صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۸۶۸۱۴
یکی از عواملی است که در ایجاد احساس محرومیت نسبی در جامعه تاثیر بسزایی داشته است مقایسه شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران با سایر کشور‌های جهان بویژه کشور‌های همسایه است. بازنشر پرشمار تصاویر مقایسه‌ای که شهر دوبی را در دهه پنجاه خورشیدی بیابانی برهوت نشان می‌داد در حالی که امروز تبدیل به یک ابر شهر مدرن شده است، رشد اقتصادی کره جنوبی و ترکیه و عقب ماندگی ایران، و همچنین گزارش‌های تصویری که قیمت خودرو نو و دست دوم در امارات را با قیمت خودرو در ایران مقایسه می‌کند را می‌توان به عنوان بخشی از اطلاعات دانست که جامعه خود را هنگام مقایسه با آن به شدت محروم ارزیابی می‌کند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۲ - ۲۵ آبان ۱۴۰۱

دکتر امیرحسین زمردیان*؛ اگرچه اعتراضات شهریور ماه سال ۱۴۰۱ که تا آبانماه نیز ادامه یافته است برای بسیاری از اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و سیاسی قابل پیش‌بینی بود، اما از جنبه‌های بسیاری هم باعث شگفتی آنان که فرایند‌های اجتماعی جامعه ایران را زیر نظر دارند شد. این نوشتار سعی آن دارد تا با استفاده از نظریه‌های جامعه شناختی مرتبط و داده‌های در دسترس آماری تحلیلی کوتاه از چرایی رخداد این اعتراضات گسترده ارایه نماید.

۱) بحث نظری

جنبش‌ها و انقلاب‌های اجتماعی - اقتصادی بسته به جامعه حامل جنبش دلایل و زمینه‌های متکثر و متفاوتی دارند و اندیشمندان مهمی نیز سعی در تبیین دلایل این پدیده داشته‌اند که از آن جمله آنان می‌توان به کارل مارکس، کرین برنتون، چالمرز جانسون و چارلز تیلی اشاره کرد.

به نظر نگارنده، اما نظریه‌ای که بیشترین توانایی تبیین شرایط جامعه ایران و اعتراضات گسترده تابستان ۴۰۱ را دارد نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر است.

نظریه رابرت گر از دسته نظریات روانشناسی اجتماعی تبیین انقلاب‌ها است که احساس محرومیت نسبی جامعه را دلیل اصلی شکل گیری آشوب می‌داند و اندیشه وی از این نظر شباهت اساسی به نظریه دیویس دارد، اما فراتر از نظریه دیویس که صرفا به جنبه‌های اقتصادی محرومیت نسبی پرداخته است رابرت گر محرومیت در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز موجب ایجاد نارضایتی منجر به آشوب‌های اجتماعی می‌داند.

برتری دیگر نظریه گر نسبت به دیویس این است که دیویس در تبین نارضایتی بیان می‌کند که احساس محرومیت نسبی وقتی شکل می‌گیرد که به دنبال دوره‌ای از پیشرفت اقتصادی دوره‌ای از رکود پیش آید و در حالی که مردم همچنان به دنبال دستاورد‌های رفاهی بیشتر هستند انتظارات آن‌ها برآورده نشود. اما در نظریه رابرت گر شکاف بین انتظارات و دستاورد‌ها الزوما به دنبال دوره‌ای از رفاه پیش نمی‌آید بلکه احساس محرومیت‌های می‌توانند به محرومیت نسبی نزولی (انتظارات ثابت، ولی دستاورد‌ها کاهشی)، محرومیت نسبی در بعد اهداف و آرزو‌ها (دستاورد‌ها ثابت، ولی انتظارات افزایشی) و محرومیت نسبی صعودی (انتظارات و دستاورد‌ها افزایشی، اما توقف ناگهانی دستاوردها-همانند منحنی جی دیویس) پیش آید؛ بنابراین لازم است تا برای بررسی انطباق شرایط ایران با نظریه گر باید در وحله اول این موضوع بررسی شود که آیا اصولا جامعه ایران در سال ۴۰۱ از نظر ابعاد اقتصادی-سیاسی و اجتماعی، جامعه‌ای محروم شمرده می‌شود یا خیر.

۲) برآوردی ازشاخص‌های محرومیت ایران

برای بررسی میزان محرومیت در ایران ۴۰۱ و انطباق شرایط پیش آمده با نظریه رابرت گر تنها روش ممکن و در دسترس بررسی شاخص‌های کلان اقتصادی و سیاسی است. طبق نظر رابرت گر پژوهشگران می‌توانند از هر شاخصی که مستندی از شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه است استفاده کنند؛ بنابراین در این نوشتار ما به شاخص‌های پیشنهادی خود او به همراه دو شاخص معتبروضعیت مسکن خواهیم پرداخت. بر طبق آخرین آمار در دسترس شاخص‌های عمده اقتصادی ـ سیاسی کشور شرایط جامعه را به شرح زیر توصیف می‌کنند.

