حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم با صدور بیانیه ای نسبت به اغتشاشات اخیر واکنش نشان داد و ضمن تاکید بر حق اعتراض مردم بخصوص جوانان بر ضرورت توجه به قانونمندی و سوء استفاده دشمنان، از مسوولان خواست نسبت به انتقادات گوش شنوا داشته و به اصلاح امور بپردازند.
متن این بیانیه که نسخه ای از آن روز سه شنبه در اختیار ایرنا قرار گرفت به شرح زیر است:
السلام علیک یا رسول الله، یا نبیّ الرحمة
در روزهای اخیر که مردم شریف ایران درگیر مشکلات و فشارهای اقتصادی هستند، وقوع یک اتفاق باعث ایجاد نگرانی در ذهن برخی از مردم و منشأ اعتراضات و انتقاداتی گردید.
در این میان دشمنان و کینه توزان با همراهی برخی فریب خوردگان با سوءاستفاده از احساسات جوانان، مسیر اعتراضات را منحرف و اقدام به توهین به مقدسات، هتک حرمت نوامیس، تخریب اموال و ریختن خون بیگناهان نمودند و اسلام، امنیت و آرامش مردم را هدف قرار دادند؛ اما مردم متدیّن و فهیم با حضور آگاهانه، مانند همیشه خیال خام دشمنان را نقش بر آب کردند.
در این مقطع لازم میدانم چند نکته و نصیحت پدرانه را متذکّر شوم:
۱- نقد و اعتراض حق مردم خصوصاً جوانان است و با وجود مشکلات و نقائص اگر نسبت به عملکرد مسئولین یا نحوه اجرای برخی قوانین، انتقادی وجود دارد باید همچون موارد دیگر به صورت قانونی و با حفظ انضباط به گونه ای که مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگیرد، ابراز گردد؛ و بر مسئولین نیز لازم است نسبت به این انتقادات گوش شنوا داشته و به حق، به اصلاح امور بپردازند.
۲-فضایمجازیِرها و بیانضباط، ابزاری خطرناک در برهم زدن آرامش فکری و امنیت اخلاقی و اجتماعی است و با وجود منافع زیاد، آسیب آن دامنگیر همه آحاد مردم می شود، از این رو لازم است مسئولین برای سامان دادن به آن تدابیری بیندیشند و مردم دلسوز نیز با بالابردن هوشیاری، مراقب باشند تا خود و خانوادههایشان در کنار فواید آن از آسیب های آن در امان بمانند.
۳- بر همه مسئولان لازم است با شفافکردن فضا، اطلاعرسانی به موقع و بیان خدمات و توانمندیها در کنار خطاها و کاستیها، فرصت را از دروغگویان و کینهتوزان بگیرند و اعتماد مردم را که یکی از بالاترین پشتوانهها است، جلب نمایند.
چهارم: مسئله حجاب از احکام مهم و ضروری دین مبین اسلام است که منافع و برکات زیادی برای جامعه و آحاد آن دارد و زنان و دختران جامعه اسلامی ما نسبت به آن اهتمام دارند، البته اجرای آن در سطح اجتماع نیازمند فرهنگسازی عمیق، فراگیر و پیگیری صحیح دارد و اگر برخی راهکارها یا رفتارها در این مسیر مناسب نبوده، باید به اصلاح آن پرداخت.
پنجم: نیروی انتظامی حافظ امنیت و آرامش جامعه است و تضعیف آن از خطرناکترین اهداف دشمن برای به مخاطره انداختن موجودیت ایران اسلامی است.
ششم: دستگاه قضایی میبایست به دور از جوسازی و با ملاحظه تمام جوانب، همه اتفاقات اخیر را بررسی و با مقصران در هر پست و مقام و یا جایگاه اجتماعی برخورد قانونی نموده و مردم شریف را در جریان جزئیات قرار دهد.
