمد نفتی از بین رفت و در دهه ۱۹۸۰ میلادی سعودیها تصمیم گرفتند قیمت نفت را کاهش دهند. از سال ۱۹۸۹ میلادی به این سو بود که گاز به عنوان دارایی منحصر به فرد قطر شروع به توسعه کرد و پس از کودتای درون دربار سلطنتی در آن کشور در سال ۱۹۹۵ میلادی بازسازی بزرگ گاز طبیعی مایع به طور جدی در دوحه آغاز شد. این همان جایی است که از آن لحظه به بعد شاهد افزایش تولید ناخالص داخلی قطر هستیم.
در زمینه نوع برخورد قطر با کارگران مهاجر خارجی ما به شکلی کاملاً موجه انتقاداتی را در این باره شنیدهایم. حکومت تلاشهایی را برای بهبود شرایط تحت نظارت ناظران خارجی انجام داده است اما کماکان از نظامی فوق العاده نابرابر در مورد کارگران خارجی برخوردار است. شهروندان قطری از خوش شانسترین افراد زنده هستند. آنان در نظامی متولد شدهاند که درآمد بدون مالیات، مشاغل دولتی پردرآمد، مراقبتهای بهداشتی رایگان، آموزش عالی رایگان، حمایت مالی از افراد تازه ازدواج کرده، حمایت در زمینه مسکن، قبوض رایگان آب و برق یا یارانههای هنگفت را برایشان تضمین میکند.
یک وب سایت کامل در قطر وجود دارد که شهروندان واجد شرایط آن کشور را به سوی مشاغل بخش خصوصی و دولتی جلب و جذب میکند. از مجموع جمعیتی که بین ۲.۵ تا ۲.۹ میلیون نفر در نوسان است شهروندان قطر حدود ۳۰۰۰۰۰ نفر هستند. بخش عمده کارگران در قطر از کشورهای جنوب آسیا در سراسر اقیانوس هند آمدهاند و پاکستانی، هندی و نپالی هستند.
من در شعبه دانشگاه نیویورک در ابوظبی امارات تدریس کردهام. من در رویدادهای مجمع جهانی اقتصاد در امارات شرکت کرده ام. من در جلسه مشاوره در قطر نیز شرکت کرده ام. کارمندان دولت در قطر از سراسر جهان استخدام شدهاند. بیجا نخواهد بود اگر بگوییم این نوعی سیستم استخدام مزدور است. در بسیاری از کشورهای خلیج فارس جامعه مدنی به شکلی که ما آن را درک میکنیم وجود ندارد. در نتیجه، شهروندان کشورهای خلیج فارس در تلاش برای احقاق حقوق شهروندی نیستند. از این دیدگاه ثبات رژیمهای سیاسی در این کشورها تقویت میشود. ممکن است کارکنان و کارمندان کمتر وفادار باشند اما در چنین سیستمی استخدام مزدوری هر آن کس وفاداری کمی داشته باشد یکبار مصرف است و کنار گذاشته میشود.
تخمین زده میشود که حدود ۸۵ درصد از سربازان ارتش قطر از اتباع خارجی هستند. پاکستانیها و سودانیها در میان کارکنان خارجی ارتش قطر در اکثریت هستند. هم چنین، سنت مشاوران نظامی در ارتش قطر وجود دارد که به دوران امپراتوری بریتانیا باز میگردد. آنان در کالج نظامی سلطنتی سند هرست بریتانیا یا آکادمیهای دریایی ایالات متحده آموزش دیدهاند و با مشاوران غربی روابط بسیار نزدیکی دارند. این موضوع باعث ارتباطات بسیار نزدیک میشود که نمونه آن را میتوان در وجود پایگاه عظیم امریکا در قطر و در قراردادهای عظیم تسلیحاتی میان امریکا و بریتانیا با آن کشور مشاهده کرد.
امور مالی اسلامی قطر به شکل مدرن آن از دهه ۱۹۶۰ میلادی آغاز شد. آن کشور به همراه احیای تفکر مدرن اسلامی از مصر ظهور کرد و از آن زمان به این سو به یک شاخه نسبتا قابل توجه از امور مالی جهانی تبدیل شده است. قطر به دو حکم قرآنی در اقتصاد پایبند است: یکی مخالف ربا بوده و دیگری مخالف معاملات مبهم یا به صورت بالقوه فریبنده. بنابراین حقوق اسلامی به این معنا عقل سلیم را برای تامین مالی رمزگذاری میکند. داراییهای بانکی اسلامی در سراسر جهان حدود ۲ تریلیون دلار است. بنابراین، بسته به نحوه شمارش آن جایی بین ۳ تا ۶ درصد از داراییهای جهانی بانکی محسوب میشود.
