به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، برای آسیا، اخبار بد و خبرهای خوبی از استراتژی امنیت ملی که هفته گذشته توسط دولت بایدن منتشر شد، وجود دارد. نخست به خبر بد بپردازیم. تصمیم واشنگتن برای تشدید رقابت ابر قدرتها با چین امید برخی در منطقه را از بین میبرد و وضعیت را به مسیر تقابلآمیز دولت ترامپ باز میگرداند. با این وجود، خبر خوب آن بود که واشنگتن متعهد به حمایت از متحدان و شرکای آسیایی خود در منطقه هند - آرام علیرغم جنگ بزرگ اوکراین در اروپا خواهد بود. علاوه بر این، با تعدیل چارچوب رقابت ژئوپولیتیکی دولت بایدن به عنوان یک مبارزه وجودی بین دموکراسی و استبداد راهبرد جدید احتمالا فضا را برای تعامل بین آسیا و ایالات متحده افزایش خواهد داد.
از زمان چرخش سیاست واشنگتن در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ آسیا با احتیاط شاهد شکست چهار دهه یکپارچگی اقتصادی و همگرایی ژئوپولیتیکی بین ایالات متحده و چین بوده است. برای بسیاری از کشورهای منطقه واقعیت جدید رقابت ابرقدرتها مشکلی بود که آنان سعی کردند تا با طرح شعار تکراری «عدم تمایل به انتخاب میان یکی از رقبا» از آن رقابت دور باقی بمانند.
برخی از کشورهای آسیایی امیدوار بودند که رویارویی با چین تنها انحرافی از سیاست امریکا در دوره ترامپ باشد و توسط دولت تازه دموکراتها اصلاح شود. در مارس ۲۰۲۱ میلادی، اما مشخص شد که این تفکر صرفا آرزویی بود که تحقق نیافت و سیاستگذاری امنیتی دولت بایدن حفظ رویکرد دوره ترامپ بود. با این وجود، هنوز دولتها و ناظران در آسیا هم چنان به کاهش تنشهای چین و آمریکا امیدوار هستند که شاید این امید در ارتباط با دیدار احتمالی بایدن و شی جین پینگ در حاشیه نشست آتی جی - ۲۰ در بالی در اندونزی در ماه نوامبر باشد.
استراتژی جدید چالش چین را قاطعانهتر از هر سند سیاستگذاری دیگر ایالات متحده در گذشته ترسیم میکند. این استراتژی تاکید میکند که چین «تنها رقیبی است که هم قصد دارد نظم بین المللی را تغییر دهد و هم قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و تکنولوژیکی برای انجام این کار را در اختیار دارد». هم چنین، در این سند به «جاه طلبیهای پکن برای ایجاد حوزه نفوذ افزایش یافته در حوزه هند – آرام» و «تبدیل شدن پکن به قدرت پیشرو در جهان» اشاره شده است. در این سند اشاره شده که کاخ سفید برای رقابت مسئولانه با چین به منظور دفاع از منافع واشنگتن متعهد میشود که تلاشهای امریکا را با شبکه متحدان و شرکای آن کشور هماهنگ کند.
برای کسانی که در آسیا امیدوارند سیاستهای فعلی کوتاه مدت باشد باید گفت که سند جدید اشاره میکند که «ده سال آینده دهه تعیین کننده خواهد بود». این سند به لحظه کنونی به عنوان «نقطه عطف» اشاره میکند جایی که انتخابهایی که انجام میدهیم و اولویتهایی که امروز دنبال میکنیم ما را در مسیری قرار میدهند که موقعیت رقابتیمان را برای برای مدت طولانی در آینده تعیین میکند. به بیان ساده، ایالات متحده مصمم است از اولویت خود در برابر چین در حوزههای اقتصادی و امنیتی دفاع کند. واشنگتن برای اعمال استراتژی سختگیرانهتر خود در قبال چین زمان را از دست نمیدهد. تنها چند روز پیش از انتشار این سند واشنگتن تحریمهای گستردهای را اعلام کرد که برای حذف دسترسی پکن به فناوری پیشرفته نیمه هادی طراحی شده اند.
برای دولتهای آسیایی، نتیجه باید این باشد که رقابت با چین اکنون یکی از ویژگیهای پایدار سیاست ایالات متحده است. در همین حال، پکن که روند تقابلی فزایندهاش در دوران شی ایالات متحده را به بازنگری در سیاست خود در برابر چین سوق داد مطمئنا تاکنون متوجه شده که تغییر سیاست ایالات متحده واقعی است. بنابراین، میتوان انتظار داشت که پکن سیاستهای خود را برای مقابله با واشنگتن تقویت کند.
همان گونه که «کوین راد» نخست وزیر سابق استرالیا بیان کرد حزب کمونیست چین «به این نتیجه رسیده که در استراتژی ایالات متحده از جمله تغییرات عمیق در مورد تایوان و» سیاست چین واحد «در دراز مدت سخت گیری دو حزبی» وجود دارد. استرالیا، هند و ناتو نیز به دنبال ایجاد توازن قدرت در برابر چین از طریق ترتیبات نهادی هستند. کشورهای آسیایی چه بخواهند و چه نخواهند باید با تغییر عمیق در روابط چین و آمریکا کنار بیایند.