همانطور که مشاهده می‌شود همه شاخص‌های اقتصادی - سیاسی بررسی شده نشان از وضعیت بحرانی جامعه ایران دارد که البته با توالی رشد اقتصادی در مرز صفر یا منفی در چند سال گذشته این امر کاملا قابل پیش بینی بود. نکته دیگر این که این شاخص‌ها مشت نمونه خروار هستند و به احتمال زیاد هر شاخص دیگر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دیگر که مورد بررسی قرار بگیرد نتایج فوق را تایید خواهد کرد، ضمن آنکه بخشی از اطلاعات آماری عمده به دلایل مختلف دیگر منتشر نمی‌شوند و یا در دسترس قرار ندارند.

با این حال هنوز به نظر می‌رسد که یک سوال اصلی بی پاسخ مانده است. با اثبات این موضوع که کلیت جامعه با مشکلات عمده اقتصادی و سیاسی روبروست، اما چگونه این واقعیات آماری تبدیل به احساس محرومیت نسبی شده است. چنان که رابرت گر در نظریه خود می‌گوید جوامع بسیاری در دوره‌های متفاوت با فقر و محرومیت شدید و معضلات عمده دست به گریبان بوده اند، اما در آن‌ها آشوب و انقلابی شکل نگرفته است، در واقع امری که باعث ایجاد آشوب می‌شود خود محرومیت آماری نیست بلکه احساس محرومیت در مقایسه با شرایط جایگزین است.

در ایران هم اگر چه محرومیت به شکل چشم گیری افزایش یافته، اما در دهه ۶۰ و ابتدای دهه هفتاد خورشیدی هم جامعه از منظر اقتصادی سیاسی و فرهنگی محروم بود، پس چرا با وجود محرومیت آماری احساس محرومیت در آن مقطع به گستردگی و عمق سال ۱۴۰۱ وجود نداشت.

۳) از محرومیت آماری تا احساس محرومیت نسبی غیر قابل تحمل

بر طبق نظریه «گر» احساس محرومیت نسبی در قیاس با شرایط جایگزین تولید می‌شود، یعنی وقتی افراد واقعیات زندگی امروز خود را نسبت به شرایطی که به صورت بالقوه می‌توانستند داشته باشند مقایسه می‌کنند احساس محرومیت نسبی در او در او شکل می‌گیرد و اگر این احساس محرومیت نسبی شدید باشد انتظار آشوب از او افزایش پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد تعدادی از عواملی که باعث شکل گیری این احساس در جامعه ایران به ویژه جوانان شده اند شامل موارد زیر است؛

۳-۱) محرومیت اقتصادی در ایران در مقایسه با سایر کشور‌ها

یکی از عواملی است که در ایجاد احساس محرومیت نسبی در جامعه تاثیر بسزایی داشته است مقایسه شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران با سایر کشور‌های جهان بویژه کشور‌های همسایه است. بازنشر پرشمار تصاویر مقایسه‌ای که شهر دوبی را در دهه پنجاه خورشیدی بیابانی برهوت نشان می‌داد در حالی که امروز تبدیل به یک ابر شهر مدرن شده است، رشد اقتصادی کره جنوبی و ترکیه و عقب ماندگی ایران، و همچنین گزارش‌های تصویری که قیمت خودرو نو و دست دوم در امارات را با قیمت خودرو در ایران مقایسه می‌کند را می‌توان به عنوان بخشی از اطلاعات دانست که جامعه خود را هنگام مقایسه با آن به شدت محروم ارزیابی می‌کند. با وخامت شرایط اقتصادی در ایران این مقایسه‌ها گسترش بیشتری هم پیدا کرد و حتی فیلم‌هایی ازمقایسه قیمت مرغ و یا یک بسته گوشت در سوپرمارکت‌هایی سایر نقاط دنیا با مواد غذایی در ایران نیز پرمخاطب شد.

جالب آنکه این مقایسه‌های تصویری نسبت به صرف آمار و ارقام اثر به مراتب عمیق‌تر و ماندگار تری بر ذهن مخاطب بر جای می‌گزارد.

۳-۲) احساس محرومیت در مقایسه با پیش از انقلاب

این مقایسه ذهنی عمدتا از سمت تلویزیون‌هایی در خارج از ایران بود که با شکست رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی، مخاطب آنان را جذب کرده بودند و بصورت گسترده و مستمر تصاویر آرشیوی و با کیفیت پیش از انقلاب را نمایش می‌دادند. این امر باعث شد مخاطب نوجوانی که پس از انقلاب ۵۷ به دنیا آمده بود، شرایط امروز خود را در قیاس با آن دوران قرار دهد و احساس محرومیت در او گسترش پیدا کند.