هفتم: عموم مردم عزیز بدانند که این امّت، کشور و نظام جمهوری اسلامی با این فرهنگ اصیل و استوار، مورد کینهورزی، توطئه و هجوم سراسری دشمنان و منافقان است و تا رسیدن به نقطه پیروزی و غلبه بر نقشههای آنان، این دشمنیها ادامه دارد و همچون گذشته استقامت در کنار سعی و کوشش در جهت پیشرفت و قدرتمند شدن کشور ضامن این پیروزی است؛ مسئولین به عنوان خادمان مردم باید در آسان شدن این راه و فراهم کردن موجبات آسایش و رفع مشکلات مردم از هیچ تلاشی دریغ نورزند.
در پایان به درگاه الهی خاضعانه دست به دعا بر میدارم و از خداوند متعال عزّت اسلام و مردم بزرگوار و متعهد ایران و عموم مسلمانان جهان را مسئلت دارم و علوّ درجات شهدا و جانباختگان وقایع اخیر و صبر و اجر برای خانواده آنها و شفای عاجل مجروحان را از درگاه خداوند منّان خواستارم.
هیچ حکومتی نمی ماند بجز حکومت مردم برمردم
احکامِ فقهی بنا به شرایط زمانی و مکانی قابل تغییر و بنا به عموم قاعده "لا یُکلّف الله نفساً الّا وُسعَها" و "انّی بُعِثتُ علی شریعةٍ سَهلةٍ و سمحة" متمایل به آرامش و آسایش مردمانند. نمازِ مسافر شکسته است ، پرستارِ کودک نیازی به تطهیرِ لباس ندارد ، افرادِ سالمند از حجاب مُعافند و وجوبِ حجّ به استطاعتِ مالی و جانیِ فرد منوط شده است. این است که امرِ واجب را به نفسی و غیری ، مُوسَّع و مُضیَّق ، مُعلّق و مُنَجَّز ، مُطلق و مشروط تقسیم می کنند و- در صورتِ فَقدِ شرایط لازم -حکمِ مذکور را مُنتفی می دانند. نمونه اش اجرایِ قواعدِ عُسر و حَرَج ، لا ضِرار یا دَرء در مَحاکمِ اسلامی و رفعِ حدود و تعزیرات در صورت بروزِ شبهه حُکمیه یا مصداقیه در احکامِ قضایی ست. یا مفادِ "حدیثِ رفع" که مسئولیتِ جنایی را از کودک ومُکرَه و مُضطَرّ و خواب و دیوانه مُرتفع دانسته و آگاهی و گواهی (تصوّرِ صحیح و تصدیقِ عمدی) را شرطِ اصلی تکلیف به شمار آورده. به زبانِ ساده تر ، شروط عامّه تکلیف در فقه اسلامی همانندِ عناصر مادّی و معنوی و قانونی جُرم در حقوق موضوعه عمل می کنند و امکانِ توسعه و تضییقِ عِقدُ الوضع یا عِقدُالحملِ حکمِ شرعی را فراهم می آورند.
فرض کنید خطیبِ باسواد و محترمی از إستوا هستید و به قطبِ شمال می روید. دو سه ساعتِ نخست به مراسم مُعارفه و چای و شیرینی می گذرد و از ساعتِ چهارم تبلیغِ معارفِ دینی را آغاز می کنید. مِنبری از یخ می سازید و بر فرازِ آن می ایستید . یخهایِ قطبی در اثر گرمایشِ کُره زمین در حال ذوب شدنند ، از جمله قطعه یخی که مِنبرتان را بر آن بنا نهاده اید. جمعیتِ اسکیمو از کلبه هایِ یخیشان بیرون زده اند و برای شکار نهنگ آماده می شوند. بر بالای مِنبر می روید و قصدِ ارشاد این قومِ غرقِ در یخ را دارید . خطبه اولّتان برای دعوت از این مردم چیست و با آنان از چه سخن می گوئید؟!
