صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۷۸۲۸۷
«حسین»، جوان معروف به زورگیر خیابان نیایش که در مرداد‌ماه کلیپی از زورگیری او از یک ۲۰۶ سفید در فضای مجازی منتشر شد، بعد از انتشار صحنه زورگیری و ایجاد رعب و وحشت در جامعه، به‌سرعت دستگیر شد و بعد از یک‌ماه حکم اعدام آن صادر شد و حالا کودک سه‌ساله‌اش منتظر برگشت او به خانه است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۳ - ۱۱ مهر ۱۴۰۱

همه چشم‌انتظار خبری از شکستن حکم اعدام هستند، یکی چشم به زمین دوخته و حرفی نمی‌زند، دیگری قطره‌های اشک را از روی صورت خسته خود پاک می‌کند، یکی مادر است و دیگری همسر، یکی بی‌تابی می‌کند و دیگری از ترس آینده پسر سه‌ساله‌اش چهره‌ای مبهوت به خود گرفته است.

به گزارش شرق، پسربچه‌ای که حالا پدرش باعنوان زورگیر اتوبان نیایش معروف شده، پدر ۲۱‌ساله‌ای که در مرداد‌ماه با حمل سلاح سرد، از راننده ماشینی در ترافیک اتوبان، زورگیری می‌کند و گوشی همراه زن راننده را می‌قاپد و همان لحظه هم فرار می‌کند.

هم‌زمان با انتشار فیلمی از این زورگیری، خبر دستگیری و حکم اعدام علیه او صادر شد و حتی در شهریور‌ماه، یعنی چند هفته بعد از دستگیری زورگیر جوان، رسانه‌ها اعلام کردند «حکم اعدام سارق جوانی که فیلم زورگیری‌اش از زنی جوان در بزرگراه نیایش باعث دستگیری‌اش شد و پرده از ده‌ها فقره از زورگیری او در پایتخت برداشت، روز گذشته در دادگاه انقلاب به او ابلاغ شد».

شروع یک داستان اشتباه

«حسین» یا همان زورگیر خیابان نیایش، یکی از هزاران کودک افغانستانی محروم از تحصیل ساکن در ایران است که هرگز تجربه درستی از حضور در فضای آموزشی و مدرسه نداشته، موضوعی که جدا از بحث حقوقی و انتقاد‌هایی به صادرکردن چنین احکامی که نه‌تنها باعث کاهش آسیب اجتماعی نخواهد شد بلکه منجر به افزایش التهاب اجتماعی هم می‌شود، بسیاری از فعالان مدنی و کارشناسان این حوزه به اهمیت مسئله آموزش در مناطق معضل‌خیز و حاشیه‌ای اشاره می‌کنند، همانند ماجرای این جوان، که طبق اظهارات مادرش و مددکار‌های مرتبط با این خانواده، حسین تا کلاس ششم را در مدرسه دولتی درس می‌خواند و بعد از آن به دلیل تکمیل‌نبودن مدارک هویتی، منع از تحصیل می‌شود، همان زمان شروع به کار می‌کند و برای همیشه از فضای آموزشی دور می‌شود، با اتمام دوره نوجوانی هم ازدواج می‌کند و صاحب فرزند می‌شود.

برای امرار معاش خانه، خیاطی می‌کرده، اما خرج عمل‌های جراحی فرزندش و زمزمه دوستان، برای زورگیری، راه دیگری جلوی او گذاشت که آن‌هم به حکم اعدام منتهی شده است.

این خانواده حتی نام و نشانی از وکیل پرونده هم ندارد تا پیگیری خاصی برای جلوگیری از حکم اعدام انجام دهند. البته این روایت‌های خانواده حسین است و با وجود پیگیری خبرنگار  برای پیداکردن خانواده شاکی اتوبان نیایش و حتی وکیل پرونده و بررسی بیشتر موضوع موفقیتی حاصل نشد.

خانه‌ای کوچک و تاریک در انتظاری ناخواسته برای حکم اعدام همسر

درِ یکی از اتاق‌های خانه نیمه‌باز می‌شود و چند کودک قد و نیم‌قد با شیطنت وسط پذیرایی می‌آیند، اما بزرگ‌تر‌های خانه با بی‌حوصلگی آن‌ها را به داخل اتاق برمی‌گردانند.

امیرعلی از همه کوچک‌تر است، اما چند دقیقه یک‌بار صدای گریه یکی از این بچه‌ها را درمی‌آورد و بعد به‌سرعت در آغوش مادرش پناه می‌گیرد، اما مادرش با صورتی درهم و غم‌زده، این کودک سه‌ساله را سرگرم چیز دیگر می‌کند تا زودتر به جمع بچه‌های داخل اتاق برگردد و بعد دستش را زیر چانه می‌گذارد و می‌گوید: «این مدت که پدرش را ندیده، بی‌تاب شده و تمام روز بی‌قراری می‌کند».

بعد آهسته سرش را پایین می‌اندازد و به صحبت بقیه اهالی خانه گوش می‌دهد. گوشه دیگر این خانه محقر، مادربزرگ امیر‌علی که پیرزنی ریزجثه است، بی‌صدا نشسته و قطره‌های اشکش را که آرام‌آرام به روی صورت پرچین و چروکش پهن می‌شود، پاک می‌کند، با گویش خاص افغانستانی زیر لب زمزمه می‌کند: «۴۰ روز است که روز و شب نداریم، هر‌روز با گریه می‌گذرد، هر‌روز جلوی در دادگاه هستیم تا خبری بگیریم، اما هیچ چیزی به ما نمی‌گویند، اصلا جواب ما را نمی‌دهند».

مهاجرتی برای ساختن زندگی بهتر

«حسین»، جوان معروف به زورگیر خیابان نیایش که در مرداد‌ماه کلیپی از زورگیری او از یک ۲۰۶ سفید در فضای مجازی منتشر شد، بعد از انتشار صحنه زورگیری و ایجاد رعب و وحشت در جامعه، به‌سرعت دستگیر شد و بعد از یک‌ماه حکم اعدام آن صادر شد و حالا کودک سه‌ساله‌اش منتظر برگشت او به خانه است.

برادر بزرگش از روز‌های دوری می‌گوید که در نبود همیشگی پدر، حکم بزرگ‌تر خانه را داشته و حسین را در آغوش می‌گرفته تا از میان ناآرامی‌های افغانستان برای زندگی بهتر به مرز ایران برسند، حالا ۱۷ سال است که ساکن یکی از مناطق پرمعضل شهر تهران، یعنی هرندی هستند؛ منطقه‌ای که در آن آسیب هر‌روز آبستن درد جدید می‌شود و سیاهی سهم اجباری خانه‌های بسیاری از آن محل است.

برادر حسین آرام به پشتی کوچکی تکیه می‌دهد، با دقت به دنبال چیزی در گوشی همراه خود می‌گردد، «چند لحظه صبر کنید، تا چیزی نشانتان بدهم، الان پیدا می‌کنم، همین‌جا بود، آهان، ببینید این برادرم»، عکسی از نوجوانی برادرش را پیدا می‌کند و جلو می‌آورد: «ببینید، اینجا، این پسری که لباس نارنجی دارد، برادر من حسین است، اینجا یکی از مرکز‌های خیریه شوش است که برادرم آنجا مدتی درس می‌خواند.

این گروه خیلی به ما افغانستانی‌ها کمک می‌کردند... برادرم پیش همین گروه فوتبال یاد گرفته بود و خیلی خوب و حرفه‌ای بازی می‌کرد». همان موقع مادر حسین دستی بر روی گونه‌های خود می‌کشد و شروع می‌کند، از خاطرات دور فرزندش روایت‌کردن «پسرم تا کلاس ششم در مدرسه معمولی مثل بچه‌های دیگر درس خواند، اما بعد از آن دیگر نتوانست، چون ما مدرک یا شناسنامه‌ای نداشتیم و برای همین مدرسه‌ها هم پسر من را قبول نکردند.

