پزشک معالج درسا از طبابت محروم شد. همان پزشکی که با اقدام عجیبش باعث بدحالی و درنهایت مرگ درسا کوچولو شد. درسا همان دختربچهای است که بهخاطر پنچرشدن لاستیک آمبولانس به بیمارستان نرسید و جان باخت.
به گزارش شهروند، بعد از مرگ او بود که خانوادهاش از پزشک معالج درسا و راننده اتوبوسی که چرخهای آمبولانس را پنچر کرده بود، شکایت کردند. اما این پایان ماجرا نبود. بعد از جنجالیشدن مرگ تلخ درسا، چند خانواده دیگر شکایتهای هولناکی را مطرح کردند. آنها از پزشک معالج درسا شاکی بودند.
این پدر و مادرها بهخاطر آسیب و حتی مرگ فرزندشان از این دکتر شکایت کردند. یکی پسر پنج سالهاش فوت کرده و دیگری کودک ۹ ماههاش به شدت آسیب دیده است. همه آنها این پزشک را عامل آسیب و مرگ کودکشان میدانند.
با مرگ درسا آنها نیز به صورت جدیتری دنبال پرونده شکایت خود رفتند. پدر و مادر درسا، اما همچنان از راننده اتوبوس هم شکایت دارند. از هرکس که این ماجرای تلخ را برایشان رقم زده است، شکایت دارند. آنهایی که به هر طریقی باعث شدند نفسهای درسا کوچولو قطع شود. پرونده این راننده همچنان در دادسرای جنایی پایتخت تحت رسیدگی است.
حدود ساعت ۱۴:۴۲ روز سهشنبه ۲۴ خردادماه، این اتفاق تلخ در خیابان بهشتی رخ داد. آن روز در تماسی با مرکز ۱۱۵ اورژانس تهران گزارش ایست قلبی-تنفسی دختربچهای دو ساله به این مرکز اعلام شد.
پس از اعلام این مورد بلافاصله تکنسینهای اورژانس در کمترین زمان ممکن خود را به محل حادثه در خیابان شهید بهشتی رساندند. تکنسینهای اورژانس خود را به سرعت به آدرس کودک بدحال رساندند. آنها بلافاصله اقدامات احیای قلبی ریوی را شروع کردند.
عملیات احیای کودک با موفقیت انجام شد. درسا کوچولو احیا شد و آماده انتقال به بیمارستان بود. شرایط حال کودک رو به بهبودی پیش میرفت. اما وقتی نیروهای اورژانس پس از عملیات احیا قصد انتقال بیمار به آمبولانس را داشتند، متوجه شدند به دو عدد از چرخهای آمبولانس توسط فردی ناشناس آسیب رسیده و بادهای لاستیک آن خالی شده است.
نیروهای اورژانس با مشاهده این وضعیت برای انتقال بیمار درخواست حضور آمبولانس دیگری را کردند. اما طولانیشدن روند انتقال به دلیل اتفاق به وجود آمده باعث وخامت مجدد حال کودک شد و جان خود را از دست داد.
به محض اطلاع از موضوع و با توجه به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته و مشخصشدن نحوه پنچرکردن لاستیکهای آمبولانس، شناسایی و دستگیری فرد خاطی در دستور کار دادستانی تهران و دادسرای جنایی قرار گرفت. پس از بررسیهای لازم متهم در خانه خود در خانیآباد دستگیر شد. این متهم که راننده اتوبوس است، با صدور قرار تامین کیفری بازداشت شد.
این در حالی است که خانواده درسا کوچولو نه تنها از این راننده اتوبوس شاکی بودند، بلکه از پزشک معالج این دختربچه هم شکایت کردند و راز مخوف طبابتهای عجیب این خانم دکتر فاش شد. خانوادههای زیادی، روایتهای ترسناک و عجیبی را مطرح کرد که طی آن مشخص شد این خانم دکتر در مطبش با ساکشنکردن گلوی بچههای کوچک باعث آسیب جسمی و حتی مرگ آنها شده است.
درسا هم یکی از بیمارهای این زن بود که پس از اقدام ساکشن در مطبش حالش بد شد و جان باخت. حالا این پزشک پس از پروندههای سریالی، محروم از طبابت بهصورت مادامالعمر شده است.
پدر درسا پس از ۱۱۰ روز از این حادثه درباره روند پیگیری این پرونده جنجالی میگوید: «ما همان زمان از پزشک دخترم هم شکایت کردیم. چون او در مرگ بچه ما بیتقصیر نبود. درسا حالش خوب بود، فقط تب داشت. او را پیش این دکتر بردیم و گفت که با عمل ساکشن ریه تمام مخاطهای سینه بچه تخلیه میشود و ماهیچههایش نیز بهتر کار میکند. آنقدر حرف زد تا ما هم پذیرفتیم.
او عمل تخلیه را انجام داد، بعد از آن به بچهام سرم زد، اما حساسیت نشان داد. ناگهان لبان دخترم کبود شد و نفسش بالا نیامد. دکتر به من گفت برو و آمپول بتامتازون بگیر. درسا بیماری عضلانی داشت، ولی فلج نبود. دستها و پاهایش را میتوانست حرکت دهد. دکتر میگفت عمل تخلیه میتواند حرکت ماهیچهها را بهتر کند. او حتی یک دستیار هم نداشت و مرتب از ما میخواست فلان کار را انجام دهیم.»