در محیطی که شش ماهِ سال شب و شش ماهِ سال روز است ، از فضیلتِ نمازِ صبح و استحبابِ نافله شب دادِ سخن می دهید!؟ از آنان می خواهید یک پنجمِ سودِ سالانه شان را جهتِ ساخت حوزه علمیه محل ادا کنند یا زکاتِ گندم و جو و کشمششان را بپردازند؟! مردمانِ قطب را از سرنوشتِ شومی که برهنگانِ استوا را تهدید می کند می ترسانید و آنان را به عِفاف و حیاء و حجاب فرا می خوانید؟! آدابِ حجّ را برایشان شرح می کنید و موقعیتِ شاذَروان را یادآور می شوید ؟! از مدّاحِ معروفی دعوت می کنید وشش ساعتی بر سر و سینه می کوبید؟! از لزوم جهادِ با کشورهایی که به نفتِ تازه کشف شده قطبِ شمال چشمِ دوخته اند سخن می گوئید؟! مراسمِ سحری یا افطار می گیرید و در حالی که آفتاب -بیست و چهار ساعته- در مرزِ افق لنگر انداخته ، و یا شاید شش ماهی سر در گریبان فرو برده، روزه دوشنبه و پنجشنبه را مستحب می دانید و به دستِ هر اسکیمو چَمچه ای برای هم زدنِ آش و خورشت و شربت می دهید ؟! جوازِ مُتعه و تعدّدِ زوجات را به زنان و وجوبِ خِتان را به مردان یادآور می شوید ؟! مانندِ آن قاریِ قرآنِ همنامم -که نسبتی با او ندارم -رزومه شَحات انور و راغب مصطفی غلوَش و مصطفی اسماعیل و محمّد بسیونی را عَلَم می کنید و قاریانِ مصری را به چند جلد کتابِ قطور می ستائید ؟! کنسرت می گذارید و بر خلافِ قُدماء که قرائتِ قرآن را از جزء آخِر (عَمَّ جُزء) شروع می کردند ، سرِ سوره بقره و نساء می روید و آدابِ نکاح را برای طفلانِ اسکیمو- مو به مو- شرح می دهید؟!
شما را نمی دانم . ولی اگر من در این موقعیت قرار می گرفتم شرایطِ زمانی و مکانی را لحاظ می کردم و از لزومِ پرهیزِ از "اسراف" سخن می گفتم و نحوه مراقبتِ از محیطِ زیست و خطرِ گرم شدن کره زمین را یادآور می شدم. نه آن که - مانند کارشناس محترمِ برنامه ثریا - درختان را به خودی و غیر خودی تقسیم کنم و در مقام مقابله با مُقاوله نامه پاریس، طرف دی اکسید کربن را بگیرم و از کاج و گیاهان سوزنی با لقب آمریکایی و از درخت توت و مگس سفید، به عنوان درخت و مگسِ خودی نام ببرم ! و آنان را به نیکی به پدر ومادر و مراقبت از ایشان در کهنسالی فرامی خواندم . یعنی به آنچه اسکیموها خلافش را عمل می کنند و مادران و پدران سالخورده و از کار افتاده را می کُشند و می خورند و از قبیله می رانند . نه آن که - مانند کارشناس مذهبی تلویزیون - از آیه کریمه تفسیری من درآوردی و مطایبه آمیز ارائه دهم و (از آنجا که انباشته شدن ویتامین A در بدن باعث ریزشِ مویِ سر می شود) از اسکیموها بخواهم که در خوردنِ جگرِ خرسِ قطبی و پدر و مادرشان اسراف نکنند و باعثِ انباشته شدنِ ویتامین A در بدنشان نشوند ، تا مبادا موهاشان بریزد و پیامکِ تبلیغِ کاشتِ مو برایِ هم بفرستند و وزارتِ ارتباطاتِ قطبِ شمال هم - بر خلافِ اینترنت-ازعهده قطعِ پیامک برنیاید! به عبارتی درمانِ دردِ خاص را ارائه می کردم و از تجویزِ درمانی که دردی را دوا نمی کند چشم می پوشیدم. نه آن که بر سر کلبه یخیِ اسکیموها بروم و دشداشه عربی را به جای پوست نهنگ و خرس قطبی تبلیغ کنم و بر درد اسکیموها دردی جدید بیفزایم.
"بخوريد و بياشاميد، ولى زياده روى نكنيد ؛ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا ".
