فرارو- عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: «اگر آمریکاییها همانطور که ادعا میکنند به سراغ گزینه نظامی بروند یا پرونده ایران را مجدد به شورای امنیت ببرند یا بخواهند از مکانیزم ماشه استفاده کنند، فعالیت هستهای ایران را به سمت «دفاع هستهای» پیش خواهد برد. البته این عجیب نیست و کاملا طبیعت سیاست است.»
به گزارش فرارو تنها چند روز بعد از قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران، سازمان انرژی اتمی چندین اقدام را در دستور کار قرار داد که نخستین گام غنی سازی ۶۰ درصد بود که همزمان با حضور بازرسان آژانس در مجتمعهای غنیسازی نطنز و فردو انجام شد.
به گزارش فرارو، البته این اقدام در حالی انجام شد که غنی سازی ۶۰ درصد در نطنز همچنان ادامه دارد. همچنین سازمان انرژی اتمی طی بیانیهای از آغاز روند تعویض ماشینهای سانتریفیوژ نسل اول با ماشینهای پیشرفته ۶-IR در این مجتمع خبر داد که باعث افزایش چشمگیر ظرفیت تولید میشود. هرچند کاخ سفید در ابتدا این اقدام ایران را تائید نکرد، اما آژانس بین المللی در گزارش اعلام کرد که بیانیه ایران صحت دارد.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشی که در اختیار اعضای شورای حکام قرار داد، اعلام کرد که ایران در حال برنامهریزی برای توسعه قابل توجه تولید اورانیوم با غنای پایین در فردو از طریق نصب ۱۴ آبشار دیگر از سانتریفیوژهای پیشرفته «آیآر۶» است که ۶ مورد آن جایگزین آبشارهای سانتریفیوژهای نسل پایین «آیآر۱» خواهد شد.
گروسی در گزارش خود نوشت که آژانس بینالمللی انرژی اتمی افزایش فعالیتهای راستیآزمایی خود را از تأسیسات فردو به اطلاع ایران خواهد رساند. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین در گزارش خود از تصمیم ایران برای نصب تأسیسات دوم در نطنز خبر داد.
اما در کنار اینها بیانیه سازمان انرژی هستهای و تصمیمات ایران با واکنش طرفهای غربی مواجه شد. آن را نقض صریح قوانین و حتی پیشروی ایران برای دستیابی به سلاح هستهای تعبیر کردند. به عنوان مثل خبرگزاری رویترز مدعی شد که نسخهای از گزارش محرمانه آژانس را رویت کرده که ایران با سرپیچی از تعهدات خود، ۱.۲ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده خود را تغییر شکل داده و به ۱.۷ کیلوگرم اورانیوم متناسب برای ساخت سلاح هستهای تبدیل کرده است.
اما موافقان داخلی این تصمیم، اقدام ایران را مطابق با بندهای ۲۶ و ۳۷ توافق هستهای میدانند.
در بند ۲۶ برجام میدانند که در آن آمده است: «ایران اعلام کرده است که تحمیل یا بازگرداندن تحریمهای مشخصشده در پیوست ۲ یا وضع تحریمهای جدید هستهای را مبنایی برای توقف کلی یا جزیی اجرای تعهدات خود وفق این برجام تلقی خواهد کرد.»
همچنین در بند ۳۷ هم دقیقاً همین گزاره با کلماتی مشابه تکرار شده است: «ایران بیان داشته است که چنانچه تحریمها جزئاً یا کلاً مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینهای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد کرد.»
وی تصریح کرد: «بحثی که در ایران وجود دارد این است که پرهزینهترین تاسیسات و فناوری هستهای در کشور ما وجود دارد. یعنی اگر هزینهها و محدودیتهایی که از ممانعت آمریکا و کشورهای غربی ایجاد شد را لحاظ کنیم، فناوری هستهای ما بیشتر از هر کشور دیگر، هزینهساز بوده است. به طوری که اصلاً نظام در خصوص موضوع هستهای امکان بازگشت ندارد؛ بنابراین با توجه به این هزینه سنگین، سیاستی که در دستور کار قرار گرفت این بود که از فناوری هستهای صرفا به عنوان سوختی که مصرف نیروگاهی دارد، استفاده نشود و در مصارف دیگر هم سوخت و فناوری هستهای به کار گرفته شود.»
این تحلیلگر مسائل هستهای تاکید کرد: «بنابراین وقتی چنین تصمیمی گرفته شد، هرچقدر درصد غنیسازی بیشتر شود، استفاده بیشتری هم از سوخت هستهای انجام میشود. یعنی مثلا غنیسازی ۲۰ درصد در حوزههای تحقیقاتی و پزشکی و امثال اینها مورد استفاده قرار میگیرد. اما وقتی به ۶۰ درصد برسد، بیشترین استفاده را در حمل و نقل دریایی خواهد داشت. به عنوان مثال نفتکشها و کشتیهای بزرگی که با استفاده از سوخت هستهای در سراسر دنیا کار میکنند، نیازمند سوخت ۶۰ درصد هستند.»
