صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۸۳۶۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۶ - ۲۰ مهر ۱۳۸۹


دومين روز از هفته فيلم مستند، هجدهم مهرماه با نمايش ده فيلم كوتاه و بلند در عرصه سينماي مستند به پايان رسيد.

به گزارش فرارو به نقل از پایگاه انجمن مستندسازان سینمای ایران، در بخش نخست از برنامه دومین روز از اين هفته فيلم، ابتدا مستندهاي «رقص گندم» (رفيع رفيعي)، «مرد و دبه» (كيوان كريمي)، «مسير بودن» (كاوه بهرامي‌مقدم) و «اسكو» (محمدعلي هاشم‌زهي) به نمايش درآمد و سپس نشست گفت‌وگو با فيلم‌سازان برگزار شد. 

در اين نشست كه هادي آفريده اجراي آن را برعهده داشت، سازندگان فيلم‌هاي «مرد و دبه» و «اسكو» تنها فيلم‌سازان شركت‌كننده در آن بودند. 

در ابتداي اين جلسه، كاوه بهرامي‌مقدم ضمن انتقاد از فضاي محدودي كه در تازه‌ترين دوره هفته فيلم به بحث و تبادل‌نظر ميان فيلم‌سازان و مخاطبان آن‌ها اختصاص داده شده گفت: «فرهنگ‌سازي در زمينه سينماي مستند را نبايد فداي مشكلاتي كرد كه معمولاً به فعالان اين عرصه تحميل مي‌شود.» 

وي با اشاره به سوژه فيلم خود كه درباره پیرمردی به نام رضايي ساخته شده گفت: «من اين شخصيت را از سال‌هاي دور مي‌شناختم. وقتي سال‌ها قبل به آبادي محل سكونت او مي‌رفتم همه اهالي از كار و صداقت او تعريف مي‌كردند. اما يكي از آخرين دفعاتي كه به آن‌جا رفته بودم متوجه شدم همان افراد به بهانه اين‌كه آقاي رضايي توانايي كاركردن و پول درآوردن ندارد او را به سمت زندگي در قبرستان سوق داده‌اند. همين نكته باعث شد ضمن شوكه‌شدن به فكر بيافتم تا از اين مرحله از زندگي او كه خيلي غيرمنصفانه هم بود فيلم بسازم.» 

بهرامي‌مقدم افزود: «مرحوم رضايي، زندگی خود را وقف مردم روستا کرده بود اما به دليل عدم حمايت‌هاي لازم، در ميانه تصويربرداري درگذشت و ما پايان فيلم را به گونه‌اي طراحي كرديم تا ضمن ارزش‌گذاري بر كار و فعاليت اين‌گونه آدم‌ها از اشخاصي نظير او قدرداني كرده باشيم.» 

او گفت: «آن مرحوم علاقه نداشت ما از او تصوير بگيريم اما من تمام تلاشم را كردم تا با انجام خواسته‌هايش به او نزديك شوم و اين شايد مهم‌ترين تمهيدي بود كه به ساخت اين فيلم منجر شد.» 

وي افزود: «ايرادي ندارد مستندسازان بتوانند با سوژه‌هاي فيلم‌‌هايشان ارتباط عاطفي برقرار كنند و در صورت امكان، هر از گاهي به آن‌ها سر بزنند. من خودم مي‌خواستم براي مرحوم رضايي يك سرپناه در شان او تهيه كنم اما اجل، مهلت چنين فرصتي را گرفت.»
بهرامي‌مقدم در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به مشكلات توليد آثار مستند گفت: «متاسفانه توليد فيلم مستند در كشور ما چندان سازمان‌دهي‌شده و مسوولانه نيست. در نتيجه مستندسازان مجبورند خودشان را با شرايط مالي و امكاناتي كه در اختيارشان قرار مي‌گيرد هماهنگ كنند و در اين ميان افراد بسيار معدودي وجود دارند كه به صورت كامل خود را وقف كار مي‌كنند.» 

محمدعلي هاشم‌زهي نيز در بخش ديگري از اين نشست با اشاره به دشواري‌هاي توليد فيلم خود گفت: «من براي تحقيق در زمينه موسيقي محلي به منطقه چابهار رفته بودم ولي به توصيه يكي از دوستان به ديدار كسي رفتم كه قهرمان شترسواري منطقه بود و به شكل عجيبي با شتر خود انس و الفت پيدا كرده بود.» 

وي افزود: «ما براي ساخت اين فيلم مجبور شديم چند شب در بيابان بمانيم. اين در حالي بود كه آن منطقه به دليل وجود قاچاقچي‌ها و اشرار بسيار ناامن بود و اگر نان و شير شتر نبود گروه ما از گرسنگي تلف شده بود!» 

كارگردان فيلم «آسكو» گفت:‌«به نظر خودم به زندگي اين شخصيت در فيلم كم‌تر پرداخته شده. شايد بهتر بود كمي بيش‌تر در آن منطقه مي‌ماندم تا بتوانم جزييات بيش‌تري از زندگي او را به نمايش بگذارم.»
نمايش مستندهاي «تاب آب» (سيدماني ميرصادقي)، «زنده‌رود» (جمال اسكويي)، «حباب سرد» (امير جغتايي) و «قاتلين سرخ» (علي عبدي‌پور) بخش ديگري از برنامه روز دوم هفته فيلم مستند بود. 