جُرجانی (مفسّر شیعیِ قرن هشتم هجری) گذرنامه و نایِ سفر به قطبِ شمال را نداشته و این آیه را مناسب حالِ مناطقِ معتدل-همین ایرانِ خودمان- تفسیر کرده و البته تفسیری جدِّی و متعالی از آیه ارائه داده .او البته تفسیر خود را از شرح نزول قسمتِ نخست آیه(يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد) آغاز می کند و بعد از آن به سراغ خوردن و آشامیدن و معنایِ اسراف می رود .(ن.ک جلاء الاذهان و جلاء الاحزان از ابوالمحاسن حسین بن حسن جُرجانی؛ ج3 ؛ صص 165 و 166؛انتشارات دانشگاه تهران؛ 1377).
ادبیاتِ جُرجانی به پارسیِ کهن (داشتندی و رسیدندی!)ست و من آن را به زبان روز برمی گردانم :
بنى عامر عادت داشتند كه برهنه طواف می کردند؛ مردان در روز و زنان در شب! و چون به مسجدى از مساجد می رسيدند جامه می انداختند و برهنه در مسجد می شدند و اگر كسى با جامه طواف می كرد وى را می زدند و جامه از وى دور می كردند! خداى تعالى اين آيه را فرستاد و امر كرد فرزندان آدم را از مردان و زنان . فرمود : "اى فرزندان آدم! مسجد که می روید لباس بپوشید!". و از جامه آنچه عورت بپوشد فريضه است و اگرچه عبائى باشد. امام محمّد باقر عليه السّلام می فرمایند: "مراد جامه نو و پاكيزه است كه در روز عيد و جمعه در پوشند، چون به مسجد جامع و مُصلّى شوند.".
روايت كرده اند كه حسنِ بن على عليهما السلام چون نماز می خواند بهترين و نيكوترين جامه را در بر می کرد . ازو معنایِ این کار پرسیدند؟ فرمود: "إنّ اللّهَ جميلٌ يحبّ الجَمال فأتَجَمّلُ لِربّى ... یعنی خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد ، پس خود را برای خداوند زیبا می کنم."
قاضى تنوخى می گوید:" زينت ، دست برداشتن است در نماز". بيانش قول رسول صلّى اللّه عليه و آله که : "إنّ لكلّ شىء زينة و انّ زينة الصّلوة رفع الايدى...هر چيزى را زينتى است و زينتِ نماز دست برداشتن است برای تكبير احرام و تكبيرِ ركوع و تكبيرِ سجود و بلند شدن از سجده". یعنی -به تعبیرِ مسعود فراستی- فُرم هم مهمّ است و نه فقط محتوی.
آنگاه خداى تعالى گفت: "وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا".
بنو عامر در ايّام حجّ طعام نمی خوردند و آب نمی آشامیدند از بهر تعظيم حجّ ، مگرمقداری که با آن سدّ جوع کنند و نایِ بیدارماندن داشته باشند .مسلمانان گفتند: "يا رسولَ اللّه ما به اين اولى تريم" . خداى تعالى آيه فرستاد و گفت: "اين را به حجّ تعلّقى نيست. طعام خوريد و آب بياشاميد، امّا در آن اسراف مكنيد كه بيش از حدّ بخوريد و از حلال به حرام تعدّى كنيد. چه خداى تعالى اسراف كنندگان را دوست نمی دارد.".
عبد اللّه بن عباس ،مفسّر معروف و یار نزدیک علی بن ابی طالب علیه السلام می گفت: "هر چه خواهى بخور و هر چه خواهى بپوش، مادام که در خوردن اسراف نباشد و در پوشيدن خُيَلاء و تكبّر ( لاکچری و سلبریتی بازی!)". و اسراف آن است كه در راهِ خدا نباشد.چه اگر به وزن كوه اُحُد - در راه اطاعتِ خدا- دینارو دلار و پوند و یورو و یِن و یُوان و روبل و سکّه طرح امامی خرج كنند اسراف نیست و اگر دِرهَمی ، پارسه ای ، ریالی ، تومانی، قِرانی در معصيت خرج كنند اسراف است. و گفته اند كه در خوردن و آشامیدن از سود به زیان پل نزنید و با دست خود مایه گاستریت و کولیت و دیارهیا و دیسانتری و کورون و کولیک و دیابت و نقرس و اِم اِس و فشارِ خونِ بالا را فراهم نیاورید!