چند وقتی هم در همین مؤسسه‌های منطقه خودمان درس خواند». برادر حسین، صحبت‌های مادر را از سر می‌گیرد و اضافه می‌کند: «این بچه چند سالی است که کار خیاطی می‌کند، یعنی با کار خیاطی خرج خانه را درمی‌آورد، اما با دوستان ناباب دوست شد، ما که پدر نداشتیم، برای همین خودمان از بچگی خرج مادر و خواهرمان را دادیم، بعد هم که ازدواج کرد و رفت سمت شهریار. نمی‌دانم آن روز چه چیزی مصرف کرده بود که این کار را کرد.

دوستانش قرصی یا دارویی به او داده بودند، بعد هم گفته بودند برو از آن ماشین، گوشی صاحبش را بگیر و بیا. برادر من هم که در حال خودش نبوده، رفته گوشی را از صاحب ماشین گرفته. اصلا حسین چنین بچه‌ای نبود که زورگیری یا خفت‌گیری کند. با خانمش دوتایی خیاطی می‌کردند و به این شکل هم زندگی می‌کردند. الان همه دوستان برادرم را گرفتند، هر ۱۲ نفر در آگاهی شاپور هستند».

همسر حسین، زن جوانی که حالا درگیر آینده نامعلومی شده، تمام مدت با چهره‌ای ثابت در سکوتی فرو رفته و فقط هر‌از‌گاهی جمله‌ای کوتاه می‌گوید و دوباره ساکت می‌شود. از زندگی در ترکیه و ماجرای برگشتشان به ایران می‌گوید، از روز‌هایی که این زوج جوان در ترکیه زندگی جدیدی را شروع کرده بودند، اما بخت با آن‌ها یار نبوده و به اجبار به ایران بازمی‌گردند، بین صحبت‌ها از بیماری کودک سه‌ساله اش می‌گوید؛ بیماری‌ای که آثار زخم‌های ترمیم‌شده آن بر روی شکم و پهلو‌های کوچک امیرعلی نمایان است و ادامه می‌دهد: «امیرعلی از وقتی به دنیا آمد روده‌هایش مشکل داشت، حتی مدتی روده‌ها را از شکمش خارج کردند و چند عمل پشت هم انجام داد، برای عمل‌ها به ترکیه رفتیم، چون ما آنجا هم که اتباع محسوب می‌شدیم، ولی عمل‌ها رایگان انجام می‌شد، بعد هم قصد کردیم همان‌جا بمانیم، در استانبول خیاطی می‌کردیم، اما یک دفعه ماجرای کرونا پیش آمد و همه‌جا قرنطینه شد، دیگر آنجایی که ما کار می‌کردیم هم تعطیل شد و جایی نبود که کار کنیم، کرایه خانه و خرج و مخارج هم آنجا خیلی بالا بود، برای همین دچار مشکل مالی شدیم و به ایران برگشتیم، الان هم یک عمل دیگر باید انجام دهیم، ولی پولش را نداریم».

از دوستان همسرش که می‌پرسم، آهسته می‌گوید: «ما اصلا شهریار زندگی می‌کردیم که دوستانش مدام تماس می‌گرفتند که با هم بیرون بروند. ما که نمی‌دانستیم چه خبر است، مدام تماس می‌گرفتند و به حسین می‌گفتند برویم فوتبال بازی کنیم. آن‌قدر با این رفیق‌های ناباب گشت که این‌طور شد. به همسر من می‌گفتند با پول کارگری نمی‌توانی خرج عمل پسرت را در‌بیاوری، بیا با ما این کار را انجام بده، کم‌کم افتاد در خط مواد و قرص و این اواخر مواد هم مصرف می‌کرد، اما من نمی‌دانم چه چیزی مصرف می‌کرد، فقط از حالت‌هایش متوجه می‌شدم چیزی مصرف می‌کند. البته آنجا از او تست گرفتند و خودش هم گفته که در حال خودم نبودم که این کار را کردم».

با هر سکوتی در میان صحبت‌های اهالی خانه، صدای بازی کودکان، نوری به فضای خانه می‌بخشد و با شروع مجدد صدای بزرگ‌تر‌ها تیرگی دوباره در فضا حاکم می‌شود. مادر امیر‌علی، بین صدا‌های در‌هم‌تنیده‌شده کودکان، به صحبت‌های خود ادامه می‌دهد که: «همه رفیق‌های همسرم، بچه‌های همین منطقه هستند.

چون این بچه‌ها خانواده درست‌و‌حسابی که نداشتند، با همدیگر در محل ول می‌چرخیدند، همین‌ها باعث شد تا همسر من هم به این راه کشانده شود. اصلا به شما گفتیم که قبلا حسین فقط فوتبال کار می‌کرد». همان موقع برادر حسین، حرف عروس خانه را قطع می‌کند و با صدای بلند، به میان صحبت وارد می‌شود و می‌گوید: «یکی از همین مؤسسه‌های شوش، حسین را به کلاس فوتبال می‌برد، برادرم پیشرفت کرده بود، حتی در استادیوم آزادی هم بازی می‌کرد، اما بچه‌های محل از راه به درش کردند که این‌طور شد، به شکلی که وقتی کسی جلویش سیگار هم می‌کشید، حالش بد می‌شد و بدش می‌آمد. به جوان‌های سیگاری می‌گفت به جای این کار‌ها بروید ورزش کنید. تا ۱۵، ۱۶‌سالگی فوتبال بازی می‌کرد. اما الان کجاست؟ ما فقط شنیدیم پلیس ریخته همه دوستانش را هم گرفته است. هیچ چیز دیگری نمی‌دانیم».

مادری با ترس از داغ فرزند

مادر حسین زنی ریز‌اندام است. با هر جمله پسر و عروسش، قطره‌های اشکش را با گوشه روسری سیاه‌رنگ روی سرش پاک می‌کند. یکباره دستش را روی پا‌های لرزانش می‌کوبد و با صدایی نسبتا بلند می‌گوید: «ما هیچ چیز نمی‌دانیم، به ما چیزی نمی‌گویند، ما را در دادگاه راه نمی‌دهند». برادر حسین به نشان تأیید در ادامه صحبت‌های مادرش، کمی جلو می‌آید و ادامه می‌دهد: «امروز خانمش رفته بود تا برگه ملاقات حضوری بگیرد، اصلا راهش نداده بودند. فقط یک بار از پشت شیشه ملاقات داشته. این روز‌ها سخت می‌گذرد. آن روزی را که متوجه این ماجرا شدیم، هرگز فراموش نمی‌کنم. یکی از دوستانش آمد به ما گفت داداشت را گرفتند، خبر داری؟ گفتم، نه. چرا؟ گفت: سوار موتور بوده و مأمور‌ها دنبالش بودند. اما بعد از آن ما سه روز از حسین بی‌خبر بودیم».

مادر حسین قطره‌های اشک روی صورتش را مرتب پاک می‌کند و با صدای لرزانی می‌گوید: «آن روز من سر کار بودم، بعد هر‌چه گریه کردم که این بچه است، پدر هم نداشته، فایده نداشت، کسی به حرف من گوش نکرد».