فلاحت پیشه در ادامه تصریح کرد: «با همه اینها ایران کشوری است که در زمان برجام توافق کرد که سوخت بالای ۵ درصد تولید نمیکند، ولی میخواهد از این امکان برخوردار باشد که سوخت هستهای در قالب مبادلات دوجانبهای یا کنسرسیومی استفاده کند. یعنی از این طریق بتواند سوخت مورد نیاز خود برای حوزههای پیشران و علمی را تامین کند که نیاز به تولید نداشته باشد. اما اتفاقی که رخ داد این بود که ترامپ که روی کار آمد، معتقد بود ایران اصلا صلاحیت دارا بودن انرژی هستهای در هیچ ابعادی را ندارند. یعنی همان رویکردی که در قبال لیبی اتخاذ شد. یعنی آنها در صورتی تحریمها را برخواهند داشت که ایران به طور کامل فعالیتها و تاسیسات هستهای خود را تعطیل کند.»
وی ادامه داد: «بعد از تصمیم ترامپ، ایران با توجه به هزینههایی که پرداخت کرده بود و امکان برگشت نداشت، راساً به خودکفایی در این حوزه رسید. یعنی قبلا که سوخت ۲۰ درصد را تولید کرده بودند، بعد از خروج ایالات متحده از برجام هم دوباره به تولید سوخت ۲۰ درصد اقدام کردند و بعد هم سراغ سوخت ۶۰ درصد رفتند که برای کشور توجیه اقتصادی هم داشت. این هدفگذاری جمهوری اسلامی برای غنی سازی ۶۰ درصدی بود که این روزها خیلی شنیده میشود.»
او در خصوص ادامه این روند متشنج میان ایران و طرفین غربی عنوان کرد: «تحلیل من این است که بعد از سوخت ۶۰ درصد، نوع راهبردی که غربیها به ویژه ایالات متحده بر روابط هستهای با ایران حاکم میکنند، تغییر خواهد کرد. اگر آمریکاییها همانطور که ادعا میکنند به سراغ گزینه نظامی بروند یا پرونده ایران را مجدد به شورای امنیت ببرند یا بخواهند از مکانیزم ماشه استفاده کنند، فعالیت هستهای ایران را به سمت «دفاع هستهای» پیش خواهد برد. البته این عجیب نیست و طبیعت سیاست است. وقتی آمریکا و اسرائیل به دنبال شبیهسازی حمله به تاسیسات هستهای ایران هستند، قاعدتا جمهوری اسلامی به سمت فناوری دفاع هستهای پیش خواهد رفت و به نظر من هرچند همگان به ویژه مردم خودمان این حقانیت را برای ایران قائل هستند، اما این مرحله بسیار خطرناک است.»
وی تاکید کرد: «واقعیت این است که طی این سالها بعد از جنگ تحمیلی، همواره ایران دفاع متعارف را در برابر حملات متعارف در دستور کار قرار داده است. اما اگر قرار باشد که با یک تهدید غیرمتعارف مواجه شود، قطعا سیاستهای جمهوری اسلامی هم به سمت دفاع غیرمتعارف پیش خواهد رفت این وضعیتی خواهد بود که مدیریتش برای طرفهای غربی هم سخت خواهد شد.»
این عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس در خصوص «دفاع هستهای» تشریح کرد: «به باور من اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود یا خرابکاری نظامی و جاسوسی در تاسیسات هستهای ایران صورت بگیرد، یکی از اقداماتی که به احتمال زیاد در دستور کار قرار خواهد گرفت این است که به سمت غنی سازی ۹۰ درصد پیش برویم. یعنی تا زمان سوخت ۶۰ درصد راهبرد ایران، راهبرد جلوگیری از محرومیت هستهای خواهد بود، اما بعد از آن اگر کشورهای غربی به این سمت بروند که پرونده ایران را در شرایط اضطرار قرار دهند یا تهدید نظامی را عملی کنند، من معتقدم که ایران سریعا به سمت غنیسازی ۹۰ درصد پیش خواهد رفت.»
فلاحت پیشه در پایان گفت: «واقعیت قضیه این است که مذاکره کنندگان ایرانی هیچ وقت تمام کنندههای یک سازوکار دیپلماتیک نبودند. حتی به نظر من اول آمریکاییها و بعد ایرانیها در کشتن فرصتهای هستهای بسیار تاثیرگذار بودند. اما حالا این طرفهای غربی هستند که سعی دارند با سوءاستفاده از فضای داخلی ایران، شرایطی شکل بدهند که توان چانهزنی ایران را کاهش دهند؛ لذا عملا دیپلماسی هستهای تبدیل به یک چالش هستهای شده است؛ بنابراین در حال حاضر هر اقدامی از جمله قطعنامه علیه ایران یا اجرای مکانیزم ماشه و... از نظر ایران پایان دیپلماسی تلقی خواهد شد و جمهوری اسلامی هم راهکار خودش را در پیش میگیرد. به همین دلیل است که میگویم آن شرایط برای همه طرفین بسیار خطرناک خواهد بود. البته هنوز روزنههای امیدی وجود دارد و امیدوارم مقامات غربی یک طرح جدید ارائه کنند.»