پس از اين بخش نيز نشست ديدار با سازندگان آن‌ها برگزار شد كه در آن، سيدماني ميرصادقي، جمال اسكويي، امير جغتايي و علي عبدي‌پور به پرسش‌ها پاسخ گفتند. 

در ابتدا سيدماني ميرصادقي درباره فيلم خود گفت: «اين مستند يك كار شخصي بود كه من آن را از مجموع تصاويري كه درباره حيات وحش ضبط كرده بودم تدوين و گردآوري كردم.» 

كارگردان فيلم «تاب آب» افزود: «سال 1375 كه مجموعه «نگين تتيس» را به سفارش شبكه چهار سيما ساختم بيش‌ از نود درصد كارها توليدات غيرايراني بود و گوينده‌ها و دوبلورهاي حرفه‌اي گفتار متن آن‌ها را مي‌خواندند. اما من بيش‌تر دلم مي‌خواست از اين كليشه پيروي نكنم و حالا كه توليد مستندهاي حيات وحش در كشور ما رونق گرفته، كاري كنم تا همه اجزاي اين نوع فيلم‌ها ايراني باشد. بنابراين از بازيگران سرشناس و خوش‌صداي سينما دعوت كردم تا با خواندن گفتار متن اين فيلم‌ها به من در اين زمينه كمك كنند.» 

او هم‌چنين درباره استفاده از صداي رويا تيموريان به عنوان راوي گفتار متن موجز و كوتاه فيلم خود گفت: «شايد اين‌طور به نظر نرسد ولي نحوه اجرا و گفتن سه كلمه و يك جمله انتهايي كه در اين مستند توسط رويا تيموريان گفته مي‌شود بسيار دشوار بود و به نظر خودم تاثير لازم را گذاشته است.» 

امير جغتايي كارگردان فيلم «حباب سرد» نيز ضمن اشاره به سابقه حضور خود در توليدات سينمايي كه عمدتاً در كنار دوربين فيلم‌برداري گذشته گفت: «به دليل اين تجربه طولاني‌مدت در زمينه سينما دلم مي‌خواست اگر قرار شد فيلمي بسازم آن را تنها از زاويه نگاه دوربين بسازم.» 

جغتايي كه در فيلم خود، زندگي سخت و دشوار غواصانی که کارشان بیرون‌کشیدن کشتی‌های غرق‌شده از اعماق دریا را مورد بررسي قرار داده افزود: «دوست داشتم اولين كارم را از دريا و با دريا شروع كنم و خوش‌بختانه اين اتفاق با ساخته‌شدن «حباب سرد» به وقوع پيوسته است.» 

علي عبدي‌پور نيز در بخش ديگري از اين نشست، ضمن اشاره به اين كه مستند «قاتلين سرخ» خلاصه‌اي از يك مجموعه‌ دو قسمتي است كه درباره ويژگي‌هاي زيست محيطي خليج فارس ساخته شده گفت: «اين مجموعه در محدوده خليج فارس و در جزاير مختلف و متعدد اين محدوده ساخته شد و تلاشم اين بود كه بتوانم حس و حال اين مستند را به فيلم‌هاي خبري نزديك كنم.» 

عبدي‌پور با تاكيد بر اين‌كه مضمون اصلي «قاتلين سرخ» علوم جلبكي است تصريح كرد: «برخلاف تصور، سازمان‌هاي ذي‌ربط نه تنها كمكي به پرورش و ساخت اين فيلم نكردند بلكه با مانع‌تراشي، تهديد و شكايت، تمام تلاش خود را به كار بردند تا سندهاي تصويري كه ما ضبط كرده بوديم منتشر نشود.» 

وي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: «من به عنوان يك مستندساز مي‌خواستم اطلاعات جامعي در اين زمينه جمع‌آوري كنم اما ميزان خسارتي كه پديده زيست محيطي مورد بحث به وجود آورده بود چندان مشخص نبود و به همين ترتيب به صورت دقيق نمي‌شد دليل و علت اصلي اين پديده را مشخص كرد.» 

جمال اسكويي نيز كه در مستند «زاينده‌رود» به بخش ديگري از ويژگي‌هاي زيست محيطي ايران پرداخته نيز ضمن اشاره به اين‌كه هدفش از ساختن اين فيلم، نشان‌دادن مسير زاينده‌رود بوده گفت: «ما از سرچشمه رود تصوير گرفتيم و همراه با آن جلو آمديم ولي زماني كه به اصفهان رسيديم متوجه شديم مسير رودخانه از آب خالي است و اين نكته مرا بسيار شوكه كرده بود.» 