قطره‌ها روی خطوط پیر صورتش نقش بازی می‌کنند و بعد از صحبت‌هایش، سکوتی چند‌ثانیه‌ای حکمفرما می‌شود و صدای بازی کودکان تا حدودی این سکوت را برهم می‌زند. برادر حسین که تا این لحظه در فکر فرو رفته بود، با چشمان خیره به زمین، می‌گوید: «من آن روز سر کار در میدان پونک بودم که این اتفاق افتاد. ما اول فکر کردیم به دلیل مشکل بی‌مدرک‌بودن او را گرفته‌اند. اما بعد از سه روز که با مادرم و همسرش به اداره آگاهی رفتیم تا پیگیری کنیم، به ما گفتند برادرتان همین‌جاست، اما دیگر جواب ما را ندادند و گفتند دیگر اینجا نیایید. بعد از یک هفته هم که فیلمش در رسانه‌ها پخش شد. ما هیچ اطلاعی از جریان پرونده و دستگیری نداشتیم تا اینکه مثل بقیه مردم ما هم آن فیلم اعترافش را دیدیم. ما همه با دیدن این فیلم یکه خوردیم. هر‌کسی که ما را می‌شناخت، از این اتفاق تعجب کرده بود».

اصلا نه تا به حال وکیل را دیدیم و نه به دادگاه راهمان دادند

زن حسین، حین صحبت‌ها، دستش را زیر چانه خود می‌گذارد و به گل‌های کهنه قالی خیره می‌شود، اما مشخص است تا الان تمام حرف‌ها را به خوبی دنبال کرده و برای همین بعد از اتمام روایت‌های برادر حسین، از احوالاتش در زمان اطلاع از خبر دستگیری می‌گوید: «اول که این خبر را شنیدم، فکر کردم شاید تصادف کرده، بعد هم که با برادر و مادرش پیگیری کردیم، متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده، من اصلا باور نمی‌کردم چنین اتفاقی افتاده باشد.

همان روز که دادگاه داشت، ما حضور نداشتیم و به ما اطلاع نداده بودند، اما بیرون دادگاه همان خانمی که در فیلم ازش زورگیری شده بود، حضور داشت. من رفتم گریه و زاری کردم که به بچه کوچک من رحم کنید، اما مأمور اجازه نداد با هم صحبت کنیم. همان موقع پدر همان خانم سمت ما آمد و گفت «ما راضی به این حکم نیستیم، راضی نیستیم برای یک گوشی این کار را با او انجام دهند». اصلا هم معلوم نیست گوشی کجاست و چه اتفاقی افتاده.

حتی نمی‌توانیم حضوری ملاقات داشته باشیم تا در مورد این ماجرا با حسین صحبت کنیم. در‌صورتی‌که اصلا اجازه نمی‌دهند حتی ما درخواستی داشته باشیم. الان هم زندان قزل‌حصار است. از خودش که در مورد حکم پرسیدم، گفت «۱۰ سال زندان و اعدام در ملأ عام حکم دادند»، اما چیزی که ما در فضای مجازی و رسانه دیدیم، نوشته بود ۲۵ سال زندان و حکم اعدام که، چون تا الان ما اصلا وکیل این پرونده را ندیدیم و نامش را نمی‌دانیم، اصلا نمی‌دانیم حکم دقیقی که دادند چیست و آیا می‌توانیم تلاش کنیم تا تغییری ایجاد شود یا نه. اصلا جواب ما را نمی‌دهند و نمی‌گذارند حتی داخل دادگاه شویم». برادر حسین دستش را به نشان تأکید در هوا تکان می‌دهد و ادامه می‌دهد: «حتی اجازه نمی‌دهند وارد دادگاه شویم. تا دم در می‌رویم، چون افغانستانی هستیم هزار حرف به ما می‌زنند.

مأمور جلو می‌آید و ما را بیرون می‌اندازد. الان شرایط پرونده همدستش را که ایرانی بوده، می‌بینیم، مادر و پدرش راحت می‌روند و می‌آیند، کسی هم با آن‌ها کار ندارد، در‌صورتی‌که ما اصلا حتی وکیل پرونده را هم ندیده‌ایم، حتی اسم وکیل را هم نمی‌دانیم. حتی جلوی در دادگاه هم نگذاشتند بمانیم».

از بین حرف‌های مادر حسین، مشخص است که در یکی، دو روز گذشته جلوی دادگاه رفته، اما کسی به درخواستش برای ملاقات اعتنا نکرده و با گویش خاص خود ادامه می‌دهد: «ما اصلا نمی‌دانستیم دو دادگاهی که تا الان داشته چه زمانی بوده، ما خودمان آن‌قدر جلوی در دادگاه می‌ماندیم که اتفاقی می‌دیدیم او را می‌برند یا می‌آورند. اصلا نمی‌گفتند ما خانواده‌اش هستیم و ما را در جریان پرونده قرار دهند».

همسر این جوان معروف به زورگیر اتوبان نیایش، از روز‌های اول دستگیری همسرش می‌گوید که برای پیگیری پرونده همسرش همراه فرزندش به دادگاه انقلاب رفته بوده و با همان بی‌حوصلگی ادامه می‌دهد: «آن روز درخواست کردم که بگذارند همسرم را ببینم؛ اما من را هم سوار ماشین کردند و آمدند خانه ما و کل خانه را گشتند؛ اما هیچ چیزی پیدا نکردند؛ در‌صورتی‌که در خانه دوستش کلی وسیله‌های مختلف پیدا کردند، با دستبند و پابند همسرم در ماشین بود و پسرم که این صحنه‌ها را دیده بود تا چند روز حالش بد بود». الان ما هم هیچ جایی را نمی‌شناسیم تا ما را راهنمایی یا کمک کنند.

چند روز پیش هم که توانستم با قاضی پرونده آقای صلواتی صحبت کنم، گفت همسرت جرم کرده و باید مجازات شود، ما هم خودمان برایش وکیل گرفتیم و نمی‌خواهد شما کاری انجام دهید. هرچه گفتم برای عمل پسرم این کار را کرده، قاضی می‌گفت خب از خیریه کمک می‌گرفت تا تو را هم در این شرایط نگذارد. در‌صورتی‌که پدر همان خانمی که سوار ماشین بود، به ما می‌گفت همسرت آسیب جسمی نرسانده و ما راضی به این حکم نیستیم.

قاضی گفت همسرم محکوم به اعدام شده و درمورد ماجرای چند سال حبس در پرونده هم گفت این برای مجازات سرقت‌های دیگرش است. چیزی هم که ما در فضای مجازی می‌بینیم، نوشته ۴۶ تا شاکی دارد. به قاضی گفتم این همه سرقت را همسر من انجام نداده، فقط همان چند باری که مواد مصرف کرده، این کار‌ها را کرده؛ اما اصلا به حرف ما کسی گوش نمی‌دهد و برای هیچ‌کدام از دادگاه‌ها به ما اطلاعی ندادند تا حداقل شاکی‌های پرونده را ببینیم. فقط می‌دانیم دادگاه بعدی که ۱۱ مهر خواهد بود، دادگاه فرجام‌خواهی است».

برادر این جوان، به نظر هنوز حرف‌های نزده دارد، به کوله‌پشتی صورتی‌رنگ دختر خردسالش که گوشه پذیرایی رها افتاده، نگاه می‌کند و با صدای غمناکی در آخرین لحظات حضورم در این خانه می‌گوید: «این بچه شاید اگر درس می‌خواند، درگیر چنین شرایطی نمی‌شد، من حتی الان سه سال است که با التماس دخترم را در مدرسه ثبت‌نام می‌کنم. چون افغانستانی هستیم، با هر زحمتی تلاش می‌کنم دخترم حتما درس بخواند، هر سال با هزار التماس و خواهش دخترم را در مدرسه ثبت‌نام می‌کنند، ما حتی یک حمایت ساده درمانی هم نداریم، شرایط بسیار سخت است. از کودکی که امکان درس‌خواندن ندارد، چه توقعی می‌توان داشت؟ ما امیدواریم این حکم را تغییر دهند».

