داستان فیلم «دختر ابدی» اصلا پیچیدگی خاصی ندارد و اگر آن را برای شما تعریف کنند احتمالا فکر میکنید که نباید خیلی فیلم جذاب و خاصی باشد. اما وقتی به تماشای آن مینشینید، به شکلی غافلگیرکننده مجذوبش میشوید و تا آخرین لحظه نمیتوانید رهایش کنید.
به گزارش فرارو به نقل از فرادید، داستان این فیلم آدم را یاد فیلم «درخشش» استنلی کوبریک میاندازد. ماجرا در یک هتل بسیار خلوت اتفاق میافتد. شخصیت اصلی فیلم یک زن هنرمند میانسال به اسم جولی (با بازی تیلدا سوینتون) است که به همراه مادر سالخوردهاش (باز هم با بازی تیلدا سوینتون) به این هتل آمده است تا خاطرات مادرش از این مکان را ثبت کند و از روی این خاطرات یک فیلم بسازد. این هتل قبلا عمارتی بوده که مادر جولی در آن زندگی میکرده.
در اولین صحنۀ فیلم در حالیکه جولی و مادرش دارند با تاکسی به سمت هتل میروند، راننده دربارۀ یک روح مرموز که پشت پنجرۀ یکی از اتاقهای هتل دیده است صحبت میکند. از همین لحظۀ اول احساس تعلیق و معما و دلهره آغاز میشود و تا پایان فیلم ادامه پیدا میکند.
تیلدا سوینتون شاهکاری از هنر بازیگری را در این فیلم ارائه کرده است؛ او در هر دو نقش اصلی فیلم به شکلی درخشان بازی میکند و تمام احساسات و احوالی را که فیلم قرار است به مخاطبش بدهد، به صورتی زنده و باورپذیر ارائه میکند.
اما فقط بازی سوینتون نیست که عالی از کار درآمده؛ این بیش از هر چیز هنر کارگردان بوده که اجزاء فیلم را درست و دقیق کنار هم قرار داده، ریتم مناسبی به فیلم بخشیده و فضاسازیهایی گیرا و پر رمز و راز ایجاد کرده است.
این فیلم یک اثر ترسناک به معنی عادی و معمولی کلمه نیست. در واقع مضمون اصلی «دختر ابدی» ارتباط خاص و پیچیدۀ میان مادر و فرزند است؛ ارتباطی که در عمیقترین پستوهای روح خانه میکند و بر تمام آینده و سرگذشت انسان اثر میگذارد. اما این مضمون در اینجا در قالب نوعی قصۀ هراسانگیز و وهمآلود روایت میشود که علاوه بر عمق و معنا، سرشار از جاذبه نیز هست.
در یک کلام، این فیلم داستان ارواح است؛ هم ارواح ترسناک و هم روحهای دردمند و جستجوگر آدمهایی که چیزی را در گذشتهشان جا گذاشتهاند.
کارگردان: جوآنا هاگ (Joanna Hogg)
بازیگران: تیلدا سوینتون (Tilda Swinton)، جوزف میدل (Joseph Mydell)
امتیاز منتقدان (راتنتومیتوز): ۹۶%