متأسفانه همه ما مکررا در معرض شنیدن اخبار خودکشی هستیم و حتما تا الان متوجه شدهایم که مسئله خودکشی مربوط به یک قشر و طبقه خاص نیست و همه، با هر سنی، هر شغلی از هر شهر یا منطقهای و با هر جایگاهی ممکن است اقدام کنند.
به گزارش شرق، این فراگیربودن، باور قدیمیای را که «فقط افرادی که مشکلات خیلی شدیدی دارند، خیلی تنها و خیلی فقیر هستند خودکشی میکنند»، باطل میکند.
به دلیل همین فراگیربودن، مسئله پیشگیری از خودکشی اهمیت بیشتری پیدا میکند و اهمیت آن در حدی است که لحظهای نمیشود صبر کرد. در همین راستا انجمن بینالمللی پیشگیری از خودکشی ۱۰ سپتامبر را روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامید.
هدف از این نامگذاری کاهش میزان خودکشی از طریق آگاهترکردن مردم درمورد بیماریهای روانپزشکی، علل خودکشی، نشانههای خطر و راههای پیشگیری از خودکشی است. در قالب چند مسئله کلی به خودکشی نگاه کنیم:
آمار همیشه یک دید کلی به ما میدهد که شرایط چطور است، براساس آخرین آمار ثبتشده در ایران میانگین نرخ خودکشی در استانهای مختلف حدود ۶.۳ – ۶.۲ در صد هزار نفر است؛ البته این آمار بهروز نیست. من فکر میکنم نیازی نیست به آمار تکیه کنیم، چون تکرار این شنیدن خبر خودکشی بهصورت ضمنی دید کلی نسبت به شرایط به ما میدهد.
هرچند حرکتهای زیادی در سالهای اخیر در راستای استیگمازدایی انجام شده است، مثل کمپینهایی با مضمون #حرف_میزنم، که کمککننده هم بوده است، ولی همچنان ما دنبال این هدف هستیم که بیشتر و راحتتر درباره بیماریها و علائم و نشانهها حرف زده شود. چون باورهای غلط بسیاری وجود دارند، مثل:
افرادی که درباره خودکشی صحبت میکنند، صرفا به دنبال جلب توجه هستند.
خودکشی اغلب بدون هیچ علامت خطری رخ میدهد.
وقتـی فردی تصمیم به خودکشی میگیرد، برای توقف او نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
افرادی که اقدام به خودکشی میکنند دیوانه هستند، ضعیف هستند.
افرادی که درباره خودکشی صحبت میکنند، هدفشان تحت تأثیر قراردادن و کنترلکردن دیگران اسـت.
به علت این باورها و انگ بیماری، افراد از درمان اجتناب میکنند و این معضل کمکگرفتن را تشدید میکند. درحالیکه خودکشی تقریبا همیشه نشانههای خطر را دارد و افرادی که با خودکشی میمیرند، معمولا قبل از اقدام درباره آن با اطرافیان صحبت میکنند. آنها از درد رنج میبرند و اغلب در جستوجوی کمک هستند؛ چراکه آنها نمیدانند چه باید انجام دهند و امیدشان را از دست دادهاند.
فراموش نکنیم، خودکشی قابل پیشگیری است. بسیاری از افرادی که تمایل به خودکشـی دارنـد، نمیخواهند بمیرند؛ آنها صرفـا میخواهند درد و رنج را متوقف کنند. پاسخهای اینچنینی «با حرف خودکشی صرفا چیزی را مطالبه میکند» یـا «میخواهند دیگران را کنترل کنند»، کاملا غیرمسئولانه و انکارکننده اسـت.
البته که فکرکردن درباره خودکشی و پایان زندگی به اندازهای ترسناک هست که افراد ترجیح دهند انکار کنند، ولی چون ما هرچقدر روانشناس یا روانپزشک داشته باشیم، نمیتوانیم پوشش صددرصدی افراد در معرض خطر را داشته باشیم. به آگاهکردن گروه همتایان و همنوعان تأکید میشود.
اول از همه نسبت به تردیدمان برای پرسیدن و درگیرشدن در چنین ماجرایی غلبه کنیم، هرکسی ممکن است زمانی به خودکشی فکر کند. اگر شک کردید، درنگ نکنید و شما سر صحبت را باز کنید. بررسی و بازکردن فکر خودکشی فقط کار روانشناس و روانپزشک نیست. حرف بزنید، همدلی کنید، انکار نکنید با بیان جملاتی مثل جدی نگیر و چیزی نشده کوچکنمایی نکنید. فکر نکنید با نشنیدن و نادیدهگرفتن، این افکار از بین میروند یا فراموش میشوند، بلکه حتی در این موارد فرد احساس تنهایی و انزوای بیشتری میکند.
مریم معصومی: روانپزشک، دبیر کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روانپزشکان ایران