حالا همه اهالی خانه آرام و بی‌صدا گوشه‌ای نشسته‌اند، شاید فکر می‌کنند تمام آنچه را باید به طور کامل شرح دادند و دیگر قصه ناگفته‌ای از این ماجرا باقی نمانده است. تنها صدای بازی کودکان، امیدی در این فضای غم‌زده ایجاد می‌کند، همان موقع امیرعلی با قد کوتاه و مو‌های نامرتبش به سمت مادرش می‌دود و همچنان مادر با بی‌حوصلگی او را سرگرم کار دیگری می‌کند تا از صحبت‌ها درمورد ماجرای پدرش دور بماند و کمتر چیزی بشنود؛ اما نگاه‌های منتظر این خانواده در هنگام خداحافظی، نشان از نیاز به حضور فردی به‌عنوان منجی برای شکستن حکم اعدام فرزندشان را دارد.

حق آموزش را که از کودک بگیریم، نتیجه‌ای جز افزایش آسیب نخواهد داشت

یکی از مددکار‌های اجتماعی فعال در منطقه شوش و هرندی که با این خانواده هم ارتباط تقریبا نزدیکی داشته، به تأثیر نقش آموزش و حضور کودکان در فضای مدرسه بر کاهش میزان آسیب‌ها و معضلات اجتماعی که گاه منجر به بزه‌دیدگی کودکان و نوجوانان می‌شود، اشاره می‌کند و می‌گوید: حضور کودکان در مدرسه علاوه بر بحث آموزش که اتفاق می‌افتد، منجر به آموزش‌پذیرکردن آن‌ها خواهد شد.

در مدارس قوانین را به کودکان یاد می‌دهند تا همان را در جامعه اجرا کنند، در واقع مدرسه دومین نهاد جامعه‌پذیر‌کننده کودکان است، حال در منطقه‌ای مثل دروازه غار، اگر کودکان در این بافت فرهنگی، مدرسه نروند، جایگزین مدرسه، برای آن‌ها خیابان است و این خیابان است که آن‌ها را به شکل دیگری جامعه‌پذیر می‌کند، همین جامعه‌پذیری به شکل خیابانی، باعث آشنایی این کودکان با بسیاری از بزهکاری‌ها و خلاف‌ها خواهد شد. با این شیوه هر سری بعد از انجام یک ناهنجاری به دنبال فعل چالش‌برانگیزتر دیگری می‌گردند.

در کنار این باید اضافه کنم که در دروازه غار مراکز مردم‌نهاد بسیاری وجود دارد؛ اما اغلب آن‌ها فقط مقطع ابتدایی را پوشش می‌دهند؛ یعنی هر چقدر هم بگوییم این سازمان‌ها کار خودشان را به‌درستی انجام می‌دهند؛ اما به هر حال آن هم محدودیت‌های خودش را دارد. در هر حال در مقاطع بالاتر این بچه‌ها باید به مدرسه بروند، آن هم مدارسی که پیش‌از‌این آن‌ها را راه نمی‌داده یا خود بچه‌ها به دلیل نداشتن امکان مالی آنجا تحصیل نمی‌کردند. قبلا تحصیل کودکان در مدارس دولتی سخت بود؛ ولی الان سخت‌تر هم شده و حتی می‌توان گفت اصلا تحصیل کودکان اتباع به شکلی غیرممکن شده است.

این مددکار اجتماعی اضافه می‌کند: مواردی مثل نداشتن اوراق هویتی و سرشماری، مانع از ثبت‌نام این کودکان می‌شود، در کنار آن اگر این موارد را هم انجام دهند، شرایط مالی مانع ثبت‌نام آن‌ها خواهد شد. همه این موارد باعث آن می‌شود که این کودکان از فضای آموزش دور بمانند و با سن کم وارد بازار کار شوند. اغلب کار‌های این منطقه هم خلاف هستند از خرده‌فروشی مواد تا دزدی و کار در کارگاه‌های زیرزمینی که هزار آسیب برای کودکان دارد. باید این را هم در نظر بگیریم، کودکی که در مدرسه حضور دارد، در هر صورت یک ناظم یا معلمی او را مدیریت می‌کند، هر چقدر هم بخواهیم بگوییم آن مدرسه خیلی تخصصی و حرفه‌ای نبوده باشد؛ اما در هر حال نظارت کلی وجود دارد؛ اما این قضیه برای کودکانی که مدرسه نمی‌روند، کاملا فرق می‌کند؛ چون به طور کامل رها هستند، هیچ نظارتی روی آن‌ها وجود ندارد و می‌بینیم که این بچه‌ها از همان سن کم به سمت مواد و اعتیاد می‌روند و این موضوع که از کودکان برای خرید و فروش مواد استفاده کنند، در دروازه غار خیلی رایج شده است.

در این منطقه هر چیزی را که سخت پیدا کنید؛ اما مواد مخدر به هر شکلش را در کمتر از دو دقیقه می‌توانید تهیه کنید. در پایان هم باید به این موضوع اشاره کنم که تابستان امسال به دلیل چالش‌های موجود برای ثبت‌نام مدرسه کودکان بسیار سخت گذشت و حتی از بچه‌ها کسانی بودند که وقتی می‌خواستند از مشکل ثبت‌نام‌ها حرف بزنند، بغض می‌کردند. من نمی‌دانم این چه نوع سیاستی است؛ اما واقعا می‌دانیم اگر از فردی مثل حسین حمایت می‌شد، شاید درسش را ادامه می‌داد و هیچ وقت این اتفاق برای او پیش نمی‌آمد. باید در نظر بگیریم که هزینه تحصیل چقدر است و هزینه برخورد با این جرائم چقدر خواهد بود.