در مورد تاثیر تغییرات اقلیمی بر قطر این موضوعی بسیار حیاتی است. از یک سو، خاورمیانه ممکن است به طور کاملا منطقی به عنوان تولید کننده برتر سوختهای فسیلی در نظر گرفته شود اما هم چنین به طور کامل در میانه مسیر تغییرات آب و هوایی قرار دارد زیرا در حال حاضر سکونت در کل منطقه به دلیل گرمای شدید بسیار دشوار است. این تنها تصور غربیها نیست. مردمان محلی نیز آن را به شدت احساس میکنند و نخبگان تا آنجا که ممکن است در بدترین فصول منطقه را ترک میکنند. موضوع تنها گرما نیست.
رطوبت نیز در برهههای زمانی نامناسب از سال یک قاتل واقعی در منطقه است. رطوبت چیزی است که بدن ما به سختی توان مقابله با آن را دارد زیرا در گرمای خشک شما میتوانید گرما را به صورت عرق دفع کنید اما در زمان رطوبت چنین امکان وجود ندارد و منطقه از این نظر در معرض خطر قرار دارد.
پاسخ ساده این است که اگر شما به اندازه قطر یا کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس یا عربستان سعودی ثروتمند هستید میتوانید با استفاده از سیستمهای خنک کننده بسیار پیچیده که ما در اختیار داریم جهان را قابل سکونت کنید. این قابلیت در جام جهانی به نمایش گذاشته شد. خطر مرگ و میر در خلیج فارس در کشورهای فقیرتر خاورمیانه مانند عراق بدتر است. کشورهایی چون عراق منابع لازم برای خنک کردن دهها میلیون نفر در شرایط گرمای شدید را در اختیار ندارند. در نقاط دیگر آسیا از جمله شمال هند و پاکستان نیز وضعیت مشابهی در جریان است.
با این وجود، برای خنک کردن، آن چه نیاز دارید انرژی است و البته قطر نیز مانند دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس دارای منابع انرژی فراوانی است. منظور این است که باید منابع را انتخاب کنید: نفت، گار، انرژی خورشیدی یا باد. کشورها میتوانند هر چهار مورد را هدف قرار دهند. کشورهای منطقه هم چنین به ایجاد ظرفیتهای هستهای علاقهمند هستند. آنان ابر قدرتهای انرژی خواهند بود.
کشورهای منطقه هم چنین خود را به عنوان قطب اصلی برای تولید انرژی هیدروژنی قلمداد میکنند زیرا آن چه برای چنین انرژی بدان نیاز دارید در آن منطقه فراوان است. دولتهای منطقه خلیج فارس احساس میکنند که آیندهای بدون آنان وجود ندارد زیرا هیچ سناریوی قابل قبولی برای گذار کامل از انرژی فسیلی در نیم قرن آینده وجود ندارد و در این بازه زمانی مقداری مصرف قابل توجه نفت و گاز در سراسر جهان وجود خواهد داشت.
آن کشورها تصور میکنند که کاهش شدید مصرف نفت و گاز به این زودیها رخ نخواهد داد. کشورهایی که این نفت و گاز را در این سناریوهای متعارف انتقال انرژی تامین خواهند کرد تولیدکنندگان کم هزینه هستند. کم هزینهترین تولید کننده نفت عربستان سعودی و کم هزینهترین تولید کننده گاز قطر است. بنابراین، دیدگاه آنان از انتقال انرژی شامل این نیست که تولید نفت و گاز را متوقف کنند زیرا نیاز باقی مانده وجود خواهد داشت و آنان تولید کنندگان کم هزینه خواهند بود.
از سوی دیگر، آینده برای تولید کنندگان گران قیمت نفت و گاز تاریک است. آنان آیندهای را در حال توسعه میبینند و به عنوان قطبهای انرژی مواجه با مسائل آب و هوایی بزرگ باید خود را با شرایط ایجاد شده سازگار کنند. با این وجود، از نظر تولید انرژی این کشورها خود را به عنوان تولید کنندگان کلیدی برای آینده قابل پیش بینی تصور میکنند.