دومين روز از هفته فيلم مستند با نمايش دو اثر به نام‌هاي «گوش جان» (بابك سراب) و «سيوا» (مهدي منيري) به پايان رسيد.
پس از نمايش اين دو مستند، نشست گفت‌وگو با فيلم‌سازان برگزار شد كه هنرمند مستندساز، علا محسني اجراي آن را برعهده داشت.
در ابتداي اين بخش، بابك سراب، كارگردان فيلم «گوش جان» گفت: «اين سوژه توسط يكي از دوستان كه مديريت يكي از آموزشگاه‌هاي گويندگي را برعهده دارد مطرح شد. ايشان پيشنهاد كرد درباره يكي از شاگردان ايشان كه ويژگي‌هاي اعتقادي و اخلاقي خاصي داشت يك فيلم كوتاه ساخته شود. قرار شد آن دختر خانم را بدون هيچ پيش‌فرضي در موقعيت‌هاي مختلف قرار بدهيم و با ايشان گفت‌وگو كنيم.» 

سراب اضافه كرد: «بسياري از موقعيت‌هايي كه در اين فيلم ثبت شده في‌البداهه اجرا شده اما من خودم آن را چندان مستند نمي‌دانم و ترجيح مي‌دهم اين فيلم را يك تجربه در روايت بدانم تا چيزي ديگر.»
وي در بخش ديگري از اين نشست و در پاسخ به يكي از تماشاگران كه نوشته پاياني فيلم را اضافي و محدودكننده مي‌دانست گفت: «من هم در اين زمينه با شما موافقم. اين نوشته را به توصيه يكي از دوستان در انتهاي فيلم گذاشتم و شايد اگر در رودربايستي قرار نگرفته بودم از آن استفاده نمي‌كردم!» 

مهدي منيري، كارگردان مستند «سيوا» نيز ضمن ابراز خوش‌حالي از اين‌كه براي اولين‌بار فيلمش بدون حذف يا تغيير به نمايش گذاشته شده گفت: «تحقيق و نگارش اين فيلم از 1384 و توليد آن از 1385 شروع شده اما با وجود آماده‌سازي يك نسخه نيمه‌نهايي براي شركت در مجامع هنري، مي‌توان گفت اين فيلم هنوز تمام نشده و توليد آن هم‌چنان ادامه دارد.» 

منيري كه در فيلم تازه‌اش زندگي کولی‌هایی که سال‌ها قبل، از هندوستان به ايران و مازندران مهاجرت كرده‌اند را مورد بررسي قرار داده، در پاسخ به پرسشي درباره تعدد شخصيت‌هاي اين مستند گفت: «هيچ چاره‌اي نبود و اگر قرار بود به هركدام از اين شخصيت‌ها به صورت جداگانه و تشريحي پرداخته شود اينك به جاي يك مستند هشتاد و پنج دقيقه‌اي با يك سريال مواجه بوديم!» 

وي در توضيح معناي نام فيلمش و هم‌چنين اشاره به ريشه‌هاي نسبي محمدرضا درويشي (آهنگساز) كه در بخشي از فيلم به او اشاره شده گفت: «سيوا لفظي است كه در مازندران به جاي كلمه سوا يا جدا به كار مي‌رود. در ضمن در مورد اشاره به نام استاد محمدرضا درويشي هم بايد اشاره كنم قصد ما از انجام اين‌كار زير سوال بردن ايشان نبود. مي‌خواستيم به جايگاه والاي عموي ايشان (استاد نظام شكارچيان) در زمينه موسيقي محلي اشاره كرده باشيم.» 

منيري در بخش ديگري از سخنان خود گفت: «ايران پر از كولي است ولي ما در اين فيلم تنها به كولي‌هايي كه در زادگاه من (مازندران) زندگي مي‌كنند پرداخته‌ايم.» 

وي افزود: «من نگاه مثبتي به اين كولي‌ها نداشتم. فقط خواستم تماشاگران ويژگي‌هاي اين قوم را ببينند و خودشان درباره آن‌ها قضاوت كنند.» 

منيري در ادامه اين نشست در پاسخ به شباهت سوژه فيلمش به مستند «كفار» (به كارگرداني بهمن كيارستمي) گفت: «فيلم آقاي كيارستمي فيلم خيلي خوبي است اما متاسفانه از مشكلات پژوهشي رنج مي‌برد. به عنوان مثال در آن فيلم نشان داده مي‌شود كه كولي‌هاي مورد بحث از راه بازيگري امرار معاش مي‌كنند در حالي كه آن‌ها بازيگر ندارند و آن‌طور كه در فيلم «كفار» نشان داده مي‌شود بندبازي نمي‌كنند! اين افراد از منطقه‌اي كه در آن زندگي نمي‌كنند به شهر ديگري آورده شده‌اند و اين باعث شده تا فيلم مورد بحث، كمي غيرواقعي باشد.» 

روز دوشنبه نوزدهم مهر ماه هفته فيلم مستند با نمايش اين آثار، كار خود را ادامه داد: «نويز» (بابك مجيدي)، «كوه‌نشينان و يك آيين» (محسن نظري)، «روياي گم‌شده» (احسان معصوم)، «مرغ سحر» (مهدي باقري)، «فارسي شكر است» (محسن سوهاني)، «نماهايي كه ناپديد شد» (حميد جعفري) و «خاطره ني‌آوران» (هادي آفريده).

ارسال نظرات