ارسال نظرات
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
تهران که شده کابل انقدر افقانی در این شهر هست که ایرانی نیست این باز کردن مرزها و بدون حساب و کتاب وقتی مهاجر وارد ایران میشود این مشکلات هم پیش میاد این تازه اولشه باش تا ببینی
امین
۰۸:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
اگه خیلی مهربونید از اون خانوم و خانواده اش که ازش زورگیری شده هم مصاحبه بگیرید
علی
۰۸:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
اعدامش کنید در ملا عام در محل وقوع جرم به این ها رحم نکنید خانواده اش را هم مصادره اموال و دیپورت کنید
ناشناس
۰۸:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
متن بسیار بسیار خوب و تاثیرگذاری بود، آفرین بر نویسنده
به نظر من این مشکلات باید ریشه ای حل بشه و اعدام کردن راه حل نیست
ناشناس
۰۰:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
برای ... کودکان افغانی
ناشناس
۲۱:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم
تمامی نظرات را خواندم همه به نوعی درست می گویند ، اما هیچکس راهکار درستی نگفت ، پسرک جرم سنگینی انجام داده و زندگی های زیادی را تحت تاثیر قرار داده ، بنده خودم یکبار مورد خفت گیری واقع شدم و چون مقاومت کردم چاقو به کتفم خورد و له قول پزشک اگر فقط یک سانتیمتر پایین تر می خورد من الان اینجا نبودم و دندان جلویم در جوانی شکست و زیبایی خنده هایم رفت ، زندگیم تحت تاثیر قرار گرفت ، بعد از بیست سال هنوز هم در خوردن مشکل دارم ، اما اگر از من که این همه آسیب دیده ام بپرسید می گویم من بخشیدم به نام همان خدایی که دوبار به من زندگی بخشید و من فهمیدم و هزار بار بخشید و حتی نفهمیدم ، شما هم به بچه اش رحم کنید ، رحم کنید تا خدا به ما رحم کند ، ببخشید تا روحتان بزرگ شود ، خداگونه رفتار کنید تا خدا در شما حلول کند ،که ما از خدایم و به سوی خدا می رویم .با کشتن هیچ چیز درست نمی شود وقتی این همه انسان حتی بعد از ارتکاب جرم برای این جوان یک راه حل پیدا نمی کند این جوان بخت برگشته چگونه می توانسته مشکلش را حل کند ، جانش را به کودکش ببخشید.
سام
۲۰:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
فقط اعدام چنتا از این زورگیر اعدام بشن حساب کار دست بقیه میاد
محمد
۲۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
رحم به این افراد ظلم به جامعه است باید اعدام بشه
جماعت حامی ورود و زندگی اتباع بیگانه غیر مجاز در ایران باید جوابگو باشن
مهدی
۲۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
حتما باید اعدام بشه
ناشناس
۱۹:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
جرم محاربه یعنی ایجاد حس ترس و نا امنی در جامعه با کشیدن اسلحه
اگر با دقت به قضیه نگاه کنیم اگر حکم این شخص محاربه باشه اون فردی هم که فیلم گرفته و به جای تحویل به پلیس و قوه قضائیه اون را منتشر کرده در جرم ایجاد حرس ترس و نا امنی در جامعه شریکه چون سرقت از 20 یا 50 نفر به اون شکل مصداق محاربه نیست
ناشناس
۱۹:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
آنهایی که مرزها را برای ورود افاغنه باز گذاشتند و کشور جنگ زده فقیر تحت تحریم ایران را با ورود خیل عظیمی از افاغنه دچار بحران های دیگری نمودند بیایند پاسخ بدهند. انون این عده سغل و زندگی می خواهند و شغل و امکانات ایت مملکت را تا حد زیادی به خود اختصاص می دهند. آیا بیرون کردن این افراد غیر اخلاقی است یا گرسنه تر نگه داشتن این مردم مفلوک خودمان که بالاترین تورم جهان را در این چند ساله تجربه می کنند. در شهر قم هرجا که برای اجاره خانه می روی رقیبا افاغنه خود را می بینی. شهرهای ما بی هویت شده اند. ما هیچ نداریم که به دیکری بدهیم. ما بدبختیم هزینه زندگی خودمان را نداریم. آقایان پاسخ بدهند.
ناشناس
۱۸:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
مواد مخدر و مواد فروشها رو جمع کنید و به اتباع خارجی هم مثل همه جای دنیا اجازه کار و تحصیل برای خودشان و فرزندانشون فراهم کنید تا جلوی این معضلات ثگرفته شود. ما فقط مثل برده ها از این بیچاره ها کار میکشیم و با حقوق ناچیز فقر و بدبختی نصیبشان میکنیم و بعد هم با افتخار میگوییم ما چند میلیون مهاجر افغانی را در ایران اسکان داده ایم.
ناشناس
۱۷:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
وقتی گرفتار زورگیر بشی میفهمی
امین
۱۶:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
اونایی که از اموال مردم به یک عده ارز 4200 دادند یا این همه مردم رو تو بورس بدبخت کردند، چه حکمی دارند؟
آرمین
۱۹:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
خب که چی ؟؟پس هر کی حق داره بره دزدی کنه چون اونها رو نگرفتند ,یارو خلاف کرده توی کشور دیگه به طور غیر قانونی اومده بارها هم خلاف کرده حالا طلبکار هم هست
ناشناس
۰۶:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
اگر عدالتي باشد بايد طوري اعدام شوند كه جلادها هم بترسند
محمد
۱۶:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
به کشورش برگشت داده شود
ناشناس
۲۲:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
همین ؟ 100 بار با قمه ناموس مردم رو غارت کرده و از ترس بپای مرگ برده فقط برگشت داده شود ؟ لابد 20 هزار دلار هم خرج سفر بهش بدن ؟ آره باکلاسه روشنفکر جون ؟
حامد
۱۵:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
فقر عامل اصلی جرایم اجتماعیست. کسایی که عامل فقر میشن باید اعدام بشن!!
ناشناس
۱۶:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
حرف حساب
ناشناس
۱۵:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
اعدام نه ولی یکاری یادش بدید و دیپورتش کنید افغانستان و اینایی که غیر قانونی قاچاق انسان میکنن ماشینشون رو توقیف کنید کم خودمون درد و بدبختی نداریم کشور شده افغانستان و مرکزمون تهران شده پر افاغنه انگار دارن توی هرات و کابل زندگی میکنن
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
آخه نادان چنین حکمی که تو میگی انگار پاداش هم بهش دادن . بعدش هر چی افغانیه می بینه با کلی جنایت ولش میکنن دیگه همه شون میزنن سیم آخر . عقل داری یا نداری ؟ فکر کنم خیلی سنت کمه
ناشناس
۱۵:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
بیخود کرده باید اعدام بشه بچه سه ساله شم تا ابد چشم انتظار بشینه تا جونش درآد
ناشناس
۱۶:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
چشم شما دستور بده بچه سه سالشه هم اعدام می کنیم چشم خوبه ؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۶:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
بیشعور چه ربطیبه بچه سه ساله داره
ناشناس
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
بر فرض که ایرانی بود و تحصیل می کرد و دانشگاه شریف قبول می شد .الان کجا بود؟
ناشناس
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
تو اوين
ناشناس
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