واقع گرایان در منطقه این رخداد را مشاهده کردهاند و برخی از آنان فرصتهایی را برای دولتهای منطقه میبینند تا از این رقابت به نفع خود بهره ببرند. برای مثال، «بیهاری کاوسیکان» دیپلمات سابق سنگاپور استدلال میکند که این وضعیت برای دولتهای جنوب شرقی آسیا فضا و فرصت مانور را افزایش میدهد تا از طریق آن منافع خود را پیگیری کنند.
خبر خوب از راهبرد جدید امنیت ملی این است که به نظر میرسد دولت بایدن معضلات کشورهای منطقه را که میان ایالات متحده و چین گرفتار شدهاند درک کرده است. در این سند آمده است: «بسیاری از متحدان و شرکای ما در خط مقدم در مقابل چین ایستادهاند و به درستی مصمم هستند که دنبال تضمین استقلال، امنیت و رفاهشان باشند».
واشنگتن وعده میدهد که از توانایی آنان برای اتخاذ تصمیمات مستقل در راستای منافع و ارزش هایشان بدون فشار خارجی حمایت کند. تاکید بر «تصمیمات حاکمیتی» کشورها نشان دهنده انحراف بسیار ضروری از نگرش آشنای واشنگتن «با ما یا علیه ما» است.
استراتژی جدید هم چنین به دنبال آرام کردن نگرانیهای آسیایی در مورد عواقب رقابت بیبند و بار میان ابر قدرتها است. این سند بر تنش بین رقابت و نیاز به همکاری با رقبا در مورد مسائل جهانی از تغییرات آب و هوایی گرفته تا پاندمیها تاکید میکند. در اینجاست که ایده «رقابت مسئولانه» با چین مطرح میشود. با این وجود، تبدیل آن به سیاست واقعی ممکن است آسان نباشد.
برای کشورهایی مانند چین و ژاپن در آسیا اسراتژی امنیت ملی بایدن این اطمینان قوی را ارائه میدهد که ایالات متحده علیرغم جنگ بزرگ در اروپا و پرت شدن سنتی حواس به خاورمیانه به منطقه آسیا متعهد باقی خواهد ماند. در این استراتژی تاکید شده که واشنگتن وارد دوره تازهای شده که در آن از ایالات متحده در هند – آرام بیشتر از دوره جنگ جهانی دوم انتظار وجود خواهد داشت. هیچ منطقهای برای جهان و برای آمریکاییها اهمیت بیشتری در مقایسه با ناحیه هند – آرام نخواهد داشت.
بدبینان ممکن است توانایی ایالات متحده برای مقابله همزمان با روسیه در اروپا و چین در حوزه هند – آرام را زیر سوال ببرند. با این وجود، استراتژی ایالات متحده برای توسعه یک شبکه انعطاف پذیر از اتحادها و مشارکتها بستری را برای درگیر شدن آن کشور در هر دو چالش فراهم میسازد.
در آسیا این موضوع ائتلافهای دوجانبه با سابقه طولانی و هم چنین ترتیبات جدید کوچک چند جانبه از جمله مشارکت آکوس و گفتگوی چهار جانبه امنیتی را شامل میشود. این سند توضیح میدهد که ایده استراتژی امنیت ملی امریکا ایجاد «شبکهای از روابط قوی، انعطاف پذیر و متقابلا تقویت کننده» است. این رویکرد انعطافپذیر برای ایجاد مشارکتهای قوی با کشورهایی مانند هند که به طور سنتی از اتحادها و بلوکهای رسمی بیزار بودهاند حیاتی میباشد.
استراتژی امنیت ملی چارچوب ایدئولوژیک مبارزه بین دموکراسیها و خودکامگیها را حفظ میکند ایدهای که در آسیا و سایر بخشهای جهان در حال توسعه پژواک ضعیفی دارد. با این وجود، در ادامه سند برخلاف لفاظیهای اخیر ایالات متحده به صراحت اشاره شده که برای تعامل ایالات متحده با شرکایی که لزوما دموکراتیک نیستند آزادی عمل وجود خواهد داشت. ائتلافهای جهانی جدیدی که واشنگتن میخواهد بسازد شامل «کشورهایی میشود که از نهادهای دموکراتیک استقبال نمیکنند، اما با این وجود، به یک سیستم بینالمللی مبتنی بر قوانین پایبند هستند و از آن حمایت میکنند».
این انحراف از چارچوب اولیه نشان میدهد که تیم بایدن مایل است با واقعیتهای آسیایی در مقابله با تهدید چین سازگار شود. این تغییر مهم به قاعده طلایی هر استراتژی که نیاز به تعریف سلسله مراتبی از اولویتها است منتهی میشود. استراتژی جدید تصدیق میکند که مقابله با چین باید بر ترویج دموکراسی در آسیا که منطقهای دارای سیستمهای سیاسی مختلف است اولویت داشته باشد. حمایت از دموکراسی آسیایی احتمالا یک هدف ایدئولوژیک بلند مدت مهم برای واشنگتن باقی خواهد ماند. با این وجود، اکنون برای مقابله با چالش فوریتر یعنی برنده شدن در رقابت با چین میتوان آن را تعدیل کرد.