۳-۳) احساس محرومیت مردم نسبت به مسئولین

دیگر مقایسه‌ای که باعث ایجاد و رشد احساس محرومیت نسبی و البته فراتر از آن احساس تبعیض گسترده در جامعه ایران شده است مقایسه شرایط بین زندگی مردم عادی و زندگی مسئولین یا فرزندان آن‌ها است. از نخستین افراد مسئولی که از این بابت مورد توجه قرار گرفت محمودرضا خاوری مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران بود که نام او در اختلاس سه هزار میلیارد تومانی طرح شد و با پیگیری شرایط زندگی او در کانادا تصویر املاک چندین ملیون دلاری او و فرزندانش توجه زیادی را جلب کرد

۴) عوامل مکمل موثر

فراتر و جدای از احساس شدید محرومیت نسبی در جامعه ایران ۴۰۱ عوامل مکمل دیگری هم هستند که باعث شکل گیری و گسترش اعتراضات شده اند و همچنین توانایی دولت در کنترل و مقابله با آن را کاهش داده اند. البته فهرست این عوامل می‌تواند بسیار گسترده‌تر باشد، اما به نظر نگارنده از بین آن‌ها چند دلیل مهمتر را می‌توان به شکل زیر صورت بندی کرد:

۴-۱) مرگ هاشمی رفسنجانی و بسته شدن دریچه اصلاح

یکی از دلایل عمده این که احساس محرومیت نسبی در شرایط فعلی تبدیل به اعتراضات و آشوب‌هایی شده است که اصل موضوعیت نظام را نشانه گرفته است مرگ هاشمی رفسنجانی و از بین رفتن ظرفیت استفاده از پنجره اصلاح کم هزینه از درون حاکمیت است.

مرور تجربه سال‌های گذشته نشان می‌دهد که هربار که ظرفیت اعتراض‌های مردمی به جایی می‌رسید که آنان را در تقابل با اصل نظام قرار می‌داد، هاشمی رفسنجانی این توانایی را داشت که با استفاده از ظرفیت نهاد‌های انتخاباتی نظام این باور را در جامعه ایجاد کند که فرصت دسترسی به خواسته‌ها و یا حداقل امکان حفظ شرایط فعلی وجود دارد.

۴-۲) بحران‌های زیست محیطی و احساس از بین رفتن همیشگی فرصت‌های سرزمینی

دیگر موضوعی که به عنوان عامل مکمل بر احساسات جامعه تاثیرگذاشته و باعث شده است که آن‌ها وارد عرصه کنشگری بشوند این است که به دلیل سو مدیریت مسوولین موضوعات محیطزیستی و سرزمینی هر روزه بزرگ‌تر و جدی‌تر شده‌اند تا جایی که بیم آن می‌رود در آینده‌ای بسیار نزدیک ایران به عنوان یک سرزمین قابلیت زیست پذیر بودن خود را از دست بدهد.

مسایلی همچون خشک شدن دریاچه ارومیه در حالی که در در تصویر‌های ماهواره‌ای دریاچه‌هایی با اقلیم مشابه در ارمنستان و ترکیه شاداب و پرآب باقی مانده اند؛ نشست زمین در اصفهان و سایر شهر‌های بزرگ ایران که موجودیت این شهر‌ها را به خطر انداخته است، آلودگی هوای پایدار در بیشتر شهرها، کم آبی و خشکسالی گسترده که آنهم بدون راه حل مانده و عدم توانایی ساختاردر استفاده از ذخایر مشترک نفت و گاز در حالیکه کشور‌های همسایه مشغول استخراج گسترده این ذخایر هستند همه و همه باعث شده‌اند تا مردم حس کنند که در صورت باقی ماندن شرایط فعلی فرصت‌ها برای همیشه از بین خواهند رفت و ایران تبدیل به زمینی سوخته خواهد شد که قابلیت زیست حداقلی را هم نخواهد داشت.

۴-۳) حذف ارز ترجیحی و تبدیل محرومیت نسبی به محرومیت مطلق

جدای از موارد پیشتر گفته شده یک رویداد بسیار مهم دیگر که کمتر نیز بدان پرداخته شده است حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی است که درکنترل هزینه سبد مصرفی خانوار نقش مخدر‌ی قوی داشت. اختصاص ارز ۴۲۰۰ تومانی به دانه‌های روغنی، نهاده‌های دامی و دارو باعث می‌شد تا علی رغم کاهش شدید درآمد سرانه کشور، طبقه متوسط حقوق بگیر یا صاحبان کسب و کار‌های کوچک بتواند توانایی قدرت خرید خود را حداقل در مواد مصرفی و خوراکی حفظ کند و از مصیبت‌های وارد شده بر طبقه فرودست جامعه که با حداقل دستمزد زندگی می‌کردند تا حدودی در امان باشد.

با حذف این سوبسید و افزایش چند برابری قیمت شیر، مرغ، روغن، دارو و برنج که سبد اصلی غذایی طبقه متوسط را تشکیل می‌دهد، عملا این طبقه نیز در مرز درماندگی در تامین مایحتاج ضروری و اولیه خود قرار گرفته است و امنیت روانی آن به شدت مخدوش شده است.

۵) نقش محوری زنان به عنوان محروم‌ترین بخش جامعه و حاملان اصلی تغییر

واقعیت این است که زنان به روشنی از محرومیت‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی بسیار بیشتر از مردان آسیب دیده اند. تحقیقات گسترده در مقیاس جهانی روشن ساخته که زنان از نظر اقتصادی از مردان آسیب پذیر‌تر هستند و در هنگام بحران‌های اقتصادی بیشترین فشار و آسیب بر زنان وارد می‌شود.

*دکترای جامعه‌شناسی