با زورگیر نباید مماشات کرد این همه کارگر افغانی توی ایران نان میخورد پاداش آنها باید زورگیری باشد؟
ناشناس
۱۵:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
با احساسات نباید تصمیم گرفت. وجئان عمومی را باید در نظر داشت.
ناشناس
۱۵:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
بی شرف از افغانستان اومده داخل ایران داره راه زنی میکنه باید حتما اعدامش کرد
ناشناس
۱۶:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
دوست من اوضاعشون خرابتر از ما هست اگر تو سوئد یا سوئیس به دنیا اومده شاید الان داشت برنامه ارسال سفینه به فضا رو می نوشت این هم از بدشانسی ما و ایشونه یه کم معتدل باش ....
ناشناس
۱۶:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ایرانیانی که در اروپا جرم می کنند را چه کار باید کرد؟
ناشناس
۱۹:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ایرانی ها برطبق آمار و ارقام خود اروپایی یکی از تحصیل کرده ترین ها و بهترین مهاجران اونجا هستند ،قرار نیست هر پناهجوی غیر قانونی افغانی بیاد اینجا هر غلطی دلش میخواد بکنه تازه طلبکار هم باشه ،افغانستان حداقل چهل سالش اوضاعش همینه قبل از طالبان هم همین بود ارث باباشون که اینجا نیست دویست سال پیش از ایران جداشد تمام شد ,با این همه مشکلات خودمون بیست میلیون افغانی رو جا و پناه دادیم در طلبکار بودن معتدل باشیم. و لطفاً جنابعالی که افغانی هستی خودت رو جای ایرانی ها جا نزن ,هرکس توی هر جای دنیا جرم کرده باید جزاش رو ببینه و بهتره اینقدر بی چشم و رو نباشین
ناشناس
۱۵:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
فارغ از اینکه دارای چه ملیتی است باید مجازات شود اما نه اعدام. اعدام بهتر است اول در مورد کسانی اجرا شود که به راحتی هزاران میلیلرد میدزدند و همچنان دارای پست و مقام هم هستند
ناشناس
۲۱:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
مجازات آن هم اعدام
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
دهه هشتادی است
حامد
۱۴:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
برخورد نشه میگید امنیت نیست و مملکت بی در و پیکره.... برخورد بشه میگید بچه‌اش منتظرشه و بدبخت و بیچاره بوده که اینکارو کرده.... آخه لعنتیها تکلیفتون باخودتون معلومه ؟!؟!؟!
ناشناس
۱۵:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
بحث این مقاله بیشتر اسیب شناسیه
ناشناس
۱۷:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
جناب حامد برخورد حتما باید صورت بگیرد اما هر برخوردی نباید منجر به اعدام بشود. این بدبخت مرتکب جرم شده ولی مصداق محاربه نیست و مجازاتش هم اعدام نیست.
ناشناس
۰۸:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
ناشناس ۱۵:۵۴, بحث این مقاله فقط و فقط برانگیختن حس ترحمه.
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
راستی چرا زورگیران میلیاردی آزادانه رها هستند و کسی به آنها کاری ندارد؟ عطف به حکم صادره قاعدتا آنها باید چند ده بار حکم اعدام بگیرند.
ناشناس
۱۴:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
چونکه از طریق کانادا و امریکا حمایت میشوند
ناشناس
۱۵:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
اونا هم به موردش اعدام شدن! شما خبرها رو دنبال نمیکنی! ضمن اینکه ارعاب و وحشت در دزدی با کلاهبرداری و شارلاتانی در دزدی فرق داره... ایشالا سرت نیاد هیچ وقت!
ناشناس
۱۶:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ناشناسIran (Islamic Republic of)۱۴:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱ جسارتا و احتمالا شما شاعر نیستید ؟ خیلی جمله شاعرانه و تاریخی رو سرودید احسنت علت تمام خطاها کوتاهی ها فسادها دورغها خیانتها بی قانونی ها مهملات و جملات آمریکاو دوستان آمریکاست، آمریکا کار و زندگیش رو گذاشته کنار و کارش در تمام دنیا و کائنات شده ایران و ایران و ایران.. خوش به حالت یا خیلی وضعیت مالیت خوبه و بی غمی یا خیلی
((( هوش فوق العاده ای داری ))) و در این صورت حتما بی غمی ...
ناشناس
۱۴:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
اینم از مصیبتهای تجاوز روسیه ملحد به افغانستان هست
ناشناس
۱۴:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
وقتی شغل و خانه و ازدواج و زندگی و امید به بهبود و .. نباشد مردم و جوانان به سمت خلاف هل داده می شوند .
ناشناس
۱۴:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
وقتی آدم مصاحبه اطرافیان این آدم یا امثال وحید مرادی رو میخونه، انگار دارن درباره یه فرشته معصوم حرف می زنن!
لعنتی چاقو برداشتی رفتی خفت گیری و سرقت به عنف! اگه طرف مقاومت میکرد معلوم نبود چه بلایی سرش میاری! الان میگن تقصیر رفقاش بوده!
ناشناس
۱۴:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
باید مجازات بشه ولی اعدام حقش نیست.
Ali
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
این فرد مجرم هست و حتما باید مجازات بشه. ولی آیا اعدام؟؟ صدور رای باید بدون احساسات باشه. به راحتی جون انسان ها رو نگیرید. اعدام این فرد باعث ترس تبهکاران دیگر نخواهد شد و این افراد عقل و منطق معمولی ندارند و آسیب های اجتماعی باعث شده که مثل افراد عادی رفتار نکنن
ظهرابی
۱۴:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
با سلام
مملکت یه جوری شده که تو تهران وارد یه پارک یا بوستان که میشی مثل اینه که وارد افغانستان شدی . از بس مهاجر افغانستانی تو ایرانن
شک نکنید که یکی از چالشهای امنیتی آینده و البته تهدید وجود این همه مهاجر غیر قانونی خواهد بود.
ناشناس
۱۵:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ماشالله تو مترو که وارد می شوند کمتر از 5 بچه همراهشون نیست نمی دونم با چه انگیزه ای اینقدر زاد و ولد می کنند ؟؟ دقیقا درست فرمودی چالش ده سال آینده امنیت وجود مهاجر غیر قانونی هست البته اگر ایرانی بمونه و تمدنی از ایران زمین باقی بمونه
ناشناس
۱۴:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
کسانی که برای این جور ادما اشک تمساح می ریزن خودشون تا حالا درگیر زورگیری و دزدی و تجاوز نبودن
ناشناس
۱۴:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
شهردار سابق با اسلحه گرم آدم کشت. اعدامش نکردن. چطور رضایت میدی بابت این جرم کانون یه خانواده از هم بپاشه. البته متناسب با جرمش بایستی مجازات بشه
ناشناس
۱۵:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
جناب ناشناس ؛؛؛کانون خانواده؟
ناشناس
۱۳:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
آخیییی دلممم کباببب شد
بیایم یه گلریزانم براش بگیریم اصلا یه دو تا قمه جدیدم بخریم بدیم دستش دوباره بیفته به جون مال و ناموس مردم ! چطوره خوبه!
چطوره شماها عوضی هستید
ناشناس
۱۴:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
آدم که نکشته. بایستی به تناسب عملش مجازات بشه
ناشناس
۱۳:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
فقط اعدام