او در ادامه صحبتهایش میگوید: «وقتی از این پزشک شکایت کردیم، متوجه شدیم که او با کودکان بسیار زیادی همین اقدام وحشتناک را انجام داده است. حتی باعث مرگ یک کودک دیگر هم شده است. این پزشک از سوی هیأت قضائی سازمان نظام پزشکی به محرومیت دائمالعمر از طبابت محکوم و هر دو مطبش هم پلمپ شد. البته شکایت ما از راننده اتوبوس همچنان ادامه دارد. ما او را هم مقصر اصلی مرگ دخترمان میدانیم. اتهامش در دادسرا قتل شبهعمد است و ما هم به همین اتهام از او شکایت کردیم. پرونده در دادسرای جنایی پایتخت همچنان تحت رسیدگی و تحقیق است.»
سبحان کودک دیگری است که چند ماه بعد از روند درمان تحت نظر همین پزشک، جان خود را از دست داد. سبحان بیماری زمینهای به نام میکروسفالی داشت. نفسهای این بچه نیز در مطب همین پزشک قطع شد.
مرضیه کریمی مادر سبحان در اینباره میگوید: «پسرم بیماری داشت، ولی حالش خوب بود. شنوایی و بینایی داشت، فقط نمیتوانست راه برود و حرف بزند. چون بیماری زمینهای داشت مرتب سرما میخورد. سال گذشته بود که ما او را به مطب همین پزشک بردیم و بدون اینکه رضایت ما را بگیرد، پسرم را برد و ساکشن کرد. حال سبحان بد شد. دوباره به مطب رفتیم. کسی آنجا نبود، حتی نگهبانها. آن پزشک دستگاه نبولایزر را به بچهام وصل و هوا را وارد رودههایش کرد. ناگهان سبحان لبانش کبود شد و شکمش باد کرد، همان لحظه فهمیدم که فوت کرد.
دکتر هرچه تلاش کرد که سبحان را احیا کند، فایدهای نداشت. با اورژانس هم تماس گرفتیم و آنها آمدند، ولی پسرم برنگشت. وقتی سبحان را به بیمارستان بردیم و برای دکترها تعریف کردیم، آنها گفتند که اصلا نباید چنین روش درمانی روی بچهام انجام میشد. آنها علت مرگ را مشکوک اعلام کردند. ما نیز شکایت کردیم. پرونده در دادسرای سازمان نظام پزشکی به جریان افتاد. الان متوجه شدیم که این پزشک به محرومیت دائم از طبابت محکوم شده است. از این حکم راضی هستیم. این زن دیگر نباید طبابت کند و با بچههای مردم چنین کاری انجام دهد.»
یکی دیگر از شاکیان این پرونده که کودکش را نزد همین پزشک برد، حالا با جدیت پیگیر پرونده است. این مادر نیز خواستار باطلشدن پروانه پزشکی این دکتر بود. او هم روایتی تقریبا مشابه دارد: «فکر میکنم تعداد شاکیهای پرونده این پزشک ۱۰ نفر باشد. پسر من هنوز هم از ناحیه پا دچار نقص شده است، چون آن پزشک بیدلیل به او کورتن تزریق کرد.
هنوز هم باورم نمیشود. ما اگر بهموقع متوجه این اقدام وحشتناک پزشک نشده بودیم، حتما کودکمان را از دست میدادیم. من خودم پیگیر این ماجرا بودم. او از سوی هیأت بدوی سازمان نظام پزشکی کشور محکوم شده است. جزئیات حکم به این صورت است.
این زن به اتهام تخلفات صنفی متعدد و مختلف، هشت فقره عدمرعایت موازین علمی و نظامات دولتی به لحاظ اقدامات درمانی نامتعارف و غیرعلمی و اصولی درخصوص بیماران، تزریقات بدون مجوز، استفاده از عناوین غیرمجاز، دریافت هزینه اضافی و غیرمعمول از بیماران و تجویز داروهای غیرحرفهای برای بیماران، در ابتدا به محرومیت از اشتغال به حرفههای پزشکی و وابسته به آن در کشور به صورت مادامالعمر محکوم شده است.
او همچنین به محرومیت پزشکی در تهران و محل جرم و بابت تخلفات بعدی نیز به محرومیت از اشتغال به پزشکی و طبابت به مدت یک سال محکوم شده است که اشد مجازات یعنی محرومیت و باطلشدن پروانه پزشکی بهصورت مادامالعمر قابل اجراست.»
باید به جرم قتل بگیرن اعدامش کنن چی چی رو محروم از طبابت!
مشکل این است آنقدر مشکلات مردم در همه ابعاد گسترش پیدا کرده که خیلی ها یا به آنعا عادت کرده اند یا راهی برای احقاق حق نمی بینند. لذا اگر یک حادثه یا عامل جانبی موضوع را در افکار همومی ببرد و بیشتر عمق داده شود، آنگاه لایه درونی جامعه که چقدر فاسد شده عیان می شود.