هارون الرّشید را طبيبى بود ترسا ،مردى حاذق. به على بن الحسين الواقدى گفت:" در كتاب شما از علم طبّ چيزى هست ؟! و علم دو تاست : علم ابدان وعلم اديان (یا همان فیزیولوژی و الهیات!)". واقدى گفت:" خداى تعالى همه دانشِ پزشکی را در نيم آيه جمع كرد : "كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا".گفت: "از پيغمبر شما گزاره ای پزشکی روايت كرده اند؟"- گفت:" بله! دانش پزشکی را در دو سه کلمه جمع کرده اند: "المعدةُ بيتُ الادواء، و الحميةُ رأسُ كلّ دواء، و أعطِ كلَّ نفسٍ ما عَوّدَتها ... معده خانه رنجهاست و پرهيز كردن سر جمله دواهاست. و هر کسی را آن بايد داد كه به آن عادت دارد."، مرد مسیحی گفت:" كتاب شما و پيغمبر شما سرمايه علم جالينوس آورده و هر که از آن سرپیچد زیان کرده".
من فیلسوف و فقیهی مُکلّا (یعنی غیر مُعمّم) هستم و قاعدتاً با علومِ پزشکی نسبتِ مستقیمی ندارم .با این حال نُه شاخه مهمّ فلسفه : متافیزیک ،علم النفس ،إتیکس، استه تیک ، پولیتیکس و اکونومی یا همان هستی شناسی ، روانشناسی ، اخلاق، علمُ الجمال،علومِ سیاسی واقتصاد ، به انضمامِ فلسفه ذهن ، فلسفه علم و اپیستمولوژی اند. با استناد به بیش از سه دهه تحقیق در فلسفه و فقه به این باور رسیده ام که اگر به مُفادِ تنها همین تک نسخه (لا تُسرفوا) عمل کرده بودیم ، نه مُد و لباس و حجابمان اینی بود که هست، نه زمینِ زیر پامان سُست و هوامان آلوده و رودخانه هامان خُشک و سد هامان بی آب و خانه هامان غرقِ سیلاب بود ، نه شکمِ مُرغهامان را از تریاک و دبّه های شیرمان را از وایتکس و آفلاتوکسین پر می کردند ، نه بیمارستانها و آسایشگاهامان پرِ بیمار بود ، نه به لیپوساکشن و بوتاکس و کاشتِ مو و در نهایت "سحرِ تبر" نیاز داشتیم ، نه اینترانتِ معیوب داخلی و پیامکِ -غیر قابل قطعِ- کاشتِ مو را به جایِ شبکه جهانی تحمّل می کردیم، نه بار گناهِ اغتشاشگرانی معدود را به طور دسته جمعی و در حالی که نقشی در آشوب نداشته ایم به دوش می کشیدیم ، نه از ویلاهایِ طبیعت ستیزِ باستی هیلز و کلاردشت و دماوند و شاندیز خبر می گرفتیم، نه شب و روز جنازه بر می افراشتیم و در تصادفاتِ جادّه ای و سقوط هواپیما رکورد می زدیم ، و نه هر بامداد که برمی خاستیم دزدی را در حالِ گریز از کشور یا روانه زندان می دیدیم !
وقتی نمیتونی از دنیا بگذری مجبور نیستی اعلامیه ی بی خاصیت بدی ، اینجور دین داری به هیچ دردی بجز معامله و کاسبی نمیخوره و همون دین داری بازاری هست
به من هم یک خونه تو سعادت آباد هدیه بدهند
اون وقت من هم حامی ایشان می شوم.
کی فریب خورده است؟! این همه فقر و فساد و فحشا و بی عدالتی و تبعیض ساختاری و سیستماتیک که در طول این 40 سال روز به روز زیادتر شده توهمه، دروغه؟!
ریشش کجاست؟! شما که دانشمندید و با بصیرت و ...!
2 دوران یکی به میخ و یکی به نعل زدن تموم شده
حضرت ایت الله شما به دعاکردن ادامه بدهید.
نه حاجی آقا. مگه میشه مسولین ما مشکلی داشته باشند.
راستی خواستم اطلاع بدم یه ۹۰ هزار میلیاردی هم دزدیده شده. البته میدونم مهم نیست و نباید کشش داد