واسه اينا دلسىزي حماقته
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
وکلا میدونن حکم حسین چی. اما حق ما سهامدارای فقیر و مظلوم فولاد را از اختلاس کننده ها هم بگیرین. درست از خواص هستند اما باید یه حکمی درباره اونا هم صادر بشه. حداقل مال مردمو برگردونن تا مام دنبال دزدی نریم
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
آقا به اعتراف خودش 100 بار زورگیری داشته! حالا اینا میگن به خاطر اون یه بار گوشی دزدیدن حکم گرفته! حالا اینم پیرهن عثمان کنین!!
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
یک بام و دو هوای این مردم را ببینید
سعید مسلمان
۱۳:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
افغانستان با رفتن ظاهر شاه و ورود کمونیست ها به قهقرا رفت امروز طالبان جان یک ملت را قبضه کرده و گر فقر و بدبختی نبود شرایط شاید بهتر از این بود که نیمی از ملت اواره و بقیه در زندان این گروه هستند
مجید
۱۳:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
این زن و این بچه و مادر چه میشوند ؟ جرم کرده اند که انسان هستند ؟ بخدا با اعدام این فرد این بچه و این زن و این مادر را هم کشته ایم . ابتدا زمینه و بستر مناسب ایجاد کنیم و بعد از افراد بخواهیم روی خطوط پا نگذارند . این بیچاره ها که نه وطنی دارند و نه پناهگاهی ، دنیا چقدر برای عده ای تنگ و دشوار است . دل آدم برای این زن و بچه و مادر کباب میشود . هویتی در این زندگی ندارند .
ناشناس
۱۱:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
اگر ازاد شد فردا زد چهار تا بچه دیگه رو یتیم کرد تو جوابگویی!
ناشناس
۱۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
طرف بدون مدارک شناسایی اومد دوره ابتدایی تحصیل کرده بهش گفتن برو مدرک بیار نیاورده. توی جوانی کار می‌کرده ازدواج کرده. جوانان خودمون تا چهل سالگی ازدواج نکردن. بعد حواسش نبود دارو خورده! دارو چی بوده قرص استامینوفن بوده؟ و تحت تاثیر همون مثلا دارو به ماشین یه زن تنها حمله کرده و رعب وحشت در کشوری که بهش پناه داده ایجاد کرده حالا هم طلبکاره. ببینم یه پناهنده ایرانی تو اروپا همچین کاری بکنه چی کارش میکنن؟
محمد / اصفهان
۱۳:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
تمام این ناهنجاریها و فتنه ها و مشکلات درست کردن ها مربوط به تحصیلات تا دوره دبستانه . اوجش هم مربوط به کلاس ششمی هاست . والله به خدا قسم .
نادیا
۱۳:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ادم‌ نکشته تجاوز هم نکرده پس حکمش نباید اعدام باشد
ناشناس
۱۳:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
حکم کحارب براش بریده شده کسی که با صلاح سرد یا گرم مردم را را به وحشت بیاندازد حکمش اعدام یا دست وپا برعکس قطع شدن هست که قاضی اعدام رو تعیین کرده البته میشه با رافت اسلامی ورفتار خودش یه حکم کوچیکتر براش ببرند بعد تبعیدش کنند افغانستان
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ارعاب و فساد در زمین...حالا اگر طرف مقاومت کرده بود آدم کشی هم می کرد
ناشناس
۱۴:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
یه بار گیر اینا بیافتی میفهمی یعنی چی
علي مشهذي
۱۴:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
در مورد محارب في الارض چيزي شنيده اي ...؟؟!!!
مهران
۱۴:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
همین که قمه کشیده حکمش تو قانون اعدامه
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
آقای علی مشهدی شما یک چیزایی شنیدی ولی معنی اش را قطعا نمیدانی. اولا محارب یک چیز است و مفسد فی الارض چیز دیگر. ثانیا محارب معادل تروریست است یعنی کسی که برای ارعاب مردم و ایجاد وحشت عمومی دست به سلاح برده یا مثلا بمبگذاری کرده. این بدبخت هدفش ترساندن و ارعاب نبوده. مجرم است اما مجازاتش اعدام نیست.
حسین زاده
۱۳:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
اعدام حکم درستی نیست ولی به تناسب جرم باید مجرم جزا ببیند مثلا دزدی معمولی ( بدون سلاح و …)برای بار اول کارهای اجتماعی بار دوم ۶ ماه زندان بار سوم … این آقا هم اگر بار اولش بوده با توجه به استفاده از سلاح مثلا ۱۰ سال باید برود زندان ولی اینجا مجرم داریم با ۳۰ فقره سابقه آزاد است یعنی به طور متوسط ۲ ماه زندان نبوده آنوقت یکی را هم چون رسانه ای شده میگیرند سریع اعدام میکنند …
ناشناس
۱۳:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
یعنی مفت مفت از بیت المال به یک جانی چاقو کش بدیم بخوره‍!
ناشناس
۱۳:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
کشور های مدعی حقوق بشر مثل اروپایی ها و آمریکایی ها یا همین ترکیه تعداد خیلی کمی مهاجر قبول می کند آن هم بصورت گزینشی یعنی اکثر مواقع با توجه به نیاز نیرو کار خود مهاجر می پذیرند و امکاناتی هم می دهند .به همین خاطر مهاجران هم همیشه از این کشور ها تعریف می کنند و راضی هستند .
ولی وقتی شما تعداد خیلی زیادی مهاجر می پذیری و بدتر تعداد بسیار زیادی از این ها هم غیر قانونی هستند وحالا به دلیل اوضاع نامناسب اقتصادی کشور نمی توانی امکانات مناسب هم بدهیدبنابراین چیزی جز نارضایتی و حتی مشکلات اجتماعی و امنیتی در پی ندارد .
یعنی می آیی ثواب کنی کباب می شوی .
ببینید هر سال چقدر حاشیه و مشکلات امنیتی و اجتماعی بخاطر این تعداد بسیار زیاد مهاجر غیر قانونی برای کشور درست می شود .و همیشه هم در آخر ایران مقصر می شود و تبلیغات بر علیه ایران می شود
ناشناس
۱۳:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
من همیشه خودم رو جای مجرم می زارم تو همه قضایا می بینم اگرمن بودم شاید بدتر از اون بودم لطفا حکم من را هم اجرائ کنید
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
البته این صحبت من به منزله تایید جرم نیست بلکه مجرم با شرایطی به این وضع رسیده که هم خودش مقصر هست هم جامعه واطرافیان بیایید مشکلات را ریشه ای حل کنیم
ناشناس
۱۳:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
تعریف محاربه=کشیدن سلاح برای ترساندن مردم
به نظر میاد این یارو یواشکی سلام میکشیده و فقط اونی که مد نظرش بوده را میترسونده پس علی الفاعده نباید حکم محاربه داشته باشه
ناشناس
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
یعنی منطقت من رو کشته اون هم شاکی مردم نیستند؟؟؟
ناشناس
۱۳:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
اونی رو که ترسونده، جزو "مردم" بوده یا نه؟
ناشناس
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
به عنوان یک حقوقدان صد در صد موافقم. به عبارت دیگر محاربه تقریبا معادل همان "تروریسم" است که در این مورد مصداق ندارد. این بنده خدا قطعا مجرم است و حتما باید مجازات شود اما حقش اعدام نیست. بدون تردید رسانه ها و فضای مجازی هم در این بی عدالتی شریکند.
حمید
۱۳:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
به خالق جهان هستی قسم
تو خیابون ورزش میکردم و میدویدم
ی بار گوشیمو زدن دو بار خفتم کردن

بعد دوسال روانکاوی هنوز آدم سابق نشدم!

قبل دلسوزی الکی، ی سوال از خودتون بپرسید تا حالا چاقو رو گلوت گذاشتن؟؟
Was machst du
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
حمید اگه تو هم بیکار بودی و خرج عمل بچت رو نداشتی این کار رو نمی‌کردی بخدا من خودم رو میکشتم بخاطر زنده موندن بچم .مجازات اکی اما اعدام نه.aufwiedersehen
ناشناس
۱۸:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
آقای was machst du
هر کسی خربزه میخوره پای لرزش هم وامیسته کدوم أدم عاقلی وقتی زندگی خودش توی فقر و فلاکته یه بچه هم به زندگیش اضافه می‌کنه ؟!
SaSD
۰۱:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
داداش پول جراحی بچه و این حرفا همش بهانست این عوضی سابقه دار پول مواد میخواسته وگرنه اینهمه موسسه خیریه و دکترهایی که مفتی عمل میکنن و آدمای خیر هستند اگه اشاره کنی برای جراحی یه بچه هیشکی نه نمیگه ،، کسی که مال حروم بخوره ولقمه حروم به بچه ش بده اینجوری چوب میخوره کار خدا بی حکمت نیست ،، دنیا دار مکافاته معلوم نیست چند نفرو با چاقو و قمه زده حالا اینجا گیر افتاده ،، خانوادش هم خوب میدونن چه جونوریه مخصوصا داداشش که آمار رفیقای زورگیرش خوب دستشه ،، فرارو فیلم هندی درست کرده ملت بیان بحث کنن اینجا
ناشناس
۱۳:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
من هم راضی به اعدام این شخص نیستم
ولی صحبت ها کاملا مشخص هست که سابقه داشته و اولین بارش نیست حتی گقته شده فروشنده مواد و قرص هم بوده
ضمنا در هیچ کجا دنیا برای بیش از 5 میلیون مهاجر غیر قانونی همه امکانات لازم را نمی دهند
اصلا هیچ کشوری اینقدر مهاجر غیر قانونی ندارد
البته بی تدبیری و بی مسئولیتی ،مدیران هست که اصلا اجازه می دهند این هجم از مهاجر غیر قانونی وارد کشور شوند خوب اگر نمی توانید برای مهاجران امکانات فراهم کنید که واقعا در این شرایط ایران هم نمی شود پس جلوی ورود اینها را بگیرید یا کمک کنید تا وارد کشور های دیگر شوند
ناشناس
۰۸:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
ولي اين شخص بايد اعدام بشه. ترحم بر پلنگ تيزدندان ستمكاري بود بر گوسفندان.
مجید
۱۳:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
با سلام
نویسنده محترم لطفا به سوالات زیر پاسخ بدهید؟
1- چه کسی به او گفت که به کشور عزیزم بیاید؟ و آیا وقتی او غیر قانونی به ایران آمد مجازات شد و مسئولیت ورود غیر قانونی او به ایران کیست و آیا آن مسئول نیز بدلیل اهمال کاری محاکمه می شود؟
2- آیا او به خاطر ورود غیر قانونی محاکمه میشود؟
3- هزاران ایرانی با وضعیت بدتر از او در اقصی نقاط ایران زندگی می کنند . کدامیک همچین کاری کرده اند؟
4- آیا اگر شما هم یکی از قربانیان این جانی بودی . باز هم اینگونه و یکطرفه به قاضی می رفتی؟
و هزار سوال یدگر
عرفان
۱۵:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
من جوابت رو میدم مجید جان.اونا بخاطر جنگ و هزار مشکل دیگه مجبور بودن از کشور خودشون فرار کنند.ایرانیهایی که از کشور ما هم فرار میکنن اگه به یک کشور درست درمون برسن حداقل میدونن از گشنگی نمیمیرن و عزیزشون رو بخاطر نداشتن پول جراحی از دست نمیدن فک کن فردا ایران آشوب بشه مثل افغانستان بشه تو بری مثلا پاکستان و نتونی جای دیگه ای بری جیبت خالی و شکمت گرسنه و بچت پول جراحی نداشته باشه تو زورگیری نمیکنی بخدا که من تو این شرایط برا نجات زندگی بچم حاضرم خودم بمیرم چه برسه به زورگیری.مورد چهارم خودت رو بزار جا خانواده این افغانی گرسنه بی پول بی امکانات،اونموقع خودتم میگی مجازاتش کنند اما اعدام نه.بعضی موقع‌ها فک میکنم اگه افرادی مثل تو نتونن قانع شن پس هر چی سرمون میاد حقمونه
ناشناس
۱۸:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
یعنی میگی تو ایران فقط همین یه زورگیر هست که اون هم افغانی است. چی مصرف کردی که این فکر به ذهنت رسیده؟
ناشناس
۱۸:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
اصلا چرا کسی که از فقر فرار کرده،بچه به دنیا آورده،غلط کرده.
مگه من نوعی ،مسئول همه کثافت کاریاس،
علی
۰۸:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
در پاسخ به عرفانی یکم کشورشون الان جنگ نیست دوم کدوم کشور اینقدر بی درو پیکره مهاجر میلیونی واردش بشه چرا نمیرن ترکیه سوم عواقب امنیتی چی میشه چهارم منابعی مثل آب وبرق مواد خوراکی و... رو به دوش مردم چرا باید به مصرف اینها برسه پنجم با زاد وولدی که اینها دارن چند صباح دیگه کشور به تصرفشون درمیادششم مهاجرهای ما کیفبن یا پول دارن یا تخصص ولی اینها چه خیری برای ایران دارند در ضمن باز یاد آوری میکنم کشورشون در حال جنگ نیست برن وطن خودشونو آباد کنن در پایان اکثر مردم از حضور میلیونی اینها راضی نیست این جوون هم حقش اعدام نیست ولی قطعا ید حبس بکشه و با خانوادش به کشورش برگرده
مریم
۱۱:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
در جواب عرفان
عجب ! چه توجیه جالبی!!
هرکس گرفتاری و مشکل پیدا کرد حق داره خفت گیری و دزدی کنه؟
اگه بچت مشکل پیدا کرد برو کارگری کن بقیه چه گناهی کردن که بخوای ازشون زورگیری کنی؟!
بی‌فرهنگ
ناشناس
۱۳:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
خدایا خودت به داد همه مردم گرفتار برس ای دادرس مظلومان ما را برهان از این غم جدایی
سام
۱۳:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ربطی به تحصیل نداره عزیزم ما یه همسایه داشتیم تو دهاتمون که تحصیل نداشت ولی تهران اومد و با جمع کردن زباله الان کل دهات ما رو خریده !!!
سعید
۱۳:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
همسر این آقا انگار یه چیزی هم طلبکاره حساب کن ببین چقد باید بدیم
ناشناس
۱۴:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
سعید خان بنده خدا ناراحت و عصبانی هست و بی پول و بی خانمان هست بهتر است دیگران رو قضاوت نکنیم
عرفان
۱۵:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
سعید کاش تو شرایط اون بودی و بچت نیاز به جراحی داشت و تو هم تنها و بی پول ببینم بازم اراجیف میفرمودی نه حق تحصیل دارن نه حق داشتن کار شرافتمندانه.مجازات بشه اما اعدام آخه لعنتی بی فکر
ناشناس
۱۶:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
جناب پروفسور پروفسورها عرفان . هر کی بچش جراحی نیاز داره و دستش تنگه باید غیرقانونی بره کشور همسایه ناموس مردم اونجا رو با ارعاب و شمشیر خفت گیری کنه ؟ آره بدبخت نادان ؟
ناشناس
۱۳:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
فقر و تنگدستی باعث نمیشود که به دیگران آسیب زده شود.
هنوز یادمان نرفته که بیشتر دزد ها سابقه دار هستند ، وقتی پلیس میگیره با مظلومیت میان بیرون دوباره همون کارهای قبلی را بدتر تکرار میکنند
عرفان
۱۵:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
من اگه فقیر باشم و نیاز به پول برا جراحی فرزندم داشته باشم و هیچ حمایتی نداشته باشم حاضرم جون خودم رو بدم ولی فرزندم زنده بمونه شیکمت سیره حرف رو هوا میزنی گروه مطمئنم یک دهم من ثروت نداری اما خالی بودن مغزت بیشتر از منه قطعا.مجازات بشه اما اعدام آخه لعنتی.کاش برا خودت این قضیه پیش میومد و نمیتونستی خرج جراحی بچت رو جور کنی
ناشناس
۱۶:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
وقتی خود پیامبر فرموده وقتی فقر از در وارد شود ایمان و اخلاق از پنجره می گریزد شما اینرو هم قبول نداری ؟؟؟ پیامبر گفته ها من نمی گم عزیز پیامبر اسلام گفته ....
ناشناس
۱۷:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
ناشناس 16:41
پیامبر کجا گفته؟ یکی ازم سند خواست هرچی گشتم پیدا نکردم.
احمد
۰۲:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۲
اقا 100تا سرقت داشته ديگه کي اين مبلغ جراحي تکميل ميشه ؟!ضمنا انواع سرقت هست و نامردانه ترينش خفت کردن زنان و دختران هست که رذيل ترين دزدا اين روش رو اجرا ميکنن
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
خدا وکیلی دادگاه تحت تاثیر جو رسانه ای حکم ظالمانه اعدام صادر کرد
اگر حقش اعدام هست باید خیلی های دیگر راهم اعدام کنند
khak
۱۳:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
مهاجر تمدن گریز وفرهنگ ناپذیر تا آخر عمر اصلاح بشو نیست مگر بقیمت پذیرفتن ناامنی بیشتر در جامعه چون مرزها بازه
ناشناس
۱۲:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
به درک که اعدام میشه. اینو دیگه کجای دلمون بذاریم؟
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
بیخود نیس 20 میلیون افغانی غیرمجاز ریخته اینجا و کلی معضلات اقتصادی و امنیتی و اجتماعی به مردم خودمون تحمیل کردن . فرارو و کاربرهای کنسرتیش بدجور عاشق این روند مهاجرت و افغانیزه شدن کشور هستن
ناشناس
۱۸:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
نویسنده گزارش انتظار داشت براش تقدیرنامه صادر کنن